رئیسی و عادی‌سازیِ «شر»

کاظم کردوانی

این روزها که در مناظره‌های تلویزیونی به‌اجبار به حرف‌های نیرنگی و منجمد و غم‌افزا و بی‌بُن‌وبنیادِ شیخ ابراهیم رئیسی گوش می‌کردم که سخنِ لغو و پراکنده در ضرورتِ «شفافیت» و «درد مردم» و … در هوا می‌پراکند، بی‌اختیار به یاد شعرِ «اشک شیخ» ایرج میرزای آزاده ‌افتادم و در پسِ پرده‌ی آرایش شده‌ی پشتِ دستارش چهره‌ی خندانِ آیت‌الله شفتی را نقش‌بسته دیدم.

آیت‌الله سید محمدباقر شفتی آخوند معروف دوره‌ی قاجار (دوران فتحعلی شاه و محمد شاه) که از قرار نخستین کسی است که عنوان «حجت‌الاسلام» را دریافت کرده است (پیش از آن در سلسه مراتب آخوندها عنوان‌هایی نظیرِ حجت‌الاسلام و آیت‌الله و آیت‌الله عظمی وجود نداشت) در دوران تحصیل در نجف و کربلا آن‌چنان بی‌بضاعت بود که حتی قدرت تأمین غذای روزانه‌ی خود را نداشت و در سر درس از گرسنگی غش می‌کرد و یکی از استادانش در کربلا شخصی را مأمور کرده بود که روزانه دو قرص نان، یکی برای ظهر و دیگری برای غذای شب، برای او ببرد. همین شخص پس از آنکه به اصفهان آمد و آرام آرام دم‌ودستگاهی برای خود ترتیب داد، به چنان ثروتی در آن دوران رسید که از حد فزون بود. محمد تنکابنی در «قصص‌العلماء» می‌نویسد: «در شهر اصفهان چهارصد کاروانسرا از مال خود داشت، گویا زیاده از هزار باب دکاکین داشته […] و املاکی که در بروجرد داشت [مداخل آن] سالی دو هزار تومان بود و املاکی که در یزد داشت [مداخل آن] سالی دو هزار تومان بود». اما تنها ثروتِ بی‌حدِ به زور و نیرنگ به‌دست‌آمده‌اش نبود. شفتی (به نوشته‌ی مفصل لغت‌نامه دهخدا که از قرار در این دوران از این مدخل حذف شده است و نوشته‌ی عباس اقبال آشتیانی و …) یکی از قسی‌القلب‌ترین و سنگدل‌ترین آخوندهای عصر قاجاری است. او مدعی بود که حُکم‌اش در جاری ساختن حدود، همان حکم حضرت صاحب الزمان است. تعداد کسانی که این سید در دوره‌ی سلطه‌ی نفس‌گیر خود در اصفهان به دست خود تعزیر کرده و به تازیانه حد زده، از حساب بیرون است؛ و شماره‌ی کسانی که او به دست خود به عنوان «اقامه‌ی حدود» گردن زده، دستِ‌کم یک‌صد و بیست بوده است. برای این کار او متّهمین را (که خود تشخیص داده بود که گناهکارند!) ابتدا به اصرار و ملایمت تمام و به تشویق اینکه خود در روز قیامت پیش جدّش شفیعِ گناهان آنان خواهد شد به اقرار و اعتراف وامی‌داشته، سپس غالباً با حال گریه آنان را گردن می‌زده و خود بر کُشته‌ی آنان نماز می‌گذارده و گاهی هم در حین نماز غش می‌کرده‌است!

دستانِ آلوده‌ی ابراهیم رئیسی با یک چرخش قلم حکم اعدام دستِ‌کم چهار هزار زندانی را امضا کرده است و اشک او برای فقرا و … تباری جز گریه‌های محمدباقر شفتی ندارد.

زندگی و دیروز و امروز شیخ رئیسی گواهی می‌دهد که او هرگز «داد از خویش» نخواهد داد اما، ما به کجا داد خواهیم که چنین وهنی بزرگ بر ما رفته است که نمادِ «شر» را گل سرسبد کرده‌اند و در سفره‌ی مردم نهاده‌اند!

در این سال‌ها بسیار کشیده‌ایم و خواری‌ها دیده‌ایم و شاهد پرپر شدن نه‌تنها از بهترین فرزندان این آب‌وخاک که هر غنچه‌ی امیدی بوده‌ایم اما، هیچ‌گاه عادی‌سازی «شر» را به این غایت ندیده بودیم!

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

5 پاسخ

  1. البته گویا در خاطرات ایت الله منتظری تصریح شده که ایت الله خمینی و ایت الله خامنه ای از کیفیت اجرای حکم بی خبر بوده اند .و گویا ایت الله خمینی گفته بروند کلاه بیاورند واین حضرات به جای کلاه سر افراد را اورده اند .یعنی با اجرای حکم ایت الله خمینی شاید حد اکثر چهل نفر باید اعدام می شدند ولی این حضرات چند هزار نفر را کشتند .وایت الله منتظری تصریح کرده که نمی گذ اشتند خبر های واقعی در مورد چگونگی اجرای حکم به ایت الله خمینی برسد.

  2. به موضوع بسیار مهمی اشاره کرده اید. بسیار مهم که جا دارد درموردش بسیار صحبت شود. بله عادی کردن شر باعث میشود دستان شر برای ایجاد شر بدون هیچ مقاومتی باز باشد. و دیگر کسی خیر را احترامی ننهد و به آن روی نیآورد. اما به این هم باید پرداخت که عادی کنندگان شر چه کسانی بوده اند مگر خود تولید کنندگان شر. بنظر شما با این مسئله چگونه میتوان روبرو شد. چه باید کرد؟

  3. متفکران و انسان های با درک و فهم که از مسئولیت اجتماعی خود شانه خالی کنند، میدان را برای رجاله ها و پاچه ورمالیدگان باز می کنند. مردم و عوام هم البته هزینه ی آسان گیری زندگی و جهل و جوزدگی را می دهند. پس دانا و نادان مظلوم، هر دو رنج می بینند.
    پس زنده باد مسئولیت و آگاهی و آگاهی بخشی!

  4. شرح زندگى آیت الله محمد باقر شفتى به تفصیل در فرهنگ دهخدا آمده که البته بدستور سید على خامنه اى این بخش از فرهنگ دهخدا بطور کلى از چاپهاى جدید حذف شده است.

  5. چه اصراری هست نقش محوری آقای خمینی به عنوان آمر و پسرش به عنوان محرک و آتش بیار در این کشتار نادیده گرفته شود؟ دریغ از یک اشاره در تمام نوشته هایی که به نیت کوبیدن رئیسی عرضه می شوند! استفاده ابزاری از یک واقعه تاریخی به این اهمیت، فقط برای اینکه در انتخابات پیش رو جناحی را تقویت کنیم بسیار ناپسند است.
    اصولا یا نباید از آن فاجعه بشری نام برد یا باید آن را بخوبی تشریح و تجزیه کرد و نتیجه ای که شایسته است از آن گرفت.

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که در بقای آن نقش دارند، بسیار چالش‌برانگیز است. آیا می‌توان پذیرفت که کسانی که به دلایل مختلف به نظام دیکتاتوری

ادامه »

امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندی‌ها و خودآگاهی‌هایی است که انسان‌هایی عاشق، اندیشمند و بیزار از خشونت و

ادامه »

  در حالی‌که با نفس‌های حبس‌شده در سینه منتظر حمله نظامی اسرائیل به کشور‌مان هستیم، به نگارش این یاداشت کوتاه

ادامه »