زیتون- سینا پاکزاد: اصولگرایان با پهن کردن فرشی قرمز زیر پای ابراهیم رییسی، او را چنان در مسیر کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری، به حرکت درآوردند که خودش نیز باور کرد به محض آنکه خبر آمدن خود را تایید کند، همه نیروهای عینی و غیبی اصولگرا، یکپارچه برای رییسجمهور شدنش، متشکل خواهند شد.
باوری که البته برای از دست رفتنش، نیاز به زمان زیادی نبود و به محض اعلام کاندیداتوری این روحانی همیشه پشت پرده، مشخص شد که برخلاف انتظارات، جز اقلیتی از نیروهای اصولگرا، مابقی نمیخواهند تخم مرغهایشان را در سبد رییسی بگذارند.
حلقههای نامتعارف یک بازی
موتلفهایها که بنا بر برخی اخبار، از ماهها قبل به همراه طیفی از میانه روهای اصولگرا و با محوریت حلقه کرمانیها، رایزنیهایی را با حسن روحانی داشتهاند و درباره خواستههای خود از دولت آتی با او گفتگو کرده اند، از ابتدا کاندیدایی دیگر روانه میدان کردند. تنها اما این پیرمردان جناح راست نبودند که رییسی را در میانه این بازی تنها گذاشتند، دیگرانی که بسیار بر طبل حمایت از او میکوبیدند نیز کم نگذاشتند؛ حتی همشهری او یعنی شهردار تهران!
بسیار بعید است که آن همه دعوت و فراخوان برای حضور رییسی و آن همه اصرار جمناییها بر اینکه او حتی اگر خودش هم نخواهد کاندیدای مورد حمایتشان است، یک شبه اینگونه رنگ باخته باشد. فرضی که محتملتر است، هدفمند بودن این دعوت و اتفاقات پس از حضور رییسی است.
طبق این فرض٬ آنها از ابتدا قرار نبوده که تا پایان با رییسی بمانند. وظیفه جمنا و اصولگرایان متصل به آن، فقط آوردن رییسی به میانه این کارزار بوده و از ابتدا هم مشخص بود که اگر بتوانند او را برای حضور در این بازی قانع کنند و او رسما اعلام کاندیداتوری کند، دیگر عقب نشینی و انصراف، نه به صلاح حالش است و نه به صلاح آیندهای که برای خود ممکن است متصور باشد.
با این حساب آنها کار خود را به درستی و با موفقیت انجام دادهاند و حالا ابراهیم اصولگرایان در آتشی وارد شده که نه راه بازگشت دارد و نه با بررسی شرایط موجود میدانی، امیدی به گلستان شدن این آتش میتواند داشته باشد.
شاید به همین دلیل است که اصولگرایان با وجود همه تناقضهای عملکردی جمنا در معرفی نامزدها و ثبت نام معرفی نشدهها و قهر و آشتی پایداری ها و انصراف جلیلی و … هنوز از جمنا به نیکی یاد میکنند و به خصوص سرداران سپاه، همچنان از عملکرد این جبهه دفاع میکنند. در حالی که پس از وقوع اتفاقات مشابه، در ائتلاف سال ۹۲ اصولگرایان، تریبونهای مختلف اصولگرا لحظهای در تاختن به یکدیگر درنگ نکردند و کاندیداهای آنها نیز در مناظرات انتخاباتی یقه هم را گرفتند.
اما چرا حالا جمنایی ها که بیش از همه وقت و همه کس، با این بازی عجیب، شرایط را به نفع حسن روحانی رقم زده اند، اینگونه مورد تفقد قرار میگیرند؟
نگاه به تصویر بزرگتر
در شرایطی که اخبار مربوط به سلامتی رهبر فعلی جمهوری اسلامی، گمانهزنیها برای احتمال انتخاب رهبر بعدی در دوره دوازدهم ریاست جمهوری (۱۴۰۰ – ۱۳۹۶) را افزایش داده، نام رییسی طی یک سال گذشته به عنوان یکی از گزینههای جانشینی آیت الله خامنهای مطرح شده بود.
این در حالی است که اخبار رسیده از قم حاکی است که فرزند آیت الله خامنهای هم در همین ایام، گواهی تایید اجتهاد خود را از آیت الله نوری همدانی دریافت کرده و زمزمههای برگزاری کلاس خارج فقه توسط او نیز به گوش میرسد.
تحرکاتی از این دست برای بسیاری از ناظران و تحلیلگران، به معنای زمینه سازی مجتبی خامنهای، برای جانشینی پدر است. اتفاقی که حتی در داخل اصولگرایان نیز مخالفانی دارد و شاید طرح نام رییسی به عنوان رهبر آینده جمهوری اسلامی، بهترین خبر برای همان طیف از اصولگرایان بود.
بدون شک برای اجرای چنین پروژهای، رییسی ناگزیر است در تنها مجال باقی مانده یعنی انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، ریسک بزرگ حضور را بپذیرد تا شاید بتواند برای روز موعود، هم رزومه ای درحد مدیریت کلان اجرایی کشور داشته باشد و هم در نزدیکترین صندلی به جایگاه رهبری مستقر باشد. پذیرفتن چنین ریسکی که روی دیگر آن خداحافظی همیشگی با رویای رهبری است، در شرایطی از سوی رییسی محتمل میشد که او شانسی بیش از ۵۰ درصد برای پیروزی خود در انتخابات قائل باشد.
بر مبنای این فرضیه٬ جبهه جمنا باید به میدان میآمد تا در تکمیل پروژه کشاندن رییسی به کارزار انتخابات، با اعلام حمایت از او، تردیدهای رییسی برای پذیرفتن ریسک را برطرف کند.
اگر این فرض را بپذیریم، آنگاه میتوان دیدار نامتعارف سرداران سپاه با رییسی و ارائه گزارش کار به او را نیز مرحله مقدمات این پروژه برای ایجاد اعتماد به نفس در رییسی و تحریک او به حضور قدرتمند در انتخابات تلقی کرد. پروژه ای که با اعلام رسمی کاندیداتوری رییسی در انتخابات، مهر موفقیت را در پرونده مجریانش ثبت کرد.
با این حساب میتوان فهمید که چرا اصولگرایان در قالب جمنا، زمینی برای بازی رییسی در انتخابات فراهم کردند که همه سود آن در این مقطع، به حساب حسن روحانی واریز خواهد شد. آنها با محاسبات خود، تا اینجای کار، یک رقیب را برای بازی بزرگتر، از میدان به در کرده اند. شاید حکمت نشستن محمدباقر قالیباف در کنار مجتبی خامنهای، در سخنرانی نوروزی رهبر جمهوری اسلامی در مشهد نیز همین باشد. شاید او این بار برای پیروزی خود در انتخابات، وارد عرصه نشده، بلکه برای تضمین پروژه حذف رییسی از رقابت رهبری، به نفع آقا مجتبی، آخرین کاندیداتوری خود در انتخابات ریاست جمهوری را تجربه میکند.
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…