زیتون- چهرههای شناخته شده نواندیشی دینی در روزهای اخیر پیامهایی را در حمایت از حسن روحانی ابراز کرده و استدلالهای خود را برای رای دادن به وی بیان کردهاند. اعلامحمایتها هم در قالب نگارش بیانیههای جمعی و هم به صورت موضعگیریهای فردی بوده و روی هم رفته نشان میدهد که جریان نواندیشی دینی تردیدی در تصمیم جمعی برای رای دادن به روحانی ندارد.
در بیانیهای که با عنوان ««نه» به افراط گرایان، «آری» به اعتدالگرایان و اصلاحگرایان» روز ۲۱ اردیبهشت ماه منتشر شد گروهی از فعالان فرهنگی و سیاسی خارج از کشور خواهان رای به روحانی شدند و در میان این افراد نامهای آشنایی از جریان نواندیشی دینی از جمله عبدالعلی بازرگان٬ حسن یوسفی اشکوری٬ مهدی نوربخش و محمدجواد اکبرین دیده میشد. در این بیانیه با اشاره تلویحی به مساله جانشینی آیتآلله خامنهای در آیندهای نه چندان دور آمده بود که «چشم انداز چهار ساله پیش رو و تغییرات احتمالی و ناگزیر در رأس هرم نظام شاید انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ آخرین انتخابات انجام شده به این شکل در کشور باشد.»
امضاکنندگان بر همین اساس نوشته بودند که «اکنون شما و ما این فرصت را داریم با رأی مستقیم خود و انتخاب دوباره حسن روحانی ادامه راه دشوار عقلانیت و تدبیر را در میهنمان ممکن کنیم.» توصیه آنان البته معطوف به عملکرد روحانی در ۴ سال گذشته نیز بود و در این بیانیه تصریح شده بود که «با انتخابات سال ۱۳۹۲ و آغاز ریاست جمهوری حسن روحانی، نیروهای اعتدال گرا و اصلاح طلب توانستند با تدبیر و تعامل سازنده کشور را از سقوط در ورطه تحریم های فراگیر، قحطی و احتمالاً جنگ نجات دهند.»
علاوه بر این٬ جمعی از استادان و پژوهشگران فلسفه نیز با امضای نامهای بر خواستی مشابه یعنی رای دادن دوباره به حسن روحانی انگشت تاکید گذاشتند. نامه آنان که به امضای ۲۵۷ نفر رسیده است و در آن نام برخی نواندیشان دینی از جمله مصطفی ملکیان و محمد مجتهد شبستری، محمد مهدی مجاهدی، ابوالقاسم فنایی و مقصود فراستخواه به چشم میخورد و حاوی این پیام است که رای به روحانی بر اساس «ارزشهای معرفتی» و «ارزشهای اخلاقی» است.
برای نمونه آنها در توجیه رای به روحانی از منظر ارزشهای معرفتی به این موضوع اشاره کردهاند که «دولت حسن روحانی کوشید «دولت» را، به مثابهی رکنی بسیار مهم و مؤثر در اجتماع، در قبال آنچه در جامعه میگذرد پاسخگو و مسوول کند، و در درجهی نخست دروغگویی، جعل آمار و ارقام، و فریب فعالانه یا منفعلانهی افکار عمومی را دستکم از بالاترین ارکان تصمیمگیری دولتی بزداید.» از دید آنان «این دولت، همزمان، بهرغم فشارها و محدودیتها، اندیشهی صلحطلبی و تنشزدایی را جانشین پرخاشگری و یکهتازیهای وهمآلودی کرد که نه تنها با گسترش فشارهای اجتماعی و اقتصادی فضای عمومی را به صورت نظاممند به سوی فروپاشی اخلاقی و اجتماعی سوق میداد و «خوب زیستن» را دشوارتر و دشوارتر میکرد، بلکه به شیوههای گوناگون جان آدمیان را در معرض آسیبها و خطرها و درد و رنجهای بسیار قرار میداد.»
پیامهای مستقل با مضمون مشابه
برخی از چهرههای نواندیشی دینی هم در موضعگیریهای مستقل و شخصی به بیان دیدگاهها و استدلالهای خود در حمایت از تداوم دولت روحانی و ضرورت رای دادن پرداختهاند.
عبدالکریم سروش از مهمترین چهرههای روشنفکری دینی با تاکید بر «ضرورت رای دادن» و اینکه «از دموکراسی همین برایمان مانده است» در پاسخ به سوالی پیرامون انتخابات ریاست جمهوری گفته که «با آقای خاتمی هم نظرم» او توضیح بیشتری درباره دلایل حمایتاش از روحانی نداده است اما از جمله وی برمیاید که استدلالهایش مشابه استدلالهای محمد خاتمی است.
در همین حال محسن کدیور از دیگر چهرههای نام آشنای نواندیشی دینی نیز در یادداشتی با عنوان «محدودیت و معنیداری انتخابات در جمهوری اسلامی» ضمن برشمردن ضعفها و موانع انتخابات در ساختار نظام جمهوری اسلامی بر این باور است «انتخابات در جمهوری اسلامی ایران اگرچه با انتخابات دموکراتیک، رقابتی و آزاد فاصله دارد، و کاملا محدود است، اما یقینا بی معنی نبوده و نیست، و در شرائط حاضر در شکل دهی به حدود ۲۰٪ ساختار قدرت در ایران تاثیر جدی دارد.» او بر اساس همین استدلال گفته که «حتی با انتخاب بهترین رییس جمهور کشور گلستان نمی شود اما با عدم شرکت و واگذاری انتخابات به زمامداران اقتدارگرای جمهوری اسلامی و در نتیجه رییس جمهور شدن گزین های بدتر، وضعیت کشور در عرصه های مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی از این هم که هست بدتر خواهد شد.»
محمد مجتهد شبستری نیز با نگارش یادداشتی به این سوال پاسخ داده است که چرا رایاش در انتخابات پیش رو به حسن روحانی است. او در این یادداشت کوتاه خطاب به مردم نوشته است که «مسأله امروز ما این است که آیا به ادامه عقلانیت و ادامه درمان بیماریهای مهلک که به آن مبتلا شدهایم رای دهیم یا با بی تفاوت بودن و رای ندادن میدان را به کسانی واگذار کنیم که شعار میدهند و از عقلانیت میگریزند.» او بر همین اساس نتیجه گرفته «وظیفه اخلاقی ما امروز این است که با رای دادن به ادامه دولت روحانی نگذاریم کشور ما به گذشته برگردد.»
مصطفی ملکیان هم پس از یک سخنرانی مشروح در مشهد در این خصوص، در یک پیام تصویری کوتاه نیز به بیان استدلالهایش برای شرکت در انتخابات پرداخته است. در این پیام با تقبیح رویکرد عوامفریبانه رقبای روحانی در تبلیغات انتخاباتی آمده است که «من نه فقط از منظر سیاسی بلکه از منظر اخلاقی هم شرکت در انتخابات و رای دادن به دکتر روحانی را وظیفه اخلاقی خودم میدانم.»
حسن یوسفی اشکوری در یادداشتی با بیان این نکته که ابتدا برای شرکت در انتخابات تردید داشته است به این موضوع اشاره کرده که «حداقل یک دلیل برای شرکت در انتخابات جاری و رأی به حسن روحانی کفایت میکند و آن اینکه برای مردم و به ویژه روشنفکران و آزادیخواهان و حامیان روش و منش اصلاحطلبی، برای تسریع در جهت گذار از استبداد و حکومت فردی خودکامه به دموکراسی و حکومت ملی و مردمی، لازم است صدایی در ساختار قدرت و حاکمیت مستقر وجود داشته باشد.» او بر همین اساس نتیجه گرفته «در فضای کنونی ایران، که تقریبا مجالی برای دگراندیشان غیر حکومتی باقی نمانده است، چنین صدایی میتواند به تحرکات بیشتر اجتماعی و مدنی و سیاسی فرهنگی کمک کند و در چنین فضایی میتوان امیدوار بود و گامهای مؤثرتری برداشت.»
عبدالعلی بازرگان نیز در یادداشتی کوتاه با عنوان «برکشیدهشدن شقاوت» با اشاره به «اسطورههای قرآنی طغیان قوم ثمود، که به انقراض آن قوم منتهی شد» آنرا «ناشی از برانگیخته شدن و به قدرت رسیدن شقیترین شهروندان» شمرده و با اشاره به آیه ۱۶۷ سوره اعراف افزوده «اسطوره تاریخی دیگری از همان کتاب، به مردمی که با سکوت و بیتفاوتی خود به مفسدان میدان دادند، ابلاغ کرده است مادام که چنیناند، «همواره کسی بر آنها برانگیخته و مسلط خواهد شد که شکنجه سختی را به آنان بچشاند». سکوت در برابر این شقاوتها و رأی دادن به عاملان آن در این زمان نیز اخلاقاً مشارکت با آنان در چنان ستمی محسوب میشود.»
و سروش دباغ هم با انتشار یادداشتی، ضمن دعوت از هموطنانی که مردد اند چنین استدلال میکند «مطابق با آموزههای مکتب اخلاقیِ «فایدهگرایی قاعدهمحور» ، کنشی به لحاظ اخلاقی موجه است که بیشینه شدن فایده و کمینه شدن درد و رنج برای بیشترین شهروندان را به همراه داشته باشد، کنشی که بتوان آنرا به صورت یک قاعدۀ کلی در آورد. چنانکه در مییابم، در وضعیت کنونی، رای دادن به روحانی با عنایت به کارنامۀ چهار ساله گذشته و همچنین برنامههای کنونیِ دولت «تدبیر و امید» در عرصههای فرهنگ، اقتصاد، سیاست داخلی و سیاست خارجی، در قیاس با کاندیداهای دیگر، مخصوصا ابراهیم رئیسی و مصطفی میرسلیم، متضمن تولید درد و رنج کمتر برای عموم شهروندان است ؛ افزون بر این میتواند در میان مدت فایدۀ بیشتری را نیز رقم زند.»
در مجموع به نظر میرسد که جریان نواندیشی دینی در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری به شکلی یکپارچه و هماهنگ٬ تصمیم خود را برای اعتماد دوباره به حسن روحانی گرفته است و تردیدی میان آنها برای رای دادن به وی وجود ندارد.
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…
تردیدی نیست که تداوم نزاع اسرائیل و فلسطین که اینک منطقهی پرآشوب و بیثبات خاورمیانه…
تصور پیامدهای حمله نظامی اسرائیل به ایران نیروهای سیاسی را به صفبندیهای قابل تأملی واداشته…
ناقوس شوم جنگ در منطقۀ خاورمیانه بلندتر از هر زمان دیگری به گوش میرسد. سهگانۀ…