با نزدیک شدن روز انتخابات، برخی اخبار و نظرات در میان افکار عمومی و بخصوص رسانههای اجتماعی مطرح میشود که از واهمه و هراس برخی از مردم از تقلب در انتخابات و یا احتمال مهندسی آرا حکایت میکند. گروهی میگویند که همه چیز مثل روزهای قبل از تقلب انتخاباتی سال ۱۳۸۸ است، برخی دیگر میگویند که رئیسی کاندیدای رهبری است و او بیخودی رئیسی را به میدان نیاورده و حتما او رئیسجمهور خواهد شد. برخی دیگر نیز از اینکه هیچ نشانهای وجود ندارد و همه چیز بطور طبیعی پیش میرود دچار شک شده و نتیجه میگیرند که چون آرامش برقرار است، پس به زودی طوفان خواهد شد. این موضوع اگرچه ممکن است جدی نباشد، اما تواتر آن نشان میدهد که موضوعی مهم است که باید آن را بررسی کرد.
به گمان من برای مطرح شدن این موارد علتهای مختلفی دارد: نخست رویکرد معمول ایرانیان است که همیشه وجود داشته و دارد و دلیل خاصی هم ندارد. بخش مهمی از ایرانیان بهخصوص آنها که تفکر سنتی دارند، همواره بوی توطئه را از هر چیزی احساس میکنند. فرهنگ عظیمی از ضربالمثلهای حامل پارانویا نیز این رویکرد را تقویت میکند؛ ضربالمثلهایی مانند «زیر کاسه نیم کاسه است» یا « آرامش قبل از توفان است» یا «از اون نترس که های و هو داره از اون بترس که سر به تو داره» یا دهها ضربالمثل دیگر که نشان از پارانویای فرهنگی پایداری دارد که بهخصوص در سیاست ایران سابقه تاریخی دارد. بعید است حاکم و سلطانی را در تاریخ ایران یافت که دچار پارانویا نباشد و البته که برخی از مردم نیز به همین سیاقاند. از همین روست که به گمان من تحریم انتخابات درست برخلاف همه کشورها، در ایران نه رویکرد روشنفکرانه فعالان سیاسی که رویکرد عوامانه افراد منفعلی است که هر نوع بیعملی را توصیه میکنند.
از سوی دیگر پخش خبرهایی دال بر انتخاب قطعی رئیسی در شهرستانهای کوچک یا در میان عوام و گاه در فضای مجازی، یکی از شگردهای سیستم امنیتی و محافظهکاران ایرانی است. آنها به خوبی میدانند که اگر به مردم ثابت کنند که کاندیدای رهبری معلوم است، بخشی از آن مردم از شرکت در انتخابات منصرف میشوند، چرا که رای خود را بی اثر میبینند. گمان میکنم این که حکومت محافظهکاران در ایران غالبا از کاهش مشارکت سود میبرد اصلی پذیرفته شده است که تا کنون نیز محافظهکاران بارها برآن صراحتا یا بطور ضمنی تاکید کردهاند. در واقع پخش شایعاتی در مورد اینکه انتخابات مهندسی شده یا رای رهبری معلوم و بر اجرای آن تاکید وجود دارد، یکی از شگردهای محافظه کاران است. اما همین رویکرد گهگاه توسط برخی از تحریمیهای مخالف حکومت که غالبا برانداز هم هستند، مورد استقبال قرار میگیرد. چه، بخش مهمی از تحریمیها حتی اگر به بی اثر بودن رای هم معتقد نباشند، یکی از بهترین راههای اثبات نظرشان را بیهوده بودن رای گیری میدانند. از همین روست که قیچی تحریم براندازان و سرکوبگران غالبا در روزهای انتخابات از دو سو به طرفداران مشارکت در انتخابات هجوم میآورد.
اما سئوال این است که آیا در شرایط کنونی، در انتخابات دو روز بعد امکان تقلب وجود دارد؟ و این امکان تا چه حد قابل اعتناست؟ به باور من در حال حاضر و براساس اطلاعاتی که تا همین لحظه در دسترس است و ممکن است تا دو روز دیگر تغییر کند، امکان تقلب به دلایل زیر منتفی است:
یک، روحانی در دور دوم ریاست جمهوری است: بطور طبیعی همه روسای جمهور در ایران دو دور ریاست کردهاند، از همین رو طبیعی است که روحانی هم در دور دوم رئیس جمهور شود. البته احمدی نژاد در دور دوم در سال ۱۳۸۸ تقلب کرد، اما آن تقلب به نفع خودش بود. سابقه تقلب علیه رئیس جمهور در دور دوم وجود ندارد.
دو، دولت روحانی انتخابات را برگزار میکند: برگزار کننده انتخابات روحانی است و غیرمنطقی است گمان کنیم که ساختار اداره انتخابات وزارت کشور علیه خود او تقلب کند، مسئله تقلب به نفع روحانی هم که اساسا موضوع تردید نیست. البته ممکن است تصور کنیم که نهادی مانند بسیج یا شورای نگهبان یا سپاه بخواهد بالای سر وزارت کشور تقلب کند، اما معمولا چنین چیزی در ایران پنهان نمیماند و تا کنون چنین چیزی از سوی ستاد انتخابات کشور مطرح نشده و شخص رهبری برخلاف بسیاری از دورهها بر عدم دخالت نیروهای نظامی تاکید کرده و بعید است که برخلاف این گفته چنین اتفاقی رخ بدهد.
سه، «نظر من به احمدی نژاد نزدیکتر است.» این جمله آیتالله خامنهای، اگرچه بعد انتخابات گفته شد اما نشانههای آن به شکل جدی وجود داشت و در سال ۱۳۸۸ نکته کلیدی در تقلب انتخاباتی به نفع احمدی نژاد بود و طبیعی است که وقتی رهبری خودش را تا این حد به سرنوشت یکی از نامزدها گره زده بود، این احتمال وجود داشت که به نفع او تقلب بشود، در حالی که ایشان در انتخابات کنونی تا امروز نشانهای مبنی بر نزدیکی به یکی از نامزدها از خود نشان نداده و از همین رو نمیتوان احتمالات سال ۱۳۸۸ را دخیل دانست. از طرف دیگر علیرغم اینکه بسیاری از افراد نشانههایی از نزدیکی رئیسی به رهبری پیدا میکنند، اما این نشانهها به گمان من اصلا جدی نیست. نه تولیت آستان قدس رضوی موضعی جدی است و نه مشاغل پیشین او، حتی تصور برخی مبنی بر مخالفت رهبری با روحانی نیز بیشتر مخالفت برخی از پیروان رهبری با اوست و نه مخالفت خود رهبر.
چهار، رقابت قالیباف و رئیسی: یک نکته مهم در انتخابات امسال رقابت جدی قالیباف و رئیسی تا همین دیروز بود. این رقابت با دو سبد رای کاملا متفاوت، نشان از سرگردانی اصولگرایان و محافظه کاران دارد و علیرغم اینکه دیروز قالیباف به نفع رئیسی کنار رفت، اما تا همین امروز نیز توافق جدی در مورد اجماع بر سر نامزد اصلی اصولگرایان وجود نداشت. اگر بنا بود یا باشد که به نفع یکی از آنان تقلب بشود، لابد باید توافق جدی بر سر او وجود داشته باشد. به گمان من و براساس خبرهای شنیده، قالیباف که برای دومین بار( ۱۳۸۴ و امروز) از اصولگرایان رودست خورده است، و تمام هویت و سابقه و آینده اش را در این انتخابات به میان آورده به گمان من اصولا به دلایل شخصیتی نه فقط تا کنون در جبهه واحدی با رئیسی نبود، بلکه از این پس نیز علیرغم اطلاعیهاش به نفع او رفتار نخواهد کرد. در سال ۱۳۸۸ یک توافق روشن بر سر احمدی نژاد وجود داشت که موجب میشد اصولگرایان اگر بخواهند تقلب هم بکنند، بدانند چه میکنند، به گمان من در حال حاضر چنین توافقی وجود ندارد. احمدی نژاد در سال ۱۳۸۸ واقعا حامیان جدی در بدنه اجتماعی داشت، در حالی که رئیسی چنین حامیانی ندارد و تلاش او برای جذب این حامیان با به کارگیری احمدی نژادیها و نه خود او، بیهوده است.
پنج، مسئله کروبی و میرحسین موسوی: یکی از مشکلات انتخابات ۸۸ که موجب تشتت و درهمریختگی شد و موجب شد تا تنش در فضای انتخابات ایجاد شود، رقابت میان اصلاحطلبان حامی کروبی و موسوی بود که در این انتخابات چنین تنشی وجود ندارد و لذا یک قطب اصلی یعنی اصلاح-اعتدال در معرض تقلب نمیتواند قرار بگیرد.
شش، اصولگرایان حامی روحانی: در حال حاضر روحانی فقط نامزد مورد نظر جریان اصلاح-اعتدال نیست، بلکه بخش مهمی از اصولگرایان میانه رو در حد علی لاریجانی نیز طرفدار او هستند که این موضوع هزینه یک تقلب و دخالت در انتخابات را به شدت افزایش میدهد. مضاف براین که گروه مهمی از حامیان اصولگرایان که احمدینژادیها هستند و تنها گروهی هستند که هرچند ناچیز ولی پایگاه مردمی دارند، نه تنها از رئیسی حمایت نکردند، بلکه عملا انتخابات را تحریم کردند.
هفت، محافظهکاران فاسد: وقتی در سال ۱۳۸۸ تقلب و سرکوب رخ داد، یک نیروی قدرتمند وجود داشت که حاضر بود بخاطر احمدی نژاد و خامنهای یا هر انگیزه ایدئولوژیکی وارد میدان شود و زیر بار درگیری و جدال برود، اما دوران چهارساله فساد احمدینژادی عملا این بخش را از یک گروه انقلابی و اهل ریسک و درگیری، تبدیل به یک گروه لش و تنبل و پولدار محافظهکار کرده که هیچ انگیزهای و عصبیت و غیرتی برای درگیری ندارد. از همین روست که آن انقلابیگری تبلیغات انتخاباتی احمدی نژادی عملا به یک لمپنیزم در حامیان رئیسی و قالیباف تبدیل شده است. اگر در میان حامیان احمدی نژاد بیست سی درصد نیروی پرتحرک ایدئولوژیک را اگر میشد سراغ کرد، در میان حامیان رئیسی و قالیباف تقریبا هیچ نیروی خودجوشی وجود ندارد.
هشت، کینه رهبری به موسوی و خاتمی و هاشمی: آیتالله خامنهای به میرحسین موسوی و محمد خاتمی کینه داشت و دارد، همین روحیه را تا حد زیادی نسبت به هاشمی هم پس از افزایش محبوبیت او پیدا کرد، اما چنین حالتی در مورد روحانی هرگز ایجاد نشد. حتی توجه کنیم که روحانی اگرچه در دو هفته آخر همین انتخابات محبوب شد، اما هرگز در دوران دولتش آدم محبوبی نبود. او میدانست که محبوبیت برای او به معنی از دست دادن موقعیت است، از همین رو هرگز محبوب القلوب نشد. به همین دلیل است که اگرچه بسیاری از مخالفان روحانی خط و ربط او را مخالف رهبری میدانستند، اما کسی نمیتوانست او را مستقل از رهبری تعریف کند. حتی او به عنوان شاگرد درجه اول آیتالله هاشمی هرگز خودش را آنقدر به هاشمی و خاتمی نزدیک نشان نداد که حساسیت رهبری را برانگیزد، به گمان من این از هوشمندی او بود و نتیجه خوبی نیز برایش داشت.
نه، مرگ هاشمی: همیشه برای حکومت هاشمی یک آلترناتیو به شمار میآمد، با مرگ او این آلترناتیو از میان رفت. حتی در تنشهای انتخاباتی ۸۴ و ۸۸ نیز هاشمی محور اصلی دعوا بود. با مرگ هاشمی عملا تخلیه انرژی بسیاری صورت گرفت که تقلب دیگری را بیحاصل مینماید.
ده، هزینه جنبش سبز: مهمترین دلیل برای عدم وقوع تقلب در انتخابات ۹۶ هزینه بالای تقلب انتخاباتی سال ۱۳۸۸ است که حکومت تمایل به تکرار آن را ندارد. ممکن است آقایانی که تقلب ۸۸ را سازماندهی و اجرا کردند، تا پیش از آن نمیدانستند که هزینه چنین رفتاری چقدر سنگین خواهد بود، اما امروز میدانند که هزینه سنگینی را باید برای تقلب بپردازند. حتی حکومت در سال ۱۳۹۲ وقتی میتوانست با یک تقلب نه چندان عجیب، با جابجا کردن کمتر از نیم میلیون رای روحانی را به دور دوم بفرستد، این کار را نکرد، چه رسد به امروز که براساس نظرسنجیها احتمالا روحانی بیش از ۵۵ درصد از آرا را خواهد آورد و در مرحله نخست انتخاب خواهد شد.
به دلایلی که برشمردم احتمال یک تقلب از نظر من منتفی است. البته تا همین لحظه، ممکن است تا دو روز دیگر شرایط تغییر کند. این روزها همه چیز دستخوش تغییر است. این تغییرات را باید رصد کرد و آن را مهم دانست.
6 پاسخ
ظاهرا شد ۱۰ دلیل
من فقط به یک دلیل در تآیید حرفهای شما تآکید می کنم : بعد از وقایع سال ۸۸ جرات نمی کنند.
ضمن تایید دلایلی که بر شمردید می توان گفت با توجه به شباهت هایی که با سال ۸۸ در خیابان ها (مثل حمله به ستاد روحانی وحضور لباس شخصی ها، این بار با پوشش پلیس افتخاری!!)، شاهد آن هستیم،می توان نتیجه گیری کرد که تمام تلاش جناح مقابل روحانی + رهبری، آن است که روحانی با حد اقل رای وحتا کمتر از دور قبل پیروز شود.
طنز تلخی است .شما ازجنگ روانی که رقیب دررسانه ها راه انداخته ظاهرا خبرندارید اقایان اماده برگزاری جشن پیروزی اند.یک مشت آب خنک به صورتتان بزنید بدنیست .
خوب بود به مسیله چانشینی رییسی برای رهبری در این ماجرا اشاره میکروید
عمده ی دلایل بنظر منطقی می رسد، اما سیاست لزوما تابع منطق نیست! در سیاست همیشه، همه چیز محتمل است! پس احتمال تقلب هم منتفی نیست، اما در وضع فعلی ما، احتمالش کم است.
ظاهرا ، فعلا تنها توصیه ای که می توان کرد، بسبج عمومی از خانواده و خویشان و دوستان است برای رای دادن، و نیز، دعا کردن بر عدم توفیق متقلبان!
خدا به خیر کند!
دیدگاهها بستهاند.