زیتون- سینا پاکزاد: با نزدیک شدن به زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری٬ حالا استراتژیهای تبلیغاتی کاندیداها هم در حال روشنتر شدن است. سه استراتژی کلی را در وضعیت کنونی میتوان مشاهده کرد که هر کدام یک طیف از کاندیداها را نمایندگی میکند.
دفاع از وضع موجود
استراتژی تبلیغاتی اصلاحطلبان بر این پایه قرار دارد که خطر روی کار آمدن یک رییس جمهور اصولگرا را با توجه به تجربه احمدینژاد یادآور شوند و این جریان سیاسی را فاقد صلاحیت و کفایت لازم برای کسب قوه مجریه معرفی کنند.
به رغم آن که هنوز زمان رسمی تبلیغات فرا نرسیده است اما حامیان روحانی-جهانگیری در شبکههای اجتماعی به شدت فعال شدهاند و تبلیغات منسجمی را با محوریت مقایسه شرایط کنونی با سال آخر ریاست جمهوری احمدینژاد پیش میبرند.
بحران کنونی اصولگرایان این است که در توانمندی کاندیداهایشان برای پیش بردن یک موج قدرتمند در میان گروههای کم درآمد تردیدهای جدی وجود دارد
استفاده از کلیدواژههایی نظیر «به عقب بازنمیگردیم» و «فراموشکار» نیستیم با مضامینی در تایید و حمایت از روحانی به شکلی وسیع تولید و بازنشر میشوند و اغلب نیز به دستاوردهای دولت در زمینه اقتصاد و سیاست خارجی اشاره میشود. حامیان روحانی-جهانگیری در استراتژی تبلیغاتی خود تاکنون کمتر بر روی عناصر سیاسی انگشت تاکید گذاشتهاند و طرح مطالباتی مانند رفع حصر از رهبران جنبش سبز٬ آزادیهای بیشتر مدنی و افزایش سهم زنان در مناصب سیاسی در این کمپین چندان به چشم نمیخورد.
اصولا کارزاری که در حال حاضر برای دفاع از انتخاب مجدد روحانی وجود دارد بیشتر در صدد تایید و استمرار در شیوه دولتداری است و از بیان وعدهها و شعارهایی برای تغییر اوضاع پرهیز دارد. اصلاحطلبان امیدوارند که روحانی در صورت رای آوری مجدد برای گشایش سیاسی تلاش بیشتری کند.بنابراین در هفتههای منتهی به انتخابات برای این که یکدستی خود را مقابل رقیبهای انتخاباتی حفظ کنند نسبت به طرح مطالبات از رییس جمهور و مشروط کردن حمایت خود به پذیرش این مطالبات بسیار محتاط هستند.
استراتژی آنها برای اقناع طبقه متوسط که در سالهای ریاست جمهوری روحانی وضعیت بسامانتری را تجربه کرده است ضریب موفقیت نسبتا بالایی دارد اما مشخص نیست که آنها در جذب رای طبقه کمدرآمد جامعه هم چندان موفق باشند.
حمله همه جانبه
عناصر کلیدی در کارزار تبلیغاتی اصولگرایان برای انتخابات را کلیدواژههایی مانند ناکارآمدی٬ پیر و خسته بودن دولت و همچنین وعده روی کار آمدن یک دولت جهادی-انقلابی و جوان تشکیل میدهند. کارزار اصولگرایان یک کارزار تهاجمی است و منطقی هم هست که آنها برای کسب پیروزی در مقابل دولت مستقر نیازی به شعارهای تهاجمیتر داشته باشند.
حوزههای هدف آنها در اقتصاد و سیاست خارجی متمرکز است و ادعایشان این است که دولت روحانی نتوانسته است وعدههایش در زمینه کاهش برخی مشکلات ساختاری و مزمن مانند بیکاری و مسکن و رکود موفق باشد. جامعه هدف اصولگرایان در این انتخابات بر گروههای کمدرآمد و عمدتا مذهبی است و بدنه رایدهنده آنها نسبت به انتخاباتهای گذشته تفاوت خاصی نکرده است.
بحران کنونی اصولگرایان اما این است که در توانمندی کاندیداهایشان برای پیش بردن یک موج قدرتمند در میان گروههای کم درآمد تردیدهای جدی وجود دارد. مهمترین این کاندیداها یعنی ابراهیم ریییسی- محمدباقر قالیباف هنوز از آن وجهه برخوردار نیستند که یک کمپین تبلیغاتی تهاجمی را به صورت موفق مدیریت کنند.
تیم تبلیغاتی احمدینژاد-بقایی کوچک و کم تعداد است و شاید بتوان گفت که احمدینژاد مهمترین نقش را در پیشبرد آن دارد
رییسی گرچه در مقام تولییت آستان قدس با اقدامهایی نظیر پخش غذای نذری بین زائران و توزیع آرد در خوزستان و بازدید از مناطق زلزله زده خراسان در این مسیر گامهایی برداشته است اما این گامها کوچکتر از آن است که یک موج ملی برای حمایت از او شکل بگیرد. ادبیات فقهی و حوزوی او و نداشتن تسلط کافی بر حوزههای اجرایی و مدیریتی هم از دیگر نقاط ضعف وی برای جان دادن به کارزار تبلیغاتی اصولگرایان است.
قالیباف در زمینه مدیریی و اجرایی خود را مدعی میداند و سابقه حضور در مناظرههای انتخاباتی هم به او در این مسیر کمک خواهد کرد اما تجربه دو بار شکست در انتخابات ریاست جمهوری و اتهامهای متعدد فساد و نارکارآمدی او در شهرداری باعث شده که او باز هم کاندیدای قابل اعتمادی برای اصولگرایان نباشد.
در پوستین اپوزیسیون
در تایید صلاحیت زوج احمدینژاد-بقایی هنوز تردیدهای جدی وجود دارد و این احتمال چندان قوی نیست که آنها بتوانند اساسا در میدان رقابتهای نهایی انتخابات حضور داشته باشند. استراتژی تبلیغاتی آنها بر یک عنصر مرکزی بنا شده است که میتوان آن را «شگفتیسازی» نام گذاشت.
ایجاد موج از طریق انجام اعمال غیرمنتظره دقیقا کاری است که تیم احمدینژاد در این انتخابات مدنظر دارد. مهمترین جلوه از اجرای این استراتژی در ثبت نام برای انتخابات بود آن هم یک هفته پس از آن که در یک کنفرانس خبری احتمال کاندیداتوریاش را رد کرده بود و ۶ ماه بعد از زمانی که از سوی آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی از حضور در این انتخابات منع شده بود.
تیم تبلیغاتی احمدینژاد-بقایی کوچک و کم تعداد است و شاید بتوان گفت که احمدینژاد مهمترین نقش را در پیشبرد آن دارد. برخی از مشاوران و متحدانش مانند عبدالرضا داوری نیز در صدد بازسازی تصویر احمدینژاد و «اپوزسیونسازی» از وی و حمیدبقایی هستند.
داوری میدان انتخابات را یک سه قطبی ارزیابی کرده که در یک سمت آن اقتدارگرایان با کاندیداهایی مانند رییسی و قالیباف قرار دارند در سمت دیگر استعمارگرایان با افرادی مانند روحانی و جهانگیری و وضع سوم یعنی احمدینژاد- بقایی از دید او جبهه عدالتخواهان را شکل میدهند.
بنابراین این گروه سعی دارد که موج انتخاباتی خود را بر مبنای نفی سایر جریانهای سیاسی قرار دهد و دقیقا همان مسیری را برود که احمدینژاد در انتخابات سال ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸ رفت.