خبرهای منتشر شده در باب هویت تروریستها حاکی از این است که همهی آنان ایرانی و از جنوب و غرب کشور بودهاند. من بسیار مایلام بدانم که ایرانیهایی که به داعش پیوستهاند از کدام مذهب و از کدام قوم و از کدام منطقهی کشور بودهاند؟ آنان در چه شرایط اجتماعی و سیاسی قرار داشتند که داعش توانست آنان را جذب کند؟ کدام نیروی گریز از مرکز سبب شد آنان جذب یک گروه تروریستی واجد ایدهئولوژیای بنیادگرایانه بشوند؟ بارها جامعهشناسان ایرانی هشدار دادهاند که بیگانهگی سیاسی و اجتماعی در کشور باید به حداقل برسد. تبعیضهای اجتماعی و سیاسی باید از بین برود و همهی مردم ایران از هر قوم و نژادی باید نسبت به این کشور تعلق خاطر قلبی داشته باشند و سرنوشتشان را به سرنوشت این کشور گره بزنند و مصایب و مشکلات و بحرانهای این کشور را مصایب و مشکلات خودشان تلقّی کنند.
دکتر سیدجواد میری نیز نکات جالبی در همین باره نوشتهاند که از هر نظر شایستهی توجه است: “تمامی عاملان حرکت تروریستی دیروز ایرانی بودند و تمامی آنها از جامعه اهل تسنن ایران و به نظر من این زنگ خطری است از منظر “امنیت پایدار” که چرا چنین اتفاقی در بین بخشی از جامعه ایران روی داده است. به تعبیر دیگر، ما با اهل تسنن در ایران چه کرده ایم … به نظر من، ما نیازمند یک بازنگری جدی در فهم خویش از هویت و مناسبات مرکز و حاشیه و سیاستگزاریهای مذهبی و بازنمایی سوژه ایرانی در رسانه ملی در چارچوب سیاستگزاریهای متکثر و مدیریت آنها داریم.” (کانال تلگرامی دکتر میری).
اگر آنچه دکتر میری در باب خاستگاه تروریستهای حادثهی تروریستی تهران نوشتهاند، صحیح باشد میتوان گفت که انبوه هشدارهای جامعهشناسان در طول این سالیان به هیچ گرفته شده است. چرا باید ایرانی مستعد اقدام علیه ایران و ایرانی باشد؟ اینها در چه وضعی قرار داشتهاند که جذب چنین گروه و جریانی شدهاند؟ تمامی بررسیها و مطالعات نشان میدهد که داعش انسان حاشیهای را جذب میکند؛ چه انسان حاشیهای جوامع اسلامی و چه انسان حاشیهای جوامع اروپایی. پس تمامی سیاستهایی که در ایران انسان حاشیهای و جماعت بیگانه میسازد، پتانسیلی ضدامنیتی علیه کشور فراهم میآورد و برعکس، هر قدر تعلق اجتماعی و سیاسی مردم در اقصا نقاط کشور بالاتر باشد، ایران به کشوری امنتر بدل خواهد شد. بیانیهی “ائمه جمعه و جماعت، شوراهای افتاء، روحانیون، مدرسین و طلاب استان کردستان” (منتشر شده در سایت فرارو) در محکوم کردن حادثهی تروریستی تهران، معنادار بود و دلالت پنهان غمگین کنندهای داشت.
لاجرم، از هر سو، ما با این پرسش مواجه میشویم که چرا ایرانی باید علیه ایران و ایرانی اقدام کند؟ لاجرم،باز هم یادآوری میکنیم که اگر میخواهیم جامعهای امنتر داشته باشیم، لازم است بیگانهگی اجتماعی و سیاسی را از طریق رفع تمامی تبعیضها اجتماعی و سیاسی به حدِّاقل برسانیم و شرایطی فراهم کنیم که همهی اقوام و اقلیتهای دینی و مذهبی شرایطی برابر داشته باشند. این آن وجهی از رویداد تروریستی است که دکتر میری آن را “بعد داخلی تروریسم” نامیده است.
سخنان سردار علایی نیز به نکتهای تأملبرانگیز توجه میدهد: “سردار علایی نکته سوم در باب حمله روز چهارشنبه به ساختمان مجلس و حرم مطهر حضرت امام(ره) را ناشی از انگیزه مجریان این اقدامات دانست و توضیح داد: «این انگیزه با فکر و عقیده پدید میآید. در واقع این فکر و عقیده است که این افراد را قانع میکند که افرادی را بکشید، آن هم در همان حالی که میدانید لحظاتی بعد کشته خواهید شد. این موضوع بسیار بزرگی است… اما در این بین مهمترین عامل را همچنان میتوان به نکته سوم اختصاص داد. مراکز دینی و پژوهشی و حوزه های علمیه میتوانند این موضوع را بررسی کنند که چه عواملی دخالت دارند تا فرد به این سطح از اقناع میرسد که دست به اقدامی بزند که میداند هم خودش کشته میشود و هم گروهی از انسانهای بیگناه.»” (منتشر شده در سایت تابناک).
در هر حال، به خانوادههای قربانیان این حادثه تسلیت عرض میکنم و امیدواراَم که امنیت پایداری در کشورمان داشته باشیم و نیروهای نظامی و انتظامی ایرانی در معرض هیچ خطر و آسیبی از جانب تروریستها قرار نگیرند!
منبع: کانال تلگرام نویسنده
یک پاسخ
با سلام . نتیجه گیری شما و اظهارات اقای جامعه شناسی که مطالبش را نقل کردید قبول ندارم. گرویدن به داعش بیش از انکه محصول شکافهایی در جامعه باشد نوعی بیماری روانی در درون فرد است .استدلال شما قادر نیست به این سوال پاسخ دهد کسی که در جامعه اروپایی بزرگ شده است و جذب داعش می شود به چه دلیل چنین سازمان جنایتکاری می شود . می تواند در جامعه اروپا و امریکا در حد استعداد خود تلاش کند و موفقیت بدست اورد . مگر قرار است هر کس در اروپا میلیونر نبود برود جنایتکار شود ؟ به نظر من این افراد ابتدا جنایتکاری را انتخاب کرده اند و سپس وارد سازمان یافته ترین شبکه جنایت شده اند و نه بر عکس
دیدگاهها بستهاند.