درنگی در باب فعالیت سیاسی عایشه همسر پیامبر

حسن یوسفی اشکوری

جستارهایی در تاریخ هفتاد سال نخست اسلام – قسمت بیست و دوم

 درآمد

دوران خلافت امام علی بن ابی طالب (سال ۳۵ تا ۴۰ هجری) از دورانهایی مهم در تاریخ اسلام است که از جهاتی بر تحولات فکری و عقیدتی و سیاسی و اجتماعی مسلمانان در ادوار بعد مستقیم و غیر مستقیم اثر نهاده است. در این دوران برای نخستین بار جنگ داخلی تمام عیاری در درون اردوگاه مسلمانان رخ داد. در کمتر از پنج سال سه جنگ مهم بین علی خلیفه حاکم و مخالفان شورشی بر خلافت واقع شد: جمل، صفین و نهروان که البته بزرگترین و مهم ترین آنها پیکار صفین بوده است.

هرچند هر یک از این پیکارها و رخدادهای مرتبط با آنها در جای خود مهم و چالش برانگیز اند و شایسته است هر یک در جای خود مورد بحث و کندوکاو قرار گیرند ولی در این محدوده زمانی و تحولات مرتبط به آن چند موضوعی که حداقل از نظر من درخور تأمل و نقد و بررسی اند را در این سلسله جستارها با شما مخاطبان علاقه مند و جستجوگر در میان می گذارم. نخستین آنها ماجرای حضور عایشه ام المؤمنین در پیکار جمل است و طرح این ایراد که این بانو حق ورود به عرصه سیاسی را نداشته است.

البته چگونگی و چرایی رخداد جمل و به ویژه انگیزه ها و علل و عوامل چنین جدال خونینی در دوسوی منازعه (علی از یک سو و عایشه و زبیر و طلحه از سوی دیگر) موضوع مهمی است که از آن در می گذرم و حتی چرایی اصل منازعه خاص بین عایشه با علی به عنوان شخص و یا به عنوان امیرالمؤمنین وقت و خلیفه مشروع مستقر را باز نمی گویم؛ در این جستار فقط به یک موضوع مهم یعنی اصل ورود عایشه به عرصه منازعات سیاسی می پردازم. طرح موضوع نیز از این نظر مهم است که به عایشه ایراد گرفته اند که او حق نداشته وارد منازعات سیاسی و نظامی بشود. البته روشن است که چنین ایراد و انتقادی ربطی خاص به جدالهای فرقه ای شیعه و سنی ندارد. زیرا عموم مسلمانان با هر گرایشی از گذشته تا کنون از این منظر بر عایشه نقد وارد کرده و بر او تاخته اند. آیا این ایراد وارد و مقبول است؟ روشن است که نوع پاسخ به این پرسش می تواند در نگاه کنونی مسلمانان در باره جنسیت و زنانگی و مردانگی اثر مستقیم بگذارد. آنچه در پی می آید پاسخ این چالش دیرین است.

  • بیشتر بخوانید:

قسمت بیست و یکم: تحلیلی نو بر شورش‌ها علیه عثمان
قسمت بیستم: گزارشی از گردآوری و تدوین قرآن تا روزگار عثمان
قسمت نوزدهم: واکاوی رخداد جنگ های ردّه در زمان ابوبکر
قسمت هجدهم: تشیع آغازین در پویه تاریخ
قسمت هفدهم : تأملی در رخداد غدیر
قسمت شانزدهم:خلافت از دیدگاه امام علی؛ انتخابی یا انتصابی؟
قسمت پانزدهم: «انحصار فرمانروایی در قریش»؛ نقد و بررسی یک حدیث
قسمت چهاردهم: تأملی در باب حمله به کاروان‌های قریش
قسمت سیزدهم: چند ملاحظه درباره «جهاد اسلامی»
قسمت دوازدهم: در خیبر چه گذشت؟

آیا عایشه مجاز به فعالیت سیاسی بوده است؟

چنان که اشاره شد  رفتار عایشه در ماجرای جمل و حضور فعال وی در سطح رهبری این رخداد مهم از دیرباز به مبحث بسیار مهمی دامن زده است و آن اصل مشروعیت حرکت و اقدام وی به عنوان همسر پیامبر و به عنوان یک زن با فرهنگ و سنت اسلامی در یک جنبش سیاسی- نظامی است. در این مورد از دو منظر به عایشه انتقاد شده است. یکی این که او از فرمان خداوند و فرمان پیامبر تخطی کرده و از خانه بیرون آمده و وارد ماجرایی شده که به عنوان همسر رسول خدا مجاز به آن نبوده و دیگر این که به عنوان یک زن مسلمان برای چنین کارهایی مردانه محق نبوده است.

در این مورد به اجمال می توان گفت که هر دو نقد از منظر منطقی و تاریخی و دینی محل تأمل و مناقشه اند. یکی از مستندات دینی و قرآنی منتقدان عایشه آیات ۳۳-۳۴ سوره احزاب است که در آنها به زنان پیامبر خطاب شده که «و قرن فی بیوتکنّ . . .» (در خانه های تان آرام گیرید) اما آیا از این توصیه قرآنی می توان نتیجه منطقی گرفت که بر زنان پیامبر فرض است که برای همیشه خانه نشین شده و از هر نوع فعالیت اجتماعی و یا سیاسی دست بشویند؟ پاسخ آشکارا منفی است. چرا که از آن توصیه، با هرنوع تفسیری که می توان از آن داشت، نمی توان استنباط کرد که زنان پیامبر در تمام عمر برای انجام کارهای مختلف، از جمله فعالیت های سیاسی، حق خروج از خانه های خود را ندارند چنانه که در عمل نیز چنین نبوده است.[۱]

در هرحال در منابع بارها به این منع شرعی اشاره شده و از این منظر اقدام عایشه را بدعت و عصیان در برابر خدا و رسول شمرده اند. از جمله یعقوبی آورده است زمانی که در آستانه حرکت عایشه و سپاه شورشیان مستقر در مکه به سوی بصره (جنگی که در پی آن رخ داد و به جنگ جمل شهره شد) عایشه در مکه به دیدار ام سلمه (بیوه دیگر پیامبر) رفت و او را به همراهی با خود بر ضد علی دعوت کرد، اما ام سلمه در پاسخ گفت: «ستون دین با دست زنان به پا نمی شود، ستوده های زنان فروافکندن دیدگان و پنهان داشتن اطراف بدن و کشیدن دامنهاست، همانا خدا این کار را از من و تو برداشته است، چه می گویی اگر پیامبر خدا در کناره های بیابان تو را سرزنش کند که حجابی را که خدا بر تو نهاده بود پاره کردی؟».[۲] طبری نیز آورده در آستانه جمل ام سلمه، که پس از رحلت پیامبر و ایجاد اختلاف در میان اصحاب در امر خلافت همواره در کنار علی و اهل بیت ماند، به علی گفت اگر بیم از معصیت خداوند نبود و قبول می کردی با تو می آمدم اما فرزندم عمر را با تو همراه می کنم. علی بعدها پسر ام سلمه را کارگزار بحرین کرد و پس از او نعمان بن عجلان را به جای او گمارد.[۳]

اما اولا چنین روایاتی، که مانند دیگر روایات مشابه در قرون میانه مکتوب شده اند، از لحاظ اسناد و درایه نیازمند بازنگری و واکاوی است و باید دقیقا روشن شود به لحاظ اسنادی چنین اخباری از اعتبار و وثاقت قابل قبولی برخوردارند یا نه؛ و ثانیا، بر فرض صحت و اعتبار روایی و سندی، باید در فلسفه و چرایی آنها تأمل کرد و گرنه چگونه ممکن است پیامبر اسلام، که (البته در چهارچوب شرایط موجود آن روزگار و به طور نسبی) طبق اسناد فراوان طالب رشد و ترقی زنان در امور فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی بود و از جهات مختلف برای بهبود وضعیت اجتماعی زنان کوشید و بر اساس نصوص وحیانی برای زنان نیز مانند مردان حق آزادی انتخاب قائل بود، همسران خود را به عنوان یک قاعده در خانه محبوس کند و آنها را برای همیشه از حق آزادی فعالیت های اجتماعی و یا سیاسی محروم سازد؟ اصولا رشد اجتماعی و تعالی فرهنگی و فکری و حتی اخلاقی با پرده نشینی و زندانی شدن در چهار دیواری خانه (برای زنان پیامبر و هر زنی دیگر و در هر زمان و مکانی) تعارض آشکار دارد.

  • بیشتر بخوانید:

قسمت یازدهم: آیا کشتار بنی قریظه می‌تواند درست باشد؟
قسمت دهم: ماجرای تبعید یهودیان بنی نضیر
قسمت نهم: تبعید یهودیان بنی قینقاع و چند ترور مخالفان یهودی
قسمت هشتم: ماجراهای مواجهه مسلمانان و یهودیان
قسمت هفتم: چند همسری نبی اسلام و ازدواج با عایشه
قسمت ششم: نقدپذیری پیامبر
قسمت پنجم: نقدپذیری قرآن
قسمت چهارم: معضلی مهم به نام خلط «نبوت» و «حکومت» در سیره نبوی
قسمت سوم: آیا می توان به منابع تاریخی اسلام اعتماد کرد؟
قسمت دوم: چرا هفتاد سال نخست اسلام مهم است؟
قسمت اول: جستارهایی در تاریخ هفتاد سال نخست اسلام

در هرحال رد پای زمان و فرهنگ ضد زن و جنسیت محور زمانه در چنین روایاتی کاملا آشکار است. به این نگرش و استدلال بنگرید: «عایشه! تو را با شمشیر و تازیانه چه کار؟ تو پرده نشین رسول خدایی، و طبق فرمان وی، تنها وظیفه تو این است که در گوشه خانه ات بنشینی، قرآن کتاب خدا تلاوت کنی و عبادت پرورگارت را به جا بیاوری . . .». طبق گزارش، این سخن ابوالاسود دوئلی است که در حوالی بصره با عایشه سخن می گوید.[۴] این نگاه و بیان کاملا با ادبیات و فرهنگ پرده نشینی زنان در ادوار بعد سازگار است نه با نیم قرن نخست اسلام و نه به ویژه با نگاه اسلامی و قرآنی به زن و نقش و مسئولیت انسانی و اجتماعی او. اگر چنین بود چرا مردمان آن زمان (از مدینه تا بصره) به سخنرانی مکرر عایشه در جمع مردم اعم از زن و مرد اعتراض نکردند؟ به ویژه سخنرانی پر شور او در جریان جمل، که در میدان مربد در بصره در برابر انبوه مردمان این شهر ایراد شد. سخنرانی پر شور و بلندی که همه را مفتون و مجذوب خود کرد. به گواهی شواهد و قراین حالیه و مقالیه، این سخنرانی از جای بلندی و با رویی باز بوده و گرنه چگونه ممکن بود انبوه مردمان آن را به درستی بشوند و دریابند و به سکوت وادارشان کند؟ روشن است که همسران پیامبر اگر هم برای زمامداری آموزش ندیده و یا آمادگی نداشته اند، اما، این نیز قطعی است که، برخلاف توصیه ابوالاسود، زنان هرگز برای خانه نشینی و تلاوت قرآن و دعاخوانی تربیت نشده بودند.

یکی از منتقدان جدی معاصر عایشه سید مرتضی عسکری است. او به درستی می گوید: «وی [عایشه] دارای یک نفوذ و قدرت فوق العاده اجتماعی بود، در دل اجتماع و در قلب مسلمانان نفوذ و حکومت داشت، مردم گوش به فرمان وی بودند و بیش از همه از وی تبعیت می نمودند. قدرت و نفوذ اجتماعی او به حدی بود که حکومت های وقت نیز از وی ترسان و بیمناک بودند، او با یک جمله و با یک فرمان می توانست حکومت وقت را متزلزل سازد و علیه آن فتنه و آشوبی به پا کند، این نفوذ و قدرت بود که در هر قیام و مبارزه عایشه را مدد نمود و در پیشرفت و پیروزی وی اثر عمیقی گذاشت که تاریخ گواه روشن و زنده آن است».[۵] پرسش این است که اولا، صرفا از منظر دینی، این نفوذ خوب است یا بد؟ یعنی اگر زنی مسلمان از چنین اوصافی برخوردار باشد، شرعا ممدوح است و یا مذموم؟ و ثانیا، عایشه این نفوذ و اعتبار را از کی و کجا به دست آورده بود؟ آیا این همه معلول همان چند ماه فعالیت بر ضد علی بود که تحت عنوان ورود در سیاست مذموم شمرده شده و محکوم می گردد؟ گفتن ندارد که نوع نگرش پیامبر به حقوق زنان و از جمله همسرانش به او چنین اجازه و فرصتی را داده بود و در فضای پس از دوران رحلت آن حضرت نیز افکار عمومی چنین امکانی را به او می داد و به گواهی تاریخ تا زمان شورش علیه خلیفه مشروع علی بن ابی طالب کسی نه به عایشه انتقادی کرد و نه کسی او را متهم به خروج از فرمان خدا و رسول نمود.

در هرحال اگر نیز چنین باشد و به واقع پیامبر توصیه ای خاص به عایشه کرده باشد، یا به دلیلی خاص بوده و یا حداکثر در مورد خاص عایشه بوده و از این رو نمی توان از آن قاعده ای دینی و شرعی استنباط کرد و مثلا هر نوع فعالیت اجتماعی و سیاسی برای زنان مسلمان در آن زمان و یا هر زمانی دیگر را ممنوع و حرام اعلام کرد. روایاتی در دست است که پیامبر از نقش آفرینی های منفی عایشه خبر داشته و یا از آن نگران بوده و در این مورد هشدار داده است.[۶]

با این همه، حتی اگر، به هر دلیل، محرومیت زنان پیامبر از سوی وی قابل قبول باشد، که نیست، تحریم فعالیت های سیاسی تمام زنان مسلمان برای همیشه چرا و از چه منطقی پیروی می کند؟ در همان استدلال پیش گفته ام سلمه تأمل کنید. در آنجا اصولا زنان به اعتبار جنسیت از مشارکت در امور سیاسی منع شده اند: «ستون دین با دست زنان به پا نمی شود». پس کار زنان چیست؟: «ستوده های زنان فروافکندن دیدگان و پنهان داشتن اطراف بدن و کشیدن دامنهاست».این روایت، که آشکارا فضای فکری و فرهنگی قرون میانه اسلامی را بازتاب می دهد، نه با آموزه های قرآنی سازگار است و نه با آموزه های نبوی در عصر نزول. قطعا در زمان پیامبر نیز برابری حقوقی کامل بین زن و مر وجود نداشت اما این کاستی به دلایل دیگر  بود نه به دلیل جنسیت و نفی حق ذاتی انسانی زنان و یا تعارض بین عفت و پارسایی زن با فعالیت های اجتماعی و سیاسی بانوان آن هم برای همیشه. قابل ذکر این که به گزارش مفید، ابن عباس پیشنهاد کرد حال که طلحه و زبیر عایشه را همراه خود کرده اند، شما هم ام سلمه را همراه خود کنید اما علی قبول نکرد.[۷] گرچه دلیل این امتناع دانسته نیست ولی این خبر حداقل نشانه آن است که در آن زمان فعالیت سیاسی و حتی در حوزه حاد نظامی برای زنان در افکار عمومی و حتی شخصیتی چون ابن عباس (که به «حِبر امت» شهرت دارد) امری عادی و مشروع بوده است و گرنه دلیلی نداشت که ابن عباس چنین پیشنهادی را مطرح کند.

امروز می توان دلایل نقلی و عقلی فراوان برای رد چنین نظریه زن ستیزانه ای اقامه کرد از این رو بسیاری از نواندیشان مسلمان معاصر و به ویژه زنان پژوهشگر و مدرن مسلمان نه تنها اقدام عایشه را، به عنوان کنش سیاسی و استفاده از حق آزادی اختیار و انتخاب، که شارع بر آن مهر تأیید و تأکید نهاده، قبول می کنند بلکه آن را نشانه ای بارز از آزادی زن در اسلام و در صدر آن می دانند و به آن مباهی و مفتخرند.

در این مورد به عنوان نمونه می توان به کتاب «زنان پرده نشین و نخبگان جوشن پوش» اثر فاطمه مرنیسی مراجعه کرد. مرنیسی در این کتاب به تفصیل در باب عایشه و شخصیت و افکار و رفتار سیاسی وی از جمله در ماجرای جمل سخن گفته است. وی به منابع مختلف اسلامی از گذشته تا کنون اشاره کرده که درآنها نویسندگان و محققان مسلمان به عایشه خرده گرفته اند و او را به این دلیل ملامت و محکوم کرده اند که به عنوان همسر رسول خدا و ام المؤمنین و نیز به عنوان یک زن مسلمان پارسا محق نبوده که از خانه خارج شود و وارد ماجراهای سیاسی و اجتماعی، که از نظر این محققان کارهایی یکسره مردانه است، بشود. اما مرنیسی هم این نوع خرده گیری ها بر عایشه و هم برخی روایات و مستنداتی که دیری است به عنوان بهانه هایی برای اعمال محدودیت بر زنان مسلمان مورد استفاده قرار گرفته و می گیرد را مورد تحقیق و کندوکاو قرار داده و بی اعتباری آنها را تا حدود زیادی نشان داده است. از جمله آنها حدیثی منقول از پیامبر است که وی فرمود «آنهایی که قدرت را به زنان می سپرند هرگز سعادتمند نمی شوند» این حدیث که گویا پیامبر پس از سلطنت یافتن  پوران شاهدخت ایرانی به وسیله حضرت محمد گفته شده در فتح الباری اثر عسقلانی و برخی منابع دیگر نیز آمده است. اما مرنیسی هم راوی آن را زیر سئوال می برد و هم مضمون آن را به درستی مخدوش می داند. به ویژه باید توجه داشت (حتی در صورت صحت روایت) باز باید دانست که این سخن پس از حدود سه دهه از رحلت نبی اسلام و آن هم پس از واقعه جمل گفته شده است و همین نشان می دهد که چنین سخنی برآمده از دیدگاه زن ستیزانه رایج برخی مسلمانان است و شخص راوی نامعتبر بوده و احتمالا دشمنی خاص با عایشه موجب جعل چنین خبری شده است.

این البته جدای از اقدام خلاف و غیر قانونی عایشه بر ضد خلیفه قانونی و دستگاه مشروع حکومتی آن زمان است و به طور ماهوی ربطی به جنسیت و یا همسری پیامبر ندارد.[۸]

بیفزایم که اگر مداخله در امور سیاسی برای همسران پیامبر به طور مطلق و برای همیشه حرام و ممنوع بود، چرا و به چه دلیل شماری از همسران پیامبر (مانند حفصه و ام حبیبه و ام سلمه) در ماجرای شورش علیه عثمان فعال و اثرگذار بوده و هیچ مؤمنی و به ویژه هیچ صحابی پارسایی نیز بدان اعتراض نکرد؟ در روزگار خلافت عثمان، عایشه و امهات المؤمنین از منتقدن سیاسی خلیفه بوده (به ویژه شخصیتی چون ام سلمه که در جریان آشوب عایشه بر ضد علی خود از منتقدان عایشه بوده ولی در کنار عایشه و همراه او بر ضد عثمان بود) و در نهایت این گروه زنان تلاش کردند تا کار به مصالحه بکشد و حتی عثمان هم قول داد که بر طبق نظر مادران مؤمنان عمل کند.[۹] مداخله در سیاست از این بیشتر نمی شود که خلیفه متعهد شود در امور عامه بر طبق نظر همسران بیوه پیامبر تصمیم بگیرد و تدبیر امور کند.

با توجه به این ملاحظات است که می توان با قاطعیت گفت که: اولا، تفسیر محدود کننده آیات یاد شده سوره احزاب شأن نزولی خاص دارد و هر گز به معنای خانه نشینی و حتی پرده نشینی زنان نبی اسلام نیست؛ و ثانیا، فرضا توصیه هایی خاص در باره عایشه شده باشد، نه می توان از آن حرمت فعالیت اجتماعی و سیاسی برای او استخراج کرد و نه می توان از آن قاعده تحریم هر نوع فعالیت سیاسی برای تمام زنان مسلمان به عنوان یک حکم شرعی استنباط کرد. می گویند بهترین دلیل «وجود شیء» «وقوع شیء» است. چنان حرمتی برای زنان نه در زمان پیامبر وجود داشت و نه در دوران پس از آن. در روزگار ما نیز کمتر فقیهی اعم از شیعه و سنی به خود اجازه می دهد که به حرمت مطلق شرعی فعالیت های اجتماعی و سیاسی زنان فتوا دهد.

تأملی در باب عدم جواز جهاد برای زنان و نقش عایشه در جمل

البته در مورد حضور زنان در فعالیت های نظامی و شرکت در جنگها، مسئله تا حدودی متفاوت است. زیرا در این مورد فقیهان به عدم وجوب جهاد در اسلام برای زنان متمسک می شوند و در مورد عایشه نیز برخی از فقیهان از چنین منظری بر او خرده گرفته اند. از جمله مفید در «الجمل» با این استدلال عایشه را محکوم می کند که زنان حق جهاد و فرمانروایی ندارند.[۱۰] هرچند این مسئله موضوعا متفاوت است و ربط مستقیمی به موضوع حضور اجتماعی و سیاسی زنان ندارد ولی در این زمینه نیز چند نکته قابل ذکر است:

اولا، از منظر خالص فقهی، عدم وجوب جهاد برای زنان در جهاد ابتدایی است ولی دلیلی ندارد که در جهاد دفاعی چنین منعی برای زنان وجود داشته باشد. دفاع مرد و زن و جنسیت و حتی پیر و جوان نمی شناسد. به ویژه اگر اصل جهاد ابتدایی به عنوان یک فریضه دینی و حکم شرعی حداقل برای دوران پس از نبوت منتفی باشد (که به گمانم چنین است و در جستاری مستقل بدان پرداخته ام)، دیگر چه دلیلی دارد که فعالیت نظامی را برای زنان حرام شرعی بدانیم و بگوییم مثلا عضویت زنان در ارتش و یا حداقل رفتن به سربازی و آشنایی با فنون نظامی حرمت دارد و جایز نیست؟

ثانیا، مسلمانانی که به هر دلیل، برابری حقوقی آدمیان را پذیرفته اند و آن را حداقل در تعارض با دینداری خود نمی دانند، بالملازمه باید برابری جنسیتی را بپذیرند و در این صورت، دلیلی بر منع فعالیت زنان در امور نظامی (از باب وظیفه ملی و یا شغل) وجود ندارد.

ثالثا، و نکته ای بس مهم، عایشه در جمل عمدتا به عنوان رهبر معنوی حضور داشت و کمترین فعالیت مستقیم نظامی و جنگی نداشت. بنابراین عایشه نجنگیده بود تا مصداق عدم جواز جهاد برای زنان باشد. او حتی در میدان جنگ چند ساعته جمل نیز در هودج نشسته بود و گاه جنگاوران را تشویق و تحریک می کرد. بگذریم که خود او تا آخر مدعی بود که برای صلح و آشتی آمده است و نه برای جنگ و خونریزی. ولی به هر تقدیر شاید یکی از دلایل احترام فراوان علی به عایشه و حداقل عدم تعرض به او در مقطع پس از جمل، همین واقعیت و یا مدعای عایشه بوده است. البته ادعای صلاح طلبی مطلق عایشه در ماجرای جمل چندان با واقعیت ها و داده های تاریخی سازگار نیست و از این رو نمی توان آن را جدی گرفت.

  • بیشتر بخوانید:

قسمت بیست و یکم: تحلیلی نو بر شورش‌ها علیه عثمان
قسمت بیستم: گزارشی از گردآوری و تدوین قرآن تا روزگار عثمان
قسمت نوزدهم: واکاوی رخداد جنگ های ردّه در زمان ابوبکر
قسمت هجدهم: تشیع آغازین در پویه تاریخ
قسمت هفدهم : تأملی در رخداد غدیر
قسمت شانزدهم:خلافت از دیدگاه امام علی؛ انتخابی یا انتصابی؟
قسمت پانزدهم: «انحصار فرمانروایی در قریش»؛ نقد و بررسی یک حدیث
قسمت چهاردهم: تأملی در باب حمله به کاروان‌های قریش
قسمت سیزدهم: چند ملاحظه درباره «جهاد اسلامی»
قسمت دوازدهم: در خیبر چه گذشت؟
قسمت یازدهم: آیا کشتار بنی قریظه می‌تواند درست باشد؟
قسمت دهم: ماجرای تبعید یهودیان بنی نضیر
قسمت نهم: تبعید یهودیان بنی قینقاع و چند ترور مخالفان یهودی
قسمت هشتم: ماجراهای مواجهه مسلمانان و یهودیان
قسمت هفتم: چند همسری نبی اسلام و ازدواج با عایشه
قسمت ششم: نقدپذیری پیامبر
قسمت پنجم: نقدپذیری قرآن
قسمت چهارم: معضلی مهم به نام خلط «نبوت» و «حکومت» در سیره نبوی
قسمت سوم: آیا می توان به منابع تاریخی اسلام اعتماد کرد؟
قسمت دوم: چرا هفتاد سال نخست اسلام مهم است؟
قسمت اول: جستارهایی در تاریخ هفتاد سال نخست اسلام

————————————————————————–

منابع و پانوشت ها

[۱] . در مورد تفاسیر مختلف از این آیات و آرای مختلف مفسران در این باب بنگرید به کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر» اثر امیر حسین ترکاشوند.

[۲] . یعقوبی، جلد ۲، ص ۷۸.

[۳] . طبری، تاریخ، جلد ۳، ص ۴۷۰-۴۷۱.

[۴] . عسکری، نقش عایشه در تاریخ اسلام، جلد ۲، ص ۵۴.

[۵] . عسکری، نقش عایشه در تاریخ اسلام، جلد ۲، ص ۲۵۸.

[۶]  . طبری (جلد ۳، ص ۴۸۳ نیز یعقوبی، جلد ۲، ص ۷۸-۷۹) و منابع دیگر نیز آورده اند زمانی که عایشه به محلی در نزدیک بصره رسید بانگ سگان را شنید. پرسید این چه محلی است؟ گفته شد: حوأب. گفت: «انا لله و انا الیه راجعون»، من همانم، زمانی زنان رسول خدا پیش او بودند، او فرمود: «ایکاش می دانستم سگان حوأب به کدام تان بانگ می زنند». عایشه می خواست برگردد اما عبدالله بن زبیر با این ترفند که این خبر دروغ و اینجا حوأب نیست و کسانی را هم آورد تا شهادت دهند، مانع بازگشت خاله اش شد.

[۷] . مفید، الجمل، ص ۱۲۹.

[۸]  . گرچه مرنیسی (ص ۱۱۹)  مدعی است مورخان متذکر می شوند که تنها تاریخ نگاران شیعی عایشه را مقصر دانسته اند، اما چنین نیست چرا که خود ایشان در همین تحقیق خود به منابع اهل سنت اشاره کرده که در آنها هم به اعتبار نافرمانی عایشه از فرمان پیامبر مبنی بر تحریم خروج از خانه و هم به عنوان خروج علیه خلیفه قانونی تصریح شده است و خود مرنیسی نیز از این شمار است. از جمله حسن ابراهیم (تاریخ سیاسی اسلام، ص ۳۱۲) می نویسد: «به نظر ما رفتار عایشه و طلحه و زبیر و خروج آنها به سوی بصره، دلیل موجهی نداشت زیرا مسلمانان پیشوایی داشتند احکام و حدود را اجرا می کرد. علی به آنها وعده داد که وقتی فتنه آرام شود برای مجازات قاتلان عثمان اقدام می کند». با این همه این درست است که شیعیان از دیرباز به دلایل مختلف، از جمله ماجرای جمل، به مراتب بیشتر از عایشه انتقاد می کنند و البته گاه از مرز واقعیت ها و عدل و انصاف نیز خارج می شوند. قابل ذکر این که عموم نویسندگان و عالمان اهل سنت و جماعت نیز شورش جمل (و نیز صفین) را نادرست می شمارند و رهبرانشان را محکوم می کنند. از جمله بنگرید به مودودی در «الخلافه والملک» و صلابی در کتاب «علی مرتضی».

[۹] . مادلونگ، ص ۲۰۳.

[۱۰] . مفید، الجمل، ص ۷۹

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

8 پاسخ

  1. پروفسورهای حقوق بشر غرب را رها کرده ایم و به سید رضی و سید مرتضی چسبیده ایم دقت کنید آن دو عزیز را نفی نمی کنم اما گزاره های آنها را مربوط به زمان حاضر و روزگار کنونی نمی دانم ای کاش اگر امام زمانی که می گویید وجود دارد ، اگر وجود دارد زودتر بیاید چون مناسب ترین زمان ها برای طلوعش فراهم شده است.

  2. جناب آقای تبریزی ایشان پاسخ شما را دادند (با توضیح مستدل) اما شما همچنان حرف خود را بدون منطق تکرار می کنید.

    1. ممکن است پاسخ بنده به مذاق شما خوش نیاید!
      اما عرایض بنده، “بدون منطق” نبود. دوباره مطالعه بفرمائید و بی منطقی هایش را به این کوچک ترین، متذکر شوید.
      در ضمن می دانیدکه تا صد سال! نشر احادیث پیامبر اکرم توسط خلفای غاصب مقام خلافت ایشان، به بهانه های واهی ممنوع بوده است؟؟؟
      بعد از صد سال، زمان عمر ابن عبدالعزیز ( متوفی سال صد هجری) نشر احادیث پیامبر خدا توسط به اصطلاح خلیفه ی او آزاد می شود!
      نگاه کنید به کتابهای تاریخ حدیث، از جمله، “نگاهی به سرگذشت حدیث” اثر سید مرتضی عسکری.

  3. با سلام به جناب علی تیریزی
    دوست گرامی! مثل این که از یاد برده اید که اولا- انگیزه نگارش این جستارها، طرح موضوعات چالش برانگیز تاریخ هفتاد سال اسلام است نه هر موضوع معمولی دیگر. ثانیا- بنا ندارم (مانند بسیاری دیگر) در مباحث دوغ و دوشاب را با هم بیامیزم و به هر موضوعی ولو بی ربط بپردازم، این دیگر تاریخ نگاری نیست جنگ است. آخر موضوع شمشیر کشیدن عایشه بر علی چه ربطی دارد به عنوان مقاله؟ مگر قرار بوده به هر موضوعی (ولو در جای خود درست) در یک مقاله بپردازم؟ دفاع فاطمه از همسرش علی چه ربطی دارد به داستان علی و عایشه و جمل؟ ثالثا- و از قضا در پانوشت آخر (البته به مناسبت و نه بی ربط) به محکومیت عایشه در جمل و آن هم از قول اهل سنت اشارت رفته است. رابعا- ظاهرا جناب تبریزی بین ادبیات تاریخی و علمی با ادبیات کلامی و اعتقادی فرق نمی نهد و گرنه باید بداند دیو و دلبر در تاریخ نگاری بی معنی است و یا کسی را «تجسد حق و حقیقت» دانستن و یا «مظلوم» خطاب کردن در شأن ادبیات تاریخ نگارانه نیست.برای مورخ هیچ فردی از پیش نه مقدس است و نه نامقدس و اصولا اتصاف افراد به چنین صفاتی در ادبیات مورخانه و بی طرفانه راه ندارد.
    اشکوری

    1. متاسفانه تاریخ صادق و منصف و بی طرف بسیار کم یافت می شود. ذکر وقایع و ذکر نکردن ها، تحریف های فراوان، طول و تفصیل های بیهوده، و اجمال و ابهام ها، همچون کشیدن صورت یک انسان است که مثلا شما چشم ها را کوچک و دماغ را بزرگ بکشید. تصویر کاریکاتوری!
      اکثر منابع تاریخی به اصطلاح اسلامی موجود با تاریخ نگارانی مشکوک و حقوق بگیر ظالمان و مبلغ اسلام حکومتی و دولتی ظلمه و ظالمان و غاصبان ، به هیچ وجه قابل اتکا نیستند.
      استناد به آنها هم با وسواس زیاد می تواند لحاظ شود. اما اسمش را تاریخ نگاری واقعی و صرف و… نمی توان نهاد.
      با مسامحه اسمش تاریخ است. به تاریخ های زمانه ی خودمان که از منابع و بودجه دولتی و حکومتی نشر و باز نشر شده و به جوانان و جاهلان چپانده میشود، توجه کنید.
      آنوقت بجای تاریخ، “ضد تاریخ” اسم با مسما تری است.
      و بنی امیه و بنی العباس نیاز به تعریف و شناسائی ندارند. از حکومت فعلی قطعا دست کمی نداشته اند.
      پس؟!

      1. در ضمن و بلکه در اصل:
        ۱. سلام و عرض ارادت از بنده است. ممنون که به عرایض این ناچیز وقعی می نهید.
        ۲. بنظر می آید کمی هم عصبانی شده اید! تاریخ نگر صادق بودن، با اظهار موضع نه تنها منافات ندارد، که عین صداقت است. مگر میشود که مورخ موضع نداشته باشد، مگر آنکه انسان بی فکر و یا غیر فرهیخته ای باشد!
        اتفاقا آنها که ادعای بی طرفی اصطلاحی می کنند، مشکوکند!
        مهم اینست که واقعیت و حقیقت را گزارش کنند، نه فیگور آن را بیایند.
        البته برای تبیین و وضوح، مورخ می تواند نظراتش را در پاورقی و نه در متن گزارش بنویسد.
        اما بی موضعی و یا تماشاچی صرف بودن، ادعائی است که بسختی باید آنرا باور کرد.
        بنظر شما رادیو اسرائیل یا بی بی سی، بیطرف اند؟؟ و یا سم خود را بطور نامرئی می ریزند؟

  4. اینهمه حرف زدید، یک کمی هم تقبیح می کردید که عایشه بر تجسم حق و حقیقت، علی ع، امیر مومنان، شمشیر کشید.
    مردی و زنی به کنار. اصل را رها کرده و به فرع چسبیده اید؟ به سخنرانی فاطمه زهرا، دخت گرامی پیامبر در دفاع از علی مظلوم بپردازید، بهتر نیست؟؟

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

توی یک عالم دیگری سیر می‌کرد. در عوالمی که به واقعیت راه نداشت. تک‌تک جمله‌هایی که بیان می‌کرد و سفارش‌هایی که در باب انتخابات مجلس، خطابه می‌کرد؛ انگاری یک عمد و قصدِ غریبی را در

ادامه »

۱- در کشورهای با حکومت‌های دموکراتیک و قوه قضاییه مستقل یا به طور کلی دولت- ملت‌ها، شهروندان یا به نحو ایجابی به مشارکت سیاسی

ادامه »

سرانجام انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی برگزار شد و نتیجه مشارکت اعلام شده از سوی جمهوری اسلامی عدد ۴۱

ادامه »