چهار سناریو برای نامزدی ابراهیم رئیسی قابل تصور است:
۱- نامزدی رئیسی پوست خربزهای باشد که رقبای او (در جانشینی رهبر) زیر پایش انداخته باشند که بیاید و با توجه به اینکه نمیتواند بیش از حداکثر ده میلیون رای بیاورد از روحانی شکست بخورد و شانسش برای جانشینی رهبر کاهش بیابد. احتمال این سناریو را بسیار ناچیز میدانم.
۲- رئیسی از منظر خودش شانسش برای رهبری را از دست داده باشد و بخواهد به انتخابِ خودش و حامیانش و بدون اصرار و حمایت تمامقدِ دولت پنهان تن به رقابت منصفانه با روحانی بدهد. احتمال این سناریو زیاد نیست، ولی بیشتر از احتمال سناریوی اول است. در صورت تحقق هر کدام از سناریوهای اول و دوم هم بهتر است روحانی تنها نامزد «عادیسازان» (به تعبیر محمدمهدی مجاهدی) باشد که ثبت نام میکند. در این دو سناریو روحانی تایید صلاحیت و فضای انتخابات دوقطبیتر میشود، مشارکت در انتخابات افزایش میابد، روحانی به احتمال بسیار زیاد انتخابات را قاطعانه میبرد و به اصولگرایانی که حول رئیسی اجماع میکنند ضربهی سختتری وارد میشود.
۳- رئیسی آمده باشد تا در نهایت در رقابت نماند (تا از روحانی شکست نخورد) و صرفا در روزهای پیش از انتخابات و انصرافش به عنوان کاندیدای مورد اجماع اصولگرایان مطرح و شهرت و تاثیرگذاری ملی و سوابق ملی سیاسیاش بیشتر شود تا در بزنگاه انتخاب جانشین رهبر نامزد قویتری باشد و احتمال رهبریاش در برابر دیگر نامزدهای اصولگرا و میانهرو برای رهبری افزایش پیدا کند. محتملترین سناریو همین سناریو به نظر میرسد. در این سناریو نیز اینکه روحانی تنها نامزد ثبتنامکنندهی میانهروها و اصلاحطلبان (ائتلاف عادیسازان) باشد مرجح به نظر میرسد و احتمال تایید صلاحیت روحانی و پیروزی او (با اختلاف زیاد با قالیباف و دیگر نامزدهای اصولگرایان) را بیشتر میکند.
۴- رئیسی با حمایت دولت پنهان برای پیروزی آمده باشد. ابراهیم رئیسی حداکثر میتواند همهی پایگاه رای اصولگرایان (حداکثر ده میلیون نفر) را جذب کند و بر خلاف احمدینژاد امکان بسیجِ رای بخشی از ناراضیان سیاسی و ضدنظم موجود و اقشار خاکستری را ندارد. با توجه به فاصلهی زیاد و غیرقابلِ پرکردنِ آراء احتمالیِ رئیسی با روحانی که در نظرسنجیهای معتبر هم خودش را نشان میدهد، در این سناریو رد صلاحیت روحانی محتمل میشود چون پیروزی رئیسی فقط در شرایط رد صلاحیت روحانی یا انصرافش از نامزدی دستیافتنی است. این سناریو احتمال کمی دارد، اما در شرایط خاص محال هم نیست. ردصلاحیت رئیس جمهور مستقر بسیار پرهزینه و کماحتمال است و تنها در شرایطی که طرحی بلندمدت برای غیردموکراتیکتر کردن ساختار سیاسی و ناظر به مسالهی جانشینی مورد نظر تندروها باشد احتمال عملیاتیشدن دارد. اما به هر حال با توجه به هزینههای سنگینی که میتواند داشته باشد، هر چقدر هم کماحتمال باشد، آمادگیِ احتیاطی برای آن شرط عقلانیت سیاسی است. ثبت نام نامزد جایگزین در کنار روحانی فقط در این سناریوی کماحتمال شایستهی ارزیابی است. در این سناریوی کماحتمال هم نامزد جایگزین فقط در صورت داشتن هر چهار ویژگی زیر میتواند به عنوان یک گزینه معقول قابل ارزیابی شود:
۱- با رضایت و تایید حسن روحانی ثبت نام کند (مصوبهی شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان هم تصمیمگیری در این زمینه را به خود حسن روحانی واگذار کرده است)
۲- رایآوریاش روشن باشد (تا شورای نگهبان مطمئن باشد حتی در صورت رد صلاحیت روحانی همچنان این نامزدِ جانشین پیروز خواهد شد. در این حالت ثبت نامش احتمال رد صلاحیت روحانی را افزایش نمیدهد. اما اگر رایآوریاش بر اساس نظرسنجیهای فعلی روشن و فاصلهاش با اصولگرایان زیاد نباشد، صرف ثبت نامش احتمال رد صلاحیت روحانی را بیشتر میکند و احتمالا در خود انتخابات هم قابل شکست خواهد بود)
۳- رد صلاحیتاش نامحتملتر از روحانی باشد
۴- از نیروهای وجیهِ اصلاحجو و عادیساز و مورد اعتماد نیروهای سیاسی ائتلاف اصلاحطلبان و میانهروها باشد و ظرفیت ایجاد اجماع کامل حول خود را داشته باشد
این چهار ویژگی در شرایط کنونی فقط در دو نفر جمع شده است: جواد ظریف و اکبر ناطق نوری. گزینههای دیگر هر کدام یک یا چند ویژگی فوق را ندارند. مثلا اسحاق جهانگیری یا محمدرضا عارف یا قاضیزادهی هاشمی معلوم نیست فاصلهی رای زیادی از اصولگرایان داشته باشند و برای رایدهندگان به قدر کافی و اطمینانبخش جذاب باشند. حتی اگر استعداد رایآوری داشتند هم شورای نگهبانی که حاضر به رد صلاحیت روحانی شود، میتواند در صورت لزوم هزینهی کمترِ رد صلاحیت آنها را هم بدهد. بقیهی گزینهها هم یا احتمال رد صلاحیتشان کمتر از احتمال رد صلاحیت روحانی نیست یا روحانی ثبت نامشان را تایید نمیکند یا مورد اجماع اصلاحطلبان قرار نمیگیرند یا معلوم نیست بتوانند ظرف چند روز رای کافی برای پیروزی در انتخابات بسیج کنند.
نتیجه: در سناریوی اول و دوم یا تا وقتی ثبت نام و ماندنِ رئیسی روشن نشده است (سناریوی سه) تصمیم برای ثبت نام هر نامزد پوششی در کنار روحانی خودزنیِ سیاسی است و احتمال رد صلاحیت روحانی و پیروزی اصولگرایان را افزایش میدهد. اما اگر رئیسی آمد و نشانهها حاکی از آن بود که برای پیروزی و با حمایت تمامقدِ دولت پنهان آمده است (سناریوی چهار)، جواد ظریف یا اکبر ناطق نوری تنها کسانی هستند که ثبتِ نام احتیاطیشان با رضایت و تایید حسن روحانی نامعقول نیست و احتمال رد صلاحیت روحانی را افزایش نمیدهند. در این حالت ظریف یا ناطق در صورت تایید صلاحیتِ پراحتمالِ روحانی بلافاصله به نفع روحانی کنارهگیری میکنند و در صورت رد صلاحیت کماحتمالِ روحانی هم بر اساس نظرسنجیهای معتبر میتوانند رئیس جمهور شوند. در سناریوهای اول و دوم و سوم هر گونه صحبت از نامزد پوششی و در سناریوی چهارم ثبت نام هر نامزد پوششی جز جواد ظریف و اکبر ناطق نوری دوستیِ خالهخرسه با اصلاحطلبان و عادیسازان است و احتمال رد صلاحیت روحانی و پیروزی نامزد اصولگرایان را افزایش میدهد.
حمایت یکصدا و بیاماواگر اصلاحطلبان از روحانی و فعالیت زودتر، قوی و فضاساز ستادهای انتخاباتی او احتمال تایید صلاحیت و پیروزی او را افزایش میدهد. ثبت نام کاندیدای پوششی هم تنها در شرایط خاصی قابل دفاع است که شخص حسن روحانی احساس کند مشکلِ سازشناپذیرِ دولت پنهان بیشتر با «شخص او» است و نه «سیاستها و دولتاش» و رد صلاحیت او هم قطعی است. در این حالت بسیار کماحتمال هم تنها ثبت نام جواد ظریف یا ناطق نوری به درخواست حسن روحانی میتواند معقول باشد. حسن جواد ظریف محبوبیت ویژهی او و همراهی بدنهی حامی اصلاحات از او است، اما از مشکلات ثبت نام نامزد پوششیای مثل او، سختیِ ارائهی توضیح قانعکننده به جامعه است. اگر حاکمیت نتواند روحانیِ میانهرو را تحمل کند، بر چه اساسی جانشینِ اصلاحطلب او تحمل میشود؟ از این جهت نیز مصوبهی اخیر شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان (تحت رهبری محمد خاتمی) برای حمایت یکپارچه از حسن روحانی (علیرغم همهی انتقاداتی که به دولت او وارد است) بدون زمزمهی ثبت نام کاندیدای پوششی تصمیمی سنجیده به نظر میرسد و نشانهی بلوغی شایستهی تحسین در مجموعهی نیروهای سیاسیِ عادیساز است و پیروی از آن هم مسئولیت همهی احزاب عضو. امید که با تدبیر رهبران اصلاحطلب تایید صلاحیت روحانی تهدید نشود، انتخابات به پیروزی روحانی بیانجامد، پس از پیروزی با رای بالا و همراهی مجلس کابینهای قویتر تشکیل دهد و با تداومِ مطالبهگری و حمایت اصلاحطلبان و افکار عمومی در تکمیل فرآیند عادیسازی، کاهش فقر، گشایش فرهنگی و سیاسی بیشتر و اتخاذ تصمیمهای سخت برای حل مسائل ملی کامیابتر از دورهی اول شود.
منبع: فیسبوک نویسنده