چگونه جای جلاد و شهید عوض می‌شود؟

طاهاپارسا

۱. آیت‌الله خامنه‌ای، در سالگرد درگذشت آیت‌الله خمینی، با اشاره به  اینکه «دهه‌ی شصت،  دهه‌ی خشن‌ترین تروریسم در کشور است»، به «کسانی که اهل فکرند، اهل تأمّلند و راجع به دهه‌ی ۶۰ قضاوت می‌ کنند» توصیه کرد «جای شهید و جلّاد عوض نشود». بسیاری از تحلیل‌گران و ناظران، موضوع اصلی مورد اشاره رهبر جمهوری اسلامی را «اعدامی‌های دهه‌ی شصت» و مشخصا «اعدامی‌های ۶۷» دانستند. 

۲. در جنگ ایران و عراق، هر دو طرف، کشته‌شدگان خود را «شهید» می‌خواندند. این تعبیر تنها به ایران و عراق اختصاص ندارد. «جلاد» و «شهید»، واژگانی دارای بار ایدئولوژیک‌ و اعتقادی‌اند. همواره در روایت ایدیولوژیک یک «قتل» یا «کشتار» می‌توان از چنین واژه‌هایی استفاده کرد. نکته حائز اهمیت این است که ایدیولوژی‌های مختلف می‌توانند روایت و تفسیر مختلفی از «قتل» داشته باشند. یک عملیات انتحاری را در نظر بگیرید؛ فردی که به خود مواد منفجره می‌بندد تا عده‌ای را کشتار کند. «قاتلی» که در یک ایدئولوژی «جلاد» محسوب می‌شود، در یک خوانش ایدیولوژیک دیگر می‌تواند «شهید» نامیده شود. همه‌ی ما با اصطلاح «عملیات شهادت‌طلبانه» آشنایی داریم. یعنی اینکه: مادامی مبنا، ایدئولوژی و یک اعتقاد یا باور شخصی باشد، جابجا شدن جای «جلاد» و «شهید»، اجتناب‌ناپذیر است. هیچ حکم حکومتی و یا بخشنامه‌ای نمی‌تواند این عوض‌شدن جاها را تعطیل کند.

۳. انسان‌ها در جوامع مدرن، برای تشخیص میزان حقانیت مقتول و مجرم بودم قاتل، و به عبارتی دیگر تفکیک ظالم و مظلوم، به قانون پناه می‌برند تا از «شر» تفاسیر ایدئولوژیک و فردی رهایی یابند. یعنی دادگاهی تشکیل می‌شود، طرفین دعوا، به همراه وکلایی که قانون را می‌شناسند و در حضور رئیس دادگاهی که قانون را می فهمد، دلایل و اسناد و شواهد خود را ارائه می‌دهند تا یک هیات‌منصفه‌ی بی‌طرف، ظالم و مظلوم را تشخیص داده و نگذارد «جای آن‌ها عوض شود». تا به امروز هیچ راه بهتری برای این‌کار شناخته نشده است.

۴. پرونده‌ی اعدام‌های دهه‌ی شصت و به صورت مشخص فرمان شخصی آیت‌الله خمینی  برای «اعدام» زندانی‌هایی  «بر  سر موضع‌اند» و اجرای آن به وسیله‌ی چهار نفر مشهور به «هیأت مرگ»، یکی از همان نمونه‌های مهم و مشهوری است که قابلیت عوض‌شدن جای ظالم و مظلوم را دارد. این پرونده فراموش‌شدنی نیست و مادامی که  گشوده است و در یک دادگاه بی‌طرف رسیدگی نشود، روایت حامیان اعدام‌شده ها و اعدام‌کنندگان در مقابل هم قرار می‌گیرد و جاها می‌تواند به‌راحتی عوض شود.

۵. برگزاری دادگاه، وظیفه‌ی حکومت و قوه قضائیه است. بخشی از مسئولیت عمل‌کرد و رفتار قوه قضائیه با رهبر جمهوری اسلامی است،چون منصوب اوست. حال اگر آیت‌الله خامنه‌ای می‌خواهد جای ظالم و مظلوم  در  وقایع و «اعدام‌های دهه‌ی شصت» عوض نشود، می‌تواند راسا دستور تشکیل دادگاه را به منصوب خویش بدهد. اگرچه جای متهم ردیف اول این پرونده خالی‌ست، اما بعضی از مجریان حکم و بازماندگان اعدامی‌ها در دسترس‌اند. البته چون بخشی از حکومت نیز در این پرونده در جای‌گاه متهم قرار دارد، یک کمیته حقیقت‌یاب هم می‌تواند دغدغه‌های رهبر جمهوری اسلامی را بهتر مرتفع کند.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

6 پاسخ

  1. به نکات خوبی اشاره شد
    تا ایدئولوژی مبنای کار است هم کشتن و کشته شدن هر دو برای تجارت بهشت رونق دارد.

    آنها که با فشار دادن یک دکمه صد نفر مظلوم را اول صبح در افغانستان یا پیشاور پاکستان قتل عام می کنند،،، به آنها هم گفته شده بهشت و محتویات آن در انتظار شماست.

    خوشبخنانه دادگاههای بین المللی در نیم قرن اخیر شکل گرفته است که بدون نگاه به هیچ ایدئولوژی قاتلان و رهبران سابق را محاکمه می کنند که به نام نژاد یا خلق یا مارکس مردم مظلوم را قتل عام کرده اند.

    از اسلوبودان میلوسویچ، و همچنین خیو سام رهبر خمرهای مائوئیست کامبوج، تا پسران سرهنگ قدافی همه در این ردیف قرار دارند.

    1. از جورج بوش پسر که اشغال افغانستان و عراق را با کشتار صدها و بلکه هزاران شهروند غیر نظامی این کشور های مظلوم مضاعف (زیر بار حاکمانی بیشرف و دیکتاتور و همراه اجنبی)، در کارنامه دارد سخنی نگفتید، تونی بر هم.
      به چه مجوزی حمله، اشغال، و کشتار کردند؟؟؟

  2. البته که بنا بر شواهد و قرائن، متاسفانه، جنایت رخ داده است.
    اما رهبری سربسته می گوید که گروهک رجوی که سرجوقه مسعود، پاسبان و آجودان صدام و تو دل برو و بغل کن صدام، که در میانه جنگ گول خوردگانش گرا و اطلاعات به دشمن بعثی می داده را یادتان نرود.
    رک به مصاحبه میر حسین موسوی که رهبری را در آن ماجرا بی خبر و بعد، مخالف آن جنایت، با تعبیر “قیر سیاه” می کند.
    انصاف و عدالت از هر چیزی بهتر است.

  3. به نظرمیرسد این جناب دراین نوشته نسخه شرمگین دوست هم سایتی خود ابراهیم نبوی یا برادر داور معروف را که باباجان شصت وهفت را چه کسی بیادمی اورد را نوشته باشد ایشان دریک هیبت خیلی قانون مدار حتی از اطلاق جنایت به کشتار شصت و هفت هم ابا داشته و اینجاست که باید به شرافت اخلاقی ایت الله منتظری انسان سر فرود اورد که در هیبت قائم مقامی رهبری ان را صراحتا جنایت نامید و این جناب در لباس یک مقاله نویس دست صدم از ان ابا دارد

    1. حمید جان
      من تعامدا کشتار ۶۷ را در این نوشته جنایت نخوانده‌ام. جنایت خواندن و نخواندن این نسل‌کشی به‌وسیله یک مقاله نویس دست صدم (به قول شما) دردی را دوا نمی‌کند. ترجیح داده‌ام با زبان مشترک مخاطبم بنویسم تا همدیگر را بفهمیم. کاشکی شما هم در کامنت‌ت به کسی طعنه‌ای نمی زدی. مسموع‌تر بود.

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »