زیتون-مهدی تاجیک: حسن روحانی آرام آرام پایگاه اجتماعی خود را شفاف کرد و حالا در یک تغییر مسیر آشکار از میانه میدان به اردوگاه اصلاحطلبان آمده است. او در سال ۹۲ کاندیدای مطلوب اصلاحطلبان نبود ولی تنها گزینه موجود برای جلوگیری از رای آوردن تندروهای اصولگرا بود.
روحانی در چهار سال گذشته آرام به سوی اصلاحطلبان قدم برداشت و در فصل انتخابات قدمهای خود را تندتر کرد. اکنون او کاندیدایی است که بدنه اجتماعی جریان اصلاحطلب با وی احساس راحتی بیشتری نسبت به قبل دارد. شعارها و نمادهای اصلاحطلبانه در ستادها و برنامههای انتخاباتیاش به وفور دیده میشود و مسوولان ستادهایش هم عموما چهرههای آشنای اصلاحطلب هستند. برنامه وی در ورزشگاه ۱۲ هزار نفری آزادی که روز شنبه ۲۳ اردیبهشت برگزار شد به طور روشنی نشان داد که پایگاه حامی او امتداد بدنه رای دهنده به میرحسین موسوی در سال ۱۳۸۸ است. نگاهی به تصاویر منتشر شده از این مناسبت حاوی نمادهای مهم و معناداری از ترکیب رنگ سبز و بنفش است.
گذر از تنگنا
اگر در انتخابات سال ۹۲ حامیان روحانی با احتیاط دستبندهای سبز خود را میپوشیدند حالا با جرات و حرارت عکسهای میرحسین را در میتینگهای انتخاباتی بلند میکنند٬ فریادهای پرطنین «پیام ما روشنه٬ حصر باید بشکنه» سر میدهند و با خاتمی خاتمی گفتنهایشان به روحانی این پیام را میرسانند که آنها انتظار یک رییس جمهور اصلاحطلب را دارند و بیش از این نمیخواهند صبر کنند. روحانی به نظر با تیزهوشی سیاستمدارانهای این پیام را گرفته است و راه پیروزی خود را در اتکا به همین بدنه اجتماعی دیده است. او مخاطب شعارهایی چون «درود بر روحانی سلام بر خاتمی»، «روحانی زنده باید، خاتمی پاینده باد» بوده و حالا دیگر ابا ندارد که به این پیامها پاسخ روشن بدهد. روحانی در مراسم ورزشگاه آزادی گفت که « به اصلاحات بگوییم سلام٬ به رهبر فرزانه بگوییم سلام به سید محمد خاتمی بگوییم سلام.» کنار هم قرار دادن نام آیتالله خامنهای و محمد خاتمی از این جهت مهم است که میتواند حاوی پیامی ضمنی مبنی بر تلاش وی جهت برآورده کردن ایده آشتی ملی باشد. آشتی ملی سال گذشته از سوی محمد خاتمی مطرح شد اما آیتالله خامنهای به صورت علنی با آن مخالفت کرد. حالا روحانی به نظر در صدد آن است که به مخاطبان خود بگوید در صورت پیروزی مجدد٬ قصد برآورده کردن ایده آشتی ملی را خواهد داشت.
مطالبه فراموش نشدنی
پیام شکسته شدن حصر را اما شاید بتوان پرتکرارترین پیام در تمام برنامههای انتخاباتی روحانی دانست. پیامی که همچون نخ تسبیح باعث پیوند طیفهای متفاوت حامی روحانی در انتخابات میشود. او چهار سال پیش هم وعده داده بود که در صورت پیروزی به موضوع حصر خواهد پرداخت و برای رفع آن تلاش خواهد کرد.
هیچ زمانی گزارشی شفاف از اقدامهای روحانی برای رفع حصر به رسانهها راه نیافت و در نهایت دیوار سخت حصر هم رخنهای برنداشته است. حالا دوباره بدنه اجتماعی حامی روحانی با صدایی رساتر این مطالبه را فریاد میزند و نام میرحسین حتی از نام روحانی در میتینگهای انتخاباتی بیشتر شنیده میشود. او غایبِ حاضر این انتخابات است و همه جا نشانهها و ناماش دیده میشود. حامیان روحانی البته انتظار داشتند که موضوع حصر به نحوی در مناظرههای انتخاباتی هم بر زبان او بیاید. چنین اتفاقی میتوانست به نقطه عطفی در مناظرهها تبدیل شود ولی رییسجمهور تصمیم گرفت در محدوده مرزهای صدا و سیما باقی بماند و به این حوزه ورود نکند. چنین احتیاطی میتواند باعث نگرانی هم باشد و این تصور را ایجاد کند که بعید نیست در چهار سال آینده هم تکرار مصلحت سنجیها مانع از تلاش جدی روحانی برای رفع حصر شود.
خرده پیامهای مهم
پیامهای نمادین دیگری هم در میتینگهای انتخاباتی روحانی خودنمایی میکند. برای مثال دستنوشتههایی حاوی پیام برابری زن و مرد یا نوشتههایی در دستان دختران با این مضمون که ای کاش در دولت دوم روحانی آنها اجازه حضور در ورزشگاهها را پیدا کنند از جمله پیامهایی است که در شبکههای اجتماعی با توجه فراوانی همراه بوده است. پیامهایی از این دست که خرده مطالبات بدنه حامی روحانی را در سطحی غیررسمی و غیرسازماندهی شده طرح میکند بیانگر تنوع طیفهایی است که خواهان تداوم ریاست جمهوری روحانی هستند. حامیان رییسجمهور به دلیل موانع امنیتی در این دوره از انتخابات امکان حضور خیابانی گسترده را ندارد و بنابراین نمادسازی خیابانی که در انتخابات سال ۱۳۸۸ بسیار معنادار بود در این انتخابات چندان قابل پیاده سازی نیست. طراحان کمپین انتخاباتی روحانی بیشتر پیامهای خود را در بستر شبکههای اجتماعی عرضه میکنند و انتظار دارند که بدنه اجتماعی حامی وی نیز این پیامها را بازنشر کرده و به پیروزی قاطع روحانی کمک کنند.
https://twitter.com/shervingz/status/863414514267463680
3 پاسخ
هرگونه عمل سیاسی بجا به درک درست از حکومت اسلامی ایران گره خورده است! حکومت اسلامی دولتی شبه توتالیتر است . حاصل جنبش توده ای است که از مهر۵۷ ذیل رهبری کاریزماتیک ایت الله خمینی قرار گرفت! هانا ارنت در کتاب توتالیتاریسم در قدرت بدرستی تاکید میکند که به محض به قدرت رسیدن جنبش توتالیتر در یک کشور حکومت جدید به دو اردوی قدرت تقیسم می شود. راس حاکمیت در اختیار رهبر جنبش توتالیتر است که میکوشد بر اساس قوانین فرا زمانی فرامکانی و با گسترش جنبش در سراسر جهان قدرت خود را تداوم بخشد و دولت که با اتکا به دستگاه بورکراسی میکوشد به قوانین موضوعه کشوری تکیه کند و سیاست دیپلماتیک را برای ارتباط با جهان پیش گیرد. در ایران درستی این تحلیل آرنت از سال ۵۷ خود را نشان داده است. رهبری جنبش شبهتوتالیتر شیعه “ولی فقیه “همواره با دولت مستقر در اختلاف بوده است چون نگرش ایندو و شیوه حکومتداری شان متفاوت است. دو استثنا در این میان دولت میرحسین موسوی بوده است و دولت احمدی نژاد. دولت موسوی بدلیل پیش بردن جنگ به شیوه جنبشی دولت جنبش بود و با رهبری هم اهنگ و دولت احمدی نژاد با کوشش آیتالله خامنهای شکل گرفت که کوشید دولت بورکراتیک را به زایده رهبری خودش بدل کند و شیو ه های جنبش را در دولت باب کند .
از اینرو در ایران سیاست درست از سوی کنشگران باید تقویت گروههای سیاسیی باشد که «عادی سازی» حکومت را پیش میبرند . شرکت در انتخابات در ایران بدلیل وجود اردوی دوگانه قدرت و تقویت جناحی که میکوشد حکومت را عادی کند ضروری است. ایت الله خامنهای بدرستی این را درک کرده است که “عادی سازی ” حکومت اسلامی به مفهوم بی معنا شدن وجود رهبری جنبش ولی فقیه است . او در سخنرانی برای سپاه پاسداران که پلیس ایده لوژیک حکومت شبه توتالیتر اسلامی است تاکید کرد «تغییر سیاست های نظام برابر با تغییر نظام است».
کاملا درست است. و البته این عادی سازی ناگریز است و گذر زمان این امر را ثابت خواهد کرد. حداقل تا زمان عمر آیت الله خامنه ای این کش و قوس به همین قوت پیش خواهد رفت و با وجود سیاست مدارانی چون روحانی با شیب ملایمی به سمت عادی سازی. اما پس از مرگشان هر شخصیتی به جایشان مستقر شود به هیچ وجه این کاریزما و جاافتادگی ایشان و کارکرد اکنونی ولایت فقیه را نخواهد داشت و به نظر می رسد آیت الله خامنه ای آخرین ولی فقیه به لحاظ تاثیرگذاری در معادلات سیاسی نه به لحاظ جایگاه باشد. ضربه اصلی به بدنه توتالیر ولایت فقیه در ۷۶ خورد و این روند عادی سازی در ۸۴ می توانست ادامه یابد اما افسوس و صد افسوس از انتخابات ۸۴. اما جای خوشبختی است که شعور سیاسی مردم به مراتب حتی فراتر از انتظار بالا رفته است و رای بیشتر از ۹۲ برای روحانی بسیار محتمل به نظر می رسد.
بسیــاری از طرفداران اصولگراها دراین انتخابات عزمشــان را جزم کرده انـد که به روحانی رای بدهنــد،
اینروزها نامه ای از وزارت کشـور دوران محصـولی / احمـدی نژاد درمورد نتیجـه انتخابات ریاست جمهوری سال۸۸خطاب به رهبـری در شبکه های مجازی دست به دست میشـود ودر بحث های شفاهی اینطور القاء میشـود که مثلا” آقای احمدی نژاد قبول نمیکرده و میگفتــه: کراهات شرحی دارد و…
بهرحال او که تعداد رای اش۵میلیـون و۶۹۰هزاربوده رئیـس جمهـور معرفی شـده که نمیتواند با رد صلاحیت شدنش بی ارتباط باشد،
دیدگاهها بستهاند.