بود و نبود احمدینژاد
روزی که محمود احمدینژاد، به شکلی غیر منتظره در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم ثبت نام کرد، تصویری از احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، در شبکههای اجتماعی میچرخید در حالیکه زیر آن نوشته شده بود «حالا امید همهتون به منه!»
طنز تلخی بود! اما حقیقت داشت. شاید محمود احمدینژاد تنها کسی بود که خیلیها از هراس انتخاب دوبارهی او، حاضر بودند به شورای نگهبان و شیخ احمد جنتی پناه ببرند. تصویری غمانگیز از وضعیت شکننده و ضعیف نهاد انتخابات و دموکراسی نیمبند ایرانی و عجز و ناامیدی عمومی به تغییرات و اصلاحات!
https://twitter.com/mprlred/status/855143208283766786
محمود احمدینژاد رد صلاحیت شد. اتفاقی قابل پیشبینی و ظاهرا مثبت برای فضای سیاسی انتخابات. خیلیها در شبکههای اجتماعی ترجیح دادند به جای آنکه به رد صلاحیت او اعتراض یا اشاره کنند، انتقامشان را از حامیان ۴ یا ۸ سالهی او بگیرند و «بصیرت»شان را به رخ حریف بکشند. بعضی ها زیادهروی هم کردند و در این میان از محصوران و شهدای جنبش سبز هم مایه گذاشتند. کاربری با درج عکسی از سهراب اعرابی، شهید جنبش سبز، نوشته بود رد صلاحیت محمود احمدینژاد نوشداروی پس از مرگ سهراب بوده. توییت این کار مورد استقبال خیلیها قرار گرفت. در سایتها و گروههای متعددی هم باز نشر شد.
جنبش سبز، جنبش «رای من کجاست؟» هم بود. اولین و اصلیترین خواستهی این جنبش، باز پس گیری حق «رای دادن» یا حق «انتخاب کردن» بود. همان حقی که سهرابها برای آن جان دادند و شورای نگهبان و نظارت استصوابی شورای نگهبان، نماد و مظهر گرفتن آناند.
متاسفانه! بههمین سادگی مغلوب شدیم و فریب خوردیم! گویی معلوم نیست این «محمود احمدینژاد» چیست و دقیقا کجاست که حتی رد صلاحیت او نیز میتواند به تقویت نهاد غیرموکراتیک و نامشروع شورای نگهبان بیانجامد؛ بود و نبودش آفت دموکراسی است!
یک گام به پیش، چند گام به پس! در ۲۴ ساعتی که از رد صلاحیت احمدینژاد می گذرد، کمتر کسی به نهادینهشدن «نظارت استصوابی» در وجود و افکار منتقدانی پرداخت که خود قربانی آناند. حتی کسانی هم که شورای نگهبان و اصولگرایان را بابت حمایت و تاییدیههای پیشین احمدینژاد، سرزنش میکردند، متوجه نبودند که دارند با تشخیص و مبنا و معیار شورای نگهبان و نظارت استصوابی استدلال میکنند و با همین منطق میشود همه ردصلاحیتهای قبلی و بعدی را موجه دانست. تازه بعضیها از اینکه شوراینگهبان وجودشان ۸ یا ۱۲ سال بالغتر بود، شادی میکردند.
بنظر میرسه کسانی که تازه فهمیدن احمدی نژاد صلاحیت نداره باید برن در حصر، چون کسانیکه سالها قبل این مطلب رو فهمیدن از همون زمان تو حصرن !!!
— Feyzollah Arabsorkhi (@feyzarab) April 20, 2017
روح استدلال طعنهزنندگان به شورای نگهبان یکی بود: تشخیصات «درست بود» اما یادت باشد ما زودتر فهمیدیم. از طرفی فیضالله عرب سرخی نوشته بود: بنظر میرسه کسانی که تازه فهمیدن احمدی نژاد صلاحیت نداره باید برن در حصر، چون کسانیکه سالها قبل این مطلب رو فهمیدن از همون زمان تو حصرن !!!
امید معماریان هم از طرفی دیگر: آنچه (موسوی، رهنورد، کروبی) در خشت خام بیند، کل نظام در آینه نبیند! (آن هم برای ۱۲ سال)
اگر این روزها هیچ تحلیل سیاسی جدی و عمیقی به چشم نمیآید، تعجب نباید کرد. مفاهیم و اصطلاحهای سیاسی، از معنا تهی شدهاند. هویت خود را از دست دادهاند. اگر چنین نبود، اینهمه در بند نامها نبودیم و به بهانهی حمایت از میرحسین و سهراب، میراثشان را و آرمانشان رانادیده نمیگرفتیم.
18 پاسخ
مقاله شما مفید, مختصر و با تیتر بسیار مناسبی ارائه گردیده است اما بنظرم این مقاله به همه جوانب شرایط مشکلات فعلی ایران و جهان که تاثیر به سزایی در آینده ایران خواهد گذاشت نپرداخته است با توجه به آنچه با شتاب عجیبی در حال شکل گیری است و انبوه وقایعی را که به سرعت در جناحهای سیاسی داخل و خارج در حال تحول و شکل گیری است نمی پردازد و سریع با جمع بندی ناقص پایان پذیرفته است. شما را ارجاع میدهم به مقاله ای دیگر که در سایت شما در ۱۷ فروردین ۱۳۹۵ به نشر رسیده (درذیل این پاراگراف مقاله و لینک داده شده است.) و گویی که پیش گویی چیره دست آینده را تحریر کرده است (البته تا مرگ مشکوک آقای رفسنجانی و درگیری های انتخابات) و من آنرا خیلی پسندیدم و انتظارت من با توجه به ان مقاله در مطلب شما سیراب نمیشود مگر اینکه قصد ادامه برای باز نمودن ان حلقه گم معادله در شرایط فعلی را در مقالات بعدی انهم قبل از انتخابات داشته باشید و گر نه خیلی بی اثر خواهد بود .
۱۷ فروردین ۱۳۹۵
آیا هاشمیرفسنجانی حذف میشود؟
نصرالله لشنی
https://www.zeitoons.com/5537
با توجه به اینکه مطبوعات و رسانه ها رکن اساسی دمکراسی هستند مسولیت سنگینی در این برهه به دوش تمامی این ارکان و مخصوصا سایت های موجود در اینترنت در شرایط فعلی قرار دارد. به نظر من آنچه شما بدان در این مقاله حساسیت بخرج داده اید اگر چه واقعییت است اما درست دلیل بسیار قانع کننده ایست که ظاهر فریبنده جمهوریت در این حکومت ولایت مطلقه به آسانی رنگ می بازد و سکوت مردم و خیلی از نهادهای سیاسی از سر موافقت نیست و تعجبی را هم بهمراه نیاورده است و قبل از رد احمدی نژاد و خیل دیگر از ثبت نام کنندگان بدرستی پیش بینی می شد اما نه به این گستردگی و خیلی از تحلیلگران سیاسی آنرا پیش بینی کرده بودند.
اگر چه به درستی این مقاله را در این مقطع نشر میدهید اما انتظارخوانندگان از رسالت شما در جا انداختن مطلب بر این می بود که در جهتی به جمع بندی میرسید که این نظام دیکتاتوری ولایت مطلقه را با تمامی نیروهای وابسته به ان از سپاه, نیرو های انتظامی, امنیتی و بسیجی, و قوه های قضاییه و وزارت کشور و حتی ریاست جمهوری ( تمامی جناحی اصولگرا و اصلاح طلب) که همه تابع بیت رهبری است نشان دهد که این سیستم مطلقه و دیکتاتوری است که با تمامی اهرم های قدرت هر که را بخواهند از این خم رنگرزی به نوعی که دلشان بخواهد در میاورند. یک روز احمدی نژاد خوب, یک روز احمدی نژاد بد. تمام تلاش آقای خامنه ای برای نمایش دمکراسی و رای ملت به نظام با چموشی های احمدی نژاد بهم ریخت این برای تمامی سران این نظام از اصولگرا تا اصلاح طلب یکسان است شک نداشته باشید. اگر شکی است لطفا به نمونه های زیر از سخنرانی آقای خاتمی در کرمانشاه ودیگری لینک جدید صحبتهای یک #دانشجوی تبریز مقابل حسن عباسی مراجعه کنید؛ جالب است که آقای عباسی خلاف آنچه ملت از او میشناسند در این تکه از کلیپ با آنهمه حرارت خودش در کنترل جلسه چه ها می کند!
خاتمی: دموکراسی….با کدام مردم؟
https://www.youtube.com/watch?v=KiygQj96DrQ
صحبتهای یک #دانشجوی تبریز مقابل حسن عباسی
https://www.youtube.com/watch?v=sIrM3rR9tms
آقای پارسا، نمی دانم سوال شما متوجه من است یا خیر، اما من این کامنت را در پاسخ به هم میهنی که با نام کاربر ذیل کامنت اول من نوشته بود پست کردم که نمی دانم چرا پایین صفحه منعکس شد.
کاش توضیح بیشتری میدادید
کابر گرامی، متاسفانه حق با شماست و پراکندگی نیروهای مترقی و جمهوری خواه دردآور است. اما آیا با جوگیر شدن های چهارسال یکبار که هربار می گوییم دریغ از پارسال راه به جایی میتوانیم ببریم؟ آیا این انفعال موجود در کشور نتیجه عملکرد اصلاح طلبان نبوده که همیشه در زمان رای گیری یاد مردم می افتند و از فردای انتخابات همچون مبصرهای چاپلوس کنسرت هیس و سکوت راه می اندازند؟ جامعه اتز اصلاح طلبان عبور کرده است و ما اجازه نداریم معطل این در بهترین توصیف «وازدگان» شویم. اگر نجنبیم موج سواری از دست احمدی نژاد هزینه های سنگین تری را به کشور و مردم تحمیل خواهد کرد!
دوست عزیز, به نظر من کسی از رد صلاحیت احمدینژاد خوشحال نشد و به مجلس شورای نگهبان که صافی نظام است برای این کار آفرین نگفت و از جنتی تشکر نکرد!
اگر به یاد داشته باشید , احمد جنتی رییس شورای نگهبان روزی در ستایش از نامه احمدی نژاد به جورج بوش سخنان اورا “الهام از سوی خدا ” توصیف کرده بود یا مصباح یزدی گفته بود که “اطاعت از احمدی نژاد اطاعت از خدا است ” یا ایت الله خامنه یی احمدی نژاد را “رییس جمهور دانشمند ” نامیده بود و گفته بود که “نظرش به نظر احمدی نژاد نزدیک تر است” .
شورای نگهبان کسی را رد صلاحیت کرد که ولی مطلقه فقیه روزی که احمدینژاد داشت ریاست جمهوری را به روحانی تحویل میداد به او خدا قوت گفت و به بابت خدمات و تلاشهایش خدا قوت گفت و …
رد صلاحیت احمدینژاد تف سربالای نظام علیه خودش است و برای همین هم که شده باید دور ان مانور داد و گذشته را به یاد کسانیکه حافظه خوبی ندارند و یا سعی در فراموشی گذشته دارند یاد آوری کرد. باید این رد صلاحیت را در مقابل آنهمه تعریفها و لافزانیها و شخصییت کاذب از یک فرد بیسواد خود فریفته ساختنها گذاشت و برای هزارمین بار مشروعیت شورای نگهبان را به چالش کشید , مشروعیت ولی فقیه را که حرفش را ختم الکلام معرفی میکنند و در مورد بصیرت اش یاوه گویی میکنند را به چالش کشید.
خب معلوم است که با شما موافق نیستم. دغدغه این یادداشت یاداوری گذشته به اصولکرایان و جنتی و خامنهای نیست، چون حافظهی بهتری از انها ندارد. اصلا دغدغه من در این یادداشت، اشخاص نیستند، نهادها هستند. اگر بنا به یاداوری باشد، کارنامه کسی سفید نیست. دست کم کارنامه اصلاح طلبان فعلی در دهه اول انقلاب از اصولگرایان فعلی سیاهتر است. به تظرم این کلکل کردنها و کورکوری خواندها برندهای ندارد.
اصلاح طلبان نه اینکه از سر عافیت طلبی لب به اعتراض به شورای نگهبان نگشوده باشند، قدرت حاکم بر کشور که نظارت استصوابی شورای نگهبان نیز از عمّال آن است به کرّات ثابت کرده که چه هزینه هایی بر معترضان تحمیل می کند و این هزینه ها از جیب مردم مرغ عزا و عروسی داده شده و به مرگ سهراب اعرابی ها و جنگ مغلوبه منجر می شود که کمترین تبعات آن فرو رفتن کشور در خفقان چندساله و بهانه و دست آویز برای نظام امنیتی برای سرکوب بیشتر است. مورد عجیب محمود احمدی نژاد را باید ورای قواعد جاری سیاسیت بازی کشور تحلیل کرد. احمدی نژاد وصله ناجور و دمل چرکینی بر قامت ناساز نظام است که هر از چند گاهی سر باز می کند و مشام همگان را می آزارد. در این آشفته بازار اوضاع سیاسی ایران پیش کشیدن نظارت استصوابی چه دردی از انبوه دردهایمان را درمان می کرد؟ اولویت و ترجیح اصلاح طلبان ادامه راه ساختن کشور از کانال دولت روحانی است. وگرنه همه ما اذعان داریم که پیش و پس از نظارت استصوابی چیزهای بزرگتر و کوچک تر از آن به تاراج نظام رفته است. و نظارت استصوابی نه تنها دامن احمدی نژاد بلکه دامن امثال زاهدی و بذرپاش و حاج بابایی و امثالهم را هم گرفته و پرواضح است چینش هنرمندانه تایید صلاحیت شدگان. در واقع نه تنها اصلاح طلبان بلکه همه دلسوزان کشور باید اولویت خود را بر حفظ برجام توسط دولت روحانی بگذارند هرچند به ثمن تن دادن به سکوت در برابر نظارت استصوابی و هرآنچه غیر از آن به ناحق بر حقیقت طلبان و خیرخواهان مردم و کشور می گذرد
خب من بر این باورم که اولویت ما نهادینه نکردن کارهایی چون نظارت استصوابی و حکم حکومتی است وگرنه گیرم ۴ سال دیگر هم روحانی حکومت کرد ، ان وقت است که نفر بعدی را خیلی راحت می توان احمدی نژاد دوم دانست تا میراث روحانی را هم نابود کند چنانچه احمدی نژاد اول میراث خاتمی را نابود کرد…. بماند که می شود این دو اولویت را با هم پیش برد یعنی هم حفظ روحانی و هم حفظ گفتمان اصلاحات به شرطی که گل به خودی نزنیم
کنه منظور من این است که در این وانفسای کارد به استخوان مملکت با پیش کشیدن بحث هایی حول محور رد صلاحیت احمدی نژاد، این آب گل آلود را بیش از این هم نزنیم -هرچند حزب اتحاد ملت خواستار اعلام دلیل یا دلایل رد صلاحیت احمدی نژاد شده است- اما این کار نباید مستند زیرپا گذاشتن اصول گفتمان اصلاح طلبی تلقی شود. سخن بنده پرهیز از جنجال و تنش و پی گیری امور در آرامش است وگرنه گناه نظارت استصوابی و انواع دیگر و امثال آن با هیچ آبی شستنی نیست. گل به خودی را ما سال ۸۴ به خودمان زدیم که شد آن چه شد و احمدی نژاد. اگر هوشیار باشیم ۴ سال دیگر میراث روحانی را به احمدی نژاد دومی نمی سپاریم. و این، رفتار معقول و میانه در چارچوب حاکمیت و به دور از تنش و با حفظ و در جهت گفتمان اصلاحات را می طلبد. البته پیش بردن توامانی که جناب عالی اشاره کردید با وجود افرادی چون محمود صادقی و علی مطهری حاصل می شود فقط باید تعداد امثال ایشان هرچه بیشتر و بیشتر شود.
در یک کلام آهسته و پیوسته به دور از تنش.
باید صبور بود و صدالبته هرگز اصول گفتمان اصلاحات را قربانی نکرد.
باید اول مستندات شورای نگهبان را برای رد صلاحیت دید بعد اظهار نظر کرد این سوگواری را زمانی که رهبری ایشان را نهی کرد باید انجام میدادیم سال ۸۴ هم اصلاح طلبان حکم حکومتی را قبول کردند
با شما موافقم. اصلاح طلبان در نهادینه کردن حکم حکومتی هم راه خطا را رفتند
آقای پارسا
بحثی در مورد غیر دموکراتیک بودن شورای نگهبان نیست، اما تو این مورد فکر نمی کنید اگر اصلاح طلب ها انتقاد می کردن به رای شورای نگهبان، این کار طرفداری از احمدی نژاد جلوه می داد؟ خصوصا اینکه رسانه های اصول گرا سعی دارن نشون بدن که احمدی نژاد نه تنها از اونها نیست بلکه بیشتر اصلاح طلبه!؟
انتقاد از شورای نگهبان نباید موردی باشه و در تو این مورد خاص، احمدی نژاد دستاویزی شده برای انتقاد به فراتر از شورای نگهبان که از نظر من حرکت درستیه.
من سعی کردهام که بگویم نباید ملاک و معیار سخن و استدلال ما تشخیص و رفتار شورای نگهبان باشد. اکر این ملاک را به رسمیت شناختیم، دموکراسی را به عقب رانده ایم و این نوع حذف های غیر دموکراتیک را نهادینه کرده ایم. کسی که به شورای نگهبان می گوید، ما میدانستیم احمدی نژاد این است، یعنی پذیرفته است که تشخیص شورای نکهبان درست است. هدف من نقد این نوع استدلال کردن بوده است
ابتدا ممنون از پاسختون.
ببینین آقای پارسا، این اتفاقی ست که افتاده: کسی به رفتار اشتباهش اذعان کرده (رد صلاحیت احمدی نژاد) و ما در جواب به او گفتیم ما که همیشه به شما می گفتیم که این کار اشبتاهست! برداشت شما اینه که این سرزنش یعنی تایید رفتار شورای نگهبان در رد صلاحیت احمدی نژاد. این برداشت درستی ست ولی اصل موضوع این نیست. از نظر من با توجه به پیشینه ی اعتراضات به شورای نگهبان، اصول گرایان و کلا دایره ی قدرت چنین تفسیری نخواند داشت. اونها می دونن که این رفتار ها مشروعیت اونها رو نشونه رفته تا اینکه تاییدی بر یک تصمیم اونها باشه.
تا به حال در زیتون مقاله ای چنین محتوا و پرت نخوانده بودم!
لطف کرده و ما را از تحلیل های پر محتوایتان بهره مند نمایید!
اهل پیام های تشکر آمیز نیستم اما در این بیابانِ سیاست ایران اجازه ندارم تحلیل های صحیح را بی خسته نباشید بگذارم. جناب پارسا خسته نباشید!
وضع مدعیان اصلاح طلبی که در مجلس ششم در اعتراض به نظارت استصوابی دست به تحصن زدند و امروز از بابت رد صلاحیت احمدی نژاد فاسد که اتفاقا با تایید صلاحیتش هم وی و هم رهبر و جناح حامی وی را میشد رسوای جهان کرد را جشن گرفته اند، گریه آور است.
اما باید امید داشت و اجازه نداد که برخی از یک سو با لولو نامیدن احمدی نژاد به نظارت استصوابی لباس قداست بپوشانند و از سوی دیگر عده ای به احمدی نژاد فاسد، دزد و مرتجع از بابت لجبازی لات منشانه با ولی فقیه، لباس قهرمانی و نمایندگی محرومان و زحمتکشان بپوشانند. باید نیروهای دمکراتیک و تحول طلب پیش از آنکه پای خارجی به ایران باز شود همدیگر را دریابند و با مردم و بویژه اکثریت جامعه که محروم از حقوق اجتماعی و سیاسی خود هستند صادقانه و بزبان خودشان سخن گویند. و گرنه در سال ۱۴۰۰ باید در برابر فردی از دست کوچک زاده به رئیسی رای دهیم. راه نجات ایران به اعتقاد من نزدیکی نیروهای مترقی کشورمان می باشد. و اصلاح طلبان ثابت کردند که جزو این بخش از نیروهای سیاسی ایران نیستند، هیچ نیروی مترقی نمی تواند به اهرم های استبدادی دخیل ببندد!
تا نیروهای مترقی همدیگر را دریابند امام عصر ظهور کرده است ، نیروهایی که در این سی و اند سال یکدیگر را در نیافته اند !
دیدگاهها بستهاند.