پیامد افزایش تنش‌ در سطح بالای قدرت؛

ملاقات رودرروی آتش‌به اختیارها با روحانی

زیتون ـ مهسا محمدی: دعوا میان رهبر جمهوری اسلامی و رییس جمهور ایران بالا گرفته است. این کشمکش هر چند که ظاهرا اتفاق تازه‌ای نیست و سال‌ها است که به شکل دعوای جناحی، زیرپوست حاکمیت و به دور از چشم عموم جریان دارد، این بار بیش‌تر از هر زمان به سطح آمده و وارد فاز جدیدی شده است.

امروز، بخشی از شرکت‌کنندگان در راهپیمایی روز قدس که بنا بود در مخالفت با اسراییل و برای آزادسازی فلسطین شعار بدهند، خود را به محل حضور رییس‌جمهور رساندند و با الهام از پست‌های تلگرامی آیت‌الله خامنه‌ای شعار « روحانی، بنی صدر پیوندتان مبارک» سر دادند و با مشت‌های گره کرده به سوی حسن روحانی، معاون وی و علی مطهری شعار« مرگ بر فتنه گر، مرگ بر منافق و مرگ بر آخوند آمریکایی» سر دادند.
این فضا اما به یکباره به وجود نیامده است بلکه محصول کشاکش دراز دامنی است که جلوه‌هایی از آن در سخنرانی‌های حسن روحانی و آیت‌الله خامنه‌ای و در پست‌های اینستاگرام، توئیتر و تلگرام آنان دیده‌می‌شود. رهبر و حامیانش بی‌محابا و علنی بر روحانی می‌تازند و روحانی و حامیانش پوشیده، کج دار و مریز و هوشمندانه.
حال دعوا به جایی رسیده که به جز محافل و خبرگزاری‌های داخلی، گاردین نیز در سرمقاله خود از «اختلاف آیت‌الله و رییس‌جمهور منتخب» سخن می‌گوید و یکی از نشانه‌های آن را تحقیر رییس جمهور ایران در جلسه‌ای با حضور سران نظام ، بعد از رییس جمهور شدن روحانی با رای بالا، عنوان می‌کند.

اینجا جمهوری اسلامی است

جرقه‌های ابتدایی دعوای فعلی رهبر و رییس جمهور ایران با اظهارنظر تند و حمله شدید رهبر جمهوری اسلامی علیه سند ۲۰۳۰ یونسکو، زده شد.
آیت‌الله علی خامنه‌ای، در اردیبهشت ماه سال جاری و پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در دیداری با معلمان کشور گفت:«این سند ۲۰۳۰ یونسکو و از این قبیل، چیزهایی نیست که جمهوری اسلامی بتواند زیر اینها شانه قرار بدهد و تسلیم شود.» او با گله‌ از شورای انقلاب فرهنگی گفت که نباید می‌گذاشتند که کار به اینجا بکشد که «ما بیاییم و جلوی این کار را بگیریم، اینجا جمهوری اسلامی است.» وی در حالی که دولت را مخاطب قرار داده بود اظهار کرد: «اصل کار غلط است. اینکه ما برویم سندی را امضا کنیم و بعد هم بیاییم بی‌سروصدا آن را اجرا کنیم؛ نخیر! مطلقاً مجاز نیست.»
حسن روحانی هم در همایش تبلیغات انتخاباتی خود در پاسخ به این اظهارات رهبر جمهوری اسلامی گفت که به رهبر و ملت ایران اطمینان می‌دهیم که این سند را در چهارچوب قوانین و فرهنگ ایران اجرا می‌کنیم.
آیت الله خامنه ای اما به این اظهارات بسنده نکرد و در هر فرصتی در روزهای قبل و بعد از انتخابات به این سند آموزشی تاخت و آن‌ را تبدیل به یکی از محورهای حمله به دولت مستقر در میان هواداران خود و رقبای انتخاباتی حسن روحانی کرد.

حتی در زمان حمله تروریستی داعش به مجلس ایران هم بعد از اشاره‌ای کوتاه به این اتفاق و «ترقه بازی» خواندن آن، دوباره به سراغ سند ۲۰۳۰ رفت و از این رهگذر به دولت تاخت و تاکید کرد:«آنهایی که خیال می‌کنند ما گزارش درست نگرفته‌ایم؛ نه، گزارش‌های ما گزارش‌های درستی است.حرف من این است که نظام آموزشی کشور نباید بیرون کشور نوشته بشود.»
با بالا گرفتن دعوا، حسن روحانی نیز بعد از آنکه مجددا به عنوان رییس جمهور ایران انتخاب شد در همان روزهای ابتدایی، در همایش فعالان ستاد انتخاباتی خود اظهار داشت که از این «توطئه ۲۰۳۰ » نمی‌گذرد و تا آخر دولت دوازدهم آن را دنبال می‌کند. در ادامه نیز سندهایی مبنی بر اطلاع همه ارکان نظام از امضای این سند در فضای مجازی منتشر شد.
بعد از این اتفاقات، صف‌بندی نیروها واضح تر شد، برادران لاریجانی که یکی در صدر دستگاه قضا و دیگری بر صندلی ریاست قوه مقننه تکیه زده هر کدام به سویی متمایل شدند. علی لاریجانی گفت که سند را به هیات تطبیق مصوبات فرستاده و زیرساخت‌های آن اشکال قانونی ندارد. از سوی دیگر صادق لاریجانی دولت را متهم کرد که در مقوله سند ۲۰۳۰ برای خود دنبال «شریک جرم» می‌گردد. در نهایت اما با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، اجرای سند ۲۰۳۰ یونسکو لغو شد.

مبنای مشروعیت «آخوند آمریکایی»

یکی دیگر از جنجالی‌ترین اظهارات آیت‌الله خامنه‌ای که آتش این جنگ لفظی و مجازی را شعله‌ور‌تر کرد توصیه‌ای بود که تنها یک ماه بعد از انتخاب مجدد حسن روحانی به هوادارن خود کرد که چیزی شبیه اعلان جنگ به دولت بود. وی گفت:«شما افسرهای جنگ نرمید،آنجایی که احساس می‌کنید دستگاه مرکزی اختلالی دارد و نمی‌تواند درست مدیریت کند، آنجا آتش‌به‌اختیارید.»

آیت‌الله خامنه ای کمتر از یک هفته بعد از آنکه «آتش» را در «اختیار» افسران جنگ نرم خود گذاشت از جبهه‌ای دیگر به رییس جمهور حمله کرده و در دیدار روسای قوای سه‌گانه و دیگر مقام‌های ارشد حکومت گفت:«در سال ۵۹، رییس جمهور وقت جامعه را دو قطبی، و مردم را به دو دسته مخالف و موافق تقسیم کرد که نباید این تجربه تکرار شود.»

برای روحانی حفظ و بالا بردن ارزش برگ برنده‌ای که در دست دارد، یعنی رای مردم، در برابر رقیبان قدرتمند اما انتصابی‌اش حکم مرگ و زندگی را دارد

وی همچنین در بخش دیگری از سخنانش در همان مراسم خطاب به رییس‌جمهور در مورد مسائل اقتصادی گفت:«رییس جمهور محترم در سخنانشان مواردی را گفتند که «باید بشود» اما مخاطب و مجریِ عمده این موارد، خود ایشان و تیم کاری دولت هستند.»
یکی دیگر از موضوع‌هایی که حساسیت این برخوردها را بالا برد دعوا بر سر اظهارنظرهای رییس‌جمهور، رهبر و هوادارانش بر سر مساله «رای مردم » و «مبانی حکومت و فرمانروایی» بود.

حسن روحانی طی اظهاراتی با ذکر یک جمله از نهج‌البلاغه، گفته بود که رای و نظر مردم هدیه دنیای غرب بعد از رنسانس برای ما نیست. ما دارای مذهب و مرام و دینی هستیم که امیرالمومنین «مبنای حکومت و فرمانروایی» را، «رأی مردم» می‌داند. این اظهار نظر وی خشم روحانیون و مراجع هوادار نظریه ولایت فقیه و آیت الله خامنه‌ای را برانگیخت.
مکارم شیرازی در واکنش به وی اظهار داشت که روحانی یک صفحه از نهج‌البلاغه را دیده و بقیه را ندیده است. به گفته وی:«یکی از مسلمات مذهب شیعه این است که امام را خدا و نه آرای مردم تعیین می‌کند.»

احمد جنتی نیز در بیانیه‌ای که با عنوان بیانیه مجلس خبرگان منتشر شد اما فقط امضای جنتی را داشت، اظهار کرد که طرح موضوع اهمیت نقش مردم در حکومت اسلامی مردود بوده و جایگاه رهبری منشاء «مردم‌سالاری» دینی است. به دنبال این اظهارات، حسن روحانی هم در صفحه اینستاگرام خود بخشی از یک سخنرانی آیت‌الله خامنه ای در سال ۱۳۶۶ را منتشر کرده است که در آن به اهمیت رای مردم در انتخاب حاکم اشاره شده است.
روز گذشته رهبر جمهوری اسلامی بار دیگر در صفحه تلگرام خود فایلی منتشر کرد که در آن به بازخوانی سرنوشت بنی‌صدر پرداخت. او در مراسم افطار با جمعی از اساتید نیز با وجود خارج شدن سند ۲۰۳۰ از دستور کار شورای عالی انقلاب فرهنگی مجددا به این سند تاخت.

روحانی نیز در سخنرانی و صفحه توییتر خود از «دولت با تفنگ» سخن گفت و به سپاه، که نیروی نظامی تحت امر و هوادار رهبری است حمله کرد و نوشت: «ابلاغ سیاست‌های اصل۴۴ برای واگذاری اقتصاد به مردم بود؛ اما بخشی از اقتصاد که دست دولت بی‌تفنگ بود را به یک دولت با تفنگ تحویل دادند.»
حال با رسیدن دعوا به این نقطه گروهی از کارشناسان بر این عقیده اند که رهبر جمهوری اسلامی دیگر فقط نمی‌خواهد به رییس جمهور یادآوری کند که « اینجا جمهوری اسلامی است» بلکه رویارویی جدی‌تری در پیش است.

با اتفاق‌های راهپیمایی روز قدس به نظر می‌رسد که دعوا از مرحله لفظی و مجازی فراتر رفته است و به تاخیر انداختن مراسم تنفیذ رییس جمهور نیز این فرض را تقویت می‌کند. از سوی دیگر حسن روحانی نیز در این دعوا چندان دست بسته و آسیب‌پذیر به نظر نمی‌رسد، پیگیری مجدانه وی در موضوع مشروعیت یافتن حاکم از «رای مردم» علیرغم حمله‌های سنگین جبهه مخالف، نشان از تعیین کنندگی این بحث در مسئله جانشین رهبری دارد. در این مرحله به نظر می‎رسد برای روحانی حفظ و بالا بردن ارزش برگ برنده‌ای که در دست دارد، یعنی رای مردم، در برابر رقیبان قدرتمند اما انتصابی‌اش حکم مرگ و زندگی را دارد

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

3 پاسخ

  1. مقام معظم رهبری به روسای جمهوری به عنوان هوو نگاه میکند و رفتارش نیز درست مانند زنان حرمسراست ، طعنه زدن ، دسیسه چینی و رجز خوانی خواجگان انتصابی !

  2. سلام

    سمت وسوی اقتصادی در قرآن به سوی رفع نیاز طبیعی تمام نیازمندان است.نیازمندانی که در حد وسع و توان خود تلاش میکنند.

    بعلت وقوع حوادث یا اختلافات در توان و استعداد یا تقدیر الهی بهره مندی یک عده بیش از دیگران میشود ایشان باید در ازای باور به پاداش اخروی با مدیریت جمعی در راه رفع نیاز طبیعی محتاجان اقدام نمایند…

    این حرکت در بستر اولیه رضایت اجتماعی صورت میگیرد…

    پویایی در پرداخت زکات و انفاق میزان آن را منوط میکند به نیازهای هر عصر و زمان….

    با پیدایش دستاوردهای اقتصادی علم و تولید انبوه و مصرف انبوه و تخصصی شدن کارها رعایت رضایت اجتماعی بیش از پیش ضروری و گسترده میشود…حق نیازمندان آشکار تر میگردد…

    اگر بر اثر پیدایش منابع زیرزمینی گسترده اقتصاد ملی پیدا شده باشد نباید دوباره آنرا به سطح خصوصی برگردانیم….

    خصوصی کردن اقتصاد ملی شده کار اشتباهی است و با موازین قرآنی سازگاری ندارد…

    برای بهره وری بیشتر باید مدیران مومن بکار گرفته شوند.بالا بردن ایمان مدیران وظیفه طبقه روحانیون و منذرین و معلمین قرآن است….ایشان باید مدیران را به پاداش الهی امیدوار و از عذاب الهی پرهیز دهند….

    نه اینکه به بهانه بهره وری بیشتر اقتصاد ملی شده را خصوصی کنیم….فروش اقتصاد ملی شده اقتصادی که رضایت اجتماعی افراد گذشته و حال و آینده در آن دخیل است ممکن نیست…قیمتی نمی توان بر آنها گذاشت تا به بخش خصوصی واگذار گردد…قیمت آنها نامعلوم است….

    بنای کج واگذاری اقتصاد ملی به بخش خصوصی امروزه در حال فرو ریختن است….باعث اختلافات شدید خواهد شد…

    اشتباه نشود فعالیت بخش خصوصی منع نمی شود بلکه ایشان خودشان باید فعالیت جدیدی را آغاز کنند نه اینکه مالک اقتصاد ملی شوند….

    والسلام

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

پیامد افزایش تنش‌ در سطح بالای قدرت؛

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »