اگر بخواهیم در خِرتوپرتهای حاکمیتِ ۴۰ ساله جمهوری اسلامی، سمبل و نمادی پیدا کنیم که ظاهر و باطنِ نظام و سیر قهقهرایی تاریخ صد ساله ایران را در یک نما و یک کلام نمایان کند، بهتر از مجلس خبرگانِ رهبری پیدا نمیکنیم.
مجلس مندرسِ خبرگان که میانگین سنی اعضایِ لرزانش ۶۰ سال است و قریب به اتفاق، آقایان عمامه به سر هستند و متخصص در علومی -اگر بتوان نام این دفینههای ذهنی را علم گذاشت- که نه به کار دنیا میآید و نه آخرت، ویترین جمهوری اسلامی است.
جمهوری اسلامی در معنای خُبرگانیاش، یعنی قدرت سیاسی ، تنها از آنِ روحانیان است و البته مردان. رهبر جمهوری اسلامی از بین همین آخوندها برگزیده میشود و انتخابش بیدخالتِ دست مردم است.
نوع محبوب دموکراسی اسلامی هم یعنی اینکه شما میتوانید از این فهرست اسامی تکراری که همگی از محصولات تاریخ انقضا گذشتهی حوزه عتیقهی علمیه هستند آقایانی را انتخاب کنید و مختارید که در یک دوره از سر بخوانید و یک دوره از تَه و عاقبت رایی بدهید برای حفظ بیضه اسلام.
در دوره پنجم خبرگان، مردم تهران، ترفندی به کار بردند بلکه مصباح و محمد یزدی و احمد جنتی به مجلس راه پیدا نکنند. آن دو فقره راه نیافتند اما باز هم به قول علما تغییر صورت، ماهیت را عوض نکرد و احمد جنتی که به عنوان نفر آخر از تهران به خبرگان رسید با رای علمایِ حاضر رییس شد و حاکم .
جنتی در عین ریاست خبرگان، دبیر شورای نگهبان هم تشریف دارد. قرار است که حضرتش که منصوبِ رهبری در شورای نگهبان است بر کار رهبری در مجلس خبرگان نظارت هم داشته باشد و عجیبتر اینکه شورای نگهبانِ تحتِ امر جنتی، صلاحیت نامزدهای خبرگان را هم تایید میکند.
باری، نعش این بزرگوار بر صندلی ریاست خبرگان، نشانه بیهودگی سیاستورزی و اصلاح در ساختار جمهوری اسلامی است.
باقی اعضای خبرگان هم در اصل و نسب کمتر از جنتی نیستند. بسیاری امامان جمعه منصوب رهبری هستند و یا نمایندگان ولایت فقیه در سازمانها و ارگانهای نظام و یا مدرسان حوزه که بودجه متبرکش از حکومت و چاه نفت تامین میشود.
همگی اعضا اهل تقیه و نان خورانِ ولایت فقیه هستند و در مُخیلهشان نمیگذرد که در این مجلس که قرار است نظارت و انتقادی از رهبری شود، کلمهای بر زبان بیاورند و حقی را بگویند.
با این حال همین ۸۸ نفر هم در یک رده و پایه نیستند و بیشترینه سیاهی لشگرانی که قرار است سر و عصایی تکان دهند و تسبیحی بچرخانند. کار اصلی مجلس که پیشکاری ولیفقیه و تکرار مهوع سخنرانیهای رهبری است با هیات رییسه است که آنجا را آخوندهایی با بنیه قویتر جسمی اشغال کردهاند.
از همین است که در روزهای برگزاری اجلاس احمد خاتمی شوالیهای میشود و از این سو به آن سو می رود و پشت هم از عظمت و قداست این جمع فرتوت میگوید.
سنت جمهوری اسلامی در پنهانکاری و غیر شفاف بودن قدرت و بیاعتنایی در پاسخگویی به مردم و مطبوعات در مجلس خبرگان به مرحله اعلا میرسد.
کمیسیون نظارت بر رهبری و کمیسیون جستجوی ولیفقیه بعدی ، پشت عبا و ردا تشکیل میشود و میتوان حدس زد که در آن گعدههای چند نفره از آخوندهای مطمئن و نزدیک به رهبری ، حرفی از انتقاد نیست و بیشتر بحثها بر سر چگونگی برخورد با منتقدان نظام است و کله پا کردن رییس جمهور.
مجلس خبرگان عصاره فضیلتهای جمهوری اسلامی است. تکیه بر منقولات متروک حوزههای علمیه به عنوان راهگشای زندگی ، وضع مضحکی پدید آورده که در بیانیه آخر اجلاس هویداست.
همه چیز باید حرام شود و ممنوع بلکه اهالی خبرگان احساس امنیت کنند. بیانیه آخر مجلس خبرگان میان این همه بحران تو در تو که جامعه ایرانی را شرحهشرحه کرده است، دغدغه حجاب و محدودیت زنان را دارد و در بند اول بیانیه آرزوی همیشگی حوزیان بیان میشود که خانهنشینی و در بند کردن زنان است.
باقی بیانیه هم لا طائلاتی است درباره محدودیت اینترنت و اقتصاد مقاومتی به معنای سپاهیکردن همه اقتصاد و رای به اصلح و ستایش استبداد خامنه ای .
در این میان وظیفه نظارتی خبرگان به نوازش شان های ولیفقیه میرسد و تلاش برای خشنودی رهبری.
اما این مجلس مضحکه که برای پس از مرگ رهبری بر پا شده و در هر دوره تلفاتی میدهد و صندلی خالی به جای میماند ، سرنوشت ایران را تعیین میکند. در فردای مرگ خامنهای متحجرین خبرگان که چشم به دهان مافیای اقتصادی و نظامی سپاه نیز هستند، رهبری را خواهند بر گزید که بر این ویرانه ایران آتش زند. بدبختانه مثلا مجلس خبرگان به رای مردم هم برگزیده شده است و تریبونهای نظام میتوانند این افتضاح حکمرانی را به حساب دموکراسی هم بگذارند.
در حالی که بیش از دو سال از جنبش "زن، زندگی، آزادی"، جنبشی که جرقه…
بیانیهی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور
رسانههای گوناگون و برخی "کارشناسان" در تحلیل سیاستهای آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، بهطور…
زیتون: جلد دوم کتاب خاطرات طاهر احمدزاده اخیرا از سوی انتشارات ناکجا در پاریس منتشر…