ابراهیم رئیسی مشهور به آیتالله قتل عام، ۴۵ سال از ژنرال اگوستو پینوشه دیکتاتور و رئیس جمهور اسبق شیلی جوانتر است و تاکنون کمتر نامی از او در مجامع بینالملل برده شده است. با این حال٬ این آیتالله و آن ژنرال فوتشده سوابق تقریبا مشترک و مشابهی دارند و اکنون که ابراهیم رئیسی بهعنوان نامزد اصولگرایان برای ریاستجمهوری معرفی شده است نمی توان به عواقب حقوقی و بینالملل این انتخاب کورکورانه و این خطای استراتژیک فاحش فکر نکرد.
برای اینکه اصولگرایان بدانند در صورت انتخاب شدن ابراهیم رئیسی کشور دچار چه بحران حقوقی عمیقی میشود باید سرنوشت پینوشه را مرور کرد و ازعاقبت این دیکتاتور دروغگو٬ ظالم٬ و دزد اموال مردم شیلی درس عبرت گرفت. به همین دلیل٬ در دو فراز٬ سوابق پینوشه و نیز یک پرده از تاریخچه فعالیتهای قضایی ابراهیم رئیسی مرور و مقایسه میشود.
پینوشه و رئیس دولت کودتا علیه آلنده
اگوستو پینوشه سال های آخر عمر از آن پیرمردهای ساکت و مهربان شده بود که با آن ابروهای سفید و ژولیدهاش روی صندلی چرخدار کسی باورش نمیشد به دستور او دهها هزار نفر شکنجه، زندانی یا اعدام شده باشند. صورت مهربانش نشان نمیداد که حداقل ۱۲۰ نفر از مخالفان رژیم او پس از شکنجه از هلیکوپتر به دریا یا اقیانوس انداخته شدهاند. هربار از او میپرسیدند که مجوز اعدامها را چه کسی صادر میکرد، میگفت یادم نمیآید!
دادستان شیلی بارها خواسته بود تا پیرو تحقیقات برای پیگیری مفقود شدن صدها هزار نفر از مردم شیلی٬ از پینوشه پرسیده شود فرماندهان اصلی DINA یا گشتاپو رژیم کودتا ( بخوانید حفاظت اطلاعات ) چه کسانی بودهاند اما او پاسخ نمیداد. گروهی از افسران DINA در شیلی به در واحدی به نام Carvan of Death (کاروان مرگ ) مشهور بودند. مرور تاریخچه این گروه هنوز در شیلی با وحشت همراه است. این افسران در سالهای اول کودتا با هلیکوپتر به بازداشتگاههای سراسر کشورسر میزدند و زندانیان را برای اعدام انتخاب میکردند. گاها به زندانبان ها هم اعتماد نمیکردند و خودشان اعدام زندانیان و کمونیستها را بی سر و صدا اجرا میکردند. آنها زندانیان انتخابشده را به پارکینگ بازداشتگاه برده و با ماشین از روی دست و پای آنها رد میشدند و با این رفتار وحشیانه رعب وحشتناکی در سراسر شیلی به راه انداختند.
وقتی از پینوشه پرسیده میشد که مسئولان اصلی آزمایشگاههای سلاحهای شیمیایی اداره اطلاعات ارتش شیلی چه کسانی بودند سکوت میکرد. در آزمایشگاههای ارتش گاز سارین و انتراکس و همچنین سم بوتولیوم میساختند فقط و فقط برای اینکه زندانیان را با آن بکشند. رذالت این نظامیها به قدری بود که فکر میکردند اعدام زندانیان با گلوله یا طناب دار برای ادبکردن و ترساندن دیگران کافی نیست. به همین دلیل ابتکار به خرج داده برای ادب کردن زندانیان کمونیست گاز جنگی سارین در آزمایشگاه تولید میکردند تا یک مدل جدید اعدام به نام آنها ثبت شده باشد.
.
ژنرال آنتوا گاستا یکی از رؤسای DINA بود که بازداشت شد. در دادگاه از او پرسیده بودند چرا اجازه نداده است جنازه ۱۴ زندانی اعدام شده در بازداشتگاه آنتوا گاستا به خانوادههای آنان تحویل داده شود. او در پاسخ گقت: چنان بلایی بر سر اعدامیها آورده بودند که جنازهای نمانده بود تا سر هم شود و به خانوادهها تحویل داده شود. او گفته بود جنازهها در اثر شکنجه تکهتکه شده بود. چشمها را با چاقو درآورده بودند٬ فکها شکسته بود٬ دستها و پاها شکسته و کج بود٬ و زندانیان را با زنجیر زده بودند و دست آخر٬ برای اینکه بیشتر زجر نکشند آنها را خلاص کرده بودند. او اضافه کرده بود برای زجر دادن زندانیان کمونیست فرمان شلیک مسلسل به پاها داده میشد. بعد اندام جنسی را هدف قرار میدادند. وقتی زندانی دیگر جانی نداشت قلب او را میزدند. در بازجوهاییهای ثبت شده دیگری گفته شد که جوندگان را به واژن زنان زندانی فرو می کردند٬ یا سگها را برای آزار جنسی به جان زنهای چپ میانداختند.
بازداشت پینوشه در لندن
در سال ۱۹۸۸ در جریان سفر پینوشه به لندن که برای درمان و احتمالا انجام یک معامله تسلیحاتی انجام شده بود دیکتاتور شیلی دستگیر و بازداشت خانگی شد. حکم بازداشت بینالمللی او را قاضی بالتازار گارزون از اسپانیا صادر کرد و اتهامهای اوشکنجه ۹۴ تبعه اسپانیا و نیز ترور دیپلمات سابق این کشور از سوی تشکیلات امنیتی پینوشه در سال های ۱۹۷۵ بوده است.
بازداشت پینوشه طوفانی ۱۶ ماهه از درگیری حقوقی درمجلس لردها و بقیه نهادهای سیاسی قانونی انگلیس به راه انداخت. نهادهای بینالمللی حقوق بشر و وکلای بینالمللی همگی در تدارک محاکمه و مجازات و استرداد او به اسپانیا بودند اما سیستم حقوقی و سیاستمداران محافظهکار انگلیس در مقابل چنین اقدامی مقاومت میکردند. در نهایت مجلس لردها کمی تسلیم شد و تصمیم گرفت پینوشه فقط به اتهامهای بعد از ۱۹۸۸ رسیدگی شود٬ یعنی سالی که انگلیس به عضویت کنوانسیون ضد شکنجه سازمان ملل در آمده است.
بازداشت پینوشه یک رویه حقوقی استثنایی را در حقوق بینالملل به وجود آورد که بر اساس آن بتوان دیکتاتورها و کسانی را که دستی در ریخته شدن خون بیگناهان داشته اند حتی پس از سالیان طولانی مورد پیگرد قرار داد.
جورج بوش و مارگارت تاچر خواستار آزادی فوری او بودند. بلژیک٬ فرانسه٬ و سوئیس نیزبه علت کهولت سن با استرداد و محاکمه او در اسپانیا مخالفت کردند. عفو بینالملل و نیز کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل نیز اقدامهای پینوشه در شکنجه سیستماتیک و قتل عام مخالفان و ناپدید شدن مخالفان را مصداق عینی نقض حقوق بشر دانسته خواستار رسیدگی قطعی به اتهامهای پینوشه بودند. با این حال٬ جک استراو وزیر کشور انگلیس پس از حدود دو سال با استناد به برخی از گزارشهای پزشکی که بر ناتوانی ذهنی پینوشه و کمر درد و صندلی چرخدار او اشاره داشت دستور داد تا پینوشه آزاد و به کشورش بازگردانده شود.
پینوشه در اولین فرصت با دهها اسکورت پلیس و از مسیری که با تظاهرکنندگان مخالف ازادی او برخورد نکنند راهی فرودگاه و سواریک بویینگ شیلییایی شد که منتظر او بود. وقتی به سانتیاگو رسید بازگشت قهرمانانه پینوشه مستقیما از تلویزون دولتی پخش میشد و برای اولین بار پس از بازداشتش از روی صندلی چرخدار بلند شد و راه رفت و برای هوادارانش دست تکان داد و به همه ثابت کرد آنقدرها هم که به نظر می رسید بد حال نبوده است.
چند ماه بعد٬ پارلمان شیلی قانونی به نام مصونیت رئیسجمهور سابق را به تصویب رساند که بر اساس آن پینوشه مادامالعمراز پیگرد قضایی و مالی معاف میشد، اما موظف شد از پست سناتوری مادامالعمر استعفا بدهد. با اینحال٬ مصونیت پارلمانی او لغو شد. با اصرار و پیگرد خانواده های قربانیان٬ در دسامبر ۲۰۰۴ قاضی خوان گزمن تاپیا دستور بازداشت خانگی پینوشه را به اتهام پرونده مشهور Carvan of Death صادر کرد. در نهایت ٬ پینوشه در برابر دادگاه قرار گرفت و با اتهامهای نقض حقوق بشر در ۱۷ سال زمامداری محاکمه شد. اما پیری و کهولت سن و بیماری مانع از رسیدگی کامل به پرونده او شد . تا اینکه آگوستو پینوشه در جریان محاکمه پرونده مشهور Carvan of Death قبل از اینکه محکومیتی دریافت کند مرگ را تجربه کرد
.
اندکی پس از مرگ پینوشه٬ با روشدن پروندههای جدیدی در محاکم شیلی٬ دستور بازداشت همه دخترها و همه پسرها و همسر پینوشه و ۱۷ نفر از نظامیان خیلی نزدیک به او صادر شد. اتهام آنها فرار مالیاتی و پولشویی و پنهان کردن ۲۷ میلیون پوند در خارج از کشور٬ گشایش حسابهای صوری٬ و نیز استفاده از پاسپورتهای تقلبی بود.
در ضمن٬ در جریان رسیدگیها ثابت شد که خود پینوشه و مارکو آنتونیو پسر پینوشه راسا در جریان تولید گاز سارین قرار داشتند که برای شکنجه زندانیان چپ از آن استفاده میشد. ارتش شیلی نیز به پروندههایی دست یافت که ثابت میکرد پینوشه در جریان یک معامله تسلیحاتی با شرکت تسلیحاتی انگلیسی BAE برای فروش یک سیستم موشکی و یک سیستم رادار یک میلیون پوند کمیسیون دریافت کرده است. ارتش شیلی ۶۰ میلیون پوند پول صرف این پروژه مشترک با شرکت BAE کرد اما این معامله هیچگاه نهایی نشد.
گزارش کمیسیون دولتی تحقیق از دوران کودتا
بر اساس گزارش تحقیق دولت شیلی که بر اساس شهادت ۳۰۰۰۰ نفر تهیه شد در جریان حکومت پینوشه حدود ۳۱۹۰ نفر کشته و ۲۹۰۰۰ نفر شکنجه شدند. هفتاد درصد این رخدادها در همان سال اول کودتا رخ داده است و در این میان ۱۵۰۰ نفر ناپدید شده و هیچگاه پیدا نشدند.
پرونده ابراهیم رئیسی قاضی مرگ در سال ۶۷
در روزهای آخر جنگ و در شرایطی که سازمان مجاهدین خلق به عنوان بازوی اجرایی ارتش صدام حسین مرتبا به مناطق مرزی حمله میکرد و رعب و وحشت در مناطق آشفته جنگی ایجاد کرده بود زندانهای سراسر کشور بهویژه اوین شاهد یک قتلعام خونین بود. قطعنامه ۵۹۸ تازه پذیرفته شده بود ولی از مدتی قبل همه زندانیان در سکوت خبری مطلق قرار داشتند و روزنامه و تلویزیون آنها حذف شده بود تا در جریان طرح های احتمالی اعدام قرار نگیرند.
یک تیم چهار نفره که ابراهیم رئیسی عضو آن بود با فرمان ویژه آیتالله خمینی مسئولیت خلاص شدن سازمان زندان ها از انبوه زندانیان سیاسی را بر عهده گرفت. تاکنون هیچ تحقیق مستقلی پیرامون اعدام چند هزار نفر از زندانیان سیاسی از سوی هیچ مرجع داخلی یا بینالمللی انجام نشده است. این زندانیان یا هوادار مجاهدین یا چپ بودند یا زندانیانی بودند که دوران محکومیت آنها به اتمام رسیده بود، ولی آنها را آزاد نمی کردند.
فقط این را میدانیم که از ۵ مرداد تا شهریور ۶۷ هواداران و وابستههای مجاهدین اعدام شدند و از ۵ شهریور تا مهر هم زندان های کشور از زندانیان چپ پاکسازی شدند. آیتالله منتظری که پیرو اعتراض به اعدام زندانیان و برخورد با زنان زندانی از جانشینی رهبری خلع شد معتقد است که ۳۸۰۰ نفر طی حدود دو سه ماه در سراسر کشور اعدام یا قتل عام شدهاند.
براساس یک سرشماری که زندانیان از همبندیهای ناپدید شده انجام دادند متوجه کم شدن ۴۴۰۰ نفر از زندانیان شدند که همه اعدام شده بودند. زندانیان حتی اطلاع نداشتند که همبندهای آنان اعدام شده اند. یک روز یک زندانی به نام باقر برزویی در بهداری اوین از کارگر نانوایی اوین میشنود که مدتی است از آنها بیگاری میکشند و مجبورشان میکنند تا هر روز کانتینرها را از جنازههای اعدامشدهها پر کنند. زندانیان این نقل قول را به حساب شایعهپراکنی و دروغسازیهای مدیر زندان و برای ایجاد رعب و هراس در زندانیان تلقی میکنند. اما مدتی بعد اخبار دیگری در زندان به دست میآید که حکایت از اعدام تقریبا همه کسانی دارد که چند روز پیش در صفهای منتهی به اتاق قضات مرگ ایستاده بودند.
از آنجا که هیچ تحقیق رسمی و مستندی در ارتباط با این کشتار انجام نشده است و اسناد آن همچنان در ردیف سریترین اسناد قضایی کشور است و رسیدگی به پروندههای اینچنینی در صلاحیت کمیسیونهای قضایی بینالمللی است، بهترین راه برای راه یافتن به صندوقچه این جنایت٬ استناد به اطلاعات و گفتههای زندانیان شناخته شده و قابل اعتماد است که در آن سالها زندانی و شاهد عینی بودند و افکار عمومی به لحاظ تاریخچه سوابق سیاسی آنها را تایید می کند و میشناسد.
رضا علیجانی فعال سیاسی و از اعضای شورای ملی مذهبی به عنوان مرجع استناد این نوشته در نظر گرفته شده است. بر اساس تجربه و حافظه رضا علیجانی سه گروه زند انی در دو سه ماه وطی سال ۶۷ اعدام شدند.
دسته اول
اولین گروه هواداران و نزدیکان و اعضای سازمان مجاهدین بودند که برای اعدام انتخاب و فریب داده شدند. یک روز نگهبانان مودب و شستهرفتهای وارد بندهای اوین شدند و با احترام از زندانیان خواستند تا هواداران «سازمان»، نه «منافقین» به صف شوند. همه زندانیان که خبر پایان جنگ را شنیده بودند در این فکر بودند که این رفتار مودبانه احتمالا زمینه اعلام عفو عمومی بعد از پایان جنگ است یا اینکه شرایط دارد آرامآرام تغییر میکند. در ضمن این را نیز میدانستند که نام و عنوان سازمان از لغات ممنوعه در زندان بوده است و وقتی خود زندانبانان از لغت سازمان استفاده میکنند احتمالا باید استنادی باشد برای اینکه شرایط تغییر کرده است.
زندانیان با چشمبند در یک صف راهی سالنی شدند که باید به نوبت برای دیدار با اعضای هیاتی میرفتند که امروز ما آنها را هیات چهار نفره مرگ مینامیم. در زندانها کم نبودند کسانی که بعد از دریافت حکم٬ منفعل میشدند و زندان آنها را بیموضع میکرد و دیگر خود را متعلق به هیچ تشکیلاتی نمیدانستند. به همین دلیل وقتی نگهبان زندان با احترام از زندانیان میخواهد تا هواداران سازمان به صف بایستند معنایی جز این ندارد تا تعداد بیشتری از کسانی را که هنوز موضع سیاسی دارند برای اعدام آماده کنند.
دسته دوم
گروه دوم زندانیان چپ بودند. در همان روزها از زندانیان خواستند تا در رفتاری که شبیه به یک سرشماری بود در حضور قضات اعلام کنند نماز میخوانند یا نه و اهل دین هستند یا نه . به زندانیان گفته شد که قصد دارند زندانیان مسلمان را با هم و چپها را با هم در یک بند نگه دارند تا برای خود زندانیان هم راحتتر باشد.
با این رفتار بسیاری از زندانیان چپ وقتی در صف قرار گرفتند در همان اتاق هیات مرگ گزینه «نماز نمیخوانم» را انتخاب میکردند تا در ظاهر با همفکرانشان همبند شوند. اما این اعتراف به معنای مسلماننبودن و تایید حکم ارتداد و اعدام صدها زندانی چپ بود. الف.ق.د از زندانیان چپی بود که وقتی از او پرسیدند مسلمان هستی یا نه ٬ با حرافی و پر حرفی بدون اینکه به این سوال پاسخ بدهد برای قاضی شروع کرده بود به تعریف ماجرای مسلمانکردن همسرش که از اقلیتهای مذهبی بوده است. به همین دلیل و به همین سادگی او را اعدام نکردند.
دسته سوم
گروه سوم زندانیانی هستند که به ملیکش معروف بودند. یعنی زندانیانی از گروههای مختلف که محکومیت آنها به اتمام رسیده بود اما آزاد نمیشدند. ۲۴۰ نفر از این زندانیان به زندان گوهردشت تعلق داشتند که فقط سه چهار نفر از اعدام جستند. اعدام این زندانیان چنان ساده و بیتشریفات انجام شد که شنیدن داستان اعدامنشدن آشتیانی از هواداران حزب توده شنیدنی است.
آشتیانی از زندانیان صغر بود٬ یعنی در زندان وارد ۱۸ سالگی شده بود. او در صف منتهی به اتاق قضات مرگ منتظر ایستاده بود که بدون اینکه خود بدانند همگی برای اعدامشدن برده میشدند. او از پاسدار نگهبان میخواهد تا به دستشویی برود. وقتی با کمی معطلی از دستشویی برگشت دیگر صفی نبود. در بازگشت از دستشویی چون کار جمعی انتخاب زندانیان برای اعدام به اتمام رسیده بود آشتیانی را دوباره به بند بازگرداندند . در حالی که همه کسانی که در آن صف بودند بعدا اعدام شدند.
زندانیان چپ به اتهام ارتداد در گورستان خاوران بدون شناسایی دفن شدند. تعداد قابل توجهی از زندانیان متعلق به مجاهدین در بهشت زهرا و با دادن آدرس دقیق گور به خانواده ها دفن شدند. شایعات زیادی وجود دارد از تجاوز به زندانیان باکره و تحویل مهریه آنها به درب منزل زندانیان. بسیاری شاهد رفت و آمد کامیونهایی به بهشت زهرا بوده اند که از عقب آنها خون میریخته است. عکسهایی منتشر شده است از دفن جنازه زندانیان در خاوران که دستهای زندانیان از خاک بیرون بوده است.
با احتساب رقم ۳۸۰۰ اعدامی که از سوی آیت الله منتظری اعلام شده است و نیز سرشماری داخلی زندانیان به نقل از رضا علیجانی که از اعدام ۴۴۰۰ نفر حکایت دارد در مجموع یک قتلعام هولناک در سال ۶۸ در زندانهای ایران صورت گرفته است. در مقایسه آمار اعدام زندانیان در جریان کودتای سال ۱۹۷۳ پینوشه در شیلی٬ تعداد زندانی بیشتری در ایران اعدام شده است.
برای مقایسه پرونده ژنرال اگوستو پینوشه و پرونده ابراهیم رئیسی یکی از قاضی مرگ و نامزد ریاستجمهوری اصولگرایان٬ بنا بر گزارشهای کمیسیونهای تحقیق در شیلی ۳۱۹۰ دفر در شیلی اعدام شده اند. اما در ایران حداقل ۳۸۰۰ تا ۴۴۰۰ نفر اعدام شده اند که ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر بیش از تعداد همه کسانی است که در شیلی زمان پینوشه اعدام و مفقود شدند.
بنابراین٬ اصولگرایان باید انتظار این را داشته باشند که در صورت ریاستجمهوری ابراهیم رئیسی٬ او در اولین سفر خارجی خود به هر کشور اروپایی٬ احتمالا با تهدید بازداشت مواجه خواهد بود. استناد این اقدام٬ رویه حقوقی است که بازداشت پینوشه در حقوق بینالملل از خود باقی گذاشته شده است و بر اساس آن متهمان به اعدام و شکنجه تحت پیگرد قوانین داخلی کشورها یا سازمانهای حقوق بشری قرار میگیرند و کمیسیونهای سازمان ملل هم از آن حمایت میکند.
این حکم بازداشت بینالمللی در اکثر کشورهای اروپایی و با پیگیری خانواده زندانیان اعدام شده میتواند صادر شود.
منابع:
https://en.wikipedia.org/wiki/Dirección_de_Inteligencia_Nacional#cite_note-The_Pinochet_File-3
https://www.theguardian.com/world/2001/jan/09/chile.pinochet
https://en.wikipedia.org/wiki/Caravan_of_Death
https://en.wikipedia.org/wiki/Augusto_Pinochet#Economic_policy
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…