دیروز رضا کیانیان بازیگر شناخته شده که برخلاف برخی از بازیگران سینمای ایران جز شکل و ظاهر چیزهای دیگری هم از جمله محتوی دارد، در اینستاگرام خودش نوشت: « باور میکنید دیگر خسته شدهام از اینکه یک عده هنوز هم انتخابات را تحریم میکنند.» و من باور میکنم، چون خودم هم دقیقا همین حس را دارم. با این تفاوت که خستگی من ناشی از این نیست که از فهم این موضوع تحریم و وجود آن خسته شدم، بلکه از کاری که باید من و افرادی مثل من برای توضیح هزارباره یک موضوع انجام دهیم و از مردم بخواهیم در سرنوشت خودشان مشارکت کنند، خسته میشوم. بهخصوص اینکه میبینیم باید از دولتی حمایت بکنیم که برخی سادهلوحان و کینهتوزان و گاه نازکدلان رنجدیده، خشم خود را سر آن خالی میکنند، بیآنکه فکر کنند که مهمترین دشمن دولت، حکومت است.
ساعاتی قبل کیهان به عنوان مهمترین روزنامه اصولگرا و حامی رهبری تیتر یک خود را چنین زد: «عکس یادگاری با پروژههایی که دیگران ساختند.» و منظورش این بود که روحانی پروژهای را که دولت سابق ساخته افتتاح کرده است. گفتن اینکه چنین تیتری بیراه و دروغ است، مشکلی را حل نمیکند، طبیعی است که کیهان دروغ بگوید و خلاف این اگر میبود شگفت بود، اما شگفتی بزرگ این است که کل سیستم حکومت تمام تلاش خود را یکسویه کرده است تا مانع ادامه دولت روحانی شود. انگار نه انگار این همان حکومتی است که سیسال کوچکترین نقد را بر هیچ دولتی روا نمیداشت و توپخانه کیهان همواره آماده شلیک به هر کسی بود که نسبت به دولتهای حاکم موضعی بگیرند.
قوه قضائیه که مدتهاست پینگپنگ بگومگوی ممتد خودش را با روحانی رها نمیکند؛ دزدهای میلیاردی دولت پیشین را در خلاء رها کرده و حتی پرونده خلافکار عمدهای مانند بابک زنجانی را که از جیب کل حکومت و مردم جیببری کرده در خلاء نگاه داشته، چنان مماشاتی با او کرده که تصور میکنی دادگاه سوئد مشغول محاکمه خلافکار است. انگار نه انگار که همین قوه قضائیه است که به راحتی هر متهمی را در عرض یک هفته به اعتراف به هر جرم ناکردهای وادار میکند. نوبت به اولیا که رسید آسمان تپید! محسنی اژهای که از خشم عیسی سحرخیز روزنامه نگار را گاز گرفته بود، چنان با رافت و ملاطفت درباره بابک زنجانی کلاهبردار حرف میزند، انگار ماندلا درباره مخالفانش. پرونده خلافکارانی مانند بقایی و مرتضوی و احمدی نژاد که هر کدام به اندازه کل تاریخ کلاهبرداری در ایران ارقام خلافشان سنگین است، وسط زمین و آسمان مانده و روزنامهنگاران حامی دولت را تحت فشار و زندان و حبس میگذارند.
بیشتر بخوانید:
از آن سو امامان جمعه کشور سه سال است که بهطور دائمی علیه دولت روحانی حرف میزنند و ملوک الطوایفی علیه دولت عملا در استانهای کشور وجود دارد. خراسان که بطور کلی مستقل از دولت مرکزی است و فردا بعید نیست که دفتر استانداری خراسان تبدیل به سفارت ایران در خراسان شود. کشوری که سالها یک صفحه کتاب بدون تصمیم وزارت ارشاد آن منتشر نمیشد و کلیه تصمیمات وزارت ارشاد دولت در همه استانها لازم الاجرا بود، حالا در محدوده تهران هم توانایی عمل ندارد. مشکل اینجاست که دولت روحانی باید بخش بزرگی از بودجه کشور را دودستی تقدیم مخالفانش کند تا علیه خودش تبلیغ کنند. البته که اگر دولت مانند بسیاری از کشورهای دموکراتیک براساس سازوکارهای قانونی موظف میبود که از مخالفان خود حمایت کند و فضای نقد را برای آنان فراهم سازد، این نقطه روشنی در کار دولت محسوب میشد، اما در حال حاضر دولت هزینه مخالفان حکومت را نمیدهد، بلکه به حکومت پول میدهد تا دولت را از میان ببرند. و این دولت همان دولتی است که اگر برسر کار نیامده بود، دودمان حکومت پس از هشت سال افتضاح دولت احمدی برباد رفته بود. لابد میتوان از دهان برخی ایرانیان شنید که حقشان است، گروهی که موجب ادامه عمر حکومت میشوند، حقشان است که چنین روزگاری را تحمل کنند. اما فراموش نمیتوان کرد که امروز و بهخصوص در دیروز روی کار آمدن دولت روحانی این تنها حکومت نبود که در حال نابودی بود، حکومت چنان با کشور گره خورده است که نابودی اولی موجب ویرانی دومی میشد.
از جانب دیگر مجلس شورای اسلامی اگرچه همچنان در شمارش اقلیت و اکثریت خودش هنوز جانب دولت را بفهمی نفهمی نگه میدارد، اما این امر نیز حاصل تلاش اصلاحطلبان و هاشمی و خاتمی و هشیاری مردم است که با انتخابات ۹۴ فضای مجلس را تا حدی تغییر دادند، وگرنه با پاچه ورمالیدههای راستگرای مجلس پیشین معلوم نبود که امروز حال و روز دولت روحانی که از همه جانب زیر فشار حکومت است، چه میشد. سپاه و نیروهای نظامی نیز چنان درباره دولت روحانی حرف میزنند که درباره دشمنان منطقهای ایران حرف نمیزنند.
برهمه اینها بیافزاییم سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را که سی سال شعارش حمایت مطلق از حکومت بود و جمله آیتالله خمینی که « هیچکس دولت را تضعیف نکند» سرلوحه سیاستهای آن. امروز صدا و سیما آماده حمایت از هر مخالف دولت روحانی است و عملا تنها اخبار مثبت درباره وضعیت اقتصادی ایران یا وضعیت فرهنگی اجتماعی یا شرایط بینالمللی بهتر ایران نسبت به چهار سال قبل از طریق فایننشال تایمز و هافتینگتون پست و گاردین منتشر میشود. این شگفتانگیز است که آدمی مانند اوباما یا رهبران اتحادیه اروپا باید هوای روحانی و دولت ایران را داشته باشند، اما خود حکومت ایران با دولتش مخالف است.
در چنین شرایطی انتخابات پیش رو بناست برگزار شود. روحانی در این دو سال با همه توانایی خودش کوشیده است که تا حد امکان از نقطه تنش پرهیز کند و این شیوه پسندیده او شاید مهمترین چیزی است که موجب شده که دولت او سقوط نکند. در شرایطی که همه حکومت علیه دولت اعتدال رفتار کردهاند روحانی تا همین جا خودش را کشانده و «ما را به سخت جانی او این گمان نبود». تا همین جای کار دولت و اصلاحطلبان کوشیدهاند که وارد حاشیه و بحران درونی نشوند و همه اینها حاصل کوشش بیبدیل هاشمی و رفتار حساب شده خاتمی بوده است.
دولت اعتدال و اصلاحطلبان حامی او میدانند که جریان اصولگرایی و تندروهای موازی با آن، هیچ علاقهای به ایران ندارند و حاضرند برای اعاده قدرت تمام کشور را نابود کنند. آنان هشت سال کشور را تبدیل به زبالهدانی کردند و تحویل دولت روحانی دادند، اما هم روحانی و هم اصلاحطلبان و هم جمعیت عاقل و هوشمندی که میل به حفظ کشور دارد، میداند که تداوم و استمرار دولت روحانی موجب باز شدن درهای پیشرفت، ثبات و توسعه اقتصادی، امنیت سیاسی و اجتماعی، بهبود منزلت و اقتدار ایران در عرصه جهانی و منطقه و دموکراسی و آزادی و فرهنگ میشود.
ما اصلاحطلبان به ایران از چشم مادری نگاه کردیم که نمیخواهد فرزندش در فقر و فلاکت از میان برود و مجبور است دشواریهای اقتدارطلبان و نادانی تندروهایی که حیثیت ایران برایشان مهم نیست، تحمل کند و میداند ایران بیش از هر چیز نیازمند مراقبت است. اگرچه ناجوانمردانه و تلخ است سرنوشتی که جنبش اصلاحطلبی کشور و جریان اعتدالگرا تحمل میکنند، اما فراموش نمیکنیم که موجودات پلیدی را که هنوز هم مایل به بازگشت دوران دلارهای سرگردان و خرتوخر اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و جنگ و ناامنی هستند.
جبهه پایداری میداند که اگر چهارسال دیگر دولت روحانی ادامه یابد در شرایط حفظ ثبات و افزایش بنیه اقتصادی و اجتماعی ایران، روز به روز موقعیت خود را بیشتر از دست میدهد.آنان اگر با همه سرمایه سیاسی خودشان در انتخابات حضور یافتهاند برای احساس خطر از دست رفتن کامل موقعیت خودشان بهخصوص از نظر اقتصادی هستند. این اتفاق خواهد افتاد و هوشیاری برای گذراندن ماهی که در پیش روست و حفظ کلید پاستور در دست روحانی اسم رمز حفظ ایران است.
دولت دوم روحانی روزهای بهتری نسبت به دولت اول او خواهد بود. گمان میکنم سی روز آینده روزهای درخشان و پرشوری باشد. بیش از هر چیز هشیاری و تلاش همه جانبه همه آنان که نمیخواهند کشور روند تعادل خودش را از دست بدهد ضروری است. از دو روز دیگر کارزار انتخابات آغاز میشود و روحانی حرفهای زیادی برای گفتن دارد. کارنامه او یعنی آنچه امروز هست، نسبت به آنچه تحویل گرفت، نمره خوبی برای قبولی در امتحان انتخاب مردم دارد.
وقت خوابیدن و استراحت و سکون نیست، فردای انتخاب روحانی وقت برای خوابیدن فراوان داریم. ساعت ها را برای بیدار ماندن کوک کنیم.
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی…
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در…
کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…
ناترازیهای گوناگون، بهویژه در زمینههایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…
۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظرهای بین علیدوست و سروش…
آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…