هر قدر می گذرد ابتکار آتش به اختیار بیشتر شبیه طرح های اعلان جنگ به مردم به نظر می رسد. باید نگران بود نکند همان کسانی که سفارت عربستان و بریتانیا را غارت و دولت را با بحران های سنگین مواجه کردند برای انتقام از مردم در جریان انتخابات ریاست جمهوری٬ این طرح را علم کرده باشند . کاش رهبر جمهوری اسلامی این بحث ضد سیستمیک را مطرح نکرده بود٬ زیرا اعلام طرح آتش به اختیار بیش از هر چیزشبیه مینگذاری وسط حیاط خانه ای است که بچه ها در آن بازی می کنند.
چراغ سبزی که به لباس شخصی ها و بسیج و انصار حزب الله داده شد چند مرحله دیگر آن سوریه و لیبی و عراق کردن ایران است. هر بار که تاریخ بیست ساله عراق را می خوانم و ماجرای قتل عام مردم مظلوم و بیگناه حلبچه با سلاحهای شیمیایی را مرور می کنم که حتی اندکی انسانیت می توانست مانع مرگ این همه زن ومرد و کودک این شهر کردنشین شود به این فکر می کنم که چه پروسه ای منجر به وقوع این قتل عام شد. هرگاه به یادم می افتند که بشار اسد تظاهرات عادی مردم را بمباران کرد یا در لیبی با جنگنده شکاری به مقابله با تظاهرات مردم عصبانی در خیابان ها رفتند دوست داشتم هیچگاه چنین بلایی بر سر مردم بی پناه این سه کشور نیامده بود٬ اما به احتمال زیاد در این کشورها هم طرح هایی مانند آتش به اختبار علم کرده بودند که به سرنوشت امروز دچار شدند.
از ترس آنهایی که مجوز آتش به اختیار را اختراع کردند و از وحشت آینده ای که ممکن است یقه مردم ایران را بگیرد مجبوریم چراغ همه احتیاط های لازم را روشن کنیم و با احتیاط هر آنچه را که در جریان است دوباره ارزیابی کنیم تا شاید بتوان چهار حسین، از جمله حسین الله کرم و حسین شریعتمداری و سردار حسین غیب پرور بسیج و سردارحسین زیبایی نژاد سپاه را مهار کرد. این آقایان اصولگرا با هم و با مجوز آتش به اختیار ممکن است زمینه ساز تبدیل شدن کشور به یک سوریه و لیبی شوند یا همان بلایی را که گارد رسیاست جمهوری عراق بر سر شیعیان عراق آورد بر سر مردم ایران بیاورند.
شکی نیست انتخابات ریاست جمهوری و سوختن آخرین نامزد جانشین رهبری همه معادله های اصولگرایان را با بحران و بی آیندگی مواجه کرده است. عقبه صدور مجوز آتش به اختیار این است که یا معادلات سیاسی در ایران به نفع اصولگرایان باید بچرخد. و یا نچرخد و هر آنچه هست را باید بر باد انتقام داد.
اما در عکس العمل نسبت به نتایج یک انتخابات تاریخی که به نقل از میر حسین موسوی سنگ ها را بسته و قصد دارند همه سگ ها را رها کنند٬ مطالعه روندی که منجر به شکل گرفتن طرح آتش به اختیار در جبهه اصولگرایان شده در ارزیابی آینده کشور از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است..
تئوری بازی و ارزیابی مجوز آتش به اختیار!
تئوری بازی (Game Theory )در علوم سیاسی به مطالعه تغییر رفتار و نوسان بازیگران سیاسی و اجتماعی بر اساس مدل های ریاضی می پردازد و حتی برای ارزیابی تغییرات بیولوژیک ٬ روانشناسی٬ یا خود معادله های ریاضی از تئوری بازی استفاده می شود.
حاصل جمع صفر (zero sum game) یکی از اصلی ترین پایه های تئوری بازی است که با استفاده از فرمول های ساده ریاضی می توان تغییرهای رفتار بازیگران سیاسی را ارزیابی و فرموله و حتی منحنی آن را ترسیم کرد. بر اساس قاعده zero sum game هر آنچه رقیب شما برنده می شود٬ دقیقا برابر همان چیزی است که شما از دست داده اید و سهم شما صفر شده است. در رقابت های دو طرفه تئوری بازی، هر چه که شما از دست می دهید برابر همان چیزی است که رقیب شما به دست می آورد و به عبارت دیگر باعث می شود بشقاب شما خالی از کیک شود.
بر اساس تئوری بازی به سادگی می توان علل طراحی مجوز آتش به اختیار را توصیخ داد و فهمید چرا اصولگرایان چنین طرح خطرناکی را پی ریزی کردند.
تئوری بازی می گوید که اصولگرایان ایران بازنده شدن در انتخابات ریاست جمهوری اخیر را بر اساس قاعده «حاصل جمع صفر » به مفهوم از دست دادن همه چیز و بی آینده شدن اصولگرایان٬ همچنین برنده شدن دایمی اصلاح طلبان تلقی کرده اند: یعنی قدرتی که از دست رفته با هیچ انتخاباتی و در هیچ زمان دیگری هرگز باز نمی گردد.
در کشورهایی که دمکراسی مبنای اداره سیاسی جامعه و جابجایی نوبتی احزاب و جریان های نفوذ است وقتی شما انتخاباتی را باختید خود را برای برنده شدن در دور بعد آماده می کنید. اما در نظام های مبتنی بر رفتارهای دیکتاتورمابانه استبدادی٬ وقتی طرفی که قدرت را در اختیار دارد در انتخابات می بازد٬ درصدد بر هم زدن نتیجه انتخابات بر می آید (مانند سال ۸۸) یا اینکه کلا از قید انتخابات می گذرد و حمله انتحاری -بخوانید آتش به اختیار- را انتخاب می کند که مفهوم آن بر هم زدن هر قاعده مورد توافقی است. معنای ساده این عبارت این است که اصولگرایان در ایران نه برنده شدن رقیب یعنی حسن روحانی را پذیرفته اند و نه باختن ابراهیم رئیسی را.
قاعده دشمن دشمن من دوست من است !
معنای مجوز آتش به اختیار این است که نتیجه انتخابات را به هر قیمت و به هر وسیله ای باید بر هم زد تا رای مردم بی اثر و جریان اصلاح طلبی در ایران زمین گیر شود. در این میان٬ هر بسیجی و هر نیروی لباس شخصی مجوز تیر برای زدن هر کسی در هر زمان و مکانی را دارد٬ پس منطقا می توان احتمال بهره گیری از توان عملیاتی داعش علیه مردم را نیز مورد ملاحظه قرار داد.
سردار حسین همدانی در جریان سرکرب اعتراض های مردمی در سال ۸۸ چاقو کش ها و لات ها و فواحش را مانند/ بر اساس تجربه دوران کودتای ارتشبد فضل الله زاهدی استخدام کرد تا در قالب واحدهای بسیج و نیز یگان های لباس شخصی علیه تظاهرات مردمی به کار گرفته شوند. این تجربیات ماکیاولی در حفظ قدرت به هر قیمت و به هر شکل و با هر تفسیری ٬ جهت گیری و جنس تفکر و بازی سیاسی اصولگرایان علیه مردم را آشکار می کند.
عقل سلیم انجام اولین عملیات داعش در حساس ترین منطقه حفاظت شده ایران و تهران٬ آن هم اندکی پس از انتخابات ریاست جمهوری و کمی پس از اعلام طرح آتش به اختیار را با دیده شک و تردید ارزیابی می کند.
شاید برخی از واحدهای داعش که در تور دستگاههای اطلاعاتی امنیتی اصولگرا قرار داشتند را آزاد گذاشتند تا پس از انتخابات یک بحران امنیتی علیه دولت ایجاد کنند که معنای آن چیزی نیست جز تبلیغ ناتوانی دولت در ادراه امنیت کشور.
وقتی واحد های سرخود وزارت اطلاعات در دوران فلاحیان مجوز شرعی و تجهیزات بمب گذاری و انفجار در حرم امام رضا و کشتن زائران هموطن بیگناه را داشتند٬ می توان داعش را نیز وا گذاشت تا از تورهای امنیتی حفاظت شده خارج شود و همان عملیاتی را انجام دهند که برادران آتش به اختیار در پی انجام آن هستند.
آن هایی که باخت انتخاباتی خود را بر اساس تئوری بازی و نیز محاسبات حاصل جمع صفر تفسیر و آتش به اختیار اعلام می کنند٬ منطقا به تئوری های دیگری هم دسترسی دارند. یکی از این تئوری ها این است که دشمن دشمن من یک جورهایی دوست من است. بر اساس این قاعده٬ آن تیم های عملیاتی داعش که در ایران هنوز دستگیر نشده اند سوژه های خوبی هستند برای اینکه آبروریزی های بزرگ برای دولت ایجاد کنند. و نیز سوژه های خوبی هستند تا از طریق آنها به مردمی که از توان افتاده اند قبولانده شود: از دور دوم ریاست جمهوری حسن روحانی امنیت ملی کشور آسیب پذیر شده است و دولت توانایی مهار نفوذی های داعش را ندارد.
آیا مشابه خواندن بنی صدر و حسن روحانی نیز از همان یک اتاق فکر صادر نشده است ؟ بی تردید٬ اگر داعشی های جنایتکار دست به یک عملیات یا سری عملیاتی در ایران بزنند که امنیت ملی کشور را مخدوش کند ٬ نباید در رقه یا موصل به دنبال مسببان و عاملان و برنامه ریزان آن بگردیم. عاملان آن را باید از نزدیکان و مرتبطان چهار حسین مستقر در کیهان و انصار حزبالله و سپاه و بسیج و البته حسین طائب رئیس حفاظت اطلاعات سپاه به حساب آورد که بیش از همه٬ از نتیجه انتخابات ریاست جمهوری اخیر شوکه شدند و بیش از هر کسی از مجوز آتش به اختیار خوشحال شدند و پرو بال گرفتند.
منابع:
https://en.wikipedia.org/wiki/Game_theory
http://levine.sscnet.ucla.edu/general/whatis.htm
https://en.wikipedia.org/wiki/The_enemy_of_my_enemy_is_my_friend
5 پاسخ
البته گوبلز هراندازه دروغ گفته باشد بنام خدا و پیامبر دروغ نمی گفت ! ایشان این اندازه هم دروغگو نبود که بگوید مقام معظم رهبری هنگام جدا شدن از مادر گفت یا علی ! یا دروغی تا این اندازه نمی گفت که بگوید « شب میلاد پیامبر گرامی اسلام، خدا در جشن تولد پیغمبر مژده ظهور خمینی را داد» !
یا مانند ولی امر مسلمین جهان بگوید من از قطار در حال حرکت خودم را به بیرون پرت کردم تا نماز بخوانم ! یا بگوید برای دفاع از مردم ایران بود که نیرو به سوریه فرستادم !
گویی مردم بکارگیری اراذل و اوباش برای سرکوب مردم از سال ۵۸ تا کنون و شکنجه و تجاوز به زندانیان بی پناه و دیگر جنایتها را فراموش کرده اند !
کو ذره ای شرم ؟
فرازی از سخنان سردار همدانی،
خودتان قضاوت کنید گوبلز کدام طرف میز نشسته است :
با کار اطلاعاتی اقدامی انجام دادیم که در تهران صدا کرد. ۵ هزار نفر از کسانی که در آشوبها حضور داشتند ولی در احزاب و جریانات سیاسی حضور نداشتند بلکه از اشرار و اراذل بودند را شناسایی کردیم و در منزلشان کنترلشان میکردیم. روزی که فراخوان میزدند اینها کنترل میشدند و اجازه نداشتند از خانه بیرون بیایند. بعد اینها را عضو گردان کردم. بعداً این سه گردان نشان دادند که اگر بخواهیم مجاهد تربیت کنیم باید چنین افرادی که با تیغ و قمه سروکار دارند را پای کار بیاوریم. یکی از اینها فردی بود به نام ستاری. این ستاری وقتی به جمعیت زد جانباز ۷۰ درصد شد و سال گذشته هم به شهادت رسید.
http://sahamnews.org/2015/10/291154/
در این مصاحبه سردار همدانی با جزئیات از استهدام چاقوکش ها برای سرکوب مردم اشاره می کند
مصاحبه اصلی با نشریه جوان در همدان انجام شده است
البته طبیعی است باور این قضیه، اما ظاهرا شما در جریان قرار نداشتید. چون اساسا شهرت سردار همدانی به خاطر همین مصاحبه و افشای استخدام ارازل و اوباش است
در زبان فارسی چیزی به نام تئوری بازی نداریم همان طور که در انگلیسی چیزی به نام Theory of game نداریم. عبارت صحیح در زبان فارسی نظریه بازی ها است که ترجمه Theory of games می باشد. عباراتی مانند Game theory نمی توانند در فارسی به صورت کلمه به کلمه ترجمه شوند.
خط مورب / در زبان فارسی کاربردهای مشخصی دارد مانند نمایش تاریخ یا جدا کردن مصراع های یک بیت. لطفا از دستورات زبان انگلیسی در متن های فارسی استفاده نکنید.
گوبلز میگفته، دروغ را هرچه بزرگتر بگوئید باورپذیرتر!.
ظاهرا تحلیل سیاسی هر چه تند تر و افراطی تر و منفی و خشن تر پر مشتری تر!
مثل فیلم های جنائی و سکسی! مثل اونجائی که نوشته سردار فلان چاقو کش ها و فاحشه ها را مثل زاهدی استخدام کرد و فلان.
دیدگاهها بستهاند.