فهرست افرادی که تایید صلاحیت شدند، توسط شورای نگهبان اعلام شد. اگر از شوخیهای قشنگی که بعضی از ایرانیان میکنند مبنی بر اینکه رد صلاحیت دیگران عملی غیردموکراتیک است بگذریم و بدانیم که اصولا وجود شورای نگهبان غیردموکراتیک است، از این رد صلاحیتها چند نتیجه ساده میتوانیم بگیریم:
اول، قیف وارونه: شورای نگهبان به شکل سنتی خودش عمل کرده است؛ این شورا به بررسی صلاحیت داوطلبان نمیپردازد و کاری ندارد که آنان حائز شرایط هستند یا نه، شورا به این توجه میکند که در انتخابات چه کسانی باید در فهرست انتخاب شوندگان باشند. در واقع از ته قیف نگاه میکند، اینکه چه افرادی از قیف خارج میشوند و نه اینکه چه افرادی به آن وارد میشوند. این شیوه حتما غیردموکراتیک است، اما نشانه جانبداری سیاسی و جناحی نیست. فهرست کنونی یعنی آقایان روحانی، جهانگیری، رئیسی، قالیباف، میرسلیم و هاشمی طبا شبیه همان فهرستهای قبلی است. مثل انتخابات ۸۸ و ۹۲ که چهار یا هشت نامزد انتخابات در آن حضور داشتند. اتفاق جدیدی نیافتاده است.
دوم، رد صلاحیتهای معقول: اگر بنا باشد فرض کنیم که رد صلاحیت نامزدهای نمایندگی امری موجود است، و به نظر من در کلیت خودش نامعقول هم میتواند نباشد. رد صلاحیت افرادی مانند احمدی نژاد، بقایی، کلهر، زریبافان، غرضی، محمد هاشمی، خزعلی، شعله سعدی و امیراحمدی موضوع عجیبی نیست. احمدی نژاد و بقایی و کلهر باید رد صلاحیت میشدند. یعنی اگر تعیین صلاحیت توسط شیرین عبادی و عباس امیرانتظام و مسعود بهنود هم انجام گرفته بود، انتظار همین بود. طبیعی است که وقتی شخصی مثل احمدینژاد رئیس جمهور ناتوان و نالایق و فاسدی بوده، حق نداشته باشد مجددا رئیسجمهور بشود. از همین رو رد صلاحیت این سه از نظر من نه تنها طبیعی است، بلکه درست هم هست و انتظار دیگری نداشتم. افرادی مانند خزعلی و شعله سعدی و امیراحمدی هم اصولا برای نمایش دادن خودشان در انتخابات حاضر شدند. مطمئنم خودشان هم یک درصد احتمال نمیدادند صلاحیتشان تایید شود. من هم اگر تعیینکننده بودم صلاحیت آنها را رد میکردم، اصولا تایید صلاحیت امیراحمدی برای انتخابات فقط نشانه زیادهرپی در سادگی است. رد صلاحیت غرضی هم طبیعی است. اگرچه من دوست دارم بخندیم و شادمان باشیم، ولی نه تا این حد.
سوم، انتخابات سه قطبی و بدون بحران: دو دسته داوطلب در فهرست حضور دارند؛ گروه اول اصلاحطلبان و اعتدال گرایان هستند که با روحانی، جهانگیری و هاشمیطبا در فهرست حاضر شدهاند و گروه دوم اصولگرایان که با رئیسی، قالیباف و میرسلیم در انتخابات حضور دارند. در سمت چپ صحنه حضور هاشمیطبا به عنوان وزیری که با موسوی و خاتمی و هاشمی کار کرده است، حضوری جدی نیست. او یک سیاستمدار فعال نیست. یک «سیاستمدار آرشیوی» است که فایده یا خطری برای هیچ کس ندارد. گوشه میز نشسته و دارد ماستش را میخورد. اما جهانگیری حضوری فعال تا سه روز پیش از رای گیری دارد. در واقع اعلام نام او به عنوان داوطلب تایید صلاحیت شده، در کنار روحانی به معنی پایان کار اوست. او آمده بود که اگر روحانی رد صلاحیت شد، در انتخابات باقی بماند و نماینده اصلاح-اعتدال باشد، حالا که صلاحیت روحانی تایید شده، او فقط یار کمکی در مناظرهها خواهد بود. البته نامش را بهخاطر میسپاریم و اگر معرفیاش در روزهای تبلیغات و حضورش در مناظرهها موفق باشد، برای انتخابات ۱۴۰۰ او را در فهرست اصلی انتخابشوندگان خواهیم دید. جهانگیری که سیاستمداری موفق و خوشنام و معتدل است، به روحانی کمک خواهد کرد تا در یک ماه آینده زیر حملات گازانبری قالیباف-رئیسی له نشود.
چهارم: نور بنفش و سبز روی روحانی: در سمت چپ صحنه ترکیبی از نور بنفش و سبز روی روحانی متمرکز است. اگرچه بسیاری افراد ردصلاحیت روحانی را بعید میدانستند و معتقد بودند که رد صلاحیت او در زمانی که رئیسجمهور است، بار قانونی سنگینی دارد و به معنی توقف دولت کنونی نیز میتواند باشد، اما با توجه به ماهیت سیاسی شورای نگهبان آن را به کل نمیشد نادیده گرفت. از این دم بریده هرچه بگویی برمیآید. به گمان من باقیماندن روحانی در انتخابات به این معنی است که کل حکومت میخواهد او به کارش تا چهار سال دیگر ادامه دهد و این نشانه خوبی است. در سمت راست صحنه، میرسلیم، قالیباف و رئیسی حضور دارند. میرسلیم یک شوخی قدیمی است که احتمالا در انتخابات موجب خنده مردم خواهد شد و انتخابات را از حالت کسالتآور خارج خواهد کرد. اما او را جدی نمیگیریم چون جدی نیست.
پنجم: قالیباف و رئیسی به نظر من بیش از اینکه با روحانی رقابت کنند با همدیگر رقابت خواهند کرد. تجربه نشان میدهد که اصولگرایان از قدرت نمیتوانند صرف نظر کنند، پس قالیباف و رئیسی به نفع همدیگر کنار نمیروند. مگر اینکه پس از یک هفته رئیسی قالیباف را به عنوان معاون اول خودش اعلام کند و آن دو در یک پیکره واحد با روحانی به جدال بپردازند. در میان این دو قالیباف جدیتر است. او هم صحنه انتخابات و رفتار انتخاباتی را میشناسد و هم میتواند نقش نماینده مردم را بازی کند. کت و شلوار تمیز پوشیدن و استفاده از لباس خلبانی و چشم سبز و موی بور و نگاه خیره به افق را به کمک میتواند بگیرد و به هر حال گرفتن عکساش توسط زنی با مانتو و روسری اسباب شرمندگی نیست؛ مشکلی که رئیسی از آن رنج میبرد. به گمان من حضور قالیباف در انتخابات زمانی جدی شد که در همان دو هفته قبل از ثبتنام معلوم شد رئیسی حتی بلد نیست جلوی دوربین بایستد. رئیسی در مناظرهها حرفی برای گفتن ندارد. گذشته مبهم و موهومی دارد که اگر از آن دفاع نکند، موجب بیاعتباری او به عنوان آدمی که پای گذشتهاش نمیایستد میشود و اگر از آن دفاع کند، شرمندگی بیشتری برای او خواهد بود. به گمان من دو قطب اصلی انتخابات ۹۶ قالیباف و روحانی هستند که رودرروی همدیگر قرار خواهند گرفت.
ششم، جنبش انتخاباتی: سه جنبش اجتماعی در بیست سال گذشته حاصل انتخابات بوده است: جنبش اصلاحات، جنبش سبز و جنبش فرومایگان. اولی و دومی حاصل فعال شدن بدنه اجتماعی طبقه متوسط در دفاع از آزادی و زندگی مدرن ایرانی است و سومی یک جنبش اشتباهی است که توسط بدنه اجتماعی برای عدالت بیشتر اتفاق افتاد. میگویم اشتباهی و قصد اهانت ندارم، اشتباهی بودن این جنبش بخاطر این بود که در واقع بدنه اجتماعی طبقات فرودست مورد سوء استفاده قرار گرفتند. اما این سوء استفاده بینتیجه نبود و به گمان من به جنبش تبدیل شد. در انتخابات کنونی جنبش اصلاحات و جنبش سبز در شکلی جدید و مدرن و در حضور حقیقی و مجازی برخواهند خواست. این دو در جنبش حقوق و آزادیهای مدنی فعال خواهد شد. آزادیهای فردی و اجتماعی، آزادی بیان، حقوق زنان، حقوق شهروندی، حقوق اقلیتها، آزادیهای فرهنگی و مسائل دیگر موضوع جنبش اجتماعی- انتخاباتی خواهد بود که به گمان من در ماه آینده شکل میگیرد.
هفتم، در جستجوی فتنه: تقریبا اغلب نهادهای امنیتی و سیاسی از یک فتنه حرف میزنند. فتنه اسم رمز جنبش اجتماعی است. معتقدم حضور زیبای مردم در انتخابات ۹۶ در طرح خواستههای آنان کمک زیادی به جریان اصلاحطلبی میکند تا خواستههای اجتماعی و سیاسی مردم توسط دولت روحانی پیگیری شود. فراموش نکنیم که در اغلب خواستههای این جنبش اجتماعی دولت اعتدال همراه مردم است و در واقع طرح این خواستهها کمک خواهد کرد تا دولت با دست پُر در رفتارش در دولت دوازدهم عمل کند.
یک ماه آینده روزهای خوبی است. اتفاق بدی نخواهد افتاد. امیدوارم رنگ بنفش که در کنار سبز ترکیب زیبایی دارد، رنگ دلچسب حضور گسترده ایرانیان در بهار ۹۶ باشد.
7 پاسخ
آقای نبوی، زیاد به این تحلیلتون مطمئن نباشید مخصوصا سیاستمدار آرشیوی،تو مناظرهها خیلی از چیزا عوض میشه،کی میدونه شاید همین به قول شما سیاستمدار بی خاصیت یه حرفای تیزی زد که دل جنبش سبز ناامید از روحانی و اعتدالیا رو بدست بیاره،مگه سال ۷۶ کسی به پیروزی خاتمی باور داشت، یا سال۹۲ یک هفته قبل از انتخابات روحانی ۱۸درصد شانس بیشتر نداشت. همیشه تو انتخابات ایران باید دنبال شگفتی و پدیده بود شاید این عقده خفته جوانان سبز که از وعدههای واهی روحانی برای آزادی و رفع حصر دلسرد شده، با یک جرقه سیاستمدار کهنه، یکشبه سرباز کرد و همگان رو شگفتزده کرد،خدارو چه دیدی؟ آخه اینجا ایرانه برادر.
باشما دوست ناشناس موافقــم…”اینجا ایران است” که اگر اینجا ایران نبــود آقای قالیبـــاف الآن در لبــاس راه راه دار زنــدان ملبس بود،
دیشب وقتی برنامــه صفحــه آخر آقای فلاحتی را دیــدم همــین حرف شما را زیــر لب زمزمــه زمــزمــــه کردم، “اینجا ایران است”
آرزو کردم یک روزی ما هــم دارای قــوه قضـائیــه ای بشــویــم که نه بفرموده… فلان درآن کارســاز باشــد و نــه هیــچ حکــمی فصل الخطاب قرار نگیرد،
فقط قانون اجراء شــود و بـس
نمیدونم چرا با خواندن این مقاله یاد مدل پوتین مدودف افتادم هیچ چیز بعید نیست
واقعا متعجب ام از دوستان اصلاح طلبی که امروز پشت سر جنتی هورا می کشند. علیرغم خطری که ریایت جمهوری احمدی نژاد و نزدیکانش برای ایران دارد اگر به دموکراسی به مفهوم اکثریت در انتخابات اعتقاد دارید عدم احراز صلاحیت از طرف شورای نگهبان غیر دموکداتیک و مخالف اولین اصل دموکراسی است.چطور زمانی که هاشمی یا سید حسن خمینی تایید نمی شوند وجود این شورا غیر دموکراتیک است ولی حالا چون رقیب احتمالی “ما” را نپذیرفته کار مناسب و بدیهی ای را کرده است . جناب نبوی گاهی فکر می کنم آدمها به واقع تغییر نمی کنند فقط جهت منافع اشان عوض میشود شمت نمونه این آدمها هستید.
در ضمن من به روحانی رای خواهم داد ولی امیدوار بودم علاوه بر احمدی نژاد و در کنار آن شاید جناب خاتمی (گر میدانستیم نظرات استصوابی شورای نگهبان “مقبول” امروز شما امکان شرکت در انتخابات را به ابشان میدهد ) وجناب شعله سعدی هم اجازه حضور میدادند چون بر خلاف نظر شما رای جناب شعله سعدی حداقل از ۳ نفر از ۶ نفر پذیرفته شده بیشتر است .
ماه هم امیدواریم اما گوش شنوا کم است
باید آنقدر گفت تا کرها هم بشنوند.
با آن قسمت تحلیلتان که حکومت به ادامه روحانی راضی است، با توجه به ترکیب تایید صلاحیت ها کاملا با شما موافقم.
موضع اصلاح طلبان در قبال رد صلاحیت احمدی نژاد می تواند آزمونی در سنجش شعور ایدئولوژیک و اعتقاد ایشان به آرای سیاسی شان باشد. به لحاظ قانونی هیچ دلیلی در رد صلاحیت احمدی نژاد وجود ندارد. منظور از دلیل قانونی همان دلیلی است که اقایانی مانند آقای نبوی آرزو دارند شورای نگهبان بر اساس آن استدلال کند. پس اگر این اقایان با گزینش سلیقه یی و حکومتی موافقند که باید همیشه موافق باشند و اگر مخالفند که احمدی نژاد آن سویی با دیگران این سویی نباید توفیر داشته باشد مگر آنکه دفاع از هم باندی و هم مسلکی به مبانی فکری بچربد که این البته نشانی از خردسالی مبانی مورد عقیده شان خواهد داشت.
دوست عزیز! توضیح دادم که وجود شورای نگهبان غیردموکراتیک است و انتظار رفتار دموکراتیک از آن شوخی قشنگی است. اما اگر فرض کنیم، که من براساس این فرض سخن گفتم که رد صلاحیت ممکن باشد، همان می شود که در نوشته خواهد آمد. مخلص شما
دیدگاهها بستهاند.