مقدمه مترجم: سالهاست که «رامی خوری»، روزنامهنگار و روشنفکر مسیحی لبنانی را میشناسم و میدانم که قلمش (بر خلاف بسیاری از همکارانش در جهان عرب) در معرض اجاره و فروش نیست. خوری در چندین دهه اخیر با موشکافی هوشمندانه و شجاعت ذاتی خویش روابط میان جهان غرب، اسرائیل و کشورهای عربی را مورد تحلیل و نقادی قرار داده است. آخرین ستون او را که به فارسی برگرداندهام به نمایش غریب سفر ترامپ به عربستان و اسرائیل اختصاص دارد.
***
تماشای کارتونها، ترامپ در سرزمین عربها
شنبه و یکشنبه گذشته در نیویورک سفر دونالد ترامپ به عربستان سعودی را دنبال میکردم در حالی که کارتونهای تلویزیونی را نیز نگاه می کردم – و گاه تمیز این دو دشوار بنظر می آمد. علاقه رئیس جمهور آمریکا برای زندگی در جهانی خیالی که در آن خیر و شر مطلق در برابر هم صف کشیده اند در این سفر به اوج تازه ای رسید. شوربختانه، صحنه آرائی هائی که این روزها شاهد آن هستیم روزهای دشواری برای مردم خاور میانه رقم خواهد زد.
بهنظر می آید ترامپ همه داستانهای عربستان سعودی (و اسرائیل) در مورد خطر اساسی ایران برای منطقه و لزوم مقابله با آنرا باور کرده است. واقعیت این است که سعودی ها تلاش کرده اند که با ایران در چندین میدان منطقه ای مبارزه کنند و در همه آنها قافیه را باخته اند. متحدان ایران متحدان عربستان را در لبنان، سوریه، عراق، فلسطین، یمن و مناطق دیگر به لحاظ سیاسی یا به طریق نظامی شکست داده اند. جای شگفتی نیست که عربستان سعودی – با توجه ضعف سیاسی آشکار خویش – از هیچ ترفندی برای اغوای دولت ترامپ جهت نجاتش از سرنوشتی که برای خویش رقم زده رویگردان نیست.
و اما مبارزه سیاسی ترامپ بر علیه ایران ایالات متحده را در رویاروئی با دشمنی تقریبا خیالی قرار می دهد. مبالغه در مورد تهدید ناشی از ایران در منطقه به اتخاذ تاکتیکها و استراتژیهایی میانجامد که ورشکسته بودن آنها در گذشته اثبات شده. در تاریخ آمریکا کمتر رئیسجمهوری دیده شده است که به این سرعت برای اثبات بی کفایتی خویش در درک واقعیت های خاور میانه و پاسخ به آنها پا به میدان نهاده باشد؛ پاسخی که ماهیت و ابعاد آن بقدری ناشیانه است که بدون شک ایالات متحده را به مضحکه جهانیان تبدیل خواهد کرد.
سود اقتصادی آمریکا از این معامله با عربستان سعودی — اگر همچنانکه توافق شده در دهه آینده اجرا شود — کلان خواهد بود. بنظر می رسد انگیزه اصلی طرف آمریکایی در نزدیکی به عربستان همین معامله بوده است. با اینحال فشارهای سیاسی و اشکال تازه ای از تنش های فرقه ای که این حرکت آمریکا در اکثر نقاط خاور میانه پدید خواهد آورد تشدید کننده عواقب سیاست های شکست خورده سابق آمریکا-عربستان خواهد بود که حال با صورتبندی تازه ای کلید خورده اند. نیل به ثبات سیاسی از طریق میلیتاریسم تهاجمی آمریکا با پشتوانه اسلحه و پول اعراب خیالی باطلی بیش نیست.
بی گمان تبانی آمریکا و دول محافظه کار عرب برای مبارزه با ایران و تهدید داعش ناکام خواهد ماند، همچنانکه در گذشته نیز ناکام بوده است. نمونه های یمن، سوریه و داعش ورشکستگی این پروژه را اثبات می کنند. بعنوان مثال، بعید است بتوان مقابله ای نابرابر تر و معادله قدرتی یک سویه تر از آنچه در یمن می گذرد تصور کرد: سرزمینی که در آن امارت، عربستان، آمریکا و انگلیس دو سال آزگار است که از غلبه بر نیروهای بسیار ضعیف تر یمنی عاجز مانده اند. مثال سوریه نشان می دهد که عزم سیاسی – حتی از سوی دیکتاتور های بی رحم و متحدانشان – می تواند بر علیه سالها تهاجم چریکی مورد حمایت آمریکا، عربستان سعودی و سایر کشور ها ایستادگی کند. اما عاقبت این حملات در سوریه که آنرا به کشوری منهدم شده و جولانگاه جهادی ها تبدیل کرده اکنون همه کشور های منطقه را تهدید می کند.
خطر داعش و القاعده و حتی سازمانهای کوچکتر از آنها برای آمریکا و متحدانش (که شامل اتحاد های سبک مغزانه اخیر آمریکا نیز می شود) خنثی شدنی نیست. تکوین داعش در جهان عرب سه دوره دارد که ترامپ و مشاورانش آنرا (مانند اکثر واقعیتهای خاور میانه) مغفول نهاده اند.
نخست، نطفه داعش در بطن جوامع عربی متحد آمریکا در دهه های منعقد شده است. افزون بر آن، اکثر رهبران داعش، القاعده و سایر گروههای تروریستی در زندانهای کشور های عربی مورد حمایت مستقیم آمریکا رادیکالیزه شده اند.
دوم، آغاز حملات داعش در نیمه سال ۲۰۱۴ در عراق و سوریه کشور های عربی را بطوری غافلگیر و فلج کرد که نتوانستند و یا نخواستند داعش را عقب برانند. ناچار شدند به حمایت آمریکا و سایر قدرت های جهانی چشم بدوزند. مقابله موثر بر علیه نیروهای جهادی هنگامی آغاز شد که چندین نیروی غیرعرب و غیر بومی به کمک عربها آمدند ازجمله: آمریکا، انگلیس، روسیه، کردها، ترکها، ایرانیها، و البته حزبالله لبنان. تنها در آن زمان بود که ارتش عراق توانست پیشرفتهایی بکند، و البته آن هم با حمایت های بیدریغ آمریکا.
مرحله سوم مقابله اعراب با داعش هم اکنون در برابر چشمان ما و در قالب اتحاد پر طمطراق ارتش های عرب، آمریکائی و اسلامی شکل می گیرد که قرار است با یاری یکدیگر نیرو های اهریمنی داعش را در هم بکوبند، که هدف ارزشمند و مهمی است. سوال اینجاست که چگونه نیروهائی که خود در تولد داعش شریک بوده اند و آنگاه از مقابله با گسترش آن عاجز مانده اند این بار خواهند توانست کارنامه بهتری ارائه دهند. اینجاست که باید گفت فیلی در این اتاق هست که حاضرین تظاهر می کنند نامرئی است: نابرابریهای اقتصادی، تنشهای اجتماعی، خودکامگی سیاسی، جنگهای داخلی و منطقه ای، محیط زیست آسیب دیده، و فسادی که گریبانگیر اکثر کشورهای عربی است مرتبا توده هایی از جهادیان خشمنده و مستاصل پدید می آورد که هیچ سلاح پیشرفتهای قادر به قلع و قمع آنان نخواهد بود.
در جهان خیالی کارتونهای تلویزیونی، معماهای اخلاقی پیش روی قهرمانان همیشه ختم به خیر می گردند. در جهان واقعی روابط استراتژیک آمریکا با برخی از کشورهای عربی و اسرائیل اما، معماهای اخلاقی جایی ندارند. همواره همان سناریوهای قدیمی با سیاهی لشکر های انبوهتر باز تولید می شوند، در حالی که جنگها، تروریست ها و پناهندگان بیشتر و بیشتر می شوند، این وضعیت دلخراش از دیدگاه من تجسم و تبلور رهبری بی پروا و غیر مسئولانه است.
***
رامی خوری روشنفکر مسیحی لبنانی مشاور ارشد سیاست عمومی و استاد روزنامه نگاری در دانشگاه آمریکائی بیروت و عضو ارشد مرکز خاور میانه جان اف کندی در دانشگاه هاروارد است.
لینک مطلب در منبع اصلی:
http://agenceglobal.com/2017/05/23/watching-cartoons-and-trump-in-arabia/
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…
تردیدی نیست که تداوم نزاع اسرائیل و فلسطین که اینک منطقهی پرآشوب و بیثبات خاورمیانه…
تصور پیامدهای حمله نظامی اسرائیل به ایران نیروهای سیاسی را به صفبندیهای قابل تأملی واداشته…
ناقوس شوم جنگ در منطقۀ خاورمیانه بلندتر از هر زمان دیگری به گوش میرسد. سهگانۀ…