به روحانی رای می دهم؛ برای دوام برجام، برای مهار فقر و بیکاری

فرخ نگهدار

اکنون، در پایانه رقابت‌های انتخاباتی و از پی میتینگ‌های پرشور و صلح‌آمیز، خوشحالم که، علی‌رغم همه دل نگرانی‌ها، کشورم در سایه صلح و امنیت، و با آرامشی شایسته، فردا، جمعه ۲۹ اردیبهشت با دلی پرامید پای صندوق های رای می‌رود تا از میان دو نامزد اصلی، روحانی و رئیسی، یکی را به ریاست‌جمهوری انتخاب کند. رای من به روحانی است. و در نوشته زیر کوشیده‌ام مشخصه‌های صحنه سیاسی، دلایل خود برای رای به روحانی، مهم‌ترین تحول ناشی از روند انتخابات، و نیز انتظار خود از آقای روحانی را با هم‌میهنانم در میان گذارم.

۱. تفاوت حامیان سرشناس رئیسی و روحانی
متاسفم که برخی تحلیل‌گران، رقابت‌های انتخاباتی را دعوای دزدان سر گردنه توصیف کرده‌اند. این قضاوت بسیار ناعادلانه و بشدت خودغرضانه است. خوی و خصلت حامیان سرشناس آقای روحانی گواه نادرستی این قضاوت است.
به فهرست شخصیت‌های حامی آقای روحانی نگاه کنید: چهره‌های سیاسی صدیق و پاک، حصرنشینان و زجرکشیدکان از استبداد، اساتید نامدار دانشگاه‌ها، گران‌قدرترین هنرمندان ما، افتخارآفرینان میدان‌های ورزشی، خبرگان و کاردانان عرصه اقتصاد، سازندگان و کارآفرینان توانمند، همه آزاده و سربلند پشت آقای روحانی ایستاده‌اند. آیا آن‌ها برای غارت «غنائم» دور ایشان را گرفته‌اند؟ یا فریب خورده‌اند و خود نمی‌دانند؟ غلفت و نخوت تا کجا؟ توهین تا کجا؟
در کنار آقای رئیسی اما جای نیک‌نامان و خادمان سرشناس ملت عمدتا خالی‌ست. در آنجا نایاب است کسی که زندگی و کارنامه‌اش الگوی نسل جوان سرمشق و راهنمای زندگی باشد. در آنجا خداوندان قساوت در قضاوت، با کمترین شهرت و اعتبار در خارج از دایره قدرت، و بیشتر بی‌خبران از حال و روز دنیا اسم نوشته‌اند.

۲. تفاوت ماهوی اقشار رای دهنده به روحانی و رئیسی
رای‌دهندگان به روحانی عمدتا از اقشار متجددتر برخاسته‌اند. آن‌ها از نظر سطح تحصیلات و دسترسی به منابع دست بازترند؛ آن‌ها به جهان متصل‌ترند. آن‌ها بیشتر در شهرهای بزرگ‌تر متمرکزند. لذا در تشخیص مسایل کشور و راه‌حل‌های آن چشم‌بازتر و ورزیده‌تر عمل می‌کنند.
اجتماعات حامی آقای رئیسی گویای آنست که سهم اقشار فرودست در ترکیب حامیان وی بیش از روحانی است. آن‌ها از اوضاع جهان و از مسایل و مشکلات کشور و راه‌حل ها، درک و دریافتی ساده‌دلانه دارند. هم از این روی بیش از حامیان روحانی محتاج و چشم به راه حمایت حکومت‌اند.
آرایش رای دهندگان در انتخابات اخیر امریکا و فرانسه، و در رفراندوم بریتانیا و ترکیه، با حامیان رئیسی و روحانی تشابهات بسیار دارد. در تمام این کشورها – مثل کشور ما – صف‌بندی اصلی میان اقشاری است که ترس‌شان بر امیدشان چیره است در برابر مردمی که امیدشان ترس‌شان را مهار کرده است.

۳.تفاوت ماهوی میان کارنامه روحانی و رئیسی
انتخابات ۹۶ عرصه رقابت میان بد و بدتر نیست. این انتخابات عرصه رقابت میان ترس و امید است. تلاش رئیسی ترویج ترس و توقع نان از حکومت است. و تلاش روحانی جلب رضایت شهروندان از راه گره‌گشایی از مسایل پیچیده کشور. مقایسه کارنامه ۳۰ ساله «روحانی-ظریف» با کارنامه «رئیسی-علم الهدی» تضاد عمیق آنان در مقام ریاست‌جمهوری را برای رای‌دهندگان آشکار می‌کند.

۴. چرا به روحانی رای می دهم؟
-نظر به این که بیشترین شخصیت‌های مورد علاقه و مورد اعتماد من از آقای روحانی پشتیبانی کرده‌اند؛
– نظر به این که شهروندانی که بینش و درک روشن تری از مسایل کشور و جهان دارند از آقای روحانی حمایت می‌کنند؛
– و نظر به این که آقای روحانی آقای روحانی، با برجام و با مهار تورم، سایه تهدید و تنگ دستی را از سر کشور دور کرده، و سید ابراهیم رئیسی جز مردم‌کُشی و مرگ‌آفرینی هیچ خدمتی به ملت در کارنامه خود ندارد،

روز جمعه ۲۹ اردیبهشت، با سربلندی و اعتماد، رای خود را به نام دکتر حسن روحانی به صندوق خواهم انداخت.

صادقانه می‌گویم: در این ۳۵ سالی که به علت بیداد استبداد از زندگی در میهنم محروم مانده‌ام، به‌ویژه از ۲۰ سال پیش که تشویق یاران به شرکت در انتخابات را وجه همت خود قرار داده‌ام، هیچ‌گاه این حد از اعتماد و سربلندی را در ضمیر رای خود ندیده‌ام. تصمیم من به حمایت از روحانی به ماهیت رئیسی متکی نیست. پشتوانه این رای ماهیت حامیان روحانی و کارنامه ۴ ساله دولت اوست. انتخاب من انتخاب میان بد و بدتر نیست. انتخاب میان بودن یا نبودن است.

۵. به تحریم کنندگان و عدم شرکتی‌ها
گرچه مقایسه کارنامه ۴ ساله روحانی با پیشینه ۳۰ ساله رئیسی تصمیم گیری برای شهروندان را به نسبت ۴ سال پیش آسان‌تر کرده، اما هنوز هم صدای بی‌اعتقادی به این انتخابات – هرچند کوتاه‌تر از قبل – در هر دو سو شنیده می‌شود. وظیفه خود می‌دانم تاکید کنم:
-اگر تحریم‌کنندگان واقعا نگران آزادی باشند، باید نگران آمدن رئیسی باشند. خانه‌نشینی دموکراسی‌خواهان بزرگ‌ترین هدیه به رئیسی است. این انتخابات، که برخلاف نظر آقای خامنه‌ای کاملا دو قطبی شده، در واقع مصافی است میان حامیان نهادهای نظامی، انتظامی، امنیتی و قضایی، و نهادهای سیاسی و جامعه مدنی. در این مصاف هیچ شهروندی بی‌طرف نیست. کمک نکنیم نظامی امنیتی‌ها سرنوشت کشور را در دست گیرند. کمک کنیم آن‌ها از حمایت یک جناح دست بردارند و به پادگان ها، به مرزها، باز گردند و به وظایف خطیر خود بپردازند.
-تهاجم نظامی امنیتی‌ها علیه روحانی بعد از انتخابات هم قطعا ادامه خواهد یافت. اگر ما موفق شویم روحانی را به بیش از ۶۵ به ۳۵ برسانیم هم خطر دست‌کاری در انتخابات را منتفی کرده‌ایم و هم توان روحانی در چالش‌های بعدی با نظامی امنیتی‌ها را افزایش داده‌ایم. مگر بعد از ۳۰ تیر، یا بعد از ۲۲ بهمن، یا بعد از ۲۲ خرداد، کسی برکنار ماند؟ بیایید با رای خود کمک کنیم جریان حامی رئیسی، در انتخابات و پس از آن، در مسیر تبدیل شدن به یک جریان سیاسی خودبنیاد استحاله شود و هوس کسب قدرت از راه های غیرانتخاباتی را از سر بدر کند.
– می‌دانم که بسیاری به خاطر غیردموکراتیک انتخابات از رای دادن اجتناب می‌کنند. تغییر قانون انتخابات مستلزم تغییر توازن قوا در حکومت است و این مراد حاصل نخواهد شد جز با شرکت معترضان در انتخابات.
-انتخابات ۹۶ یک نقطه چرخش تاریخی است. اگر جریان حامی رئیسی پیروز گردد، جمهوریت و انتخابات از نو مورد تهاجم قرار خواهد گرفت. اما اگر جریان حامی روحانی با قدرت پیروز شود راه برای اصلاح قوانین انتخاباتی نیز گشوده خواهد شد.

۶. مهم‌ترین ثمر انتخابات ۹۶
– اصول گرایان قبل از ۹۶
از ۲ خرداد ۷۶ به این سو نابسامانی فکری، سیاسی و سازمانی اصول‌گرایان به عمده‌ترین معضل سیاسی در هر انتخابات تبدیل شد. زعمای این طیف در دو دهه گذشته با تشکیل جبهه‌های متعدد، یا از طریق ریش‌سفیدی و شیوه‌های سنتی، یا با تمسک به ریسمان رهبری و رانت حکومتی، کوشیدند بر این تفرق غلبه کنند، اما هرگز موفق نشدند.
– اصلاح‌طلبان قبل از ۹۶
اصلاحطلبان اما طی این دو دهه علی‌رغم فشارها و محدودیت‌ها، از پی آزمون و خطاها، سرانجام موفق شدند ستون‌های یک سامانه کارآمد، و هم‌خوان با وضعیت سیاسی کشور، را برپا دارند. این سامانه در انتخابات بسیار دشوار ۹۲، و سپس در انتخابات ۹۴، آزموده شد و جواب داد. جناح اعتدالی اصلاحی در روند انتخابات ۹۶، هم به ساز و کار تشکیلاتی کارآمد مجهز بودند، هم به پایگاه اجتماعی گسترده و به حد کافی وفادار دست‌رسی داشتند، و هم به لحاظ راهبردی و برنامه‌ای سمت‌گیری نسبتا روشن داشتند.
-اصول‌گرایان در انتخابات ۹۶
اکنون برای اول بار طی بیست سال گذشته علائمی پیدا شده است که نشان می‌دهد اصول‌گرایان ایران ممکن است قادر شوند خود را با وضعیت جاری کشور و نیازهای روند سیاسی تا حد معین هم‌ساز سازند. آن‌ها در روند انتخابات ۹۶ برای اول بار با تشکیلات واحد، با نامزد واحد و با استراتژی واحد و به هدف جذب لایه‌هایی که پایگاه اصلاح‌طلبان محسوب نمی‌شوند به میدان آمدند. آمادگی اصول‌گرایان برای حضور در مصاف‌های انتخاباتی و تطبیق آن‌ها با نیازهای رقابت انتخاباتی با هیچ‌یک از دوره‌های انتخاباتی قبلی قابل قیاس نیست. آن‌ها در عمل و به میزان محسوس یاد گرفته اند که چگونه عمل کنند تا شانس برد خود را در انتخابات به حداکثر برسانند.
در تمامی این کارها رانت حکومتی، به ویژه پشتیبانی لجستیک نیروهای نظامی و امنیتی و برخی زیرمجموعه‌های دستگاه رهبری، البته کاملا چشم‌گیر است. منتها آن‌ها دارند یاد می‌گیرند که قدرت حکومتی را به گونه‌ای به خدمت بگیرند که با نیازها و ویژگی‌های انتخابات کمتر در تضاد قرار گیرد.
توانمندتر شدن اصول‌گرایان در تطبیق خود با نیازهای انتخابات هنوز خصلت «حزب پادگانی» را مرتفع نکرده و تا مدت‌ها هم نخواهد کرد. کرامت انتخابات و رای مردم هنوز در ذهن بسیاری سرشناس آنها بی‌رنگ یا محو است.
-مهم ترین ثمره انتخابات ۹۶
اصول گرایان ایران، چه برنده این انتخابات باشند و چه بازنده‌ی آن، به لحاظ سامان‌مندی و سطح قدرت در موقعیتی به مراتب بهتر از ۶ ماه قبل از انتخابات قرار خواهند داشت. آنها یاد گرفتند که به جای تبلیغِ نزدیک‌تر بودن به رهبر، نزدیکی به طبقات پائینی را به نمایش بگذارند. آن‌ها فهمیدند برای صید رای محرومان پوپولیسم صد برابر ثمرمندتر از یک برنامه علمی است. در کمپین آن‌ها اسلام و بیگانه‌ستیزی بود. اما پرده اول نبود. آن‌ها یاد گرفتند که در میان خود رقابت نکنند و با نامزد واحد به صحنه بیایند. آن‌ها یاد گرفتند سازمان‌گری مدرن را جایگزینِ تشکل‌های هیاتی کنند. جمنا نخستین تجربه آنان در این راستاست.
اگر مهم‌ترین ثمره انتخابات ۷۶ گره‌خوردن بند ناف یک جناح از حاکمیت جمهوری اسلامی با طبقات متوسط و مدرن شهری بود، ۲۰ سال بعد در آستانه انتخابات ۹۶ شاهد گره‌خوردن بند ناف جناح دیگری از جمهوری اسلامی با لایه‌هایی از طبقات فرودست وپائینی جامعه هستیم.

در ایران یک قدرت سیاسی کاملا تازه در حال شکل‌گیری است که جذب و سازمان‌دهی اکثریت جامعه، یعنی کارگران و دهقانان فرودست، به‌خصوص بخش‌های جوان‌تر آن، را هدف استراتژیک خود را قرار داده است.
بدین ترتیب طی ۴۰ سال به تدریج عمده‌ترین طبقات اجتماعی در ایران با عمده‌ترین جناح‌ها در حکومت اسلامی، یعنی اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان، به‌طور ارگانیک پیوند خورده‌اند. منتها این پیوند ماهیتا هم‌جنس نیست. در یک سو مشخصا تاثیرگذاری از پائین به بالا و در دیگر سو عمدتا از بالا به پائین.


۷. از آقای روحانی انتظار دارم

– انتظار دارم آقای روحانی سیاست تنش‌زدایی با قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای را رها نکند و آن را تا آنجا پی گیرد که رویارویی به همکاری فراروید. بدون بسط این همکاری پیشرفت اقتصاد کشور، چه مقاومتی و چه غیر آن، خیزش نخواهد داشت. تخریب مناسبات با قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای خیانت به کشور است. محرومیت از ارتباط با بازارهای عمده جهانی یعنی تحمیل فقر و بیکاری بیشتر بر کشور.

-اگر طی ۴ سال گذشته برجام و مهار تورم ، مقدمه مهار فقر و بیکاری و در مرکز توجه دولت بود. در چهار سال آتی باید فقر زدایی و بالا بردن سطح اشتغال، با تمرکز روی نیروی کار جوان‌تر، در مرکز توجه قرار گیرد.
هرگاه دولت دوازدهم موفق نشود جمعیت زیر خط فقر را به طور قابل ملاحظه کاهش دهد، هرگاه نرخ بیکاری یک رقمی نشود. هرگاه شکاف طبقاتی به همان شدتی که در ۴ سال گذشته تشدید شد تشدید شود، آن‌گاه در آستانه سال ۱۴۰۰ در ایران ما نیز همان اتفاقی خواهد افتاد که در بسیاری کشورهای متکی به صندوق رای افتاده است. عقلانیت اسیر عوام‌گرایی گشته و دست زحمتکشان به سوی ناجیان قلابی دراز خواهد شد.

-اکنون در پایانه انتخابات ۹۶ راهبردها برای تفکیک اصول‌گرایان به میان‌ه رو و تندرو  و ملحق‌کردن اصول‌گرایان میانه به اصلاح‌طلبان به ثمر رسیده. تقسیم جمنا به تندرو و میانه‌رو، فعلا بلاموضوع است. برعکس، باید کمک کرد که آن‌ها به زائده فرماندهان نظامی و امنیتی تبدیل نشوند و به طرف رو‌ های انتخاباتی‌تر گرایش یابند. عرصه رقابت با آن‌ها باید به جامعه منتقل شود؛ از جمله با کاهش جمعیت زیر خط فقر، با یک‌رقمی کردن درصد بیکاری.

– مسلما اولویت نخست اقشار رای دهنده به آقای روحانی گشایش فضای سیاسی و مدنی است. اما اولویت مبارزه با فقر و بیکاری، به هیچ‌وجه مانع دفاع از مطالبات سیاسی و حقوق مدنی نیست. درست برعکس؛ گسترش فقر و بیکاری مهم‌ترین آبشخور پوپولیسم، خطرناک‌ترین تهدید علیه آزادی سیاسی و علیه امنیت ملی، علیه طبقات فرادست است. آقای روحانی باید همزمان بااختصاص منابع لازم برای مبارزه با فقر و بیکاری، از حقوق شهروندان و اجرای اصول فصل سوم قانون اساسی دفاع کند.

– و سرانجام این که دولت روحانی به لحاظ سنی در پایانه راه قرار گرفته است. سن متوسط کابینه بالای ۶۰ است. این وضعیت خطرخیز است و باید در همین دوره تغییر کند. این وضعیت نه تنها انرژی و کارآیی دولت را تحلیل می‌برد، بلکه هر زمان روند جایگزینی را هم با دشواری‌های بیشتر مواجه می‌کند. زمان آن است که جامعه ایرانی در سال ۱۴۰۰ به نسل سیاست‌مداران پس از انقلاب رای دهد.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

6 پاسخ

  1. چه کسی توهین می کند؟
    ۱- نگهدار می نویسد به حامیان آقای روحانی نگاه کنیم! و سپس اول از همه از در حصر نشینان نام می برد. آیا موسوی گفت من از روحانی حمایت می کنم؟ یا گفت آنچه از تبلیغات صدا و سیما بر می آید، می توان نتیجه گرفت که باید به روحانی رای داد؟ سپس نگهدار از همه اقشار و اصناف نام می برد بجز کارگران و سایر طبقات فرو دست! حتما بعنوان چپ این رسالت خود را به رئیسی واگذار کرده. بگذریم و این سوال را طرح کنیم که اقشاری که نگهدار نام برده حامیان پروپا قرص روحانی اند یا تن دادگان به انتخاب بین بد و بدتر؟
    ۲- تو گویی نگهدار از سخنان کارگران معدن رودرروی رئیس جمهور (نه سنگ پرانی های مشکوک) بی خبر است، که چه زیبا مطالبات خود را بیان کردند و مردم را متوجه شرایط کاریِ غیر قابل تحمل شان. اگر نگهدار بعنوان مدعی چپ از آن خبر داشت نمی توانست ادعا کند که «اجتماعات حامی آقای رئیسی گویای آنست که سهم اقشار فرودست در ترکیب حامیان وی بیش از روحانی است. آن‌ها از اوضاع جهان و از مسایل و مشکلات کشور و راه‌حل ها، درک و دریافتی ساده‌دلانه دارند. هم از این روی بیش از حامیان روحانی محتاج و چشم به راه حمایت حکومت‌اند.»!!!
    من بعنوان کسی که قصد مشارکت در انتخابات ندارد، در بحث های زیادی با طرفداران مشارکت به این نکته پی بردم که اتفاقا اقشار «ممتاز» مورد نظر نگهدار را ترس برداشته که از دست افعی به مار پناه برده اند. در نتیجه این نتیجه گیری ایشان که در «…کشور ما صف‌بندی اصلی میان اقشاری است که ترس‌شان بر امیدشان چیره است در برابر مردمی که امیدشان ترس‌شان را مهار کرده است.» دقیقا عکس واقعیت است.
    ۳- آیا روحانی و رئیسی تفاوتی ماهوی دارند؟ به نظر نگهدار آری! اما من به ایشان به عنوان رهبر وقت سازمانی که بسیار از اعضایش در زمان دبیر اولی ایشان بازداشت و بسا اعدام شدند، یادآور می شوم که اگر رئیسی به فرمان «امام» یا یادگارش مرتکب این جنایت تاریخی شد، روحانی و رفسنجانی از طراحان این قتل عام بودند.
    ۴- این شوق و احساسات کودکانه برای نگهدار نوبرانه نیست. از توضیح بیشتر می پرهیزم … و نیز از ۵- …و ۶- …
    و اما ۷-…! رفیق نگهدار گویا تحلیل طبقاتی را بوسیده و به دور انداخته است! آیا نگهدار فکر می کند که الویت روحانی «مطالبات سیاسی و حقوق مدنی است»؟ اگر آری یک نمونه تایید کننده این ادعا را در کارنامه همین چهارساله گذشته روحانی برای ما رو کند! اگر اینطور نیست، آنوقت این پیامش به آقای روحانی آنجا که خطاب به وی می نویسد: «اولویت مبارزه با فقر و بیکاری، به هیچ‌وجه مانع دفاع از مطالبات سیاسی و حقوق مدنی نیست»، توهین به شعور خواننده (غیر از روحانی) نیست؟

  2. آقای نگهدار اگر جوان بودی شمول ضرب المثل آرزو بر جوانان عیب نیست می شدید. اما جوانی و شور و شررش را پشت سر گذاشتی باید خردورزی پیشه کنی نه از باب احساسات آرزو ها عنوان کنی. آنهم انتظار تحقق آرزوهای والای انسانیت را که برگزار کند؟ حسن روحانی! باعث حیرت است. آرزوهای تو مهار فقر و بیکاری توسط دولت دمکراتی حاصل می شود. اما دخیل بستن به درخت بی ثمر نئولیبرال حسن روحانی کور می کند اما شفا نمی دهد. شما فکر می کنی که متوسط سن بالای ۶۰ سال وزرا کمتر خواهد شد. قطعا نه. وزرایی چون نعمت زاده، زنگنه ، حجتی و آخوندی و دیگر وزرای تاجر حسن روحانی هرگز منافع شخصی را رها نمی کنند. پس احساس شما در ویدیو منتشره ات قابل احترام است که خوشباورانه از حسن روحانی می خواهی تا ۱۴۰۰ گوشه چشمی از سرلطف و به خاطر شما به مهار فقر و بیکاری یا بقول خودت کاهش فاصله طبقاتی بزند. اما در برابر فداکاری شما او هرگز به طبقات زحمتکش و حقوق و مزدبگیر اهمیتی نمی دهد و اگر می خواست اهمیت بدهد در این ۴ سال اهمیت می داد. شما به آمار اعتراضات کارگری و تعطیلی کارخانجات نگاه کنی پی خواهی برد که بی توجهی دولت نئولیبرال به کارگران و طبقات فرودست و فقرا تا چه حد است. امید که در ۴ سال آینده برائت از وی نکنی.

  3. نوشته آقای شاهین را دو باره بخوانیم – ایشان رأی دادن را با “نذر و صدقه اشتباه گرفته” – انهم با چه یبوست ذهنی. چه شرط وشروطی را برای رای مبارکش خود خواهانه پیشنهاد مینماید. ما تا این نوع ذهنیت خود خواهانه در اپوزیسیون داریم شایسته همین شرایط سیاسی هستیم که داریم – حالا اگر یک کمی از اسمان تخیلات و خود خواهی ونادانی بیائیم پائین به زمین واقعیات. تحریم کنندگان بفرمایند که با رای ندادن چه نتیجه ای گرفته ایم و چه گلی به خود زده ایم.

  4. دیدگاه پخته ای بود و صادقانه، از یک چریک تند رو و …سابق.
    چه خوب است که انسان اهل فکر و تعقل باشد. کلیشه ای و دگم نباشد.
    و چه خوب است که اهل مطالعه و بررسی، با دید باز باشیم و از تجربه ی دیگران استفاده کنیم.
    امید که این راه ادامه یابد، واقع گرایی و اعتدال و اصلاح تدریجی، حتی اگر کاندیدای ما رای برتر را نیاورد!
    سیاه و سفید و مرگ و حیات نکنیم، درست است که سیاست کشور مهم است، اما بقول جواد ظریف در مذاکرات، (گر مذاکرات شکست بخورد) آخر دنیا نمی شود!
    امید را و روحیه ی کار و تلاش و اصلاح تدریجی را از دست ندهیم.

  5. تحلیل جالبی از دیدگاه یک فعال سیاسی پیشتر چپ و حامی طبقات زحمتکش شهر و روستا. برای من و امثال من که نخستین بار در انتخابات مجلس شورای ملی اول به فهرست نامزدهای فداییان خلق ، سازمان آقای نگهدار و کشتگر اکنون اصلاح طلب رای دادم، مایه تاسف است که می بینم وی به جای اینکه خود یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری باشد و از برنامه های خود سخن بگوید، چنین از جان و دل از ریاست جمهوری یک روحانی میان مایه بنام روحانی دفاع می کند، که مهم ترین دستآورد چهار ساله اش کارگزاری قراردادی بنام برجام است . برجامی که بدون حمایت رهبری و دنباله هایش تحقق پذیر نبود. البته روحانی خود ادعا می کند که توانسته غول تورم را از ۳۵ درصد به زیر ۱۰ درصد کاهش دهد- که این با تجربه روزمره مردم در خریدهای روزانه شان در تضاد است. با این حال اگر تز آقای نگهدار را بپذیریم که انتخابات قردا نه بین بد و بدتر که بین ترس و امید است، ایشان و همفکران شان باید در عین حال به دو پرسش اساسی منتقدان و مخالفان یا همان تحریمی ها پاسخ دهند: ۱- چه تضمینی وجود دارد که در این انتخابات نیز دستبرد به آرای مردم(از نوع انتخابات ۸۴ و ۸۸) صورت نمی گیرد؟ ۲- روحانی چه برنامه ای برای برگرداندن سپاهیان و امنیتی ها به پادگان های شان و نیز دست کشیدن از سیاست های ماجراجویانه منطقه ای و جهانی، و از همه مهم تر، کوتاه کردن دست آن ها از اقتصاد کشور، دارد؟ آیا شما مطمئن هستید که روحانی در پایان ریاست ۸ ساله اش باز همچون خاتمی نخواهد گفت: رییس جمهوری اسلامی، یک تدارکاتچی بیش نیست؟

  6. امیدوارم با بینش و دیگاه وطن خواهی نسبت به سرنوشت کشور ابراز و اظهار نظر کرد. عده ای از اول تاکنون طبل تحریم را میزنند خواه مغرضانه یا منفعت طلبانه اما بسیار تفاوت هست بین: منتظری و خمینی، رفسنجانی و خامنه ای، خاتمی و ری شهری، موسوی و مخترع هاله، روحانی و رییسی! دوستان اگر تحریم میکنند راهکاری منطقی و عینی پیشنهاد کنند تا ملت هم انتخاب کند، نگارنده از تحلیل آقای نگهدار استقبال میکنم .

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که در بقای آن نقش دارند، بسیار چالش‌برانگیز است. آیا می‌توان پذیرفت که کسانی که به دلایل مختلف به نظام دیکتاتوری

ادامه »

امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندی‌ها و خودآگاهی‌هایی است که انسان‌هایی عاشق، اندیشمند و بیزار از خشونت و

ادامه »

  در حالی‌که با نفس‌های حبس‌شده در سینه منتظر حمله نظامی اسرائیل به کشور‌مان هستیم، به نگارش این یاداشت کوتاه

ادامه »