تاریخ چهل ساله انقلاب ایران شاهد پخش سه فیلم بوده است که هر کدام از شروع دوران جدیدی در ایران و منطقه خبر داده است.
پرده اول٬ فیلم کوتاهی است که شاه با چشم های گریان در پاویون سلطنتی فرودگاه مهرآباد چند قدم جلوتر از فرح گام بر می دارد و چند نفر از افسران گارد با التماس دست او را می بوسند و خم می شوند تا بوسه ای بر کفش های شاه بزنند و او نمی گذارد. این فیلم نماد پایان سلطنت در ایران و آغاز یک نظام سیاسی متفاوت بود که منطقه را نیز با خود لرزاند.
پرده دوم٬ فیلم کوتاهی از آیت الله خمینی است که در آستانه پیروزی انقلاب در بهشت زهرا در مقابل هزاران نفر سخن می گفت. آیت الله خمینی در این فیلم مشهورترین جملات دوران انقلاب را بر زبان رانده است و تاکید می کند من خودم دولت تشکیل می دهم من تو دهن این دولت می زنم. در این فیلم رهبر انقلاب وعده آب و برق مجانی٬ و مهمتر ازهمه، وعده آباد کردن آخرت مردم را پس از آباد کردن دنیای آنها را می دهد.
اما پرده سوم را گویا جبر تاریخ بی رحمانه بر ویرانه های پرده اول و دوم ساخته و در مراسم جشن پیروزی حسن روحانی در مشهد فیلم برداری شده است. در این پرده آخر٬ نسلی که دیگر نه از شاه کینه ای دارند و نه علقه یا خاطره ای از آیت الله خمینی دارند ٬ برای پیروزی نامزد اصلاح طلبان میرقصند و میرقصند و میرقصند تا به همه اعلام کنند که آینده ای شادمان از آن ملت ایران است. آنها گویی با رقص خود٬ به امثال ابراهیم رئیسی و آنانی که او را از پس پرده به در آوردند می گویند که موسیقی و کنسرت حتی در مشهد آستان قدس حلال است. جوانان مشهد با این شادمانی گویی قصد داشتند تا همه ارزش های رنگ باخته حکومتی را زیر پا بگذارند و طوری شادی می کردند که گویی با هیچکس در این جهان خصومت و جنگی ندارند.
فیلم جشن پیروزی انتخاباتی مخالفان ابراهیم رئیسی در مشهد هزار بار دیدن دارد. هزاران نفر در حالی که تنگ تنگ در کنار هم قرار دارند با نمآهنگی بسیار شاد چنان بالا و پایین می پرند و چنان با ریتم موزیک سر و دست خود را به صورت موج به حرکت در می آورند که گویی دقیقا همان جایی ایستاده اند که از آسمان شادمانی و رقص نازل می شود یا اینکه قصد دارند آسمان را نیز در شادمانی انتخاباتی خود شریک کنند..
فیلم جشن پیروزی هواداران نامزد اصلاح طلبی در ایران را باید به منزله پنجره جدیدی به آینده ایران مورد ارزیابی قرار داد که همه منطقه خاورمیانه را با خود درگیر خواهد کرد و شاید در آینده بتوان شاهد انعکاس آن را در بیروت و دمشق و بغداد بود. تحلیلگران و کارشناسانی که درگیر مساله ای به نام ایران هستند تحولات اخیر کشور را از نظر دور نمی دارند و با دقت آن را رصد می کنند. بی شک آنها معنای این رفتار رای دهندگان ایرانی را می فهمند که مردم در جریان تبلیغات انتخاباتی شب ها مقابل دفتر انتخاباتی نامزد اصولگرایان می رفتند و به عمد تا دیر وقت در آنجا گروه گروه می رقصیدند.
درواقع مشارکت ۷۳ درصد از حائزین شرایط در کنار ۴ تا ۵ میلیونی که نتوانستند رای دهند، ولی قطعا از هواداران اصلاح طلبی در ایران بوده اند حاکی از تغییراتی عمقی در کیفیت روابط سیاسی در ایران است. یعنی همان قدر که ایران سال ۱۹۷۹ غیر قابل پییش بینی بود و منطقه را طوفانی کرد٬ نمایش قدرت مردمی که به افراط گرایی و اصولگرایی نه می گویند نیز حاکی از این است که جامعه ایران آبستن تحولات مثبتی است که بسیاری از کشورهای منطقه از آن ناراضی هستند.
بی شک بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسراییل ٬ و ملک سلمان پادشاه عربستان٬ و نیز ولادمیر پوتین روسیه انتظار پیروزی احمدی نژاد شماره ۲ را داشتند که تا از این طریق معادله های منطقه ای خود را بر ایران تحمیل کنند. بیش از همه دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا نیز برای عملی کردن تهدیدهایش و ضدیت علیه ایران که از سوی اسرائیل حمایت و تقویت می شود به یک احمدی نژاد جدید و ابراهیم رئیسی نیاز داشت.
ابراهیم رئیسی در صورتی که انتخابات را می برد از همان ابتدا بازیچه دست سپاهیانی می شد که بازی خطرناک با ناوهای آمریکایی سرگرمی آنهاست و رفتاری مانند رهبر کره شمالی را در پیش می گرفت. ابراهیم رئیسی که قدرت نرم مردم در نه گفتن به خود را درک نمی کند و هنوز رای خود را حلال و آرای روحانی را حرام می داند با ریاست جمهوری خود ٬ کل کشور را درگیر شعارهای بی پایه و اساس ضد آمریکایی و ضد اسراییلی می کرد و همچنین ماشین امضای دیگرانی می شد که با مداخله های منطقه ای عملا هزینه های میلیاردی بیهوده را بر مردم ایران تحمیل می کند.
انتخابات و پایان اتحاد با حزب الله لبنان
بسیاری از مردم ایران منطق گره زدن امنیت ملی ایران به امنیت حزب الله لبنان را درک نمی کنند. مردم حضور ایران در حاشیه معادله های پیچ در پیچ یمن را نیز به نفع سیاست های منطقه ای ایران نمی دانند . بسیاری از همان کسانی که به ابراهیم ٰرئیسی نه گفتند عملا طرفدار سیاست صفر درصد تنش در سیاست خارجی هستند. داوود اوغلو وزیر خارجه اسبق ترکیه بنیانگذار تئوری صفر درصد تنش در سیاست خارجی ترکیه بود. هر چند در ترکیه سیاست صفر درصد تنش در سیاست خارجی به حمایت از داعش منجر شد٬ اما در مورد ایران ٬ پیگیری این سیاست می تواند منشا سرازیر شدن سونامی ویران کننده ای برای اسراییل و عربستان سعودی باشد.
دیر یا زود پرونده حزب الله لبنان مانند سرنوشت حماس و دولت خودمختار فلسطین به مصالحه با اسراییل منجر می شود. حزب الله لبنان عملا بازوی سیاسی نظامی قدرتمندی است که همه معادله های لبنان با اسراییل را قویا تحت تاثیر قرار می دهد. حزب الله لبنان در کنار مرزهای اسراییل و در مجاورت پایگاههای نظامی اسراییلی چاره ای جز کنار آمدن با اسراییل را ندارد . همانطور که حزب الله لبنان عملا بسیاری از معادله های امنیتی لبنان را تعیین می کند و بدون حزب الله دولت لبنان عملا توانایی دفاع از مرزهای خود را هم ندارد.
جدا شدن معادلات ایران از حزب الله لبنان معادلات امنیتی بین اسراییل و ایران را بشدت تحت تاثیر قرار می دهد . نتیجه چنین تحولی٬ بی ابزار و منطق شدن راست های افراطی اسراییل به رهبری نتانیاهوست که چندین دور انتخابات را به این دلیل پیروز شدند که تبلیغات خود را بر ضدیت علیه ایران متمرکز کردند.
انتخابات و باخت عربستان و اسراییل
دولت عربستان سعودی برنده افراط گرایی ماجراجویان سیاست خارجی در ایران بوده است. ریاض هیچگاه حتی تصور این را نمی کرد که مداخله ایران در یمن و نیز آتش زدن سفارت سعودی در تهران بتواند چنین برد عظیمی برای سیاست خارجی این کشور به ارمغان بیاورد. جریان های سیاسی مشکوک و خطرناکی که سفارت عربستان را به آتش کشیدند همانهایی هستند که دفاتر انتخاباتی ابراهیم رئیسی را اداره کردند. همان ها در صورت ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی لشگر کشی های منطقه ای ایران را شدت می بخشیدند و ایران را بیش از پیش با آمریکا و اسراییل و عربستان درگیر می کردند.
مردم ایران این روزها بیش از همیشه نگران این بودند که کسانی ایران را اداره کنند که رفتاری مانند قذافی یا بشار اسد با مردم خود داشته باشند. سوابق ابراهیم رئیسی با مشارکت در صدور حکم اعدام برای چند هزار جوان ایرانی حاکی از مشابهتی حیرت انگیز با بشار اسد یا قذافی است. اگر قذاقی با هواپیمای جنگنده بمب افکن به تظاهرات مسالمت آمیز مردم در شهر ها حمله می کرد ٬ بشار اسد با بمب های بشگه ای به مقابله با اعتراض های مردمی برخاست. متاسفانه سوابق نامزد اصولگرایان حاکی از وجود رد پای اسد و قذافی در سوابق و عملکرد اوست. رقص و پایکوبی مردم ٬ بخصوص ساکنان مشهد به این خاطر بود که با تکیه بر صندوق آرا توانستند مانع بروز این شوند که ایران احتمالا به سرنوشت سوریه یا لیبی دچار شود.
شک نکنیم که دولت عربستان سعودی و اسراییل به کمتر از نابودی و جنگ داخلی و حداقل به زانو درآمدن اقتصاد ایران رضایت نمی دهند. تلاویو و ریاض پیرو سیاست های فاجعه بار سپاهی ها و نیز اصولگرایانی مانند حسین شریعتمداری کیهان تبدیل به دو متحد بلافصل و استراتژیک شدند که محور وحدت آنها فقط و فقط ضدیت و تضعیف کشور ایران است.
انتخابات ریاست جمهوری اخیر ایران در واقع یک «نه» بزرگ بود به همه جریان هایی که قصد داشتند کشور ایران را خرج توهمات سیاسی ضد آمریکایی و ضد اسراییلی از مد افتاده چهل سال گذشته کنند. بزرگترین بازنده این انتخابات همان بنیامین نتانیاهوست که در دور بعدی انتخابات دیگر نمی تواند با تمرکز بر تهدید یک ایران افراطی و بی منطق از مردم اسراییل رای بگیرد. ملک سلمان و همچنین پرنس محمد ولیعهد سرکوبگر و عادل الجبیر وزیر خارجه جنگ طلب عربستان سعودی هم در کنار ابراهیم رئیسی بزرگترین بازنده انتخابات ایران بودند. زیرا بازی صندوق های آرا در ایران با مشارکت مثلا ۸۰ درصد کسانی که می توانند رای بدهند خود به خود فشار جریان های اصلاح طلب بر دولت عربستان را نیز افزایش می دهد.
با ادامه روند اصلاحات در ایران ٬ بزودی باید شاهد تنش های جدی بین حاکمان بی منطق سعودی و میلیون ها زن و مرد تحصیلکرده سعودی باشیم که خواستار تکرار اصلاحات ایران در کشور خود هستند.
مردم تا صبح خواهند رقصید !
حال باید به این بیاندیشیم که رقص و شادمانی و موج مکزیکی جوانان در جشن پیروزی حسن روحانی در مشهد نماد پایان یک دوران سیاه است و نیز نماد آغاز دوران جدیدی است که همه معادله های امنیتی منطقه را تحت تاثیر قرار می دهد. البته ادامه این روند بدون چالش های بزرگ امکان پذیر نیست. اما هر قدر هم چالش بزرگتر باشد احتمالا مردم بیشتر و طولانیتر و شادتر خواهند رقصید.
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…