تاریخ چهل ساله انقلاب ایران شاهد پخش سه فیلم بوده است که هر کدام از شروع دوران جدیدی در ایران و منطقه خبر داده است.
پرده اول٬ فیلم کوتاهی است که شاه با چشم های گریان در پاویون سلطنتی فرودگاه مهرآباد چند قدم جلوتر از فرح گام بر می دارد و چند نفر از افسران گارد با التماس دست او را می بوسند و خم می شوند تا بوسه ای بر کفش های شاه بزنند و او نمی گذارد. این فیلم نماد پایان سلطنت در ایران و آغاز یک نظام سیاسی متفاوت بود که منطقه را نیز با خود لرزاند.
پرده دوم٬ فیلم کوتاهی از آیت الله خمینی است که در آستانه پیروزی انقلاب در بهشت زهرا در مقابل هزاران نفر سخن می گفت. آیت الله خمینی در این فیلم مشهورترین جملات دوران انقلاب را بر زبان رانده است و تاکید می کند من خودم دولت تشکیل می دهم من تو دهن این دولت می زنم. در این فیلم رهبر انقلاب وعده آب و برق مجانی٬ و مهمتر ازهمه، وعده آباد کردن آخرت مردم را پس از آباد کردن دنیای آنها را می دهد.
اما پرده سوم را گویا جبر تاریخ بی رحمانه بر ویرانه های پرده اول و دوم ساخته و در مراسم جشن پیروزی حسن روحانی در مشهد فیلم برداری شده است. در این پرده آخر٬ نسلی که دیگر نه از شاه کینه ای دارند و نه علقه یا خاطره ای از آیت الله خمینی دارند ٬ برای پیروزی نامزد اصلاح طلبان میرقصند و میرقصند و میرقصند تا به همه اعلام کنند که آینده ای شادمان از آن ملت ایران است. آنها گویی با رقص خود٬ به امثال ابراهیم رئیسی و آنانی که او را از پس پرده به در آوردند می گویند که موسیقی و کنسرت حتی در مشهد آستان قدس حلال است. جوانان مشهد با این شادمانی گویی قصد داشتند تا همه ارزش های رنگ باخته حکومتی را زیر پا بگذارند و طوری شادی می کردند که گویی با هیچکس در این جهان خصومت و جنگی ندارند.
https://youtu.be/YswCSNAo3j8
فیلم جشن پیروزی انتخاباتی مخالفان ابراهیم رئیسی در مشهد هزار بار دیدن دارد. هزاران نفر در حالی که تنگ تنگ در کنار هم قرار دارند با نمآهنگی بسیار شاد چنان بالا و پایین می پرند و چنان با ریتم موزیک سر و دست خود را به صورت موج به حرکت در می آورند که گویی دقیقا همان جایی ایستاده اند که از آسمان شادمانی و رقص نازل می شود یا اینکه قصد دارند آسمان را نیز در شادمانی انتخاباتی خود شریک کنند..
فیلم جشن پیروزی هواداران نامزد اصلاح طلبی در ایران را باید به منزله پنجره جدیدی به آینده ایران مورد ارزیابی قرار داد که همه منطقه خاورمیانه را با خود درگیر خواهد کرد و شاید در آینده بتوان شاهد انعکاس آن را در بیروت و دمشق و بغداد بود. تحلیلگران و کارشناسانی که درگیر مساله ای به نام ایران هستند تحولات اخیر کشور را از نظر دور نمی دارند و با دقت آن را رصد می کنند. بی شک آنها معنای این رفتار رای دهندگان ایرانی را می فهمند که مردم در جریان تبلیغات انتخاباتی شب ها مقابل دفتر انتخاباتی نامزد اصولگرایان می رفتند و به عمد تا دیر وقت در آنجا گروه گروه می رقصیدند.
درواقع مشارکت ۷۳ درصد از حائزین شرایط در کنار ۴ تا ۵ میلیونی که نتوانستند رای دهند، ولی قطعا از هواداران اصلاح طلبی در ایران بوده اند حاکی از تغییراتی عمقی در کیفیت روابط سیاسی در ایران است. یعنی همان قدر که ایران سال ۱۹۷۹ غیر قابل پییش بینی بود و منطقه را طوفانی کرد٬ نمایش قدرت مردمی که به افراط گرایی و اصولگرایی نه می گویند نیز حاکی از این است که جامعه ایران آبستن تحولات مثبتی است که بسیاری از کشورهای منطقه از آن ناراضی هستند.
بی شک بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسراییل ٬ و ملک سلمان پادشاه عربستان٬ و نیز ولادمیر پوتین روسیه انتظار پیروزی احمدی نژاد شماره ۲ را داشتند که تا از این طریق معادله های منطقه ای خود را بر ایران تحمیل کنند. بیش از همه دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا نیز برای عملی کردن تهدیدهایش و ضدیت علیه ایران که از سوی اسرائیل حمایت و تقویت می شود به یک احمدی نژاد جدید و ابراهیم رئیسی نیاز داشت.
ابراهیم رئیسی در صورتی که انتخابات را می برد از همان ابتدا بازیچه دست سپاهیانی می شد که بازی خطرناک با ناوهای آمریکایی سرگرمی آنهاست و رفتاری مانند رهبر کره شمالی را در پیش می گرفت. ابراهیم رئیسی که قدرت نرم مردم در نه گفتن به خود را درک نمی کند و هنوز رای خود را حلال و آرای روحانی را حرام می داند با ریاست جمهوری خود ٬ کل کشور را درگیر شعارهای بی پایه و اساس ضد آمریکایی و ضد اسراییلی می کرد و همچنین ماشین امضای دیگرانی می شد که با مداخله های منطقه ای عملا هزینه های میلیاردی بیهوده را بر مردم ایران تحمیل می کند.
انتخابات و پایان اتحاد با حزب الله لبنان
بسیاری از مردم ایران منطق گره زدن امنیت ملی ایران به امنیت حزب الله لبنان را درک نمی کنند. مردم حضور ایران در حاشیه معادله های پیچ در پیچ یمن را نیز به نفع سیاست های منطقه ای ایران نمی دانند . بسیاری از همان کسانی که به ابراهیم ٰرئیسی نه گفتند عملا طرفدار سیاست صفر درصد تنش در سیاست خارجی هستند. داوود اوغلو وزیر خارجه اسبق ترکیه بنیانگذار تئوری صفر درصد تنش در سیاست خارجی ترکیه بود. هر چند در ترکیه سیاست صفر درصد تنش در سیاست خارجی به حمایت از داعش منجر شد٬ اما در مورد ایران ٬ پیگیری این سیاست می تواند منشا سرازیر شدن سونامی ویران کننده ای برای اسراییل و عربستان سعودی باشد.
دیر یا زود پرونده حزب الله لبنان مانند سرنوشت حماس و دولت خودمختار فلسطین به مصالحه با اسراییل منجر می شود. حزب الله لبنان عملا بازوی سیاسی نظامی قدرتمندی است که همه معادله های لبنان با اسراییل را قویا تحت تاثیر قرار می دهد. حزب الله لبنان در کنار مرزهای اسراییل و در مجاورت پایگاههای نظامی اسراییلی چاره ای جز کنار آمدن با اسراییل را ندارد . همانطور که حزب الله لبنان عملا بسیاری از معادله های امنیتی لبنان را تعیین می کند و بدون حزب الله دولت لبنان عملا توانایی دفاع از مرزهای خود را هم ندارد.
جدا شدن معادلات ایران از حزب الله لبنان معادلات امنیتی بین اسراییل و ایران را بشدت تحت تاثیر قرار می دهد . نتیجه چنین تحولی٬ بی ابزار و منطق شدن راست های افراطی اسراییل به رهبری نتانیاهوست که چندین دور انتخابات را به این دلیل پیروز شدند که تبلیغات خود را بر ضدیت علیه ایران متمرکز کردند.
انتخابات و باخت عربستان و اسراییل
دولت عربستان سعودی برنده افراط گرایی ماجراجویان سیاست خارجی در ایران بوده است. ریاض هیچگاه حتی تصور این را نمی کرد که مداخله ایران در یمن و نیز آتش زدن سفارت سعودی در تهران بتواند چنین برد عظیمی برای سیاست خارجی این کشور به ارمغان بیاورد. جریان های سیاسی مشکوک و خطرناکی که سفارت عربستان را به آتش کشیدند همانهایی هستند که دفاتر انتخاباتی ابراهیم رئیسی را اداره کردند. همان ها در صورت ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی لشگر کشی های منطقه ای ایران را شدت می بخشیدند و ایران را بیش از پیش با آمریکا و اسراییل و عربستان درگیر می کردند.
مردم ایران این روزها بیش از همیشه نگران این بودند که کسانی ایران را اداره کنند که رفتاری مانند قذافی یا بشار اسد با مردم خود داشته باشند. سوابق ابراهیم رئیسی با مشارکت در صدور حکم اعدام برای چند هزار جوان ایرانی حاکی از مشابهتی حیرت انگیز با بشار اسد یا قذافی است. اگر قذاقی با هواپیمای جنگنده بمب افکن به تظاهرات مسالمت آمیز مردم در شهر ها حمله می کرد ٬ بشار اسد با بمب های بشگه ای به مقابله با اعتراض های مردمی برخاست. متاسفانه سوابق نامزد اصولگرایان حاکی از وجود رد پای اسد و قذافی در سوابق و عملکرد اوست. رقص و پایکوبی مردم ٬ بخصوص ساکنان مشهد به این خاطر بود که با تکیه بر صندوق آرا توانستند مانع بروز این شوند که ایران احتمالا به سرنوشت سوریه یا لیبی دچار شود.
شک نکنیم که دولت عربستان سعودی و اسراییل به کمتر از نابودی و جنگ داخلی و حداقل به زانو درآمدن اقتصاد ایران رضایت نمی دهند. تلاویو و ریاض پیرو سیاست های فاجعه بار سپاهی ها و نیز اصولگرایانی مانند حسین شریعتمداری کیهان تبدیل به دو متحد بلافصل و استراتژیک شدند که محور وحدت آنها فقط و فقط ضدیت و تضعیف کشور ایران است.
انتخابات ریاست جمهوری اخیر ایران در واقع یک «نه» بزرگ بود به همه جریان هایی که قصد داشتند کشور ایران را خرج توهمات سیاسی ضد آمریکایی و ضد اسراییلی از مد افتاده چهل سال گذشته کنند. بزرگترین بازنده این انتخابات همان بنیامین نتانیاهوست که در دور بعدی انتخابات دیگر نمی تواند با تمرکز بر تهدید یک ایران افراطی و بی منطق از مردم اسراییل رای بگیرد. ملک سلمان و همچنین پرنس محمد ولیعهد سرکوبگر و عادل الجبیر وزیر خارجه جنگ طلب عربستان سعودی هم در کنار ابراهیم رئیسی بزرگترین بازنده انتخابات ایران بودند. زیرا بازی صندوق های آرا در ایران با مشارکت مثلا ۸۰ درصد کسانی که می توانند رای بدهند خود به خود فشار جریان های اصلاح طلب بر دولت عربستان را نیز افزایش می دهد.
با ادامه روند اصلاحات در ایران ٬ بزودی باید شاهد تنش های جدی بین حاکمان بی منطق سعودی و میلیون ها زن و مرد تحصیلکرده سعودی باشیم که خواستار تکرار اصلاحات ایران در کشور خود هستند.
مردم تا صبح خواهند رقصید !
حال باید به این بیاندیشیم که رقص و شادمانی و موج مکزیکی جوانان در جشن پیروزی حسن روحانی در مشهد نماد پایان یک دوران سیاه است و نیز نماد آغاز دوران جدیدی است که همه معادله های امنیتی منطقه را تحت تاثیر قرار می دهد. البته ادامه این روند بدون چالش های بزرگ امکان پذیر نیست. اما هر قدر هم چالش بزرگتر باشد احتمالا مردم بیشتر و طولانیتر و شادتر خواهند رقصید.
17 پاسخ
آقای تبریزی، کامنتهای نیمه عربی نیمه فارسی شما ملال آورند، شما آزادید نظرات دیگران را نقد کنید ولی از آنجا کع دیدی بشدت قشری داشته و چیزی طبیعتا در چنته ندارید، سریعا بحث را شخصی می کنید. برای همین بهتر است شما را نخودی محفل دانست
اشتباهات تایپی امری متداول هستند و هر متن رسمی معمولا قبل از انتشار بارها ویرایش میشود. بهتر است کمی توجه کنید! مثلا نه در زبان فارسی و احتمالا زبانهای دیگر دو نقطه یعنی “..” معنایی ندارد و سه نقطه یعنی “…” استفاده میشود. دنبال شدن هم در اینجا ترکیب بیمعنایی است، دنبالکردن یا دنبال چیزی رفتن صحیح است. باید توجه کرد که قحط الرجال و قحط السواد هم کلا فارسی نیستند. در مجموع نوشتن کامنتهای روزمره نوشتار رسمی نیستند و اشتباهات تایپی، گرامری و … که رخ میدهند امری طبیعی بوده و ربطی به موضوع بحث ندارند.
برخی دیگر از اشتباهات تایپی من عبارتند از: تویسنده به جای نویسنده، رئیس به جای (احتمالا) رییس، روشنفکر به جای روشنفکر. از نظر ریزهکاریهای گرامری طبیعتا اشکالات بیشتری میتوان یافت.
برای آشنایی با عمق شناخت نویسنده از مسائل جهانی همین یکی دو جمله کافیست که می نویسند: «داوود اوغلو وزیر خارجه اسبق ترکیه بنیانگذار تئوری صفر درصد تنش در سیاست خارجی ترکیه بود. هر چند در ترکیه سیاست صفر درصد تنش در سیاست خارجی به حمایت از داعش [!!!] منجر شد٬ اما…]!!! به این بحث وارد نمی شوم که ترکیه حامی داعش بود یا یکی از آفرینندگان آن. اما نویسنده از ظهور داعش و حمایت جانانه ترکیه از داعش تا آنجا که سلاح شیمیایی در اختیارش گذاشت، یعنی همان داعشی که جنایات بی نظیری در منطقه مرتکب شد و صلح و امنیت منطقه و جهان را به خطر انداخته، در حد یک عارضه جانبی جزئی و بی اهمیت می پردازد.
بر پایه همین شناخت و آگاهی سرسری ست که نویسنده حزب الله را همسنگ داعش ، پوتین را همطراز نتانیاهو و سعودی ها و از همه مهمتر و تاسف آورتر اینکه اعتراضات و مخالفت های نیروهای مترقی جهان علیه سیاست های دولت های امریکا و اسرائیل (که بطور وسیع در سطح جهان با آن روبروییم) را ازمد افتاده معرفی می کند!!! شاید دلیل این استنباط ایشان این باشد که ایشان در نیویورک تایمز و وال استریت ژورنال و سایر رسانه های الیت های نولیبرال بدنبال مد روز هستند.
احتمال می دهم مقاله را پشت و رو خوانده اید ، شاید هم یک پاراگراف در میان مطالعه کرده اید.
وگرنه حزب الله علیه داعش می جنگد اما از نتانیاهو تا پوتین هر کشوری هر فرصتی یافت خسارتی به ایران وارد کرد.
خانم روستایی با سپاس از متلک چسبنده اتان! اما حال که از پشت و روی مقاله اتان صحبت کرده اید، باید اذعان کنم که مقاله شما نه پشت دارد نه رو. شما از اروپا نبض جامعه را در دست گرفته اید و ادعا می کنید مردم اتحاد ایران با حزب الله را درک نمی کنند و یا دخالت ایران در یمن را. ممکن است مردم چنین درکی داشته باشند یا نه. اما منافع ملی ایران بر اساس درک عامه تامین می شود یا شناخت دقیق شرایط جهانی و منطقه ای؟ اگر ایران از اتحاد با حزب الله دست بکشد در سوریه داعش و حامیان غربی، سعودی و عثمانی دست بالا یافته و یا حتی پیروز میدان می شوند. این احتمال در جهت منافع ملی ایران است یا بر خلاف آن؟ شکل گیری یک حکومت دست نشانده سعودی در یمن در خدمت منافع ملی ایران است یا بر ضد آن؟ با تمام مخالفت های جدی که با حاکمیت باید داشت، موظفیم سره را از ناسره تشخیص دهیم و گرنه طوطی وار جویده های جراید غربی را بخورد نسل جوانی داده ایم، که در سال زیر ده دقیقه مطالعه دارد.
من یادداشت شما را یک پاراگراف در میان نخواندم، شاید شما در دوباره نویسی یکی دو پاراگراف را جا انداخته اید. مشکل جامعه ما اینجاست که در سایه سرکوب نظام ولایت فقیه و در نبود نیروهای مترقی و ملی، زیر سایه اصلاح طلبان حکومتی، کسانی در نقش اپوزیسیون یا ژورنالیست ظاهر شدند که نه تنها از بضاعت کافی برخوردار نبوده بلکه در میهن پرستی و ملی و مردمی بودن آنها شک و شبهه وجود دارد. و این خطر بزرگی برای آینده سیاسی ایران است. بگذریم و برسیم به مقاله شما. در جواب من می نویسید: «از نتانیاهو تا پوتین هر کشوری هر فرصتی یافت خسارتی به ایران وارد کرد». خب لطفا بیایید این ضربه ها را بیان کرده و مقایسه کنید. ضرباتی که امریکا، انگلستان، اسرائیل، عربستان، ترکیه به ایران زده اند با ضرباتی که روسیه، چین، سوریه و …! دیگر اینکه نوشته اید: « حزب الله علیه داعش می جنگد…» عجب! خب پس لطفا بفرمایید با قطع حمایت های ایران از حزب الله باز هم این نیرو قادر به جنگیدن با داعش خواهد بود؟
خواهش آخر اینکه لطف کرده و این بخش از یادداشتتان را برای من ترجمه کنید تا بیاموزیم شویم: «بسیاری از مردم ایران منطق گره زدن امنیت ملی ایران به امنیت حزب الله لبنان را درک نمی کنند. مردم حضور ایران در حاشیه معادله های پیچ در پیچ یمن را نیز به نفع سیاست های منطقه ای ایران نمی دانند . بسیاری از همان کسانی که به ابراهیم ٰرئیسی نه گفتند عملا طرفدار سیاست صفر درصد تنش در سیاست خارجی هستند. داوود اوغلو وزیر خارجه اسبق ترکیه بنیانگذار تئوری صفر درصد تنش در سیاست خارجی ترکیه بود. هر چند در ترکیه سیاست صفر درصد تنش در سیاست خارجی به حمایت از داعش منجر شد٬ اما در مورد ایران ٬ پیگیری این سیاست می تواند منشا سرازیر شدن سونامی ویران کننده ای برای اسراییل و عربستان سعودی باشد».
احسنت.
بعضی ها کم مایه، اما پر مدعایند. میدان دار هم می شوند.
جامعه آخوندی یعنی همین!
بیماری مسری است.
ارض عالمها مجفو ، یا ملجم و جاهلها..برصدر!
دی کاپریو هنرپیشه آمریکائی بعد از خروجاندن آمریکا از معاهده محیط زیست پاریس نوشت:”امروز بیش از هر زمان دیگری باید برای حل مشکلات آب و هوایی مصمم باشیم و رهبرانی که حقایق علمی و واقعیات تجربی اعتقادی ندارند را به چالش بکشیم”
با اینکه گوینده این حرف یک هنرپیشه است و در مورد موضوع دیگری که به این موضوع چندان مربوط نیست حرف زده، اما واقعیت موجود در آن را هر لحظه در مورد کشور ما هم میتوان تکرار کرد. یعنی رهبرانی که حقایق علمی و واقعیات تجربی را نمی شناسند باید به چالش کشیده شده و قاطعانه حذف شوند. آنها نباید بخاطر چند متر پارچه که بخودشان بسته اند احترامی داشته باشند.
باتحلیل نسبتا” خوب شما موافق ام ،
واما تمام آن ۱۵ -۱۶میلیــونی که به آقای رئیسی رای داده انــد، البتــه اگر تمام این تعداد رای داده باشنــد…! (تاخیــردراعلام نتیجــه هرکسی را به شک می اندازد که نکنــه به رای آقای رئیسی برای حفظ آبروی اصولگرایان افزوده باشنــد) را نمیتــوان جنگ طلب و طرفداران آقای رئیسی واصولگرایان نامیــد! زیرا باتوجــه به آمار رسمی بیسـوادان وکمسـوادان کشــور بهرحال در گوشــه وکنــار این کشــور بودنـد کسانیکه باورکردنـد افزایش یارانــه و پرداخت کارانــه را…! که رای این افراد نیـازمنــد را هرگز نمیشـود به پای باورمندی آنان به سیاست آقای رئیسی و اصولگرایان نوشت…!
ضمن اینکه اکثریت مطلق بدن سپــاه نیــز از همین مردم کشور انــد که نه جنگ طلب هستنــد و نه مدافع دخالت وهزینــه کردن در یمـن، سـوریــه، لبنــان و…
این شبهه که همیشه برای حفظ آبروی نظام و علما آرا جابجا شده است تا حدی که من می دانم و تجربه دارم امری است که همیشه رخ داده است.
متاسفانه انتخابات در ایران شفاف نیست و تقلب و جابجایی آرا در همه ادوار پس از انقلاب تقریبا همیشه وجود داشته است. از فساد فراگیر نظام بوروکراسی هم می توان به این استنتاج رسید که در اعلام و شمارش آرا هم فساد فراگیر تاثبر می گذارد
مقاله فوق شبیه تحلیل ها و پیش بینی های کیهان شریعتمداری است، منتها از اون طرف!
نه به اون شوری و نه این شیرینی
wishfull thinking
با یک عکس و کلیپ شادی اینهمه آینده روی آن پیش بینی کردن و بستن، شبیه کسی است که با یک قاشق ماست، یک طاقار دوغ درست می کند!
سلام خانم روستایی
مدتی است که میخواهم وارد این سایت بشوم ولی پیام می آید که خود سایت زیتون ورود مرا ممنوع کرده ! پس از مدتها این بار باز شده و من به سایت راه یافتم. نمیدانم اگر بیرون بروم بار دیگر میتوانم راه یابم.
ولی چرا ؟ آیا مطلب بدی نوشتم ؟
زیتون مدتی است در معرض حمله سایبری قرار دارد و دچار مشکل شده است. مسئولان فنی تلاش می کنند مشکل را حل و فصل کنند. کمی دیگر باید صبر کرد.
این سخنان تنها برای بچه ها و جوانانی که از تاریخ انقلاب شکوهمند اسلامی بیخبرند اندکی جاذبه دارد! ما که بیش از هر کسی میدانیم در ظاهر از تل آویو و سیاستهایش سخن میگویید اما بیش از هر کس دیگری قلم و زبانتان در خدمت اسرائیل است. چرا این همه از یک نامزد که با حضور دو ماه در عرصه انتخابات قلب ۱۶ میلیون ایرانی را تسخیر کرد برآشفته شده اید. چرا نمیخواهید قبول کنید که بسیاری از افرادی که به آقای روحانی رأی دادند اصولگرا به معنای واقعی آن بودند؟!! چرا به رغم این که ادعای آزادیخواهی شما گوش فلک را کر کرده است نمیخواهید یک مخالف را با ۱۶ میلیون رای حلال ( بخوانید ۳۲ میلیون ایرانی) برای چند روز تحمل کنید؟!!! چرا تا این حد به شعور خوانندگان فرهیخته سایت بی¬اعتنا هستید؟!! چرا احتمال نمیدهید که اندیشه¬های ناصواب که پشت این قلم خوابیده است برای بسیاری از خوانندگان نخ¬نما شده باشد؟!! چرا اندکی از قلم خود را به دفاع از سرسخت ترین دشمنان اسرائیل اختصاص نمیدهید؟!!! و بالاخره چرا این همه با انقلابی که خود بیش از همه میدانید خواب دشمنان ملت ایران را به هم زده است به طور مستمر دشمنی میکنید؟!!
در انتصابات ایران تنها یک رئیس جمهور تکراری برای بار دوم منتصب شد اما هیچ اتفاق خاص دیگری نیفتاد، ایران همان ایران قبلیست نه بیکاری حل شده نه بحران آب و زیست محیطی و نه اندکی آزادی به زندگی مردم اضافه شده است و انتظار خاصی هم برای بهبود این شرایط نمیتوان داشت. ابراهیم رئیسی و امثال آن هنوز هر روز در محل کار خود حاضر میشوند و همان کاری را انجام میدهند که قبل از انتخابات میکردند. جای شگفتی فراوان است که تحلیلهای تویسنده به چند پوزخند روحانی، چند تایی اربده انتخاباتی و چند قر کمر رایدهندههای همیشه در صحنه متکی است. چه راحت با پوزخند و کمی عوام فریبی یک کاندیدا سوابق سیاهش فراموش میشود. متاسفانه در مورد ایران فقط قحط الرجال نداریم بلکه دچار قحطی روشنفکر و تحلیلگر هم شدهایم.
قحط السواد هم داریم. عربده درست است نه اربده!
از بس دنبال تندی و تند خوئی و افراط و حرف های قلمبه سلمبه و ..شده ایم.
خانم روستایی زیاد جوگیر نشوید! شما که دوران ۸ ساله خاتمی را تجربه کرده و در یاد دارید! ما البته امیدواریم که پیش بینی های شما و همفکران شما درست از کار درآید اما چه کنیم که قانون اساسی و قدرت های حقوقی و حقیقی در ساختار جمهوری اسلامی اجازه به ابراز خوشبینی نمی دهند. روحانی هر چند سیّاس تر از خاتمی است و تجربه ی ۸ ساله دولت وی را نیز پشت سر دارد، اما در هرحال یک اصولگراست و شاگرد مکتب “همه چیز فدای حفظ نظام” رفسنجانی است و به هیچوجه معلوم نیست که اگر در دوراهی تاریخی حفظ نظام کنونی یا حقوق مردم و آینده ایران قرار گیرد، طرف دومی را بگیرد. همانطور که خاتمی پس از رد لوایح معروف به دوقلو از سوی شورای فقاهتی نگهبان گام به گام سپر انداخت و پس از برگزاری خفت آمیز انتخابات مجلس هفتم به رغم همه تهدیدها زبانی و برگزاری یکی از مفتضح ترین و پرتقلب ترین انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران در ۱۳۸۴ سررشته امور اجرایی را بی هیچ چالش و چون وچرایی به احمدی نژاد سپرد. باید دید روحانی آیا توان و بینش آن را دارد که راه خاتمی در دوره دوم رسایت جمهوری را نرود و به وعده های خود جامه عمل بپوشاند. مسایل درون و ایضاً بیرون ایران پیچیده تر از آن است که از هم اکنون پرچم پیروزی را به اهتزار در آوریم.
برای اینکه اطمینان حاصل شود این نوشته ثمره یک جوگیری زودگذر نیست و از ذهن یک تحلیلگر صادر شده ایت لطفا فیلم را همراه جوانان خانواده تان دو سه بار تماشا بفرمایید
و
دیدگاهها بستهاند.