آقای محسن رضایی در اظهاراتی عجیب ادعا کرد که «عاقبت گفتگوی تمدنها تهدید بوش و عاقبت برجام تهدید ترامپ شد». طبق کشف سردار اگر آقای خاتمی از گفتگوی تمدنها دم نمیزد، بوش ایران را تهدید نمیکرد و چنانچه دکتر روحانی برجام را به فرجام نمیرساند ترامپ جرأت تهدید ما را نمییافت. به عبارت دیگر اگر خاتمی منادی جنگ تمدنها میشد و روحانی بهجای «ائتلاف برای صلح»، پیشنهاد «ائتلاف برای جنگ» را میداد، شاهد تهدید ایران توسط روسای جمهور وقت آمریکا نمیبودیم. بهترین دلیل آن که احمدینژاد از گفتگوی تمدنها سخن نگفت و به سوی برجام نرفت و حتی به انکار هلوکاست برخاست، اما ایران هرگز تهدید نشد! البته مختصری تهدید شد که یکی از نتایج آن جهش ۴۰۰ درصدی ارزش دلار امریکا در برابر ریال ایران ظرف کمتر از دو سال بود. کاهش صادرات نفت به نصف میزان آن و بلوکهشدن منابع ارزی و درآمدهای نفتی کشور نیز از دیگر پیامدهای دیپلماسی انقلابی دولت مورد حمایت اصولگراها بود.
اینکه چرا آقای رضایی اصرار دارد اولدرم بلدرم ترامپ را بعد از آزمایش موشکی اخیر ایران به برجام ربط دهد و برخلاف رییسجمهور فعلی آمریکا که توافق هستهای را کلاه بزرگی میداند که روحانی و ظریف بر سر اوباما و کری گذاشتند، سردار برجام را راهبردی ناکام و تهدیدآفرین میخواند، به خود او مربوط است. اما آنچه به ملت ایران مربوط میشود دو نکته است؛ یکی در باب گذشته و درسگیری از آن و دیگری در باب آینده و دفع تهدیدات و مخاطرات از میهن و مردم.
اول. ما در بیست سال گذشته دو راهبرد دیپلماتیک را تجربه کردیم . خاتمی با شعار گفتگوی تمدنها و روحانی با برافراشتن پرچم صلح طلبی و نفی خشونت، هر دو به جنگ و تروریسم «نه» گفتند و کوشیدند با جلب همدلی یا دست کم همکاری اتحادیه اروپا، انگلستان، روسیه، چین، هند، ژاپن، کره جنوبی، عربستان و … امنیت میهن را با کمترین هزینه تامین و راه بر توسعه اقتصادی و بهبود معیشت مردم بگشایند و اگر کارشکنی جناح جنگسالار و تحریمطلب وطنی و امریکایی نبود، میتوانستند گامهایی به مراتب مثبتتر به سود ایرانیان بردارند. آن دو رییسجمهور توانستند کاخ سفید را در مواجهه با ایران در تنهایی و انزوا قرار دهند تا آنجا که بوش جنگافروز حداکثر کاری که توانست انجام دهد همین تهدید توخالی بود.
آقای رضایی به خوبی میداند که بوش به رغم تهدیدهایش اما به دلیل راهبرد صلحطلبانه اصلاحطلبان نتوانست حتی یک گام افزون بر تنگناهای قبلی دولت امریکا علیه ملت ما به ایرانیان تحمیل کند. حال آنکه همین بوش پسر در زمان احمدینژاد توانست پرونده ایران را به شورای امنیت بکشاند و چند قطعنامه تحریم علیه جمهوری اسلامی به تصویب همه اعضا برساند.
در ماجرای برجام نیز دولت تدبیر و امید موفق شد که پرونده ایران را از زیرفصل هفت منشور ملل متحد که مختص تهدیدکنندگان صلح بینالمللی است خارج سازد و ضمن لغو تحریم های هستهای، حقوق هستهای کشورمان را تثبیت نماید و راه بر زیادهخواهی بدخواهان ببندد.
با وجود این شواهد انکار ناپذیر، سردار کمر به تخریب چنین راهبردی بسته است و مینویسد: «اگر امریکا بدون واهمه و به سادگی برجام را نقض میکند، این یعنی یک اشکال است». از سردار باید پرسید که طبق منطق او آیا اشکال بزرگتری در کار بود که ترامپ توانست در نخستین روز کاری خود پیمان همکاری توافق ترانس پاسیفیک (TPP) را که اعضای آن نماینده ۴۰% اقتصاد جهاناند، بدون واهمه و به سادگی کنار گذارد؟
و آیا اشکال بیشتری در کار بود که دن کیشوت امریکایی در کارزار انتخاباتی خود کنوانسیون ژنو (۱۹۴۹)، قرار داد نفتا (NAFTA)، قراردادهای سازمانهای تجارت جهانی (WTO)، پیمان محیطزیستی پاریس و حتی پیمان ناتو (NATO) را از حملات خود بینصیب نگذاشت و نقض یا دست کم بازنگری آنان را وعده داد؟ راهبرد هرجومرجطلبانه ترامپ ریشه در جهانناشناسی او دارد یا از ترامپناشناسی آقای رضایی سرچشمه میگیرد؟
دوم. می دانیم که اگر به جای روحانی جلیلی انتخاب شده بود، از برجام خبری نبود و به جای مذاکرات هستهای کلاسهای درس تاریخ تداوم مییافت و ایران در همان سه سال آخر دولت اوباما به سرنوشت ونزوئلا دچار میشد. در دوره ترامپ نیز نه تنها از یکی از بزرگترین اهرم های دفاعی خود یعنی همکاری تمامی قدرتهای بزرگ جهان علیه تهدیدهای دولت آمریکا بیبهره میماند، بلکه امروز ترامپ میتوانست با اتکا و استناد به قطعنامههای محکومیت ایران در شورای امنیت سازمان ملل تمام دولتهای جهان را از اتحادیه اروپا و انگلیس تا روسیه و هند و چین و ژاپن و کره جنوبی علیه ایران بسیج کند و با کمترین هزینه و قویترین پشتوانههای سیاسی و حقوقی به مقابله با منافع ملی و حتی امنیت ما برخیزد. مهمتر آنکه اگر برجام در دوره اوباما منافع ما را تامین میکرد در عصر ترامپ کارکرد امنیتی نیز یافته است و بزرگترین مانع ماجراجویی او و کندکننده تیغ تیز کاخ سفید علیه ایران و ایرانی به شمار میرود. بر این اساس آقای رضایی باید توضیح دهد که چرا این پیمان امنیتبخش را آماج حملات خود قرار داده و قرار است به جای آن چه بگذارد؟
من فرض را بر نا آگاهی سردار میگذارم اما نمیتوانم به ملت ایران هشدار ندهم که اگر هوشیار نباشند و از تجربه آغاز جنگ تحمیلی و نیز دیپلماسی دشمنتراش احمدی نژاد درس نگیرند که به کاخ سفید فرصت داد توافق همه قدرتهای دنیا را علیه ایران را جلب کند و افزون بر تهدیدهای بیسابقه، تحریمهای کمر شکن نیز به ایران تحمیل نماید، جنگطلبان وطنی بار دیگر اجازه و بهانه خواهند یافت که همگام با جنگافروزان اسرائیلی و ارتجاع عرب، ایران را به جای چین به مسأله اول ترامپ تبدیل کنند و با هموارسازی مسیر رو در رویی دو کشور بر سر میهن ما همان آورند که بر برخی کشورهای دیگر آوردهاند.
به ملت ایران عرض میکنم که ما امروز بیش از زمان اوباما به برجام نیاز داریم. چون در آن صورت میتوانیم به نام «جامعه جهانی» به مقابله با تهدیدهای ترامپ برخیزیم و در برابر اقدامهای نابخردانه او بایستیم. برجام همچنین به ما اجازه میدهد که به طرحهایی مشابه آنچه اساتید دانشگاه صنعتی شریف پیشنهاد کردند روی خوش نشان دهیم و با گسترش روابط اقتصادی ، بازرگانی، توریستی، خدماتی، فرهنگی، ورزشی، علمی و فنی با دنیا از جمله با اروپا و چین و روسیه وحتی با آن دسته از شرکتهای امریکایی که خواهان تعامل سالم با ایراناند بپردازیم و دروازههای میهن را به روی جهانیان و به ویژه شهروندان ایالات متحده باز کنیم و با جلب حمایت دولتهای دنیا و افکار عمومی ملتها هم هزینههای ماجراجوییهای احتمالی ترامپ را علیه ایران بالا بریم و هم همدلی آحاد ایرانیان را دربرابر تهدیدها و مخاطرات آتی به دست آوریم.
منظورم کسانی است که تحریمها را نعمت میخوانند و رشد اقتصادی کشور را با تحریمها بهتر ارزیابی میکنند و معتقدند که در پاسخ به قدرت رسیدن یک نژادپرست جنگافروز در امریکا، در ایران نیز باید کسانی زمام قوه مجریه را در دست گیرند که به جای آب، نفت بر آتش نظامیگری ترامپ بریزند، بدان امید که بتوانند آب رفته را به جوی بازگردانند و یک بار دیگر بهای ارزش دلار را در برابر پول ملی ۴۰۰ درصد افزایش دهند. به باور من بر همه ایرانیان لازم است که تمام شعارها، گفتارها و رفتارهای سیاسیون و حتی نظامیان را به دقت رصد نمایند و هر سخن و عمل تحریککننده را شدیدا محکوم کنند تا جنگطلبان وطنی فرصت نیابند که بار دیگر ایران را سیبل جنگسالاران آمریکایی نمایند و با منزوی ساختن کشورمان، مجددا تحریم ها را همراه با تهدیدهای تازه متوجه ایرانیان کنند.
5 پاسخ
واقعیت اینه که علایق راهبردی ایران و آمریکا همیشه یکی بوده و خواهد بود و هر کس در ایران یا آمریکا بر مسند بنشیند جنگی بکار نیست. گوشمالی و غمزه اما از طرفین مکرر دیده می شود، بین عشاق هم از این درگیری ها پیش میاد. بنا بر این نه خودتون رو رنجه بفرمایید نه خوانندگان را.
ناصر
آقای تاج زاده، عزیزدل برادرشما که نیک می دانید همه دعواها برسرلحاف ملا وصدها میلیاردهاددلاردرآمد وسرمایه های گم شده و فشاربرروحانی برای حفظ منافع کاسبان تحریم است که اینک نیزموفق شدند درسایه اقتصاد مقاومتی و ممانعت ازسرمایه گذاری خارجی بازهم به کاسبان برجام تبدیل شوند قراردادهای متفاوتی که درحوزه نفت وگاز، مخابرات، راه وساختمان و…به ستاداجرایی وقرارگاه ارجاع شده است نشاندهنده تسلیم شدن روحانی درمقابل این گروه است لذا نگران روحانی هم نباشید آنها بهترازروحانی را سراغ ندارند که برای آنها تحت لوای اعتدال کارسازی کند
اقای تاج زاده ازادی به خیر، امیدوارم ازاد بمانید و به قدرت هم رسیدید، باز ازاد بمانید.
درست است که شما و بهزاد نبوی مانع مذاکره و توافق با کارتر در سفر شهید رجائی به سازمان ملل شدید؟ و با نداشتن تحصیلا ت و تجربیات، نطق در سازمان ملل نوشتین؟؟
۱-آمریکا به عنوان بزرگترین اقتصاد سرمایه وارد بحران عمیق شده و بدنبال آن جهان وارد دوران جدید که عمدتا ناشی از رشد شکاف طبقاتی است . نظام جاکم بر جهان بدون راه اندازی جنگی در ابعاد بزرگ نمیتواند به حبات خود ادامه دهد .
2- لازمه بحرانی که جنگ سالاران میخواهند به چین و کشورهای شرق آسیا تحمیل کنند از مسیر بحران سازی در خلیج فارس میگذرد .
3- به جان همدیگر انداختن کشورهای منطقه و رها کردن آنها در جنگهای فرسایشی جزئی از استراتژی جنایتکاران بین المللی برای بزمین زدن اقتصاد چین -آلمان و ژاپن است .
4- کشورهای منطقه نباید وارد این دام بزرگ شوند .هدف آمریکا نجات خود است .کشورهای خلیج فارس و چین که سهل است حتی آلمان و ژاپن را هم برای نجات خود قربانی میکند .
5- هدایت برکزیت و تجرکات جدید خانم ترزا می جنگ طلب در خلیج فارس در راستای استراتژی ۀمریکا و سیاستهای جدید آن است
6- همبستگی ایران – عربستان – ترکیه و دیگر کشورهای منطقه مسلامن نشین و تقویت نقاط اشتراک و جلوگیری از تنش ضرورت فوری است .
7- توسعه سیاسی ضرورت روز برای استمرار حیات تاریخی است
چرا نوک سردار را می چینید ، سردار کلی به دکترای اقتصاد خود دل بسته بودند و خوابهای طلایی میدیدند ولی جایی به کار نیامد ، حداقل تحلیلی بکنند !
ونزوئلایی شدن ایران هم خاطر جنگ طلبان وطنی را نمی آزارد چون وطنشان در چمدان است و به برکت هشت سال زنده کردن ارزش های انقلاب در دوران احمدی نژاد چنان بار خود را بسته اند که به هر جای جهان که اراده کنند هجرت فرمایند و تنها مشکل آنان تراشیدن ریش چندین ساله است که گرفتن اجازه شرعی آن کار مشکلی نیست !
دیدگاهها بستهاند.