رفتار انتخاباتی مردم ایران در دو انتخابات اردیبهشت ۱۳۹۶ را میتوانیم بهمثابهی نمونهای موفق از پیروزی پوپولیسم مردمگرا بر پوپولیسم مردمفریب مطالعه کنیم.
پس از برگسیت و هم پس از شکست پوپولیسم مردمگرای برنی سندرز از پوپولیسم مردمفریب دانلد ترامپ و نیز پس از پیروزی مردمفریبی مسلح اردوغان در ترکیه، و در کنار دیگر رویدادهای وحشتناک مشابه در سراسر جهان، یکی از روزآمدترین و دشوارترین پرسشهایی که الآن مدتی است ذهن عالمان علوم سیاسی و کنشگران سیاسی را باز جداً در سراسر جهان به خود مشغول کرده است، همان پرسش دیرین افلاطون است که آیا دموکراسی انتخاباتی و نمایندگی و اکثریتی را میشود از آفت سهمگین پوپولیسم نجات داد. پاسخ افلاطون البته منفی بود، و همین هم دلیل مخالفت او با دموکراسی بود.
ولی کسانی که در مرزهای دانشوری و کنشگری سیاسی روزگار ما هنوز معتقد اند نجات دموکراسی انتخاباتی و نمایندگی و اکثریتی از چنگال پوپولیسم آدمیخوار مردمفریب همچنان ممکن و مقدور است، به مواردی مانند شکست استثناطلبان در فرانسه و هلند و حالا ایران به چشم نمونههایی درسآموز برای مطالعه و کشف سازوکارهایی کارآمد برای شکست پوپولیسم مردمفریب مینگرند.
ما ایرانیان و خصوصاً مشتغلان به علوم سیاسی و علوم اجتماعی و جامعهشناسی و نظریه سیاسی باید مطالعهی این تجربهی نزدیک و دستاول و ارجمند را جدی بگیریم و با بررسی وجوه گوناگون آن، بهویژه در مقایسه با تجریههای مشابه، زمینهای برای مشارکتی سودمند در جریان رشد دانش سیاسی بسازیم.
اگر دانش سیاس بومی یا بومیسازی دانش سیاسی معنایی محصل و مجال حصول داشته باشد، نمیتواند چیزی جز جدی گرفتن همین تجربههای ایرانی و اندیشیدن به آنها در تراز جهانی برای حل مسألههایی باشد که صرفاً مسألهی ذهنی ما نیست، بلکه مسألهای عینی و جهانی است.
منبع: کانال تلگرام نویسنده