زیتون– فضای مجازی شکلگیری سریع کمپینهای اعتراضی را آسان و کمهزینه کرده است. فضای بسته سیاسی و فقدان آزادیهای مدنی هم عاملی موثر برای پناه بردن به این کمپینهاست. اینبار مجموعه تلویزیونی «کلاه قرمزی» با انداختن «لچک» بر سر و گردن «جیگر» یکی از کاراکترهای عروسکی بهانهی اعتراض و راهاندازی نخستین کمپین سال ۱۳۹۶ شد. «لچک» بخشی از پوشش سنتی «زنان کرد» است و برخ از فعالان مدنی کرد استفاده از آنرا بهوسیله «جیگر»، الاغ عروسکی، توهین به خود قلمداد کردند و کمپین مجازی «نه به توهین به لباس کردی» را راه انداختند. چند نماینده مجلس هم در این خصوص اعتراض کردند و خواهان جلوگیری از پخش این برنامه و برخورد با «خاطیان» شدند. بیانیهای نیز در محکومیت این ماجرا به وسیله جمعی از فعالان سیاسی و اجتماعی منتشر شد.
این نخستین باری نیست که آثار نمایشی و هنری، به بهانه توهین، مورد اعتراض اصناف و اقلیتها قرار میگیرند. در گفتوگو با خالد توکلی، جامعهشناس و فعال قومی، به چرایی و عوامل شکلگیری این اعتراضها وکمپینهای اعتراضی پرداختم.
***
جناب توکلی، شما به همراه تعدادی دیگر از فعالان قومی به پوشش یکی از شخصیتهای عروسکی« کلاه قرمزی» اعتراض کردهاید و خواستار عذرخواهی مسئولین شبکه و برخورد با خاطیان شدهاید. اجازه دهید از اینجا شروع کنیم، آیا اصولا نوع پوشش شخصیتهای یک نمایش در یک کار هنری را میتوان مصداق بیحرمتی و توهین دانست؟
نمیتوان به این پرسش یک پاسخ کلی داد. گاهی و در شرایط زمانی و مکانی خاص و در یک سناریو و فضای نمایشی ویژه میتواند لباس یک شخصیت عروسکی مصداق توهین باشد و گاهی نباشد و مردم به طور عادی آن پوشش و لباس را ببینند و آن را توهینآمیز تلقی نکنند.
مصداقیتر می پرسم. آیا پوشش «لچک» برای شخصیت عروسکی «جیگر» در نمایش عروسمی«کلاه قرمزی» را مصداق توهین به لباس کردی میدانید؟ اگر پاسخ مثبت است، چرا؟
توهین به لباس کردی نبود بلکه میتوان گفت توهین به کسانی است که آن لباس را بر تن میکنند. البته هدف من از مشارکت در کمپین صرفاً این بود که به صدا وسیما یا مجریان برنامه ها تذکر داده شود که حساسیتهای قومی و مذهبی را در نظر داشته باشند. اما چرا توهین است؟ به نظر من از این جهت میتوان آن را توهین قلمداد کرد که بدون کمترین تغییر و عیناً از پوشش زنان کرد استفاده کرده بود. برنامهریزان میتوانستند با اندکی تغییر این شائبهها را از اذهان بزدایند و در نتیجه این تلقی در میان مردم کردستان ایجاد نشود.
استحضار دارید که ایران کشوری چند قومیتی است و سرشار از نمادهای قومی و زبانها و لهجههای مختلف و متنوع. طبیعی است که هنرمندان و نویسندگان برای طراحیها و شخصیتپردازیهای خود از این نمادها بهره بگیرند و قاعدتا در هر اثری کاراکترهای مثبت و منفی وجود دارند. اصولا این اعتراض و خواسته را که در استفاده از کاراکترهای منفی یا مشکوک نباید از نمادها و زبان یا لهجههای اقلیتها استفاده کرد، تا چه اندازه معقول و شدنی میدانید؟
صرفنظر از مورد اخیر که برخی از افراد در واکنش نسبت به آن از جاده انصاف خارج شدند، در یک جامعه چندقومی این کار بسیار دشوار است. دشواری آنگاه اضافه میشود که حکومت به طور انحصاری از رسانههای جمعی استفاده کند و رسانهای متهم به توهین شود که وابسته به حاکمیت است. اصولاً در سطوح پایینتر مثلاً دو شهر همجوار یا حتی دو روستا که در نزدیکی هم قرار دارند ممکن است به تمسخر و تحقیر یکدیگر بپردازند، این امر غریبی نیست اما در همین سطح باقی میماند و بر حسب شرایط شدت و ضعف مییابد. مشکل از آنجا شروع میشود که از رسانه ملی که طبیعتاً باید منادی منافع و وحدت ملی باشد گاهی چنین خطاهایی دیده میشود و از آنجایی که فرهنگ مدارا و گذشت و به عبارت دیگر سرمایه اجتماعی فرسایش یافته، مشکل است بتوان راهحلی حکومتی برای آن پیشنهاد کرد. باید در عرصه عمومی و در جامعه به دنبال راه چاره برای آن گشت و سیاسی شدن، تنشها را تشدید خواهد کرد. در جامعه امروزی ما این امر شدنی نیست و کارهای فروبسته در حدی است که به سادگی این گرهها را نمیتوان باز کرد.
جناب توکلی، این نخستین بار نیست که شاهد این نوع اعتراضها به محصولات و تولیدات فرهنگی و هنری هستیم. در یک نگاه کلان، آیا این میزان حساسیت به یک کار نمایشی و عروسکی و توهینآمیز خواندن کمترین نشانهای، آستانه تحمل جامعه را پایین نمیآورد؟
هم نشانه پایین آمدن آستانه تحمل است و هم به نوعی ترویج کننده و علت پایین آمده است. الان در کشور ما به علت فرسایش سرمایه اجتماعی به سادگی بخشی از یک کار نمایشی، یک خبر، یک سریال و حتی یک خبر، توهینآمیز تلقی میشود و حساسیت جمعی برمیانگیزد. قصد من از حضور در کمپین نیز به این دلیل بود که در ساختار اجتماعی ایران اینگونه موارد به سادگی توهین پنداشته میشود و دیدهایم که گاهی منجر به حرکتهای خشونتآمیز نیز شده است. با این حال اگر میدانستم بیانیهای مجعول و به دور از عقلانیت و ادب به دنبال آن بیانیه خواهد آمد هرگز حاضر به مشارکت در کمپین نمیشدم. اکنون در جامعه ما در بینگروهها و اقوام رقابت برای اعتراض و گاردگرفتن در مقابل دیگران به وجود آمده است و تا اعتماد عام و متقابل گسترش نیابد چنین حوادثی به سادگی هر چه تمامتر توهینآمیز دانسته میشوند.
از زاویه دیگری هم ماجرا را ببینیم. نویسندگان، هنرمندان و فعالان مدنی و اجتماعی، غالبا به پایین بودن آستانه نقد مسولان معترضاند. بسیاری از مسئولان و اصناف هم، خیلی زود انتقادات و بسیاری از مصنوعات هنری را به بهانه توهین آمیز بودن به سانسور و تعطیلی می کشانند. به عنوان یک جامعهشناس، آیا نیازی به بازبینی و بازخوانی مفهوم «توهین»احساس نمیکنید؟
در جامعهای که بدبینی از اعتماد پیشی گرفته و نهادهای مدنی و مستقل از دولت امکان و مجال اندکی برای فعالیت دارند سخن از بازخوانی مفهوم «توهین» و تلاش برای تغییر آن بسیار دشوار است. قبل از بازخوانی مفهوم توهین که ضروری است، باید اعتماد متقابل و عام را در جامعه گسترش داد وگرنه در فضایی که مبتنی بر سوءظن است حتی گاهی ممکن است کارهای خوب نیز به نوعی توهین قلمداد و به طور خشن با آن برخورد شود. علاوه بر این، این نکته نیز نباید فراموش شود که مردم این رفتارها را یاد میگیرند وقتی حاکمیت در برخی از موارد و برای برخورد با نشریه، کتاب یا فیلم و هر اثر هنری دیگر به چنین استدلالهایی متوسل میشود طبیعی است که مردم نیز آن را یاد بگیرند و در موارد مختلف آموخته خویش را به کار گیرند. نکته آخر اینکه بازخوانی مفهوم توهین مستلزم گسترش باور به آزادی بیان و اندیشه است، اگر این ارزشها امکان تحقق داشته باشند و برای مثال رسانه در انحصار عدهای خاص نباشد آنگاه احتمالاً همدلی و درک پیامها و گذشت راحتتر امکانپذیر است.
این نوع اعتراضها معمولا از جانب خردهفرهنگها و اقلیتها انجام میشود. آیا میتوان منشا این حساسیتها را در تبعیضهای قومی و یا نادیدهگرفته شدن اقلیتها توسط اکثریت دانست؟ این سوال از این لحاظ اهمیت پیدا میکند که با خوانشی دیگر از ماجرا، استفاده از نماد یک قوم را میتوان نوعی یادآوری ارزشهای فرهنگی آن قوم دانست، بهخصوص که کاراکتر «جیگر» یکی از محبوبترین شخصیتها در این سریال است و هم دانا و فهمیده است و هم نماد مرام و معرفت .
این بستگی به زمینه اجتماعی دارد که آن حادثه در آن اتفاق میافتد و بر اساس آن زمینه تفسیر صورت میپذیرد. من به نمونه دیگری اشاره میکنم که در روزهای اخیر در کردستان اتفاق افتاد. رئیسجمهور به کردستان میآید و بزرگترین سرمایهگذاری صنعتی تاریخ استان را افتتاح میکند، وزیر نفت به عنوان یک کرد از ایشان تشکر میکند. دو گونه میتوان با این حادثه روبه رو شد. اگر «زمینه» بیاعتمادی را رواج دهد میتوان گفت که این سفر تبلیغاتی و انتخاباتی بوده است اما اگر «زمینه» اعتماد را ایجاد و تقویت کند آنگاه تفسیر متفاوت خواهد بود و گفته میشود که وزیر نفت که خود کرد است تا آخرین روزهای عمر دولت خویش تلاش کرد که این طرحهای صنعتی را به ثمر برساند. در این مورد خاص نیز وضعیت همینگونه است. صرفنظر از افرادی که خواستند از این موضوع سوءاستفاده بکنند و مسائلی دور از اخلاق و ادب را مطرح کردند بر این باورم که اگر سرمایه اجتماعی مناسبی در سطح کشور وجود داشته باشد چنین تفاسیری به حداقل میرسد.
شما یکبار دیگر نیز به این واکنشهای خارج از ادب اشاره کردید.کسانی مانند شهرام اقبالزاده که خود کرد است و دستی هم در ادبیات کودک دارد، در شبکههای اجتماعی علیه این نوع سوءاستفادهها و واکنشهای توهینآمیز که صرفا میتواند اعتراضها را از مسیر عادی خود خارج کند، واکنش نشان دادند، چه توضیح و پیشنهادی برای گردانندگان این کمپینهای اعتراضی دارید تا شاهد چنین سوءاستفادهای نباشند؟
اولاً کمپینهای اعتراضی باید حداقلی باشند و حتیالمقدور از راهانداختن این کمپینها خودداری کرد. بیانیه و مفاد آن نیز دارای اهمیت است و چگونگی تنظیم و انتشار آن باید به گونهای باشد که امکان سوءاستفاده را از افراد بگیرد. علاوه بر این به همان اندازه که نسبت به عملکرد فرد یا محتوای برنامهای اعتراض وجود دارد باید نسبت به حرکتهای غیر اخلاقی نیز واکنش نشان داده شود و این نیز محکوم گردد. اما از همه مهمتر این است که اگر فضای نقد و انتقاد در جامعه و مقدمات آن فراهم آید شاید در چنین مواردی کمتر نیاز به شکلگیری کمپین باشد و در فضایی آرامتر و اخلاقیتر بحث و گفتوگو انجام خواهد گرفت. کمپین امکان سواری مجانی و موجسواری را برای برخی از افراد ایجاد میکند و این از پیامدهای ناخواسته آن است.
2 پاسخ
در این حدود ۳۷ سال در صدا و سیمای جمهوری اسلامی هر چه فیلم ساختند روی نقشهای پست و منفی نامهای ایرانی میگذارند و روی نقشهای مثبت و خوب نام عربی! آیا اینها توهین به ایرانیان نیست ؟ چرا صدای کسی در نمی آید ؟ چه مردمی هستیم!
مصاحبه کننده سوال های خوبی کرده. یک برخورد خوب برای رسیدگی به ناراحتی بخشی از هم وطنان.
چه خوب است که باب گفتگوی ملایم و منطقی را بیشتر با هم بگشائیم، برای بسیاری مسائل گفتگو مفید است. سوء ظن را کم می کند و راه را برای تفاهم و درک متقابل باز می کند.
دیدگاهها بستهاند.