توضیح: فرمان ترامپ برای ایجاد محدودیت ورود اتباع ۷ کشور به آمریکا، واکنشهای وسیعی را در رسانهها موجب شده است. زیتون در روزهای اخیر، یادداشتهای متعددی را در نقد این فرمان منتشر کرده است. متن پیش رو به قلم داگلاس موری، از سردبیران ارشد هفته نامه اسپکتاتور، ۹ سوال جدی را با منتقدان فرمان ترامپ در میان گذاشته است. زیتون با ترجمهی این متن میکوشد مخاطبان ایرانی را با بخشی از دلایل احتمالی صدور این فرمان از نگاه موافقان ترامپ آشنا کند.
***
فکر میکنم دادن شعار « نژاد پرست»، « فاشیست» و « ضد زن» در درازمدت آثار جانبی هم داشته باشد؛ ممکن است که فکرکردن وقتی که انگشتهایتان را در گوشهایتان فرو کردهاید و مدام دیگران را با فریاد متهم میکنید مشکل باشد. گفتم فقط این نظر را مطرح کنم.
به نظر می رسد عواقب عمیق فکر نکردن در اطراف ما زیاد است. اگرچه دولت ترامپ محدودیتهای مسافرتی موقتی را برای شهروندان کشورهای خاصی وضع کرده است، ولی این سیاست دارای تناقضات درونی زیادی است. به طور مثال همانطور که گوردون براون در سال ۲۰۰۸ گفت ۷۵ درصد تهدیدهای تروریستی در مورد انگلستان از پاکستان منشاء میگیرد.
هر کسی که به نحوی در سازمانهای اطلاعاتی آمریکا در سالهای اخیر کار کرده باور دارد که بزرگترین تهدید امنیتی آمریکا از جانب اتباع پاکستان و یا کسانیکه اصلیت پاکستانی و شهروندی انگلیس داشتند، بوده است. پس اگر دولت ترامپ میخواست قوانین ضد مهاجرت را اعمال کند آمریکاییهای پاکستانیتبار هدف بهتری بودند. دلیل دیگری برای تناقض این فرمان این است که کشوری که محل تولد بیشترین مهاجمان یازده سپتامبر بود، عربستان سعودیست که شهروندانش شامل قانون منع مهاجرت ترامپ نیستند.
بنابراین بیفکری در جزئیات فرمان اخیر ترامپ کاملا محسوس است. اما این در مقایسه با منتقدان این سیاست اهمیت کمی دارد. در حقیقت مخالفت با این فرمان از لیلی الن گرفته به پایین اعجاب برانگیز است، چرا که مخالفان به هیچیک از سئوالات مهمی که میبایست در تمام این سالها ذهن ما را مشغول کند توجه نکردهاند. به همین دلیل کسانیکه این فرمان راغیرقانونی و فاشیستی میخوانند ( با اجازه خواننده) اشتباه بزرگی میکنند.
اگر فکر میکنید که کنترل مرزها مساوی است با فاشیسم، شما اکثریت مردم آمریکا را فاشیست میخوانید چرا که اکثریت مردم به امنیت مرزها اعتقاد دارند. اگر فکر میکنید که محدود کردن مردم برای ورود به کشور شما یا هر کشور دیگر مساوی خود بزرگ بینی است باید قبول کنید که بیشتر مردم دنیا خود بزرگ بیناند. اگر باور دارید که باهر کس از هر کجای دنیا باید مطلقا به صورت مساوی برخورد کرد( یعنی سیستم مهاجرتی در همه جای دنیا باید نسبت به اصل و نسب افراد بیطرفانه برخورد کند) شما بر علیه تمام سیستمهای امنیتی در تمام دنیا حرف میزنید.
به نظر من بهترین کار این است که افرادی که در تمام دنیا بر علیه قانون ترامپ حرف میزنند به سئوالات زیر توجه کنند و سعی کنند جوابی برای آنها پیدا کنند:
١– آیا قبول دارید که آمریکا (همانند همه کشورهای دنیا) دغدغههای امنیتی دارد؟ آیا قبول دارید که با وجود اینکه در شبکههای اجتماعی با کشیدن نمودارهای مختلف سعی میکنند که نشان بدهند کسیکه چمن خانه شما را کوتاه میکند از تروریستها خطرناکتر است ولی انسانهای فهیم آمریکایی در مورد امنیتشان دغدغه جدی دارند؟
٢– آیا قبول دارید که تروریسم اسلامی چیزی بیشتر از یک توهم تو خالیست؟ و تهدیدی برای جامعه آمریکا و بسیاری کشورهای دیگر به حساب میآید؟ این حرف به این معنی نیست که صورتهای دیگر تروریسم وجود ندارند، چرا که وجود دارند، ولی با این مسئله چگونه میتوانید کنار بیایید؟ با توجه به اینکه شما نمیتوانید همه مشکلات دنیا را ازجمله صلح جهانی، فقر،عدم رضایت از زندگی، لذت نبردن از سکس و مردسالاری را حل کنید؟
٣– اگر اصول بالا را قبول کردید، مطمئنأ معتقدید که مهاجرت در ابعاد وسیع از کشورهای مسلمان به آمریکا موجب مشکلات بیشتری میشود، مثلا در مقایسه با اینکه این همه مهاجر از ایسلند یا نیوزیلند میآمدند؟
۴– آیا فکر میکنید که هر کسی که میخواهد دیزنیلند را ببیند از نظر اخلاقی برابر یهودیانیست که از فاجعه هولوکاست فرار میکردند؟ اگر نه، پس تفاوت این دو کجاست؟ و تا چه حد ما حق داریم که این دو را مقایسه کنیم؟
۵– آیا قبول دارید که حکومت ایران یکی از بزرگترین حامیان تروریسم دولتی در جهان است و به عنوان مثال یک شهروند آمریکایی که متولد ایران بود به جرم سوء قصد به جان سفیر عربستان در سال ۲۰۱۱ در واشنگتن دستگیر شد؟ آیا قبول میکنید که با وجود اینکه منعکردن موقتی تمام ایرانیان از سفر به آمریکا عمل نکوهیدهایست و اینکار از ورود بسیاری انسانهای شریف جلوگیری میکند ولی بالاخره یک دلیلی وجود دارد که برخی از کشورها نسبت به بقیه تهدید تروریستی بزرگتری هستند؟ آیا امکان ندارد که شهروندان کشوری که سردمدارانش مدام فریاد میزنند مرگ بر آمریکا مشکل بزرگتری برای امنیت مرزها باشند تا کشوری مانند دانمارک؟ چه مکانیزمی برای چککردن پیشینه ایرانیان مهاجر پیشنهاد میکنید؟
۶– آیا همه جهان حق دارد که در آمریکا زندگی کند؟ این سئوال را اروپائیان هم سالهاست که میباید از خودشان بپرسند. اگر فکر نمیکنید که تمام جهان حق دارد که در آمریکا زندگی کند، پس چه کسانی حق زندگی در آمریکا را دارند؟ اولویت با کدام گروه از مردم است؟
۷- اگر شما هم مانند من معتقدید که گروهی از مردم باید از حق پناهندگی برخوردار باشند، به نظر شما اولویت با چه کسانی است؟ آیا پناهندگی باید مادام العمر باشد؟ آیا باید محدودیت زمانی داشته باشد(مثلا تا زمانیکه کشور شما از نظر شرایط زندگی امن بشود؟) با کسانیکه پناهندگی دریافت کردهاند چطور برخورد میکنید؟ بطور مثال کسانیکه کشورشان به شرایط امن بازگشته ولی کودکانشان در کشور جدید به مدرسه میروند.
۸– آیا این اشتباه است که دولت ترامپ به پناهندگان مسیحی نسبت به پناهجویان مسلمان ارجحیت میدهد؟ این سئوال اخلاقی بسیار جالب و پیچیدهای است. بسیاری از مسیحیان از اینکه هم کیشانشان در دریافت پناهندگی ارجح باشند، حتی اگر به خاطر دینشان تحت آزار قرار گرفته باشند خوشحال نیستند. این یک اصل برجسته یگانگی مسیحی است ولی آیا عاقلانه و اخلاقی است؟ در شرایطی که تعداد افرادی که به هر حال میتوانند پذیرفته شوند محدود است و تمام کسانیکه در جهان تحت آزار قرار گرفتهاند نمیتوانند به آمریکا بیایند.
۹– کدام گروه از مسلمانان به نظر شما باید در آمریکا با آغوش باز پذیرفته شوند؟ چطور میتوان آنها را از مسلمانانی که کشور بدون وجود آنها بهتر است، تمیز داد؟ به تعبیر دیگر معیار انتخاب شما چه خواهد بود؟ کسانی هستند که در این مورد فکر کردهاند ولی پاسخ شما چیست؟
اگر فکر میکنید که تمام سئوالات بالا نژادپرستانه و متعصبانه است، متاسفانه بقیه شما را در چهارسال آینده در حال فریادزدن در خیابان خواهیم دید. ولی بقیه ما باید به پاسخ این سئوالات فکر کنیم. به هر حال ما نمیتوانیم فقط آنها را فریاد بزنیم.
متن به زبان اصلی در اسپکتاتور
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…