شبهه تحریف و مسئله وثاقت تاریخی قرآن

حسن یوسفی‌اشکوری

جستارهایی در تاریخ هفتاد سال نخست اسلام – قسمت بیستم (بخش دوم)

درآمد: در بخش نخست مبحث چگونگی و چرایی کتابت و جمع و تدوین ارائه شد و اکنون در ادامه آن موضوع مهم شبهه تحریف و یا دگردیسی در متن قرآن (اعم از قرآن عثمانی و جز آن) تقدیم می شود.

 دیدگاههای شرق شناسان معاصر در باره تاریخ تدوین قرآن

به گزارش هاروالد متوسکی تا اواخر سده نوزدهم اسلام شناسان غربی عموما روایات اسلامی مربوط به جمع و تدوین قرآن را پذیرفته بودند و تئودور نولدکه آلمانی (۱۸۳۶-۱۹۳۰) در اواسط سده نوزدهم نیز بر همین اساس تاریخ قرآنش را نوشت. اما چند دهه بعد در این روش تردیدهایی پدید آمد. شاید بتوان گفت نخستین کسی که در این تردیدانگاری نقش داشت گلدزیهر مجاری (۱۸۵۰-۱۹۲۱) بود که در کتاب مطالعات اسلامی اش روایات رایج اسلامی را به چالش کشید و مدعی شد که به طور کلی نمی توان به این روایات اعتماد کرد. این تشکیک ها در چاپ های انتقادی بعدی تاریخ قرآن نولدکه بازتاب پیدا کرد. بدین ترتیب گزارش های سنتی تدوین قرآن در آغاز به شدت مورد تردید قرار گرفت. در قرن بیستم این روند ادامه یافت.

این پژوهشگر قرآنی معاصر غربی طیفی از دیدگاهها و نظریات انتقادی غربیان معاصر در باب تاریخ جمع و تدوین قرآن را مورد بحث و نقادی قرار داده و در نهایت چنین جمع بندی می کند: «چهار محقق اصلی که در قرن بیستم این مسئله را مورد پژوهش قرار داده اند، چهار دیدگاه کاملا متفاوت در باره جمع رسمی قرآن ابراز داشته اند؛ شوالی جمع قرآن را به دوران عثمان، مینگانا به دوره خلافت عبدالملک مروان در پایان قرن نخست هجری، ونزبرو آن را به آغاز قرن سوم و بِرتُن آن را به زمان پیامبر نسبت می دهد». به گفته این نویسنده در عین حال شوالی معتقد بوده که متن قرآن چیزی جز وحی بر محمد نیست.

اما خود موتسکی پس از واکاوی و بررسی انتقادی دیدگاههای مختلف در باب زمان تدوین قرآن، خود به این نتیجه می رسد که «می توان نتیجه گرفت که اخبار مربوط به جمع نخست به دستور ابوبکر و نیز تدوین رسمی مصحف به دستور عثمان پیشتر در اواخر قرن نخست هجری متداول بوده و زهری [نخستین راوی خبر تدوین مصحف] احتمالا برخی از این اخبار را از افرادی که در اسانید خود بدانها اشاره کرده، دریافت کرده است». بیفزایم این محقق پس از بررسی های ادله تاریخ نگاران قرآن در مغرب زمین، می گوید در مجموع دلایل و اسانید مسلمانان در تاریخ گذاری های تدوین و جمع قرآن قابل قبول تر و معتبرتر است.[۱]

با این حال در چند سال اخیر پاره هایی از قرآن در اروپا بازشناسی و منتشر شده است که قدمت قرآن و یا جمع و تدوین آن را به همان زمان آغازین یعنی عصر نبوی و یا روزگار عثمان می رساند. یکی قرآن توبینگن در آلمان است که خبر آن در آذر سال ۱۳۹۳ منتشر شد و دیگری قرآن بیرمنگام که در تیرماه سال ۱۳۹۴ اعلام شد.

در باره قرآن نخستین، که در دانشگاه توبینگن نگهداری می شود، گفته شده که «به احتمال قوی قدیمی‌ترین قرآن موجود است». توضیح بیشتر آن این است که «کارشناسان پس از مطالعه سه برگ از قرآنی قدیمی به این نتیجه رسیده‌اند که تاریخ نگارش آن به قرن هفتم میلادی یا سرآغاز اسلام برمی‌گردد. قرآن یادشده از ۱۵۰ سال پیش در خزانه کتابخانه دانشگاه توبینگن نگهداری می‌شود، اما تاکنون کسی به قدمت و اهمیت آن پی نبرده بود.
نسخه‌شناسان با استفاده از تکنیک‌های تازه دریافته‌اند که قرآن مزبور به احتمال بالای ۹۵ درصد، در سالهای ۶۴۹ تا ۶۷۵ میلادی تحریر شده است. یعنی تنها ۲۰ تا ۴۰ سال پس از وفات حضرت محمد، پیامبر اسلام.
متن روی پوستی محکم و مرغوب نوشته شده که توانسته صدها سال دوام بیاورد. دست‌نوشته قسمت پیوسته و بزرگی از کتاب مقدس مسلمانان را در بر دارد: از آیه ۳۷ سوره هفدهم تا آیه ۵۷ سوره سی و ششم.

یک سخنگوی کتابخانه دانشگاه توبینگن گفت که تنها با استفاده از تکنیک‌های کامپیوتری و روش‌های علوم طبیعی، تعیین عمر متن یادشده ممکن شده است. تاکنون گمان می‌رفت که این قرآن به قرن‌های هشتم یا نهم میلادی یعنی سده‌های دوم و سوم هجری برمی‌گردد». البته برای نسخه شناسی دانشگاه زوریخ نیز همکاری داشته است.

در باره قرآن بیرمنگام نیز گفته شده است که «آزمایش‌ قدمت‌یابی رادیو کربن بر روی این قرآن با احتمال بیش از ۹۵ درصد نشان داد که این قرآن بر پوست گوسفند یا بز نوشته شده و قدمت آن به سالهای ۵۶۸ تا ۶۴۵ پس از میلاد مسیح باز می‌گردد. پرفسور دیوید توماس، استاد مسیحیت و اسلام در دانشگاه بیرمنگام درباره این خبر گفت: «به احتمال زیاد این قرآن تنها چند سال پس از تأسیس واقعی اسلام نوشته شده است». پروفسور توماس در این باره گفت: «هرکس که در واقع این قرآن را نوشته است به خوبی حضرت محمد را می‌شناخته و به احتمال زیاد او را دیده و با او حشر و نشر داشته است.»

این نسخه خطیِ یافت‌شده از قرآن شامل بخش‌هایی از سوره ۱۸ تا ۲۰ قرآن است و به خط حجازی، شیوه رایج کتابت در آن زمان، نوشته شده است.

این اوراق بخشی از مجموعه مینگانا از اسناد خاورمیانه در کتابخانه دانشگاه بیرمنگام است که در دهه ۱۹۲۰ میلادی گردآوری شده است».[۲]

این قرآنها، به رغم این که ربط مستقیمی با مصحف عثمانی ندارد، از یک سو دعوی سریانی بودن قرآن و عدم  ارتباط این متن مذهبی کهن با اسلام را افشا می کند و از سوی دیگر نشان می دهد که قرآن در زمان نبی اسلام و حداقل در عصر خلفای راشده تنظیم شده و یا بوده است.

تردید در وثاقت قرآن عثمان

بعد از تدوین و رسمیت یافتن قرآن در زمان عثمان از جهاتی دیگر قرآن رسمی عثمانی مورد تردید و مخالفت قرار گرفت. این نوع مخالفت ها گرچه تا حدودی طبیعی می نماید اما انگیزه های مختلف و گوناگون در آن مدخلیت داشتند. تنظیم جدید قرآن طبعا به دلایل خاص و به انگیزه های معین و به قصد تحقق اهدافی مشخص بود و در چهارچوب معیارها و قواعد خاص انجام می شد و (مانند دیگر امور مشابه) این امر منطقا و عملا نمی توانست تمام خواسته ها و نظریه ها و سلیقه ها را برآورده کند. یکی از طبیعی ترین اعتراضات و اتهامات، از آن زمان تا کنون، دخل و تصرف در قرآن و تحریف مصحف به زیاده و کم بوده و هست.[۳] در این تغییرات گاه انگیزه های سیاسی هم مطرح شده است. مثلا ادعا شده که عثمان تمام آیاتی که در آنها بنی امیه مورد انتقاد قرار گرفته بودند را حذف کرده است. یا ادعا شده در تمام مواردی که در قرآن نام محمد آمده در این زمان افزوده شده است. اما نولدکه، به درستی و با مستندات معقول، این اتهامات را مردود می داند. وی می گوید، به رغم برخی ایرادهای عثمان (مانند خویش بازیهای او)، وی مردی پارسا و مؤمنی صادق بوده و از این رو بسیار دور است که دست به تحریف «کلام الله» بزند. وانگهی در هیئت تنظیم قرآن فقط یک اموی بود.[۴] در مورد افزایش نام محمد نیز می افزاید تردیدی نیست که نام محمد در میان اعراب پیش از اسلام رواج داشته است (در طبقات ابن سعد، جلد اول، قسمت اول، به این موضوع اشاره شده است).[۵]

شیعه و ماجرای قرآن علی و تحریف قرآن

یکی از منتقدان و معترضان به قرآن عثمانی گروه شیعی است که البته بعدها مطرح شده و ظاهرا در زمان عثمان در این زمینه نظری اظهار نشده است. در عین حال مستند اصلی این دعوی وجود قرآن منسوب به علی بن ابی طالب است که گویا در آن زمان وجود داشته و با قرآن رسمی متفاوت و احیانا متعارض بوده است. اما این قرآن ادعایی مربوط به زمان ابوبکر و در واقع مربوط به مقطع رحلت پیامبر اسلام است نه زمان عثمان. طبق روایتی علی پس از مرگ پیامبر اما به فرمان او قرآن را جمع و مدون کرد و بر اوراقی و قطعاتی از پارچه حریر نگاشت. او گفته بود سوگند خورده ام تا قرآن را جمع نکنم از خانه خارج نخواهم شد. طبق گزارش منابع فراوان علی تمام بخشهای قرآن را در سه روز (شش روز و هفت روز و حتی شش ماه نیز گفته شده[۶]) گرد آورد و آن را به اصحاب عرضه کرد اما آنان آن را رد کردند. گفته شده که این قرآن بعدها در خاندان او ماند و در نزد آنان یافت می شد و حتی به گزارش نولدکه ابن ندیم گوید نسخه ای از آن را دیده هرچند وی می افزاید این دعوی عاری از حققیت است.[۷] با توجه به مطالب یاد شده شیعیان امام اول خود علی بن ابی طالب را نخستین تدوین کننده قرآن دانسته اند.[۸]

گرچه منابع عمدتا متأخر شیعی (از جمله خویی در البیان) وجود چنین قرآنی را قطعی و مسلم دانسته اند[۹] اما واقعیت این است که در این مورد تردیدهای جدی وجود دارد. دقیقا روشن نیست که این اقدام در چه مقطع تاریخی بوده در زمان ابوبکر و یا در روزگار عثمان. در صورت صحت شواهد مطرح شده، تقریبا جای تردید نمی گذارد که کار  علی در زمان جمع قرآن ابوبکر بوده است.[۱۰] هر چند برخی ویژگیهای مصحف علی (از جمله ترتیب آن بر اساس ترتیب نزول[۱۱]) در منابع ذکر شده اما دقیقا دانسته نیست که این قرآن دارای چه خصوصیات متمایزی بوده و تفاوتهای آن با قرآن نبوی و یا قرآنهای موجود در آن زمان چه بوده و در نهایت چرا و به چه دلیل و بهانه آن را مردود دانسته اند. آیا رقابت های سیاسی در آن زمان در کار بوده است؟ از این رو شماری (از جمله ایازی) گفته اند که این قرآن کتابت همان قرآن نبوی بوده و فقط برخی حواشی (مانند شأن نزول آیات و ناسخ و منسوخ و نوعی تفسیر و تأویل و برخی آموزه های شخصی پیامبر به علی) در آن ثبت شده بود. در هرحال امروز شماری از پژوهشگران مسلمان و غربی و حتی گاه شیعی نقل قرآن و یا مصحف علی را برساخته و جعل می دانند که به انگیزه های مختلف ساخته شده است. از جمله نولدکه مدعی است که این جعل به وسیله شیعیان متعصب انجام شده تا فضیلت ابوبکر در تقدم جمع قرآن انکار شود. وی می گوید این سخن برگرفته از منابع شیعی و یا سنی اثرپذیرفته از شیعیان است. ایشان مدعی است که دعوی قرآن علی با رخدادهای تاریخی سازگار نیست. افزون برآن شیعیان مدعی نیز نسخه ای از آن را در دست ندارند.[۱۲]

قابل تأمل این که برخی از عالمان و پژوهشگران متأخر شیعی، بر خلاف غالب عالمان شیعی که وجود اصل مصحف علی را مسلم می انگارند، به طور کلی دعوی مصحف علی را انکار کرده و آن را اساسا برساخته سنیان برای توجیه عدم حضور علی در سقیفه و عدم رضایتش از خلافت ابوبکر دانسته اند.[۱۳]گرچه مدرسی طباطبایی کم و بیش همین نظریه را پرورانده اما به روایتی  نامدارترین و معتبرترین فقیه شیعی معاصر آیت الله سید محمد حسین طباطبایی بروجردی به طور روشن بر این نظر بوده و او جمع قرآن به دست علی را جعل و برساخته می دانسته است.[۱۴]تحقیق مدرسی و نظریه بروجردی نه تنها نطریه تحریف قرآن به وسیله شیعیان را منتفی می کند بلکه آشکارا زمین بازی را عوض می کند و به اصطلاح توپ را در زمین رقیب دیرین می اندازد و بدین ترتیب مدعی برساختگی روایات منسوب به شیعه مبنی بر دگردیسی در قرآن به دست سنیان می شود.[۱۵]

در هرحال اگر هم علی مصحفی خاص داشته و روایات مربوط به آن را درست و معتبر بدانیم، که بسیار محتمل است، باز نمی توان از آن نتیجه گرفت که این قرآن با قرآنهای دیگر و از جمله قرآن منتخب و مصوّب عثمانی از نظر محتوای اصلی متفاوت و به ویژه متعارض بوده است. زمانی که خود او از کار عثمان و قرآن مصوب حمایت کرده دیگر باور به قرآنی متعارض با آن بی اعتبار می شود.[۱۶]

در نزد برخی شیعیان متقدم از منظر دیگری نیز قرآن ابوبکر و عثمان به چالش کشیده است. ادعا شده که در قرآن اصیل و آیات وحی منزل بر محمد بارها نام علی به عنوان وصی پیامبر و جانشین او مذکور بوده و هنگام جمع قرآن آنها را آگاهانه حذف و سانسور کرده اند.[۱۷] ظاهرا چنین ادعایی در قرون نخستین مطرح نبوده و در قرون میانه (سوم تا پنجم) طرح شده و مقبول برخی شیعیان به تعبیری افراطی[۱۸] واقع شده است. این نظریه در پاره ای از افکار ثقه الاسلام کلینی (محدث پیشگام و معتبر شیعی در قرن چهارم و پدید آورنده کتاب «اصول کافی» که بعدها از کتب اربعه شیعی شمرده شد) انعکاس یافته و در دوران اخیر محدث دیگر حاج میرزاحسین نوری از این نظریه دفاع جانانه کرده و کتابی مفرد با عنوان «فصل الخطاب فی تحریف الکتاب» در دفاع از اندیشه تحریف قرآن پدید آورده که اکنون در دست است. اینان مدعی اند که در قرآن از یک سو مدح و حق اهل بیت صریحا وجود داشته و از سوی دیگر قدح و لعن منافقان و امویان و دشمنان و مخالفان اهل بیت آشکارا بیان شده بود و حذف شده است.[۱۹]

اما از روزگار کهن تا کنون تقریبا عموم شیعیان امامی و جز آن به اصالت و اعتبار قرآن موجود در مقطع رحلت پیامبر (حتی با فرض جمع قرآن در زمان ابوبکر و تنقیح و ویرایش آن در روزگار عثمان) معتقد و ملتزم بوده و با هر نوع تحریف (به زیاده و کم) مخالفت کرده و در این زمینه دهها کتاب و صدها مقاله و تحقیق نوشته و عرضه شده است. دلایل چنین اندیشه ای به قدر کافی قانع کننده است. تمام شواهد نقلی و تاریخی و عقلی گواه است که علی و امامان بعدی در عصر امامت (قرن اول تا چهارم) نه تنها به قرآن موجود ایرادی نداشته اند بلکه از همان قرآن رایج و مقبول مسلمانان حمایت کرده و نسبت به آن ملتزم بوده اند.[۲۰] اگر امام علی به قرآن (احتمالی) ابوبکر و عثمان ایراد داشته و آن را محرّف می شمرده (آن هم محرف در موضوع مهم امامت و خلافت و تضییع حق مسلم او و خاندانش) قطعا ساکت نمی ماند و حداقل این است زمانی که خود پس از عثمان به خلافت رسید و از اقتدار و اختیار اجرایی کامل برخوردار شد می بایست این تغییر مهم و تحریف عظیم را جبران و اصلاح می کرد.[۲۱] اما مدرسی طباطبایی در تحقیق خود این نظریه را پرورش داده که «عقیده به تحریف قرآن که در بین اهل سنت شکل گرفته بود به تدریج به صورت ادعایی بی اساس و ضد سنی تبدیل شد». در واقع برخی متکلمان متقدم شیعی در مقام محاجه با خصم به طور جدلی از آنها سود جسته و در این روند تقابلی برخی از شیعیان تحت تأثیر چنان برساخته هایی قرار گرفته و به حذف و سانسور برخی آیات مربوط به اهل بیت و علی معتقد شده اند. این محقق با جعلی بودن تدوین قرآن در روزگار پس از پیامبر و به ویژه عثمان مدعی است که «جعل این داستان تلاش آشکار و مشکوکی بوده است تا با واسطه تدوین قرآن (قران رسمی) و با برکنار کردن علی از این جریانها، به نحوی وجهه ای برای سه خلیفه اول فراهم آورند. داستان مورد نظر (تدوین قرآن رسمی توسط عثمان) بخشی از مجادله ای است که بر ضد شیعه جعل شده است . . .بنابراین این نظریه که مصحف عثمانی ناقص است، نتیجه منطقی روایتی است که به احتمال زیاد در مقام تلاشی فرقه ای از سوی سنیان جعل شد و بنابراین در ابتدا مفهومی کاملا سنی داشت. نهایتا این تلاش منتهی به بروز مشکلاتی برای اهل سنت شد و مخالفانشان در منازعات جدلی، استدلال تازه ای بر ضد ایشان مبنی بر تغییر مصحف عثمانی یافتند». از این رو به گمان وی روایات مربوط به اختلافات حول جمع قرآن ساختگی و بی اعتبار است. البته وی افزاید جریان غلو نیز در دامن زدن به نظریه تحریف در قران کمک کرده است.[۲۲]

در هرحال به گزارش مدرسی اخبار بی شماری که از ائمه نقل شده هیچ تردیدی باقی نمی گذارند که ایشان به وثاقت قرآن محفوظ در مصحف عثمانی اعتقاد داشته اند. به گفته ایشان فقط ائمه دو سوره ضحی و انشراح و نیز فیل و قریش را سوره واحدی می دانند (دوتای نخست یکی و دوتای دوم نیز یکی). به گفته ایشان امامان شیعی در فهرست طویل شکوه هایشان بر ضد سه خلیفه به هیچ وجه اتهام دست بردن به متن قرآن بیان نشده است. شکوه آنان این بوده که خلفا و پیروانشان متن قرآن را حفظ اما معنای آن را تحریف کرده اند. فقیهان و محدثان شیعی نیز در همان دوران و ادوار بعد به پیروی از امامان موضوع هر نوع دگردیسی در قران رسمی را رد کرده اند.[۲۳]در منابع مختلف شیعی و سنی روایات متنوعی نقل شده که به روشنی از حمایت علی بن ابی طالب از اقدام عثمان و قرآن او حکایت دارد. حتی گفته شده که اگر او این کار را نمی کرد من می کردم. وی از نابودی قرآنها و احیانا سوزاندن آنها نیز دفاع کرده است.[۲۴]

ماجرای وثاقت قرآن از منظر برخی پژوهشگران جدید غربی

در هرحال  برخی خاورشناسان و قرآن پژوهان غربی نیز از منظر دیگری وارد مبحث جنجالی تحریف قرآن به زیاده و کم شده و در این باب سخن گفته اند. گرچه به گفته یکی از قرآن پژوهان کنونی آلمان (کارل-هاینتس اولیگ) پژوهشگران غربی- به جز چند استثنا-اصالت قرآن محمد را می پذیرند و باز به روایت همین نویسنده رودی پاره (رودی پاره، ترجمه قرآن، برلین، کلن، ماینتس، ۱۹۷۹، ص ۵) گفته چیزی که ثابت کند حتی یک آیه قرآن از خود محمد نیست، وجود ندارد، اما در سالیان اخیر شماری از محققان قرآن و اسلام به این نظریه گرایش پیدا کرده اند که گویا در قرآن و به طور خاص قرآن عثمانی تغییراتی رخ داده است. این رویکرد زمانی آغاز شد که در اوایل دهه هفتاد میلادی قرآن پاره های صنعا کشف شد.[۲۵] اما، به رغم شبهات مختلف متن شناسانه و باستان شناسانه این پوست نوشته ها، به استناد یافته های پژوهشگران آلمانی مسئول این پروژه در مجموع وثاقت تاریخی قرآن موجود حداقل تا سده نخست و حتی تا دوران عثمان مورد تأیید قرار گرفته است. مثلا طبق تحقیقات انجام شده هیچ یک از این پاره ها تمام سوره های قرآن را ندارند اما در مجموع ۱۱۴ سوره در آن مجموعه وجود دارد. این سخن بوتمر یکی از محققان پروژه قرآنهای صنعا نیز مؤید این وثاقت است: «تا آنجا که این گروه\ نسخه [نسخه ای که قدمت آن به آغاز نیمه دوم قرن اول هجری می رسد] از گزند مصون مانده است با متن قرآن موجود کاملا منطبق است. هم سوره نخست (حمد) را در بر دارد و هم سوره آخر (الناس) را. بدین ترتیب این نسخه این فرض را که گفته می شود تدوین نهایی قرآن در پایان قرن دوم یا حتی قرن سوم هجری صورت گرفته است، باطل می سازد».[۲۶]

در مجموع چنین می نماید که تا کنون وثاقت تاریخی قرآن از دو منظر مورد مناقشه و تردید قرار گرفته است: اول- از منظر تاریخی و روایات متفاوت و متناقض در چگونگی و چرایی تدوین قرآن (از روزگار محمد تا روزگار عثمان و حتی پس از آن) و دوم- از منظر باستان شناسی (نسخه شناسی) که عمدتا در سده اخیر از سوی غربیان پی گرفته شده و می شود. اما تا کنون هیچ یک از این مناظر نتوانسته اند خلل جدی در وثاقت تاریخی قرآن موجود ایجاد کنند.[۲۷] از این رو عموم مسلمانان و شیعیان از گذشته تا حال به عدم تحریف قرآن به زیاده و کم ایمان و اعتقاد دارند و در این زمینه از روشهای استدلالی متنوعی بهره گرفته و آثار پر شماری پدید آورده اند.[۲۸]گرچه در هرحال در مباحث تحقیقی و علمی همواره جای مناقشه باقی می ماند.

مصحف عثمانی و دیگر مصاحف در دوران پس از عثمان

به هر تقدیر شهرت دارد که قرآن مشهور عثمانی از روی قرآن حفصه در چند نسخه استنساخ شد اما نولدکه می افزاید زید به تنهایی نمی توانست این کار را کرده باشد از این رو احتمالا برخی کاتبان حرفه ای زیر نظارت زید چند نسخه آماده و کتابت کرده اند.[۲۹] گرچه نسخه نهایی از روی متون مختلف از جمله متن ابی تنظیم شد اما نولدکه تصریح می کند «ان مصحف عثمان لم یکن الا نسخه عن مصحف حفصه».[۳۰]

به فرمان عثمان قرآنهای دیگر از طرق مختلف (از جمله شستن به آب و یا پاره کردن) نابود شده و طبق قول مشهور سوزانده شدند. از این رو عثمان را «شقّاق المصاحف» و «حرّاق المصاحف» گفته اند.[۳۱] ظاهرا در این میان یک استثنا وجود داشت و آن این که قرآن حفصه از سوزندان معاف شد و سالم به خود وی بازگردانده شد.[۳۲] گرچه قرآن سوزی عثمان در آن زمان مورد تأیید اصحاب هم بود و حداقل مورد انتقاد و مخالفت قرار نگرفت و گویی امری طبیعی و مجاز می نمود اما بعدها به ویژه از سوی شیعیان به عنوان طعن بر عثمان مورد استفاده قرار گرفت.[۳۳] با این که قرآن عثمانی به زودی رسمیت یافت و با توسل به انواع ابزارها این متن حکومتی غلبه کرد اما قرآنهای دیگر نیز به زودی محونشدند و برخی از آنها تا زمانهای دور نیز باقی ماندند. حتی گفته شده شماری از تابعین همچنان قرآنهای مطلوب و مقبول خود را بر وفق قرآنهای پیش از مصحف امام (=مصحف عثمانی) تنظیم کرده بودند. از جمله گفته اند که مصحف عُلقمه (درگذشته ۶۲ هجری)، ربیع بن خُثیم (درگذشته ۶۴)، حارث بن سُوید (درگذشته ۷۰)، حِطّان (درگذشته ۷۳)، اسود (درگذشته ۷۴)، طلحه بن مصرّف ( درگذشته ۱۱۲)، اعمش ( درگذشته ۱۴۸) کاملا مبتنی بر مصحف عبدالله و ابوموسی اشعری بوده اند.[۳۴]

اما از متن اصلی قرآن عثمان ظاهرا نسخه ای و یا پاره هایی از آن باقی نمانده است. گرچه در برخی موزه ها و کتابخانه ها قرآنهایی وجود دارد که گفته می شود نسخه ای از همان قرآن نخستین است اما این امر محرز نیست و نمی توان بدانها اعتماد کرد.[۳۵] با این همه تا مدتها حتی اختلاف قرائات نیز وجود داشت و به روایتی قرائت حاکم در سده های سوم و چهارم بیشتر جا افتاد و معیار نیز سه چیز بود: انطباق با قواعد زبان عربی، انطباق با مصحف عثمان و ایجاد هر چه بیشتر آرای فنی اهل فن (اجماع یا آرای حداکثری).[۳۶]هفت قرائت نامبردار شد و قاریان هفتگانه[۳۷] (که بعدا دهگانه شد) پدید آمد.[۳۸] در طول قرون میانه اسلامی موضوع «قرائت» از موضوعات مهم بوده و قاریان نامداری به عرصه آمده و کتابهای فراوانی در این زمینه (و نیز اختلافات مصاحف) تألیف شده و آرای متنوعی اظهار شده است.[۳۹]

ادعا شده که در زمان عبدالملک مروان قرآن عثمانی به سریانی ترجمه شده که البته اختلافات زیادی با متن قرآن موجود دارد.[۴۰]

نولدکه در تحقیق خود در مورد چگونگی قرآن عثمانی فراوان سخن گفته و از جهات مختلف روایات و تاریخ آن را مورد نقد و بررسی قرار داده است. از جمله وی می گوید روشن نیست که ترتیب سوره های قرآن عثمان (قرآن رسمی) چگونه تنظیم شده است. برخی گفته اند به ترتیب طول سوره هاست اما این حداقل کاملا نمی تواند درست باشد. او در این زمینه به تفصیل بحث و مناقشه کرده و به طور کلی اشکالات ترتیب کنونی سوره ها را نشان داده است.[۴۱] این محقق روایات مربوط به قرآن عثمانی را به دو گروه اصلی و غیر اصلی تقسیم کرده و هر دو گروه را به تفصیل مورد نقد جدی قرار داده و در نهایت مدعی است که در مجموع نمی توان به این گزارشها چندان اعتماد کرد. زیرا سلسله راویان تا انس بن مالک قطع شده و هیچ شاهد و گواه مستقیمی نیز در میان نیست.[۴۲] نیز گفته شده در متن قرآن عثمانی در کتابت مواردی به خطا کتابت شده است.[۴۳] به طور کلی در منابع به تفصیل در مورد ویژگیهای قرآن رسمی عثمان از جهات گوناگون (از جمله قرائات، ضبط، کتابت و . . .) سخن رفته که البته به گفته برگشترسر اگر نگوییم همه غالبا ناشی از لغزش یا سلیقه در کتابت و استنساخ بوده است.[۴۴] به گفته گرد پوئین از محققان پوست نوشته های قرآنهای صنعا: «این پژوهش [بر روی این پوست نوشته ها] نه در قرآن تغییری می دهد و نه در باور و ایمان مسلمانان بدان. و اما به عنوان مثال صلاحیت این را دارد که بر اساس آوردن شواهدی قطعی از قدیمی ترین متونی که بدست خود مسلمانان نوشته شده اند، پایه سنت شفایی نقل قرآن را، که تاکنون پنداشته می شود که از گزند تغییر مصون مانده است و خاورشناسی هم آن را پذیرفته است، به لرزه در آورد».[۴۵]

  • بیشتر بخوانید:

قسمت نوزدهم: واکاوی رخداد جنگ های ردّه در زمان ابوبکر
قسمت هجدهم: تشیع آغازین در پویه تاریخ
قسمت هفدهم : تأملی در رخداد غدیر
قسمت شانزدهم:خلافت از دیدگاه امام علی؛ انتخابی یا انتصابی؟
قسمت پانزدهم: «انحصار فرمانروایی در قریش»؛ نقد و بررسی یک حدیث
قسمت چهاردهم: تأملی در باب حمله به کاروان‌های قریش
قسمت سیزدهم: چند ملاحظه درباره «جهاد اسلامی»
قسمت دوازدهم: در خیبر چه گذشت؟
قسمت یازدهم: آیا کشتار بنی قریظه می‌تواند درست باشد؟
قسمت دهم: ماجرای تبعید یهودیان بنی نضیر
قسمت نهم: تبعید یهودیان بنی قینقاع و چند ترور مخالفان یهودی
قسمت هشتم: ماجراهای مواجهه مسلمانان و یهودیان
قسمت هفتم: چند همسری نبی اسلام و ازدواج با عایشه
قسمت ششم: نقدپذیری پیامبر
قسمت پنجم: نقدپذیری قرآن
قسمت چهارم: معضلی مهم به نام خلط «نبوت» و «حکومت» در سیره نبوی
قسمت سوم: آیا می توان به منابع تاریخی اسلام اعتماد کرد؟
قسمت دوم: چرا هفتاد سال نخست اسلام مهم است؟


منابع و پانوشت‌ها

[۱] . بنگرید به مقاله «تدوین قرآن: بازنگری در دیدگاههای غربی در پرتو تحولات جدید روش شناختی»، ترجمه مرتضی کریمی نیا، نشریه هفت آسمان، شماره ۳۲ (از آنجا که در نسخه سیو شده ام در وورد مقاله صفحه ندارد ناگزیر ذکر منبع بدون ذکر صفحه خواهد بود). گزارش افراد دیگری از همین منتقدان غربی را در همان منبع ببینید.

در همین زمینه گفتگو با خانم آنگلیکا نُویِورت (قرآن پژوه نامدار آلمانی) با فصلنامه «هفت آسمان» (شماره ۳۴) در باره قرآن پژوهی در غرب حاوی اطلاعت مفیدی است. او نیز از منتقدان جدی کسانی چون جان برنزو و مانند اینان است.

[۲] . شرح بیشتر این دو قرآن را در سایت فارسی و انگلیسی بی بی سی ۱۸ آذر ۹۳ و ۳۱ تیر ماه ۹۴ ملاحظه کنید. ضمنا در حد اطلاع من این گزارش در برخی سایت های دیگر و از جملع در تلویزیون فارسی نیز منتشر شده است.

[۳]  . معرفت (التمهید فی علوم القرآن، محمد هادی معرفت، الجزء الثامن-صیانه القرآن من التحریف-، مؤسسه التمهید، قم، ۱۳۸۶، ص ۱۷-۲۴) شرح مفیدی در باره معنای لغوی و اصطلاحی تحریف و نیز ارتباط مفهوم تحریف با قرآن ارائه داده است. وی معنای اصطلاحی تحریف را در هفت وجه احصا کرده است. نیز بنگرید به معنا و مفهوم تحریف در البیان سید ابوالقاسم خویی (ترجمه فارسی با عنوان «بیان در علوم و مسایل کلی قرآن، ترجمه محمد صادق نجمی . هاشم هریسی، قم، مجمع ذخائر اسلامی، ۱۳۶۰، جلد اول، ۲۷۷-۲۸۰.

[۴]  . باید افزود انعکاس ماجرای عبدالله بن ابی سرح در قرآن نشانه ای از ابطال نظریه حذف آیاتی با مضمون مخالفت با امویان در قرآن است. ابن ابی سرح اموی نامدار و برادر ناتنی عثمان بود که شخصیتی منفی داشت و در جریان فتح مکه پیامبر به قتل او فرمان داد و با شفاعت عثمان رهایی یافت. در دوران عثمان او خود یکی از عوامل فتنه و فساد در دستگاه خلافت بود و او به سهم خود زمینه های شورش بر ضد عثمان را پدید آورد. اگر قرار بود به سود امویان حذفی در متن قرآن صورت گیرد، نمی بایست آیات منفی در باره شخصیتی چون ابن ابی سرح (برادر خلیفه) در قرآن منعکس می شد.

در اینجا به نکته مهمی می توان اشاره کرد و آن این است که در قرآن از اصحاب فقط نام زیدبن حارثه آمده (سیوطی، الاتقان، جلد ۲، ص ۳۷۲). از این واقعیت می توان نتیجه گرفت که اگر قرآن در دوران پس از پیامبر جمع و به ویژه کتابت شده بود به احتمال  زیاد و به مفتضای فضای رایج آن دوران برخی صحابه برای فضیلت تراشی شخصی و یا خانوادگی نام خود را در قرآن داخل می کردند و الفاظ و مضامین را به سود خود تغییر می داند و فقدان چنین رخدادی نشان می دهد که اولا قرآن در زمان پیامبر کتابت و جمع شده بود به گونه ای که دخل و تصرف در آن ناممکن و حداقل دشوار بود و ثانیا این بدان معناست که در دوران ابوبکر و عثمان این کتاب تحریف (حداقل به زیاده) نشده است.

[۵]  . نولدکه، ص ۳۱۳-۳۱۴، ۳۱۷-۳۱۸ و ۳۲۰.

[۶]  . ایازی (ص ۱۷۵) بین دو نظریه چند روز و شش ماه جمع کرده و می گوید گردآوری قرآن در مدت کوتاه ناظر به میان دو جلد قرار دادن بوده و مدت شش ماه ناظر به تألیف کتاب تفسیری و ذکر مطالب در حاشیه متن بوده است.

[۷]  . مدرسی طباطبایی.

نیز: نولدکه، ص ۲۴۳.

یکی از پرسشهای مهم این است که این قرآن علی چه سرنوشتی پیدا کرده و در کجاست. هرچند شاید چنین پرسشی چندان بجا و موجه نباشد. چرا که از متون قرن نخست (حتی قرآن) نیز نسخه کاملی باقی نمانده و دست کم تا کنون یافت نشده است. اما با توجه به اهمیتی که این مصحف در نزد شیعیان داشته و دارد و به ویژه ادعا شده که این کتاب به عنوان یک میراث با ارزش و معتبر دینی و فقهی نزد امامان بعدی بوده و از آن محافظت می شده این متن حداقل باید تا قرن چهارم محفوظ مانده باشد و بدین ترتیب حفظ و انتقال آن در ادوار بعدی کاملا معقول می نماید. گفته شده که پس از بازگرداندن مصحف علی از نزد ابوبکر دیگر کسی آن را ندید. در زمان خلافت علی نیز گزارشی از در اختیار عموم قرار گرفتن و در واقع علنی شدن آن در دست نیست. امامان بعدی نیز آن را علنی نکردند. اما چرا این قرآن، که حتی از نظر متن شناسی و قرآن شناسی و خط شناسی می توانست بسیار ارزشمند باشد، هر گز در اختیار عموم قرار نگرفته و حتی یک نفر آن را ندیده است، جای پرسش جدی دارد. ایازی در این مورد شرح مبسوطی می دهد و سرانجام (ص ۱۷۸) در مقام توجیه و تعلیل آن می گوید «نشان دادن و در اختیار گذاشتن مصحف، حتی در دوران خلافت حضرت، با محاسبات و پیش بینی آینده ناسازگار بود و در نهایت بر خلاف دوراندیشی بود». به نظر ایشان بیم آن بود که این متن مهم یا به وسیله دشمنان و مخالفان از بین برود و یا دچار تغییر و تحریف گردد. اما این توجیه چندان موجه و مقبول نمی نماید. چرا که از یک سو حفظ و حراست این کتاب به وسیله امامان در دوازده نسل می توانست از اتلاف و یا تحریف آن جلوگیری کند و ثانیا با تکثیر نسخ آن مانع چنین رخدادی شوند. در هرحال قرآن علی که از اصل قرآن مهم تر نبود. قطعا این قر آن نمی توانست یک میراث خانوادگی و شخصی باشد و در درون یک دودمان محدود و منحصر باقی بماند.  شرح تفصیلی مصحف منسوب به علی در ایازی و نیز رامیار، تاریخ قرآن، ص ۳۶۸-۳۸۰.

در هرحال از قرآن ادعایی علی نسخه ای و اثری باز نمانده است. شاید در گذشته وجود داشته است. از جمله مقریزی در خطط خود نقل کرده که در سال ۵۱۶ هجری مأمون بطائحی وزیر فاطمی دستور داد مصحفی را که به خط امیر مؤمنان علی بن ابی طالب در جامع عتیق مصر بود زراندود نمایند (رامیار، تاریخ قرآن، ص ۳۷۴). اما در برخی کتابخانه ها و موزه های جهان اسلام قرآنهایی وجود دارد که منسوب به علی است. به گزارش ایازی (ص ۱۸۸-۱۸۹) در موزه آستان قدس رضوی مصحفی منسوب به امام علی است (قرآن شماره ۶) که از آغاز سوره هود تا آخر سوره کهف و به خط کوفی بر پوست آهو نوشته شده است و در پایان آن نوشته شده است: «کتبه علی بن ابی طالب فی سنه اربعین». این قرآن را شاه عباس صفوی وقف کرده و مهم تر آن که شیخ بهایی در تاریخ جمادی الاول سال ۱۰۰۸ آن را تأیید نموده که به خط سیدالاوصیاء حجه الله علی الارض والسماء است. البته در برخی جاهای دیگر نیز قرآنهای منسوب به علی وجود دارد. اما ایازی می گوید این مصاحف با مصحف امام علی، به گونه ای که در منابع توصیف شده، سازگار نیست. مگر این که گفته شود علی قرآنهایی را به خط خود نوشته باشد.

به طور کلی باید گفت تا زمانی که نسخه هایی معتبر از این نوع مصاحف و اسناد به دست نیامده و یا گزارشهای منابع از طرق معتبر مستند نشود از جهات مختلف نمی توان به گزارشهایی مربوط به مصاحف آغازین اعتنا کرد و آنها را پذیرفت.

[۸]  . گرچه ماجرای عرضه قرآن علی در همان روزهای نخست پس از رحلت نبی اسلام در منابع اهل سنت نیز آمده اما شیعیان بر روی آن تأکید ویژه دارند. دلیل آن نیز این است که می خواهند نشان دهند در رخداد جمع و تدوین کنندگان قرآن در دوران پس از پیامبر اسلام امام اول و بنیادگذار سلسله طولانی امامت خاص شیعی علی «نخستین» است. باید اشاره کرد که از دوران پیامبر و بیشتر در دوران پس از درگذشت وی، هر مسلمان و هر قبیله و جماعتی می کوشید از دو طریق عمده برای خود کسب وجاهت و مشروعیت کند، یکی، نوعی پیوند با پیامبر (خانوادگی، دوستی، ارجاع مأموریت و مسئولیت از سوی پیامبر، ذکر سخنانی از پیامبر در فضیلت و منقبت آنان و . . .)، . دوم، وجود و یا ایجاد سوابق برای افراد و اصحاب و یا قبایل در امور مختلف از جمله سبقت در ایمان، سبقت در جهاد، سبقت در ایثار، سبقت در وفاداری به محمد، سبقت در حفظ و یا کتابت قرآن و . .  در این چهارچوب اصرار شیعیان بر طرح ایده علی به عنوان نخستین جمع کنندگان قرآن قابل فهم می شود. به ویژه که برخی از عالمان نامدار متأخر شیعی اساسا وجود مصحف علی را انکار کرده اند.

[۹]  . محمد علی ایازی در کتاب «مصحف امام علی» (ص ۵۳-۴۴) می گوید گرچه مصحف امام علی در منابع مختلف شیعه و سنی در اشکال مختلف و به مناسبت های گوناگون ذکر شده اما اولا این دعوی در منابع اصلی شیعه از نیامده و ثانیا تمام روایات منقول ضعف سندی دارند و از این رو در نهایت می توان گفت «از مجموع آنها اطمینانی به مانند اخبار مستفیض حاصل می گردد. چون در منابع گوناگون و با تعبیرهای مختلف گزارش شده، نوعی اطمینان به صحت و واقعیت آن حاصل می گردد».

[۱۰]  . مدرسی طباطبایی می نویسد: «همچنین احتمال مى‏رود که مصحف على (ع)، که یکى از کامل‏ترین و معتبرترین (موثق‏ترین) مصحف‏ها بوده، به عنوان مصحف رسمى به عثمان پیشنهاد شده باشد، اما او آن را رد کرده و ترجیح داده است، اجزاى همه مصحف‏هاى موجود را جمع‏آورى و تدوین کند . این امر موجب گردید که على (ع) نیز از ارائه مصحفش براى تدوین مصحف عثمانى خوددارى کند».

[۱۱]  . ترتیب سوره های قرآن علی در تاریخ یعقوبی (جلد ۲، ص ۱۵-۱۶) آمده است. نیز: در نولدکه ص ۲۴۴-۲۴۵.

ایازی در کتاب «مصحف امام علی» به تفصیل نظریه ترتیب نزولی قرآن علی را نقد و رد می کند.

[۱۲]  . نولدکه، ص ۲۴۳-۲۴۴.

به روایت ایازی (ص ۱۹۹) برخی ادعا کرده اند که قرآن علی به وسیله سبئیه (پیروان عبدالله بن سباء) جعل شده است.

[۱۳]  . شواهدی نیز بر صحت این دعوی گواهی می دهند. ایازی (ص ۱۷۶) نقل می کند که ابوبکر عبدالعزیز جوهری (درگذشته به سال ۳۰۲) روایت کرده است زمانی که مأموران خلیفه به سرگردگی عمر به خانه فاطمه هجوم بردند تا علی را وادار به بیعت کنند و هشدار دادند از خانه خارج شوند و گرنه خانه را به آتش خواهند کشید، فاطمه و زبیر خارج شده و گفتند «انما اجتمعنا لنؤلف القرآن فی مصحف واحد». با این بیان محمتل است که اهل خانه حداقل پیروان علی جمع قرآن را بهانه ای کرده باشند برای عدم حضورشان در سقیفه و تن زدن از بیعت با ابوبکر. به روایت همین محقق (ص ۴۹) ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه گوید اهل حدیث آنچه شیعیا می گویند که نشستن علی در خانه برای مخالفت با بیعت ابوبکر بوده درست نیست، بلکه اشتغال به جمع قرآن بود و این دلیل آن است که او نخستین گردآورنده قرآن بود.

[۱۴]  . در پیوست مقاله مدرسی طباطبایی آمده است: «مرحوم آیت‏الله بروجردى جمع قرآن به دست‏حضرت امیر (ع) را به شدت انکار کرده، مى‏فرمودند که روایات مربوط به این زمینه را عامه و خاصه جعل کرده‏اند. صدر این احادیث را عامه جعل کرده‏اند تا علت‏ بیعت نکردن آن حضرت را در آغاز توجیه کنند و ذیل آن را خاصه جعل کرده‏اند، با این هدف که بر عامه احتجاج کنند که آن حضرت قرآن را جمع‏آورى کرد، ولى حاکمان وقت آن را نپذیرفتند».  

[۱۵]  . قابل ذکر این که احمدیان در پایان کتاب خود (سیمای خلیفه دوم عمربن خطاب) عکس صفحه ای از قرآنی به خط علی آورده که در توپکاپی سرای در استانبول ترکیه موجود است و این متن به خط کوفی قدیم است.

باید افزود که در برخی منابع از «کتاب علی» نیز یاد شده است. چنین ادعایی نیز سخت در پرده ابهام است و هیچ روشن نیست که چنین کتابی وجود داشته یا نه و در صورت وجود چگونه بوده و دارای چه ویژگهایی بوده است. ایازی در این مورد شرحی داده و می گوید گفته شده که این کتاب از طریق تواتر اثبات شده اما با مصحف علی یکی نیست. در این کتاب علی صرفا کاتب نیست اما منبع اطلاعات و افکار آن پیامبر است. محتوای این کتاب به احکام شریعت ارتباط دارد. این کتاب در واقع منبع علوم و احکام ائمه شیعی شمرده شده است. در واقع این کتاب وسیله تشخص امامان و رشته پیوندشان با پیامبر و نیای خود بوده است. گویا متنی اختصاصی و خانوادگی بوده نه عمومی. گفته شده این متن نخستین تألیف در تاریخ اسلام بوده است. این کتاب را هم ظاهرا کسی رؤیت نکرده اما گفته شده برخی اصحاب ائمه دیده اند که مثلا امام صادق از روی آن کتاب مطلبی را بر می خوانده است. در عین حال محتمل است این متن همان مصحف علی باشد.

از مصحف فاطمه هم یاد شده اما از کم و کیف و سرنوشت آن نیز اطلاعی در دست نیست. در عین حال گفته شده که این مصحف قرآن نیست. با فرض صحت تاریخی آن، گویا افکار شخصی و احیانا دغدغه های فردی فاطمه بوده و او املا می کرده و همسرش علی می نوشته است (ایازی، ص ۷۱ و ۵۸). به گزارش رامیار، تاریخ قرآن، ص ۳۳۸) شرف الدین در «المراجعات» بر این نظر است که مصحف فاطمه امثال و حکم و موعظه و سخنان عبرت آموز و اخبار بوده است.

نیز به روایت رامیار (ص ۴۸۷) به خط امام حسن مجتبی، امام حسین، امام سجاد و امام رضا مصاحفی منسوبند که در گنجینه قرآن آستان قدس رضوی و سایر گنجینه ها محفوظ و مضبوط اند.

[۱۶]  . خویی نیز با قبول اصل مصحف علی معتقد است که این قرآن تفاوتی ماهوی با قرآنهای دیگر نداشته است. البیان (ترجمه فارسی)، ص ۳۱۷-۳۲۲.

[۱۷] . چنان که در جستار هفدهم آمد مجلسی در بحار (جلد ۳، ص ۵۶-۵۷) روایات زیادی نقل کرده که در آنها ادعا شده در هشت یا ده مورد نام علی در آیات قرآن آمده بود.

[۱۸]  . معرفت (التمهید، الجزء الثامن، الفصل الثامن) این گروه را افراطی اخباری بریده از اهل بیت خوانده و گفته اینان همتای گروه «حشویه» در اهل سنت اند که قائل به تحریف قرآن بوده است.

[۱۹]  . بر آرای این گروه و به ویژه نوری نقدهای فراوانی از سوی عالمان شیعی متأخر نوشته است. از جمله بنگرید به: معرفت، التمهید، الفصل الثامن.

[۲۰]  . روایاتی در منابع سنی و شیعی در دست است که امام علی بن ابی طالب و برخی شخصیت های معتبر شیعی ضمن اشاره به جمع قرآن در زمان ابوبکر از اقدام وی تجلیل کرده اند. علی فرمود «خدا ابوبکر را رحمت کند. او نخستین کسی است که (قرآن را) میان دو جلد حمع کرد». در سخنی دیگر: «درباره مصحاف بزرگترین پاداش از آن ابوبکر است که او نخستین کس بود که (آن را) را میان دو جلد گرد آورد». از صعصعه بن صوحان (درگذشته ۶۰ هجرت) از یاران علی نیز مانند بسیاری دیگر این سخن را تأیید کرده است. رامیار، تاریخ قرآن، ص ۲۹۸. هرچند حجتی (تاریخ قرآن کریم، ص ۴۳۶) پس از نقل برخی روایات مربوط به حمایت علی از قرآن ابوبکر می افزاید: «ولی موافقت آن حضرت با کار ابی بکر جز از طریق احادیث اهل سنت، از طریق دیگری-کمتر-قابل اثبات می باشد».

[۲۱]  . از این رو دعوی کشف سوره ای خاص با مضمون کاملا شیعی متأخر در قرن سیزدهم هجری/نوزدهم میلادی چه اندازه می تواند بی معنی و حتی مضحک باشد. نولدکه به متنی اشاره می کند که در سال ۱۸۴۳ در اروپا منتشر شده (نیز با ترجمه آلمانی) که در آن ادعا شده سوره ای به نام «سوره النورین» (محمد و علی) از قرآن حذف شده است. نولدکه تمام این سوره را در تاریخ قرآن خود نقل کرده است. او این متن را به تفصیل مورد نقد و بررسی قرار داده و در نهایت نتیجه می گیرد این متن به لحاظ زبانی و لغوی و نیز روشی و مضمونی با قرآن سازگار نیست.

در این مورد شرحی در مورد در تاریخ قرآن رامیار (ص ۳۷۹) آمده است. نویسنده می گوید «این سوره ها [سوره نورین و برخی سوره های ادعایی دیگر متأخر] تقلیدی بسیار ناقص و ناشیانه از آیات الهی است که بدون شک پس از قرن چهارم هجری نوشته شده، زیرا قمی مفسر شیعی این دوره چیزی از ان نمی گوید. او می افزاید: «چندی پیش نیز در کتابخانه بانکپور هند نسخه ای از قرآن یافته شد که سوره «النورین» را با ۴۱ آیه و «سوره الولایه» (مبنمی بر دوستی علی و ائمه اطهار) را با ۷ آیه داشته است. در بقیه سوره های مشترک نیز تفسیرهای مذهبی زیادی راحاوی بوده است. در سال ۱۹۱۳ همه این قبیل اضافات را کلیرتسدال (W. St. clair  Tisdaall) به انگیلسی منتشر کرد.

[۲۲]  . یکی از مستندات شیعیان مدعی تحریف قرآن رسمی قرآن ابن مسعود است اما به روایت مدرسی قرائت ابن مسعود را امامان شیعی رد کرده اند. در مورد قرآن ابن مسعود و ویژگیهای آن بنگرید به: برگشترسر در جلد سوم تاریخ قرآن نولدکه صفحات ۴۹۷-۵۳۸.

باید دانست که عبدالله بن مسعود از شخصیت های معتبر و مورد احترام شیعی است و دلیل آن نیز مخالفت های او با عثمان و کتک خوردنش به دست گماشتگان خلیفه در ماجرای قرآن است که بدان اشارت رفت.

[۲۳]  . در این مورد صدها مقاله و دهها کتاب (به ویژه در دوران معاصر) به وسیله عالمان و محققان شیعی به زبان فارسی و عربی در موضوع عدم تحریف قران و رد نظریه منسوخ تحریف قرآن به ویژه با نگاه خاص شیعی پدید آمده است. از جمله: صیانه القرآن من التحریف اثر محمدهادی معرفت (جلد هشتم از مجموعه «التمهید»)؛ البیان، سید ابوالقاسم خویی؛ تاریخ قرآن، محمود رامیار؛ تاریخ قرآن کریم، محمد باقر حجتی؛ مقاله تحریف ناپذیری قرآن، بهاءالدین خرمشاهی (منتشر شده در دایره المعارف تشیع و نیز کتاب قرآن پژوهی ایشان بازنشر شده است)؛ مصحف امام علی، محمد علی ایازی و نیز مقاله  مورد استفاده در متن از سید حسین مدرسی طباطبایی

[۲۴]  . منابع را در رامیار (تاریخ قرآن، ص ۴۴۴-۴۴۷.

البته رامیار از این که در منابع سنی به همراهی و حمایت علی از اقدام عثمان و قرآن مصوب چندان توجه نشده شکوه می کند و از آن تحت عنوان «توطئه سکوت» یاد می کند.

[۲۵] . در سال ۱۹۷۲ هنگام بازسازی و تعمیر مسجد کهن صنعا در یمن در دیوار غربی آن انبوهی از پاره های مکتوب قرآنی دیده شد. گویا این بنا در زمان پیامبر ساختمانی چهار طبقه بوده و بعدها تبدیل به مسجد شده و ساختمان کنونی آن حدود ۱۱۰۰ سال قدمت دارد. پس از آن این یافته ها به یک گروه محقق آلمانی سپرده شد تا در این مورد تحقیق کنند و به بازسازی آنها اهتمام ورزند. به زودی روشن شد که این پاره ها حدود ۱۲۰۰۰ برگه اند که ترکیبی از پاره های قرآنی و برخی متون مذهبی می باشند. این مکتوبات بر برگه های پوستی (پرگامنت) و کاغذی کتابت شده اند. در مرحله نخست از آنها میکروفیلم تهیه و در اختیار برخی نهادهای علمی مذهبی از جمله الازهر قرار گرفت. بعضی از این پاره های قرآنی به خط حجازی و برخی به خط کوفی است. مهم ترین بخش این یافته ها دولایه است. متن رویی با قرآن امروزی تقریبا یکی است ولی متن زیرین آن بسیار متفاوت است. آزمایش های رادیو کربن نشان می دهد که بخش زیرین این دست نوشته احتمالا حدود پانزده سال پس از درگذشت پیامبر اسلام نوشته شده است. نوشته زیرین که با قرآن امروزی تفاوت بزرگی دارد، شاید به این دلیل پاک شده که برای یکدست کردن متون قرآنی در عهد عثمان می بایستی از بین می رفتند. گزارش دیگر می گوید طبق برآورد بتمر کهن ترین کتابت پوست نوشته ها به سال ۹۰ هجری باز می گردد اما بر اساس آزمایشات شیمیایی به میانه های سالهای ۲۵ تا ۵۸ هجری بر می گردد.

اطلاعات این قسمت و نیز مطالب گزارش شده در متن برگرفته از دو مقاله «نگاهی به پوست نوشته های قرآنی صنعا» به قلم سید محمدباقر تلغری زاده منتشر شده در سایت ملی-مذهبی (مورخ ۳۰ فروردین ۱۳۹۱) و مقاله «راههای نوین پژوهش قرآن» ترجمه ب. بی نیاز منتشر شده در سایت گویانیوز (مورخ ۲۲ مهرماه ۱۳۹۱) می باشد. باید افزود که مقاله بی نیاز برگرفته از ترجمه مقاله «کهن ترین برگه های قرآن کشف شده در صنعا و اهمیت آن برای تاریخ رسم الخط قرآن» به قلم دکتر گرد پوئین و مقاله «آغاز نگارش قرآن: آزمایشات [فیزیکی-شیمیایی] روی دست خط ها و عناصر هنری برگه های قرآن صنعا» به قلم هانس-کاسپرگراف فون بوتمر است. نیز در همانجا ترجمه کامل مقاله «قرآن به مثابه یک محصول دسته جمعی» به قلم کارل-هاینتس اولیگ» آمده است و در این گفتار هر کجا به اولیک ارجاع شده مراد همان مقاله و همان مرجع است. ضمنا مقاله اولیگ در سایت دانشگاه زارلند منتشر شده است.

[۲۶]  . تلغری زاده، همانجا.

[۲۷]  . به ویژه اختلافات فراوان در روایت مربوط به جمع قرآن از دوران ابوبکر تا عثمان چندان آشفته و متناقض است که گرچه  در وثاقت و سندیت قرآن و اثبات وثاقت از طریق تواتر شبهه افکن است اما به واقع ظرفیت اثبات عدم وثاقت قران را ندارد و از این رو کسانی چون نولدکه و دیگران نیز تصریح کرده اند که نباید به این نوع روایات تکیه و احتجاج کرد. برخی از پژوهشگران مسلمان نیز روایات غالبا متناقض مربوط به جمع قرآن در عصر خلفا را به تفصیل مورد نقد و واکاوی قرار داده و در نهایت بی اعتباری آنها را در مورد ادعای عدم وثاقت قرآن و تحریف در آن را نشان داده اند. از جمله خویی در البیان در این زمینه با دقت و گستردگی بحث کرده و تناقضات گاه غیر قابل رفع آنها را نشان داده است.

[۲۸]  . یکی از استدلالهای سنتی و رایج استناد به برخی آیات قرآن است. مانند آیات ۹ حجر و ۴۱ و ۴۲ فصلّت و اصل اعجاز. نیز به اصل «تواتر» (اثبات قرآن از طریق تواتر) استناد شده است. بنگرید به: معرفت، التمهید، الجزء الثامن، ص ۳۷-۴۷.

اما باید توجه داشت که این نوع استدلالها کاملا درون دینی است و برای مؤمنان مقنع و تقویت کننده ایمان است اما برای غیر مؤمنان و یا مؤمنان تاریخی اندیش حداقل به تنهایی مفید و مقنع نیست. زیرا اگر سلسله تواتر تاریخی قرآن کنونی به وحی و زمان پیامبر اثبات و مستند نگردد و حتی شبهه دخل و تصرف در زمان خلفای راشدین و پس از آن جدی گرفته شود، روشن است که دیگر وجود چنان آیاتی گرهی نمی گشاید. چرا که در این صورت می توان احتمال داد که این شمار آیات بعدها به مقتضای رواج و تثبیت برخی آموزه های دینی پیرامون اسلام و وحی و نبوت بر قرآن افزوده شده و یا ممکن است ادعا شود که این آیات تفاسیر دیگری دارند.

[۲۹]  . نولدکه، ص ۲۸۹.

[۳۰]  . نولدکه، ص ۳۲۰. نیز: مدرسی.

[۳۱]  . نولدکه (ص ۳۲۱) به نقل از طبری و قرطبی.

البته در این میان نکته ظریفی وجود دارد و آن این که احتمال دارد کلمه درست «خَرق» و در نتیجه «خرّاق المصاحف» بوده که بعدها در نسخه برداری ها نقطه «خ» افتاده و تبدیل به «حرّاق» شده است. عنوان «شقاق المصاحف» مؤید این احتمال است. در این مورد بنگرید به: رامیار، تاریخ قرآن، ص ۴۳۱ و منابع مختلف و متنوع وی. .

[۳۲]  . دلیل آن دقیقا روشن نیست. احتمالا بدان جهت بوده که طبق نقل روایات حفصه حاضر نبود قرآن را به خلیفه بدهد و عثمان با اصرار و با تعهد به این که قرآن را به او باز خواهد گرداند قرآن را به امانت گرفت و در این صورت وفای به عهد کرده است. در عین حال احتمالات دیگر منتفی نیست. شاید به دلیل انطباق کامل آن با قرآن رسمی عثمانی بود و یا به دلیل حفظ حرمت قرآن معتبر ابوبکر و معتمد عمر چنین استثنایی پدید آمد.

اما در مورد سرنوشت قرآن حفصه گزارش شده که این قرآن نزد حفصه همچنان ماند تا در زمان خلافت معاویه مروان والی مدینه یک بار آن قرآن را از حفصه خواست اما او نداد. پس از درگذشت حفصه در سال ۴۵ هجری مصحف به دست برادرش عبدالله بن عمر افتاد و مروان بار دیگر کس فرستاد و این بار آن را از عبدالله ستاند و فرمان داد که آن را از میان ببرند تا شبهه ای در باب مصاحف عثمانی پدید نیاید.   عالم زاه، مدخل ابوبکر «ابوبکر» در جلد پنجم دایره المعارف بزرگ اسلامی، ص ۲۳۶.

[۳۳]  . به روایت حجتی (تاریخ قرآن کریم، ص ۴۵۷-۴۵۸) برخی از خاورشناسان مانند بلاشر و دیگران معتقدند که علی کار عثمان را منحصرا در جمع و تدوین قرآن تأیید نموده و از وی دفاع کرده است نه رفتاری چون سوزاندن مصاحف دیگران. البته پژوهشگر مسلمان معاصر صبحی الصالح به آن پاسخ می دهد و نظریه بلاشر را مردود می شمارد. حجتی پس از این گزارش خود می افزاید «باید گفت روایات شیعی-همان طور که بلاشر معتقد است- در جهت احراق مصاحف، از کار عثمان خرده گیری می نماید».

در مورد ماجرای سوزندان و یا نابود کردن مصاحف متعدد در زمان عثمان از مواضع و منظرهای مختلف و چه بسا متضاد می توان سخن گفت. مهم ترین پرسش این است که این کار آیا از نظر مذهبی این کار مجاز بود؟ به ویژه اگر پای سوزاندان آیات الهی در میان باشد. اگر این اسناد حفظ می شد واقعا در کار وثاقت قرآن رسمی خللی ایجاد می شد؟ اصولا در نابودی قرآنها و مصاحف رایج و تثبیت قرآن رسمی حکومتی انگیزه های سیاسی نیز دخالت داشت؟ اگر مصاحف گذشته می ماندند بعدها نمی توانستند حداقل به عنوان اسناد مهم تحقیق در تاریخ اسلام و آیات وحی و در نهایت «دین اسلام» به معنای متأخر آن مورد استفاده محققان قرار گیرند؟ پاسخ به این نوع پرسشها پس از چهارده قرن و در شرایط کنونی و با معیارهای فرهنگی و دینی و تحقیقی امروزین بسیار دشوار است. زیرا معیارهای مذهبی و علمی و فرهنگی و نظام ارزشی و سیستم ترجیحات کنونی از جمله برای مسلمانان با گذشته تفاوت بنیادین یافته است. آنچه روشن است این است که در آن شرایط با معیارهای دینی آن زمان نه نابودی مصاحف غالبا مخدوش (حداقل از نظر اصحاب و هیئت تدوین کننده قرآن برگزیده دستگاه خلافت) و یا دست کم محل اختلاف نه منع شرعی داشته و نه وجود انواع مصاحف اختلاف افکن به مصلحت دین و دینداران از جمله دستگاه خلافت و خلفا بوده است. قطعا از نگاه تحقیقی صرف وجود آن مصاحف امروز در کارهای پژوهشی بسیار با ارزش بودند اما در آن زمان نه چنین نگاهی وجود داشت و نه چنین ضرورتی و نه چنان کارکردی برای آن مصاحف حس می شد. بگذریم که امروز حتی از همان نسخه اصلی قرآن عثمانی نیز ظاهرا چیزی باقی نمانده است. در آن زمان آنچه برای خلافت و اصحاب از اولویت برخوردار و به مصلحت همه بود حفظ اعتبار آیات وحی و یگانگی و وحدت مؤمنان حول قرآن بود.

[۳۴]  . رامیار، تاریخ قرآن، ص ۳۳۶.

[۳۵]  . به نقل ایازی (ص ۱۸۶) در خزائن الآثار مسجد حسینی قاهره مصحفی وجود دارد که گفته می شود از مصاحف «امام» (مصحف گردآورده شده به دست عثمان) است اما زرقانی در «مناهل العرفان فی علوم القرآن» در این مورد تردید می کند و می گوید از نظر فنی این انتساب درست نمی نماید. احمدیان (ص ۱۵۷) همین مدعا را از همان کتاب زرقانی آورده و عکس  صفحه ای از قرآن عثمانی را با خط کوفی قدیم در پایان کتاب آورده که ظاهرا اشارتی به همین نسخه است. نویسنده می افزاید تا قرن هشتم باقی بود و ابن الجزری دو مصحف از این مصاحف را دیده است یکی مصحف شام و دیگری مصحف مصر و همین مصحف مصری فعلا در موزه آثار قدیم مسجد حسینی در مصر موجود است.

برگشترسر (جلد سوم تاریخ القرآن نولدکه، ص ۴۴۸) آورده که نقل شده که ابوعبدالله قاسم بن سلّام (درگذشته ۲۲۳ یا ۲۲۴) قرآنی را در یکی از خزینه های ایران یافته که خون عثمان بر آن بوده است که البته نویسنده می گوید بنیاد این روایت سست است.

همان محقق در همان منبع (ص ۶۹۵) می گوید مخطوطات قدیم غالبا تاریخ روشنی ندارند. غالب این قرآنهای مخطوط از قرآن از قرن چهارم به بعد است.

رامیار (تاریخ قرآن، ص ۴۶۵-۴۶۶) می گوید: «مردم اهل سنت، از قرطبه و غرناطه گرفته تا به سمرقند و بخارا، تا امروز نسخه های فراوانی را به نام مصاحف عثمانی شناخته اند. نخست کواترمر (Quatremere) نشانه هایی از این مصاحف گرد آورد. بعد، بر مبنای کار او، «کازانوا» مطالعات خود را ادامه داد و شانزده نسخه را نشانی داد. اما آنچه گفته شده بیشتر منسوب به آن مصاحف است و از اصل آنها خبری نیست. چندی از دوره عثمان گذشته بود و بخصوص در قرن چهارم هجری بود که به علت مسابقه در داشتن مصاحف عثمانی نسخه های زیادی به عثمان نسبت داده شد. از آثار این نسخه ها فقط کتب تاریخ و قرائت مانده است. نمونه ای از آنها که مانده مصحف سمرقندی است». شرح مصاحف مختلف منسوب به عثمان و تاریخچه آنها را در رامیار (صفحات ۴۶۶-۴۷۰) و حجتی (۴۶۰-۴۶۲) ملاحظه کنید.

[۳۶]  . شرح آن در جلد سوم تاریخ القرآن نولدکه تحقیق برگشترسر.

[۳۷]  . سیوطی (الاتقان، جلد ۱، ص ۱۹۵) عثمان، علی، ابی، ابن مسعود، ابودرداء و ابوموسی اشعری را هفت قاری مشهور از اصحاب می شمارد.

[۳۸]  . باید توجه داشت که گرچه شماری از قرآن پژوهان قرائت هفتگانه با موضوع با نزول قرآن به هفت حرف، که پیش از این بدان اشارت رفت، یکی می دانند اما برخی دیگر این دو را یکی نمی شمارند. در این مورد بنگرید به: خویی، سید ابوالقاسم، بیان در علوم مسایل کلی قرآن (ترجمه فارسی البیان)، جلد اول، ۲۳۰-۲۳۵

[۳۹]  . از جمله بنگرید به دو تألیف از قاری و قرائت شناس سده هشتم و نهم هجری ابن الجزری:

النشر فی القرائات العشر

منجدالمقرئین و مرشد الطالبین

در مورد اختلافات مصاحف ذیل همین عنوان کتابها و آثاری از برخی محققان نامدار سده های نخست اسلامی پدید آمده است که البته اغلب آنها امروز در اختیار نیستند. از جمله می توان به این آثار اشاره کرد:

کتاب اختلاف مصاحف الشام و الحجاز والعراق، ابن عامر، درگذشته به سال ۱۱۸ هجری

کتاب اختلاف مصاحف اهل المدینه والکوفه والبصره، کسائی، درگذشته به سال ۱۸۹ هجری

کتاب اختلاف اهل الکوفه والبصره والشام فی المصاحف، از فرِّاء، درگذشته به سال ۲۰۷ هجری

کتاب اختلاف المصاحف، از خلف بن شام، درگذشته به سال ۲۲۹ هجری

کتاب اختلاف المصاحف، ابی حاتم سجستانی [اختلاف در مصاحف اصحاب]، درگذشته به سال ۲۴۸ هجری.

البته کتابهایی با عنوان «المصاحف» در همان چند سده نخست اسلام نوشته شده که عمدتا در باره تاریخ قرآنها و اختلافات متون و قرائت های مصاحف سخن گفته اند. مانند المصاحف ابن ابی داود سجستانی (درگذشته به سال ۳۱۶) و المصاحف ابن انباری (درگذشته به سال ۳۲۷) و المصاحف ابن اشته اصفهانی (درگذشنه به سال ۳۶۰) و المصاحف ابن مقسم (درگذشته به سال ۳۶۲) و کتاب غریب المصاحف وراق.

این گزارش با استفاده از رامیار (تاریخ قرآن، ص ۳۳۳-۳۳۴) تنظیم شده است.

[۴۰]  . برگشترسر، جلد سوم از تاریخ القرآن اثر نولدکه، ص ۵۴۱-۵۴۲.

[۴۱]  . نولدکه، ص ۲۹۲-۲۹۸.

در مورد ترتیب سوره ها دو نظر وجود دارد یکی این که ترتیب سوره ها توقیفی است (یعنی به فرمان پیامبر چنین نظمی انجام شده) و دیگر این که به اجتهاد اصحاب در دوران پس از پیامبر چنین نظم و نظامی یافته است. سیوطی (الاتقان، جلد ۱، ص ۱۷۰) پس از گزارش دو نظریه می گوید جمهور اصحاب آن را اجتهادی می دانند که با اجتهاد اصحاب شده است.

[۴۲]  . از جمله بنگرید به صفحه ۲۸۰-۲۸۴ نولدکه.

[۴۳]  . گشترسر و أ. برتیسل، جلد سوم تاریخ القرآن نولدکه، ص ۴۴۴-۴۴۵. نمونه هایی نیز در همان جا ذکر شده است.

[۴۴]  . برگشترسر و أ. برتسیل، ص ۴۴۷-۴۹۵.

رامیار (تاریخ قرآن، ص ۴۴۹-۴۵۰) می نویسد: «می گویند خطاهای املایی در رسم مصحف عثمانی است. می گویند همان رسم الخطی که خود برگزیده بودند، یک نواخت به کار نبردند. می گویند مصاحفی که به اطراف فرستادند، یک شکل و یک نوشته نبود و یا «لحن» بدان راه یافته بود. ولی فراموش نکنیم که خط در مراحل اولیه بود. الفبا ناقص بود. نقطه و اعراب نداشت و اضافه برآن، الف و یاء را در دو کلمه نمی نوشتند. یک چنان رسم الخطی پیداست که به هر نوع قرائتی مجال بروز می دهد. به اضافه که آنها هم در کار نوشتن بی تجربه بودند و گاهی یک کلمه را چند گونه می نوشتند». شرح بیشتر و دکر نمونه ها در همانجا.

باید توجه داشت که به گفته نولدکه (ص ۳۴۰-۳۴۱) در همان دورانی که قرآن مکتوب نیز وجود داشت قاریان و مدرسان قرآن عمدتا از حافظه استفاده می کردند و آیات را از بر می خواندند چرا که این قاریان غالبا خواندن و کتابت نمی دانستند. در واقع مکتوبات متن کمکی شمرده می شد. عملا نیز مخطوطات واقعا اندک بود.

همین استفاده از حافظه و اعتبار آن می توانست در مکتوبات بعدی قرآن تغییراتی ایجاد کند. چنان که در روزگار پیش از اسلام نیز روحانیان زرتشی بیشتر به حافظه وحفظ  ادعیه و اذکار دینی بها می دادند و در اواخر ساسانیان بود که اوستا در چند نسخه مکتوب شد.

[۴۵]  . تلغزی زاد، همانجا.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

5 پاسخ

  1. با سلام به آقای توکلی
    پیش از هر چیز از ایشان تشکر می کنم که هم توضیحات خوب و مفیدی داده اند و هم یک منبع جدید معرفی کرده اند. کتاب آقای شمس اشراق که اطلاع نداشتم. تلاش می کنم از هر طریق ممکن تهیه کرده و استفاده کنم.
    اما گزارش ارائه شده در باره سکه های نخستین در عصر اسلامی کم و بیش همان است که در نوشته من آمده بود و حداقل مضمون اصلی آن در تعارض با مدعیات من نبوده و نیست. من هم اطلاعات قابل توجهی در باره سکه شناسی عصر نخستین از برخی منابع عربی معاصر و نیز شرق شناسان در اختیار دارم. در هرحال داستان چندان ساده نیست که بتوان با استناد به یک و یا چند منبع قدیم و جدید آن را حل شده دانست.
    اما در باب جمع قرآن عثمان. در دو مقاله من به منابع قدیم و جدید اسلامی و غربی فراوانی استناد شده و از این منابع استنباط نمی شود که قرآن عثمانی اسطوره و افسانه است و حداقل احتیاط علمی ایجاب می کند چنین قاطع اظهار نظر نکنیم. چند نفری که اخیرا در آلمان و یا جاهای دیگر چنین ادعایی کرده اند هنوز توان رقابت با منابع قدیم و حتی جدید غربیان و استدلالهایشان در باب جمع قرآن را ندارد. فعلا باید این مدعا که قرآن یک خوانش سریانی یک فرقه مسیحی کهن تر از اسلام است را یک افسانه دانست. همان سه قرآنی که خودتان نیز اذعان کرده اید افسانه بودن مدعای شما را اثبات می کند. در هرحال تاریخ قرآن و داستان جمع آن نیز چندان ساده و روشن نیست که بخواهیم چنین غیر علمی فتوا دهیم و کار را پایان یافته تلقی کنیم. من در نوشته ام با احتیاط تمام گزارش کرده ام و اطلاعات در اختیارم را با مخاطبان به اشتراک گذاشته و از اظهار نظر قاطع و مستقیم پرهیز کرده ام. قضاوت با خوانندگان است. فکر می کنم شما هم چنین کنید به احتیاط نزدیکتر است.
    اما در مورد جمله پایانی شما. اولا اگر قرآن عثمان افسانه است دیگر جمع قرآن به معنای متعارف آن دعوی لغوی است. چرا که سالبه به انتفای موضوع است. ثانیا- نمی دانم مرادتان از نظامی و غیر نظامی چیست. اگر روایات مربوط به جمع قرآن در زمان عثمان را بپذیریم، روشن است که تدوین کنندگان قرآن هیچ یک به معنای رایج کلمه نظامی نبوده اند. از خلیفه بگیرید تا زیدبن ثابت و دیگران. اصولا در آن زمان هنوز ارتش به عنوان یک نهاد شکل نگرفته بود (چنان که قرنهای بعد نیز چنین بود). در دوران قدیم و از جمله در میان اعراب مسلمان عصر خلفای راشده در هنگام اعلام جهاد مؤمنان به عنوان یک وظیفه دینی و یا مردمی داوطلبانه در جنگ و جهاد شرکت می کردند. از این رو اصل مدعای شما بلاموضوع است. ثالثا- ظاهرا شما فرض را بر این نهاده اید که پیش از جمع قرآن قرآنی وجود نداشته و هرچه هست محصول تصمیم عثمان و نظامیان! است. روشن است اگر روایت جمع قرآن (ولو ناقص) در زمان پیامبر را بپذیریم، دیگر تجمیع آن در زمان عثمان به دست نظامیان و غیر نظامیان نمی تواند تأثیر جدی در مواد گردآوری شده قرآن عثمانی داشته باشد.
    باز هم ممنون
    اشکوری

  2. آقای اشکوری، با درود
    ” این که چرا از عثمان سکه و یا پاپیروسی باقی نمانده چند نکته قابل توجه است. اولا- در آن زمان هنوز اعراب مسلمان از سکه مخصوص خود استفاده نمی کردند. ”
    حال توجه کنید به توضیحات سکه شناس ایرانی ‚ شمس اشراق : ” با وجود آنکه تازیان در زمان خلافت ( ابو بکر ) به فرماندهی خالد ابن ولید به سرزمین های ساسانیان یورش بردند….. به خاک ایران دست یافتند لیکن تا کنون سکه ای به نام هیچ یک از خلفای راشدین به دست نیآمده است و به نام خلفای راشیدین سکه ی ضرب عربستان نیز دیده نشده است.” اما در زمان خلفای راشدین، به نقل از شمس اشراق، اعراب به نام خود و با موافقت خلیفه سوم (عثمان ) سکه ضرب کرده اند :

    „اولین سکه هایی که با موافقت خلیفه سوم حاکمان عرب ضرب کردند، سکه های عرب ساسانی به شیوه ای که قبل اشاره رفت بود.” شمس اشراق ادامه می دهد : ” یکی از اولین سکه های عرب ساسانی که از نوع سکه های خسرو دوم و با نام خسرو به خط پهلوی است و واژه ی ( جید ) به معنی بسیار نیکو – به خط کوفی در حاشیه ی آن نقش بسته، به تاریخ ۲۰ یزدگردی برابر با سال ۳۱ هجری به نام دارالضرب ( مرو ) …. در بخش اسلامی موزه بریتانیا موجود است. ” شمس اشراق به منبع خبری از ” موافقت خلیفه سوم ” برای ضرب سکه اشاره ای نمی کند و به طور قطع چنین منبع تاریخی نیر در دست نیست (۱) حال این سوال مطرح است که چرا خلیفه سوم اجازه ضرب سکه در مرو را به حکمرانان عرب می دهد، اما به نام خود سکه ای ضرب نمی کند. چطور معاویه توانست شش سال بعد از مرگ عثمان، در سال ۶۶۲ ، در داراب سکه به نام خود ، به نام امیرالمومنین، ضرب کند اما عثمان و علی سکه ای به نام خود ضرب نکردند. اگر در عربستان امکان ضرب سکه نبود در ایران و سوریه بود. قران عثمان یک استوره است و تا به امروز هیچ نسخه ی از این قران عثمان یافت نشده است و تا به امروز نیز اشارهای به قدیمی ترین متن کامل قران نشده است. اما چندین صفحه از قران در توبینگن، بیرمنگام و صنعا ( یمن ) یافت شده اند. تاریخ قران صنعا به اواخر قرن ۷ تا اوائل قرن ۸ می رسد . حال اسلام شناس آلمانی Kurt Bangert ادعا می کند تنظیم قران در زمان عبدالملک مروان شروع شد ( نوشتن بعضی از سوره های قران در سنگ نبشته های مسجد قبه الصخره در اروشلیم که در زمان عبدالملک ساخته شد ) و الحجاج بن یوسف، فرمانده نظامی عبدالملک مروان، سوره ها را جمع آوری کرد و به همین علت اسلام از جنگ ها و فتح ها سخن می گوید (۲)
    Wenn es stimmt, das al Haggag den Koran zusammenstellte, könnte diese erklären, warum der Islam insgesamt stark von einer kriegerischen
    Eroberungssprache geprägt ist
    شاید اگر یک غیر نظامی قران را جمع آوری ‌می کرد اشاره به داستان های جنگی کم رنگ تر می شد.

    ۱ – نخستین سکه های امپراتوری اسلام ، ع. شمس اشراق، اصفهان ۱۳۶۹ ، ص ۳۸
    ۲ – Kurt Bangert, Muhammad, Wiesbaden 2016, P. 689

  3. با سلام و سپاس از آقای توکلی
    اول. در باره قرآن های موجود در همان حد می دانم که نوشته ام.
    دوم. این که چرا از عثمان سکه و یا پاپیروسی باقی نمانده چند نکته قابل توجه است. اولا- در آن زمان هنوز اعراب مسلمان از سکه مخصوص خود استفاده نمی کردند. در دوران پیش از اسلام از آنجا که اعراب حجاز دارای دولت به معنای رایج و تاریخی آن نبودند و عمدتا در شمال و جنوب تحت قلمرو سیاسی روم و ایران بودند، از سکه های طلا و نقره این امپراتوری استفاده می شد و پس از اسلام نیز تا چند دهه چنین بود. به رغم برخی تغییرات جزئی در سکه های رایج، ظاهرا از دوران عبدالملک مروان است که سکه های مستقل ضرب شد.ضمن این که در آن روزگاران معاملات و داد و ستد غالبا کالا به کالا بود. به همین دلیل نباید انتظار داشت که از عصر محمد و عثمان و علی سکه ای باقی مانده باشد. ثانیا- عدم وجود سکه به خودی خود دلیل بر عدم عثمان و یا هیچ کس دیگری نمی شود. اگر چنین باشد بخش عمده ای از رجال و نسا نامدار در تاریخ کهن و بعد سکه و یا کتیبه ندارند.
    سوم. در مورد عدم استفاده از منابع فرنگی. یک دلیل ساده دارد و آن این که زبان فرنگی نمی دانم. با این حال در منابع عربی و فارسی (از جمله آثار برگردانده شده به پارسی) هرچه بیابم استفاده می کنم. چنان که در همین دو مقاله مربوط به قرآن استفاده کرده ام. عمدی در این کار نیست.
    چهارم. در مورد نامفهوم بودن برخی از آیات قرآن. حداقل یک دلیل ساده آن این است که قرآن متنی است مربوط به هزار و چهارصد سال قبل بدیهی است با معیار ناهمزمانی فهم برخی از اجزای آن دشوار است و گاه گیج کننده و این در مورد عموم متون کهن صادق است. به اصطلاح «حور» اشاره شده. این را البته باید زبان شناسان بگویند ولی اگر همان معنای «انگور» هم باشد باز لزوما بی ارتباط با حوریان بهشتی نیست چرا که اولا- استفاده از تعبیر انگور می تواند کنایتی از زیبایی و حلاوت و شفافیت زیبارویان نرم تن بهشتی باشد (چنان که در زبان عربی عموم معانی اصطلاحی با معانی لغوی مرتبط اند) و ثانیا زبان عربی که برآمده از زبان عبری است حداقل بی ارتباط با زبلانهای سریانی و آرامی نیست چرا که شبه جزیره عربستان در همان جغرافیای فرهنگی و حتی سیاسی قرار گرفته است. از بین النهرین گرفته تا شامات و آسیای صغیر.
    ایام به کام

  4. چند سوال از اشکوری:
    این نسخه قران عثمان در کدام کتابخانه ، آرشیو نگهداری می شود؟ ( اینکه عثمان یک شخصیت مذهبی است ، یا تاریخی سوال بعدی است ، هیچ سکه، سنگ نبشته، یا پاپیروس از عثمان در دست نیست، برعکس معاویه )
    آیا نویسنده اطلاع دارد قدیمی ترین نسخه قران که امروز ما می شناسیم از چه قرنی است و کجا است ؟
    چرا اشکوری برای بررسی قران به محققان جدید غربی ( Luxenberg, Ohlig, Neuwirth, Lüling, Puin…. ) مراجعه نمی کند و هنور به دنبال نولدکه و حدیت ها هست ( با اینکه اشکوری در غرب زندگی می کند).
    چرا هنوز بخش های از قران برای ما نامفهوم هستند ( حوریان در بهشت )، اما اگر این بخش ها را به آرامی – سوریانی ترجمه کنیم با مفهوم می شوند، حوریان بهشتی در زیان آرامی – سوریانی می شوند انگور که منظقی تر از حوری است ( Luxenberg )

  5. “این قرآن بر پوست گوسفند یا بز نوشته شده و قدمت آن به سالهای ۵۶۸ تا ۶۴۵ پس از میلاد مسیح باز می‌گردد. ”

    به این حساب این قران ( بیرمنگام ) می توانسته حتا قبل از تولد محمد ( ۵۷۰ ) نیز نوشته شده باشد

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

توی یک عالم دیگری سیر می‌کرد. در عوالمی که به واقعیت راه نداشت. تک‌تک جمله‌هایی که بیان می‌کرد و سفارش‌هایی که در باب انتخابات مجلس، خطابه می‌کرد؛ انگاری یک عمد و قصدِ غریبی را در

ادامه »

۱- در کشورهای با حکومت‌های دموکراتیک و قوه قضاییه مستقل یا به طور کلی دولت- ملت‌ها، شهروندان یا به نحو ایجابی به مشارکت سیاسی

ادامه »

سرانجام انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی برگزار شد و نتیجه مشارکت اعلام شده از سوی جمهوری اسلامی عدد ۴۱

ادامه »