زیتون- مهدی تاجیک: هفتمین سال حصر خانگی رهبران جنبش سبز هم آغاز شد، در حالیکه هنوز هیچ چشمانداز روشنی از آزادی آنها وجود ندارد و قوهقضاییه کماکان از پذیرش مسوولیت در این زمینه طفره میرود.
حصر میرحسین موسوی٬ زهرا رهنورد و مهدی کروبی مهمترین برهان بر تداوم بنبستی سیاسی است که ارادهای به حل آن وجود ندارد.
آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی هنوز واژه فتنه را از ادبیات خود حذف نکرده است و به هر مناسبت این موضوع را برجسته میکند. دولت حسن روحانی هم علیرغم وعدههای گاه و بیگاه برای رفع حصر٬ هیچ گام عملی در این زمینه برنداشته است.
آخرین تحول مربوط به موضوع حصر رهبران جنبش سبز را میتوان گزارشهایی دانست که از تمایل علی مطهری برای دیدار با محصورین به بیرون درز کرد. ابتدا عنوان شد که چنین دیداری صورت گرفته است ولی در نهایت مشخص شد که هنوز این دیدار انجام نشده و حتی با آن موافقت نیز صورت نگرفته است. علی مطهری که اکنون سمت نایب رییسی مجلس شورای اسلامی را عهده دار است از معدود افراد صاحب مقام در جمهوری اسلامی است که مخالف تداوم حصر خانگی رهبران جنبش سبز است و مخالفت خود را با زبانی صریح بیان میکند. برخی از تحلیلها بر این اساس است که اگر مطهری امکان چنین دیداری با موسوی٬ رهنورد و کروبی را پیدا کند شاید این تحول به زمینهای برای رفع حصر یا دستکم کاهش محدودیتهای آنها منجر شود.
استفاده ابزاری از حصر
برای حسن روحانی مهم است که در زمان انتخابات ریاستجمهوری نشان دهد در ۴ سال گذشته به وعدههایش عمل کرده است. مطالبه رفع حصر یکی از مهمترین وجوه کمپین انتخاباتی روحانی در سال ۹۲ بود و زمانی که وی توانست اکثریت آرا را از آن خود کند نیز خیابانهای تهران با شعارهایی نظیر «پیام ما روشنه٬ حصر باید بشکنه» آشنا شد. در طول سالهای ریاستجمهوری روحانی٬ او بارها مقابل این سوال قرار گرفت که برای برآوردن مطالبه رفع حصر چه قدمهایی برداشته است و چه تدابیری را میخواهد درنظر بگیرد.
شاید بتوان مفهومسازی پرمناقشه «اشتی ملی» که توسط محمد خاتمی رییسجمهوری اسبق ایران عنوان شده را مهمترین استراتژی موجود برای عبور از بنبست سیاسی دانست
پاسخ روحانی همیشه شبیه هم بود و هیچ ارزش افزوده و نکته تازهای نداشت. رییسجمهوری که با وعده گشایش سیاسی آمده بود در پاسخ سوالهای مربوط به رفع حصر مدام بر این تاکید کرده که حل این موضوع نیازمند هماهنگی همه قواست. پاسخی که ظاهر منطقی و چارچوب قابل درکی دارد ولی تکرار مکرر آن بدون رسیدن به راهحل٬ به تقویت این شائبه منجر میشود که دولت اراده جدی و واقعی برای حل موضوع حصر ندارد و به همین دلیل توپ را در زمین قوای دیگر نیز میاندازد.
شانسهای اندک
انتخابات آینده ریاست جمهوری به محمل تازهای برای شنیده شدن شعارهای مربوط به رفع حصر بدل خواهد شد و از همین حالا کاملا قابل پیشبینی است که در کمپینهای انتخاباتی کاندیداهای اصلاحطلب و میانهرو باید انتظار سخنرانیهایی را با این مضمون داشت. حصر در این معنا از حالت یک تراژدی طولانی درمیاید و تبدیل به ابزاری برای جلب رای کسانی میشود که واقعا به این وعده امید میبندند. بدنه رای دهنده برای این که دوباره متقاعد به رفتن پای صندوقها شود باید در جو هیجانی انتخابات٬ شنوای شعارها و وعدههایی باشد که به تصمیماش مهر تایید بزند. حسن روحانی برای این که چنین جوی را ایجاد کند آن آندازه قوی نیست و در فاصله کوتاه باقی مانده تا انتخابات هم تقریبا بعید است که تحولی چشمگیر در وضعیت حصر ایجاد شود و به روحانی برای برآورده کردن این وعده دست بالاتر بدهد.
آشتی با کدام نیت؟
شاید بتوان مفهومسازی پرمناقشه «اشتی ملی» که توسط محمد خاتمی رییسجمهوری اسبق ایران عنوان شده را مهمترین استراتژی موجود برای عبور از بنبست سیاسی دانست. انتظار میرود که خاتمی و حامیان اصلاحطلب او در پروسه تبلیغات انتخاباتی سال آینده بر ایده آشتی ملی تاکید دو چندان کنند و حاکمیت را ترغیب سازند که به آنها اعتماد کند و برای این اعتمادسازی درهای زندان خانگی اختر را هم بگشاید. چنین تصوری دستکم با منطق و روند سیاستگزاریهای موجود همخوانی ندارد و هیچ قرینهای نیست که نشان دهد حاکمیت مایل به دادن امتیاز به اصلاحطلبان و میانهروها در سیاست داخلی است.
حتی همین تبین نیمبند آشتی ملی هم با واکنش سریع صادق لاریجانی رییس قوه قضاییه روبرو شده است که گفته این مساله نامطلوب نیست اما در کشور ما موضوعیت ندارد. قرائن دیگری نیز وجود دارد که حکایت از بیپشتوانه بودن طرح ایده آشتی ملی دارد و رسیدن به گشایش سیاسی در شراط فعلی را دور از ذهن میسازد. درگذشت آیتالله هاشمی رفسنجانی به عنوان وزنهای متعادلکننده از یک سو و تغییر رییس جمهوری آمریکا و روی کار آمدن ترامپ از سوی دیگر را میتوان دو سوی یک معادلهای دانست که در اثر آن امکان بالانس قوا به نفع میانهروها کمتر شده است و حالا بیش از گذشته خطر صدای راست به گوش میرسد. در این فضا شاید نباید به چیزی بیشتر از وعدههای هرازگاهی درباره رفع حصر باور داشت و رسیدن به یک راه حل دائمی و واقعی بسیار دور از ذهن است.
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی…
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در…
کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…
ناترازیهای گوناگون، بهویژه در زمینههایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…
۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظرهای بین علیدوست و سروش…
آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…