خانه تقریبا ته تهران است؛ از سمت شمال شرقی. پیش از آنکه به جاده منتهی به لواسان برسیم، دوربرگردانی است که ما را به خانه مصطفی تاجزاده میرساند. وقتشناس است. سر موقع آمده در لابی خانه تا پاسخگوی سؤالات ما باشد. روی مبل آبی تیرهای مینشیند تا به سؤالاتیی درباره ادعاهای اخیر محمدباقر قالیباف و گفتمان ٩۶ درصد و چهار درصدیاش پاسخ دهد. مدام سؤال مطرح میکند، گویی دلش میخواهد بنشیند پای مناظرهای با قالیباف و از او بپرسد این همه سال کجا بودی که اشارهای به چهار درصد زالوصفت در برنامه انتخاباتیات نبود. خیلی صریح میگوید که قالیباف گرانترین ستادهای انتخاباتی را داشته، حتی گرانتر و پربریزوبپاشتر از ستادهای صادق محصولی برای احمدینژاد. تأکید دارد که اگر قالیباف نتواند ادعای سنگینش در تقسیمبندی جامعه به چهار درصد و ٩۶ درصد را ثابت کند، تهمت عجیبی به نظام زده و مهمتر از همه اینکه باید بگوید خودش در این تقسیمبندی نمادین و عجیب کجا ایستاده است. گفتوگو کوتاه است. تاجزاده مراجعان دیگری دارد. موسم انتخابات و سرش شلوغتر از همیشه است؛ خندهرو، مؤدب و اخلاقی. اینها را میشود از گپوگفت کوتاه با او دریافت. تا دم در میآید و خداحافظی میکند تا به میهمانان تازهاش برسد.
آقای قالیباف بهتازگی مدام جامعه را به ٩۶ درصد محرومان و چهار درصد ویژهخوار تقسیم کردهاند. فکر میکنید دلیل رویآوردن قالیباف به این جنس تحلیلها چه بوده؟
راستش پیش از تحلیل من چند سؤال در ذهنم آمده که باید بپرسم و ایشان هم اگر دلشان خواست سر وقت پاسخ بدهند. نخستین سؤالی که باید از آقای قالیباف پرسید، اینکه ایده درخشان ٩۶ درصد و چهار درصد را از کجا آورده و طبق کدام تحقیق علمی به آن رسیده است. آیا اگر انتخابات سال ٩٧ برگزار میشد، جامعه ٩٧ درصد و سه درصدی بود یا اینکه سال ٩۵ به دو بخش ٩۵ و پنج درصد تقسیم میشد؟! باید ایشان پاسخ دهند که آیا این آمار را در زیرزمینی در خانهاش کشف کرده یا کسی در خواب دیده و به او از جانبی الهام شده است. تا گزارش دقیقی ارائه نشود، نمیتوان به این آمار استناد کرد؛ بهویژه اینکه ایشان تأکید دارند مدیریتشان دقیق و علمی است. این اعداد برای هر فرد عادی هم خندهدار است و با مدیریت مدرن و مبتنی بر آمار آقای قالیباف هم جور درنمیآید. سؤال دیگر من این است که آقای قالیباف بفرمایند خودشان جزء آن ٩۶ درصد هستند یا آن چهاردرصدی که زالوصفت مینامندشان.
تا زمانی که به یاد دارم شما دارای پستهای بالا بودهاید و با این حساب باید مشخص شود شما نفوذی ٩۶ درصد در چهار درصد بودهای یا خدای نکرده برعکس؟
هزینههای تبلیغاتی با شعارهای امروز ایشان در تضاد نیست؟
همه شواهد نشان میدهد قالیباف در سال ٨۴ و ٩٢ و ٩۶ گرانترین ستادها را داشته و حتی ستاد احمدینژاد و صادق محصولی – میلیاردر معروف هم به اندازه ستادهای ایشان خرج نکرده است. حالا سؤال من این است که وقتی شمای قالیباف نه حزبی پشت سرت بوده و نه این سالها کار اقتصادی کردهای، چه کسی حامی این هزینههای کلان بوده؟ ایشان ادعا میکند که وقف جامعه است بنابراین این میزان مخارج را ٩۶ درصد تأمین کردند یا بخشهایی از این چهار درصد زالوصفت ایشان هم درباره این حواشی تا امروز پاسخ روشنی به جامعه ندادهاند.
رویآوردن به این گفتمان به چه دلیل است؟
قالیباف به دلیل افشای املاک نجومی و استخدامهای نجومی تحت فشار زیادی قرار گرفته و برای اینکه به جلو فرار و ذهن مردم را از مسائل مدیریتی خود دور کند، به این ماجرای تقسیمبندی «محرومان» و «زالوصفتان» رسیده است. اما اشتباه استراتژیک او دقیقا این بوده که با طرح این بحث هم باز برای خودش پاشنه آشیل دیگری درست کرده، جامعه که در چهار سال زالوصفت نمیشود. ٩۶ درصد و چهار درصد نمیشود. پس اگر دکترین ایشان این بوده ما همیشه این میزان زالوصفتی و محرومیت را داشتهایم، چرا در دورههای پیش، از این نکته سخن نگفته بود؟ یعنی همه چیز در دولتهای پیشین گل و بلبل بود و تا به حسن روحانی رسید جامعه به دوگانه ٩۶ درصد محروم و چهار درصد زالوصفت تقسیم شد؟!
سوای مباحث انتخاباتی، میتوان قائل به شکافی تا این حد وسیع در جامعه ایران بود.
اتفاقا نکته همین است. مسئله شکاف اجتماعی و آسیبهای اجتماعی نکته قابل کتمانی نیست اما نحوه ورود به آن و زاویه دید بسیار متفاوت و تأملبرانگیز است. اگر ادعای قالیباف درست باشد، پس تکلیف رسالتهای مردمیترین انقلاب چند دهه اخیر چه میشود؟! این آمارها برای هر نظامی شکننده و ناامیدکننده است. اما من معتقدم این آمارها دستساز قالیباف است و اصرارش برای فرار از پاسخگویی به چند مسئله مهم مربوط میشود.
چه سؤالهایی؟
تاجاییکه میدانم، همه مسئولان جمهوری اسلامی هر وقت تفحصی در مجلس بوده، بر حسب ظاهر استقبال میکردند که ما نگران نیستیم. تنها مقامی که تلاش کرد درباره املاک نجومی و دیگر مسائل سکوت کند، شخص قالیباف بود. او که منابع عمومی را در اختیار افراد خاصی قرار داده، تلاش کرد این تفحص صورت نگیرد و آنقدر از رأینیاوردن تفحص خوشحال بود که دستپاچه شد و از نمایندگان و رئیس مجلس تشکر کرد! یک مدیر پاکدست باید خودش مشوق تفحص باشد، خودش در ردیف اول پاسخگویی قرار بگیرد؛ نه اینکه به خاطر رأیندادن مجلس به تفحص از دستگاه زیرمجموعهاش، جشن بگیرد. سوای تفحص، ماجرای استخدام نجومی هنوز از حافظه مردم پاک نشده است؛ در شرایطی که افراد با تحصیلات بالا بیکار هستند، خبر میرسد چهار هزار نفر در مترو با دیپلم و زیردیپلم استخدام شدهاند. آقای قالیباف باید توضیح دهد استخدام اینها از بخش ٩۶ درصد محرومان جامعه بود یا چهار درصد رانتخوار و ویژهخوار؟ دولتی که میلیونها رأی مردمی آورده، حالا حسب گفتمان ایشان، ویژهخوار و چهاردرصدی است . در این شرایط قالیباف با املاک و استخدامهای نجومی، خودش را جزء آن ٩۶ درصد میداند؟
در مناظره نخست، آقای جهانگیری به بحث حمله به سفارت عربستان اشاره کردند…
خب خودسرها همواره ضربات جبرانناپذیری به امنیت و منافع مردم وارد کردهاند و این را هم باید آقای قالیباف شفاف کند. آیا حملهکننده به سفارت عربستان، جزء ٩۶ درصد است و در برابر چهار درصد زالوصفتان قرار گرفته؟ آیا آتشزنندگان سفارت عربستان که یکی از آنها مسئول ستاد قالیباف در استان البرز است، جزء ٩۶ درصدند؟ مگر نه اینکه حمله به سفارت رهاوردی جز لطمهواردکردن به دستاورد برجام و بهویژه سرمایهگذاری خارجی و جذب توریسم به دنبال نداشت، آیا واقعا حملهکنندگان در آن لحظات حساس و دشوار به فکر منافع، جیب و اقتصاد مردم بودند.
اصلا یک سؤال دیگر، آقای قالیباف، آقای مرتضوی را کجای این مدل مندرآوردی خود میدانند؛ جزء ٩۶ درصد میداند یا چهار درصد؟ جمعبندی اینکه آقای قالیباف به شکل مدرن پژوهش کرده باشد، یا خوابنما شده باشد یا هر نکته دیگری، خودش هم نفهمیده با این حرف چه لطمهای به نظام وارد کرده است. اگر این اعداد و ارقام درست نباشد، معنایش این است که آقای قالیباف به خاطر جلب رأی پا روی همه ارزشها گذاشته و خون همه شهدا را نادیده گرفته و نظامی را که برآمده از مردمیترین انقلاب بشر است، به ٩۶ درصد محروم و چهار درصد زالوصفت تقسیم کرده. بعید میدانم قالیباف جرئت طرح چنین مسئلهای را داشته باشد که حاصل ۴٠ سال کار و زحمت نظام این بوده که ٩۶ درصد محروم و ۴ درصد زالوصفت در جامعه داشته باشیم.
منبع: روزنامه شرق
گفتگو از : امنه شیرافکن
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…