Categories: یادداشت

«برزخ پناه‌جویی» و دیوارهایی که کشیده می‌شوند

بهت؛ خشم؛ استیصال؛ هیچ‌کدام کافی نیست! باید واژه‌ای قوی‌تر برای توصیف حال پناه‌جویان ساکن ترکیه یافت. هزاران ایرانی، سوری، عراقی و افغانستانی که ماه‌ها و سال‌هاست منتظر طی مراحل حقوقی کمیساریای عالی حقوق پناهندگان مانده‌اند تا در نهایت به کشور سوم -این روزها منحصرا آمریکا- منتقل شوند.

چهارشنبه شب، هم‌زمان با انتشار جزئیات پیش‌نویس قانون محدودیت ورود اتباع کشورهایی از جمله ایران و سوریه و عراق، دنیا روی سر پناه‌جوها آوار شد. کسانی‌که به هر دلیل، قابل قبول یا غیر قابل درک، مدت‌ها پیش رخت سفر پوشیده و با کوله‌باری از ناکامی‌ها در وطن و سودای فرداهای بهتر پا در سفری بی‌بازگشت گذاشته بودند.

بی شماری جنگ‌زده، عده‌ای غیر مسلمان، تعدادی دگرباش جنسی و اندکی فعالین سیاسی که به جای راه دریای مدیترانه برای رسیدن به اروپای آزاد، در ترکیه مانده بودند تا با تمکین از قانون، زندگی جدید را آن‌سوی اقیانوس‌ها بسازند. تمام این رویاها در ساعات پایانی چهارشنبه‌شب به‌پایان رسید. حتی پیش از آن که ساکن جدید کاخ سفید با یک حرکت قلم، به صورت رسمی قلم بطلان بکشد بر آینده «پناه‌جویان.»

ساعات اولیه، تنها شک بود و ناباوری. کسی باور نمی‌کرد که آمریکا بخواهد یا بتواند به همین سادگی نادیده بگیردشان. بیش از یک‌سال منتظر طی مراحل لازم کمیساریای عالی بودند تا به عنوان پناهنده پذیرفته شوند؛ مدتها منتظر تعیین کشور مانده بودند، مراحل زمان‌بر کنسول‌گری آمریکا را طی کرده و منتظر اعلام تاریخ پرواز بودند. هر کدام حدودا سه سال یا کمی بیشتر منتظر روز پرواز بودند، اما دیگر آمریکا آن‌ها را نمی خواست؛ البته نه همه را که هنوز برای افغانستانی ها و برخی مسیحی‌ها شانسی وجود داشت.

تدوین‌کنندگان این قانون به سادگی دیوار کشیدند بین جنگ‌زدگان افغانستانی و سوری یا عراقی. بین مسیحیان ایرانی و عراقی با مسیحیان سوری. اما این‌جا، در ترکیه، در بین گروه‌های پناه‌جویان نه حسادت که همدردی حاکم است. خانواده‌های افغانستانی که تاریخ اعزام‌شان به دلیل حذف پناهجویان دیگر کشورها جلو افتاده، با گشاده‌دستی آنچه را که دارند به ایرانی‌ها، سوری‌ها و عراقی‌هایی می‌بخشند که حداقل چهارماه دیگر را باید در ترکیه سر کنند.

تیغ خشم، این بار قرار نیست دستی را ببرد؛ این بار آن‌هایی که از نظر دولت مغرور آمریکا صلاحیت ورود به «مهد آزادی» را نداشتند؛ متمدن‌تر رفتار کردند. پناه‌جویانی که قرار است بمانند، هم‌زمان با برنامه‌ریزی برای اعتراض به تصمیم دولت جدید آمریکا، برای بدرقه قریب‌الوقوع برادران مسافرشان آماده می‌شوند.

بر زندگی آن‌هایی که می‌مانند، ترس بیش از هر حس دیگری حاکم است. گروهی می‌ترسند هرگونه رفتار تحریک‌آمیزی موجب بسته‌شدن همیشگی درها بشود؛ گروهی دیگر ترس از خشم دولت ترکیه را نمی‌توانند پنهان کنند؛ آن‌هم با توجه به شرایط این روزهای ترکیه. پس از عقب‌نشینی آمریکا از تعهدش برای قبول پناه‌جویان، ترکیه آخرین مامن است. به‌خصوص برای آن‌هایی که یا کشوری برای بازگشت ندارند، یا درهای وطن به روی‌شان بسته است، یعنی تقریبا تمامی پناه‌جویانی که ملیت و دین‌شان آن‌ها را در لیست سیاه دونالد ترامپ قرار داده است.

با این حال بیانیه‌ها به سرعت نوشته و امضا می‌شوند؛ قرارها برای تجمع در مقابل دفتر کمیساریای عالی پناهجویان در انکارا گذاشته می‌شود تا حداقل دنیا فراموش نکند آن‌ها هنوز هستند.

چهار ماه! صد و بیست روز را ساده نشمارید. این روزها و ماه ها برای خانواده‌هایی که بعضا با بچه‌های کوچک، اعضای بیمار و بدون حمایت مالی سال‌ها را در ترکیه به سر برده‌اند، ساعت به ساعت، سخت  و جان‌کاه می‌گذرد. کاش محدودیت تنها همین چهارماهه بود. سور‌ های جنگ‌زده تا مدتی نا مشخص باید منتظر بمانند. هیچ تضمینی هم برای ایرانی‌ها و عراقی‌ها وجود ندارد. ممکن است این چهارماه‌ها تا مدت‌ها تمدید شوند. اروپا دیگر از ترکیه پناه‌جو نمی پذیرد، استرالیا و کانادا هم مدت‌هاست تنها وعده می دهند. درهای دنیا به روی پناه‌جویان بسته شده؟

پناه‌جویان به خود و یکدیگر امید می‌دهند، اما هیچ‌کدام پنهان نمی‌کنند که واقعی‌ترین واقعیت این روزها را خوب فهمیده‌اند. رویای دنیای آزاد برای تمام‌شان یک‌شبه به پایان رسیده است. حتی اگر روزی درها به روی‌شان باز شود، باید تن بدهند به تفتیش عقاید. همان‌هایی که به حق نمی‌خواستند تن بدهند به سوال و جواب در مورد باورهای دینی و مذهبی‌شان، برای کنکاش در حریم خصوصی‌شان، برای چک‌شدن ایمیل و حساب‌های کاربر‌ی در فضای مجازی؛ حالا می‌دانند اگر روزی آمریکا، مهدی آزادی و حرمت حریم خصوصی، آن‌ها را بپذیرد، این پذیرش مشروط است به تن‌دادن به آن‌چه برای فرار از آن ترک وطن کرده بودند.

معلوم نیست که حتی اگر درهای آمریکا روزی به روی پناه‌جویان باز شود، حتی اگر تن بدهند به آن‌چه که نباید به آن تن داد، در نهایت کشور جدید برایشان وطن که نه، حداقل پناه‌گاه بشود. در این دنیای شگفتی‌ها هر لحظه دولت‌ها می‌توانند تصمیم بگیرند «پناه‌جوها» را نمی‌خواهند. «استیصال» و «درماندگی»  حال این روزهای پناه‌جویان است. آن‌هایی که می دانند میهمان ناخوانده هستند در ترکیه و دنیا هم نمی‌خواهدشان.

Recent Posts

بی‌پرده با کوچک‌زاده‌ها

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی…

۲۸ آبان ۱۴۰۳

سکولاریسم فرمایشی

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در…

۲۸ آبان ۱۴۰۳

مسعود پزشکیان و کلینیک ترک بی‌حجابی

کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…

۲۸ آبان ۱۴۰۳

چرا «برنامه‌های» حاکمیت ولایی ناکارآمدند؟

ناترازی‌های گوناگون، به‌ویژه در زمینه‌هایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…

۲۸ آبان ۱۴۰۳

مناظره‌ای برای بن‌بست؛ در حاشیه مناظره سروش و علیدوست

۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظره‌ای بین علیدوست و سروش…

۲۴ آبان ۱۴۰۳

غربِ اروپایی و غربِ آمریکایی

آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…

۲۳ آبان ۱۴۰۳