۱.
شاید در این روزهای سرشار از پیروزی و شادی، ساز مخالف شنیدنی نیست اما زودتر از آنچه که فکرش را بشود کرد، ریاستجمهوری «سیزدهم» فرا میرسد. ۱۳ در نزد ایرانیان عدد نحسی است. ابراهیم رئیسی ۱۶ میلیون رای دارد. رقیب او در ۱۴۰۰، دیگر رئیسجمهور مستقر نیست. مهندسی کاندیداها سهم شورای نگهبان است و معلوم نیست هیچ نام آشنایی در میان آنها قرار گیرد. پیشبینی نتیجه کار سختی نیست؛ خطر در همین نزدیکی است!
۲.
حسن روحانی پیروز شد. ما یک رئیسجمهور انتخاب کردهایم نه یک قهرمان. محمد خاتمی همین را در توییتر خود یادآوری کرد. زمانی برای عادی سازی فضای سیاسی ایران در اختیار است (تعبیر «عادیسازان» از محمدعلی مجاهدی است). در این فضای سیاسی، اصلاحطلبان دست کم ۴ سال فرصت دارند که به بازسازی گفتمان اصلاحطلبی و تقویت احزاب و کادرسازی سیاسی بپردازند.
۳.
حسن روحانی پیروز شد، با خیلی از مطالبات و سیلی از بیکاران. افزون بر اینها، او در روزهای پایانی رقابت، به درستی و شاید به ناچار، تغییر تاکتیک داد و باز هم «جنبش سبز» را به یاری خواست. در نوبت پیشین، او به وعدهی خود برای «رفع حصر» عمل نکرد و همراهان جنبش سبز، نجیبانه، این بدعهدی را در فصل رقابت به او یادآوری نکردند و رهبران جنبش هم آشکارتر و بامعرفتتر از گذشته او را حمایت کردند. تداوم حصر رهبران جنبش تا ۱۴۰۰، میتواند جنبش سبز را از اجرای این وعده توسط رئیسجمهور بعدی نیز «ناامید» کند. پستچی ۳ بار زنگ نمیزند.
۴.
حسن روحانی پیروز شد. دست کم شوراهای شهرهای تهران و اصفهان و مشهد هم بهتمامی در اختیار اصلاحطلبان است. مجلس هم، چنان ناهمسو نیست که نگران کننده باشد. اما قوه قضائیه کماکان در دست رقیب است و میتواند ترمز توسعه شود. همراهسازی این قوه در کوتاه مدت غیرممکن مینماید. در این وضعیت تنها راه تاثیرگذاری ، همراهسازی بدنهی آن با همان جنبش اجتماعی است که روحانی و شوراها را همراه و پیروز ساخت. اصلاح این قوهی انتصابی، خلاف دیگر قوا، از پایین باید آغاز شود و نه از بالا. باید مردم را با حقوق شهروندی خود آشنا کرد و از آنان خواست بدون وکیل در هیچمحکمهای حاضر نشوند. باید بیمهی وکالت را راهاندازی و فراگیر و تقویت کرد. وکلا را باید حمایت و قضات را مراقبت کرد تا پروندههای قضایی عادلانه به پایان برسند تا اجرای قانون در قوه قضاییه نهادینه شود.
۵.
با انتخاب حسن روحانی، شیب توسعهی ایران مثبت خواهد شد اما سال۱۴۰۰ میتواند نقطهی عطف آن باشد؛ شیب را منفی کند و یا شتاب ببخشد. آنروز تنها راه نجات، گفتمانی است که فراگیر و نافذ باشد. حزبی که واقعی و سراسری و سرشار از نیروهای آماده به خدمت باشد. شبکهای که گرههای آن محکم و پیامهای آن خواستهی مردم باشد. جامعهای مدنی که نهادهای آن به آسانی فرو نپاشد. ۴ سال تا ۱۴۰۰ فرصت است که جامعهای مبتنی بر نهادهای مدنی بسازیم و به یاری آن نحسی «سیزده» را بدر کنیم.
3 پاسخ
اصلاح طلبـان اگربرنامه ریزی کننـد و ازمهره های مدیریتی شان خوب استفاده نماینــد برای انتخابات۱۴۰۰هـم دستشـان پراست…
اولین کار این است که اگر قرار است پست رهبری همچنان وجود داشته باشد، بر روی رهبری خاتمی مانور دهیم. اگر انها اینقدر رو دارند که در نظر داشتند و یا دارند که با بیشرمی تمام اقای رییسی را رهبر کنند، چرا مخالفان او فقط نظاره گر باشند. ما هم کاندیدای خود را اعلام کنیم. انصافاً چه کسی مناسبتر از خاتمی وجود دارد. نباید فقط نظاره گر بازی انها در تعین رهبر باشیم گویی که تصور کنند که پست رهبری پشت قباله انها زده شده است. مگر نه اینکه رهبری هم در نهایت باید انتخاب مردم باشد، پس باید هر کس انتخاب میشود مورد تایید اکثریت مردم باشد. همین خود اقای خامنه ای هم درست است که در حال حاضر مورد قبول اکثر مردم نیست. ولی زمانی که انتخاب شد نسبتا مورد تایید بود. پس باز هم هر کس قرار است که رهبر شود باید مورد تایید اکثریت مردم باشد.
حزب سراسری ؟!
جمع شدن تعدادی جوان در یک مهمانی کک به تنبان دادستان می اندازد !
دیدگاهها بستهاند.