١.دو تن از کاندیداهای ریاست جمهوری ، با انتقاد از نرخ نسبتا بالای بیکاری در کشور ، به بیکاران و خانواده های آنها وعده داده اند که اگر به آنها رای بدهند با اجرای سیاست های انقلابی، شغل های زیادی در کشورایجاد خواهند کرد.
۲. این نوشته کوتاه نشان می دهد که سیاست های فرهنگی و اجتماعی موردنظر این دو کاندیدا و گروهی که این سیاست ها را نمایندگی می کنند با اقتضائات تحقق وعده فوق ناسازگار است. بدون اینکه نویسنده قصد داوری ارزشی درباره خوبی یا بدی اینگونه سیاست ها را داشته باشد با ارائه چند مثال عینی، این ناسازگاری را تبیین خواهد کرد.
۳. هر ساله شمار زیادی از خانواده های ایرانی به کشورهایی مانند ترکیه یا إمارات عربی متحده سفر می کنند تا اجرای زنده هنرمندان تبعیدی ایران در خارج از کشور را تماشا کنند.یکی از پیامدهای اقتصادی اجرای این برنامه ها برای چنین کشورهایی، ایجاد اشتغال برای گروهی است که دست درکار اجرای آن هستند و در مقابل، محرومیت اقتصاد ملی از چنین فرصت های اشتغال زایی برای بیکاران کشور.
۴ . در حالی که کشورهای مسلمانی مانند مصر،مراکش و تونس ، پذیرای توریست های بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی هستند که برای مثال، سواحل این کشورها را برای تفریح بر می گزینند، به دلیل محدودیت های ناشی از سیاست های فرهنگی در ایران، اقتصاد ایران از فرصت های شغلی گسترده ناشی از ورود این توریست ها محروم شده است. گفتنی است که در سال های پیش از انقلاب، برای مثال شهر آبادان به دلیل داشتن مکان های تفریحی ممنوعه در برخی از کشورهای عربی آن زمان، پذیرای توریست های متمول اینگونه کشورها بوده است.
۵. با گشت و گذاری کوتاه در مقابل دانشگاه تهران، متوجه وجود بازار سیاه کتاب های ممنوعه در چارچوب سیاست های فرهنگی دولت جمهوری اسلامی ایران می شوید. اگر این محدودیت های گسترده برطرف شود صنعت چاپ و نشر کتاب، فرصت های شغلی متنوعی برای چاپ و انتشار اینگونه کتاب ها پدید خواهد آورد؛ کتاب هایی مانند «کلنل» نوشته محدود دولت آبادی که هنوز به زبان اصلی منتشر نشده است اما نسخه انگلیسی و آلمانی آن به یقین ، فرصت های شغلی برای کشورهای محل چاپ و انتشار این کتاب فراهم کرده است.
۶. هر از چندگاهی می خوانیم یا می شنویم که از اجرای کنسرت فلان خواننده جلوگیری شده است. گفتنی است که خوانندگان منع شده از اجرای اینگونه کنسرت ها ،مجوز ذیربط را هم داشته اند اما سیاست های فرهنگی نانوشته گروهی که اکنون همفکران و طرفداران دو کاندیدای مورد نظر را تشکیل می دهند اجازه نمی دهد تا جوانان بیکار ، از فرصت های شغلی و درآمدی ناشی از اجرای این برنامه های هنری بهره مند شوند.
۷. ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه ها در ایران، برای تماشای مسابقات پرطرفدار مانند فوتبال، قابلیت شغل آفرینی اینگونه فعالیت ها در ایران را بسیار کاهش داده است .این سیاست فرهنگی و سیاست های فرهنگی مشابه، برای مثال، ایران را از فرصت درخواست میزبانی مسابقات بین المللی، حتی در سطح قاره آسیا نیز محروم کرده است. در مقابل، کشورهای دیگر، می کوشند حتی با پرداخت رشوه به تصمیم گیران در چنین موضوعاتی، چنین فرصت هایی را به دست آورند و علاوه بر بهره گیری از منافع اقتصادی فراوان این میزبانی، برای بیکاران کشورشان شغل بیآفرینند. شاهد بارز اینگونه کشورها، قطر بسیارکم جمعیت و کوچک است که میزبانی مسابقات جام جهانی فوتبال در سال ٢٠٢٢ میلادی را بدست آورده است.
۸. این ناسازگاری بین سیاست های فرهنگی و اجتماعی مورد پسند گروه های نمایندگی کننده این دو کاندیدا با اقتضائات شغل آفرینی در اقتصاد ملی، در مورد سیاست خارجی و سیاست اقتصادی موردنظراین کاندیداها نیز مصداق دارد. شاهد بارز این ناسازگاری در حوزه سیاست خارجی، تاثیر منفی حمله به سفارت عربستان بر تقاضای توریست های زیارتی برخی از کشورهای عربی برای سفر به شهر مشهد است . معاون اول ریاست جمهوری، إسحاق جهانگیری در مناظره تلویزیونی اول کاندیداها از این واقعیت پرده برداشت.
۹. شاید عده ای در نقد این نوشته ، مدعی شوند که بدون نیاز به تغییر سیاست های فرهنگی و اجتماعی موجود و با صرف اجرای سیاست های اقتصادی متفاوت از دولت فعلی، ایجاد اشتغال بیشتر ممکن خواهد شد . در این نوشته فرصت ارزیابی این ادعا نیست اما دست کم، می توان گفت که شغل آفرینی بالا در کشورهایی مانند چین ، هند و کره جنوبی أساسا ناشی از عواملی ماننداین بوده است که سیاستمداران این کشورها قواعد بازی در نظام اقتصادی و سیاسی بین الملل موجود را پذیرفته اند و از منافع اقتصادی آن نیز بهره مند شده اند. در حالی که این کشورها برای مثال، از منافع اقتصادی ناشی از عضویت در سازمان جهانی تجارت- در قالب تقسیم کار جهانی- مانند فرصت های شغلی بیشتر بهره مند شده اند نه سیاست های اقتصادی دولت محور و نه سیاست خارجی ایران، امکان حضور موثر آن در بازارهای جهانی کار، سرمایه و … را فراهم می کند.
3 پاسخ
باسلام وتشکرازاستاد محمدبیگى
قطعا اظهارنظرفرهیختگانىً چون آقاى محمدبیگى میتواند ماهیت شعارهاى بدون پشتوانه اى راکه معمولا درکوران انتخابات توسط بعضى ازنامزدها داده میشود برملاکند
ایکاش طیف وسیعى ازصاحبنظران هریک ازمنظر تخصص خود به این مهم میپرداختند
مجموعه ای از این سیاستها در کنار هم میتوانند باعث تحول مورد نظر شوند.
مثالهایی که نویسنده ازشان بهره جسته درواقع نمیتواند در اقتصاد چندان نقش پررنگ و البته با توجه به موضوع مقال مرتبط باشد، برای مثال طرفداران کتب های ممنوعه چندان زیاد نیستند که برداشتن این ممنوعیت باعث شکوفایی بازار نشر شود، و البته کتب عرضه شده در این بازار هم رقم ناچیزی است، یا بررسی ورود زنان به استادیوم و ارتباط اش با اشتغال زایی نمیتواند حداقل اینجا مثال مرتبطی باشد
دیدگاهها بستهاند.