زیتون-احسان مهرابی: با گذشت یک ماه از انتخابات شوراها، حاشیههای فهرست اصلاحطلبان همچنان ادامه دارد و حتی موضع گیری اینستاگرامی یکی از منتخبان ،داغ منتقدان را تازه میکند و دوباره بنزین بر آتش میریزد.
یکی از دلایل برجسته شدن این اختلافها قاعدتا شبکههای اجتماعی است، چرا که این گلایهها از اولین دوره انتخابات شوراها نیز وجود داشته اما به دلیل شرایط متفاوت، در آنزمان و حتی سالها پس از آن نیز مطرح نشده است. انتخابات شورای شهر اول، اولین انتخابات پس از دوم خرداد ۷۶ بود و اصلاح طلبان یا نیروهای مشهور به چپ، خود را از پیش پیروز انتخابات میدیدند.
از سوی دیگر بر خلاف سالهای گذشته که نیروهای چپ در عزلت بودند و تا حدودی متحد، تقسیم غنائم پس از پیروزی دوم خرداد، گلایههایی را به وجود آورده بود. از همین رو در جلسات «شورای هماهنگی گروههای خط امام» بحثهای شدیدی درباره فهرست اصلاحطلبان در میگرفت . دراین شورا نمایندگان گروههایی چون مجمع روحانیون مبارز، دفتر تحکیم وحدت،انجمن اسلامی معلمان و دیگر گروه های مشهور به چپ و خط امامی حضور داشتند.
ابراهیم اصغرزاده یکی از نامزدهای مورد مناقشه بود، به گونهای که در شب تصمیمگیری درباره او، بحث شدیدی بین مهدی کروبی و علی اکبر محتشمیپور در گرفت. کروبی مدافع اصغرزاده بود و محتشمیپور او را قابل اعتماد نمیدانست. بحث آن قدر بالا گرفت که محتشمیپور بر خلاف روال مرسوم، در جمع دیگر اعضای جلسه سیگار کشید. در نهایت اما اصغرزاده در فهرست نیروهای مشهور به خط امام قرار گرفت.
فضای سیاست ایران نیز از سالها پیش یک فضای معمولی نیست و چهرههای شاخص اصلاح طلب متناسب با شرایط، بیشتر تصمیمات اورژانسی گرفتهاند
برخی از دیگر نامزدهای این فهرست نیز در فضای سیاسی چندان شناخته شده نبودند و برای جلب نظر گروههایی چون هنرمندان از آنها حمایت شده بود، از جمله محمد حسین حقیقی، فیلم ساز.فاطمه جلایی پور نیز اگر چه خود چهرهای سیاسی بود اما شناخته شده نبود و حضور او در فهرست اصلاحطلبان به حساب حمایت برادرش گذاشته میشد. حزب کارگزاران سازندگی نیز از قرار نگرفتن نام تعدادی از وزرای دولت هاشمی رفسنجانی در این فهرست انتقاد کرده و در فهرست خود تعدادی از آنان را قرار داده بود اما این گلایهها در فضای عمومی مطرح نشد.
شورای شهر اول با حضور شاخصترین چهرههای اصلاحطلب از جمله عبدالله نوری و سعید حجاریان اما بدترین نتیجه را برای اصلاحطلبان رقم زد. با خروج عبدالله نوری از شورا برای نامزدی در مجلس، هیچیک از روسای بعدی توان کنترل درگیریها بین اصغرزاده و حامیانش از یکسو و مرتضی الویری شهردار منتخب و حامیانش را نداشتند.
در نهایت شورای شهر تهران منحل شد و اصلاحطلبان در انتخابات شورای دوم با چندین فهرست به میدان آمدند. در برخی فهرستها از جمله فهرست حزب جبهه مشارکت٬ مصطفی تاج زاده سرلیست بود و در برخی دیگر از جمله ائتلاف حزب همبستگی و دیگر گروهها اصغرزاده. دست آخر اما شورای دوم به اصولگرایان رسید.
در شورای سوم اصلاحطلبان تا حدودی از تجربههای گذشته درس گرفته و منسجم شده بودند. محوریت این انتخابات برخلاف گذشته بیشتر با حزب تازه تاسیس اعتماد ملی و مهدی کروبی بود. حضور ورزشکاران در فهرستهای اصلاحطلبان و اصولگرایان نیز از این شورا باب شد. درباره فهرست اصلاح طلبان در شورای سوم نیز انتقاداتی مطرح بود از جمله حضور یکی از اقوام محمد خاتمی که به نسبت دیگر نامزدها سابقه اجرایی چندانی نداشت. در نهایت اصلاحطلبان در این انتخابات تنها سه کرسی کسب کردند٬ هر چند که برخی هادی ساعی را نیز در کنار محمد علی نجفی، احمد مسجد جامعی و معصومه ابتکار جزو اصلاحطلبان قلمداد می کردند.
شفافیت در تصمیمات شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان میتواند یک مطالبه منطقی باشد اما به سامان رسیدن تصمیمهای این شورا با موانع ساختاری زیادی مواجه است
شورای چهارم اما در حاشیه انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و مهمتر از آن حوادث انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ شکل گرفت و به همین دلیل انتخابات آن در فضای سیاسی و رسانهای چندان مورد توجه نبود.
انتقادها از فهرست اصلاحطلبان در این دوره، بعد از انتخابات آغاز شد. زمانی که الهه راستگو نامزد معرفی شده از سوی حزب کار و احمد دنیامالی نامزد مورد حمایت اصلاحطلبان به محمد باقر قالیباف در مقابل محسن هاشمی رای دادند.
انتخابات پنجم اما رکورد دار بیشترین انتقادها از فهرست اصلاحطلبان بوده است. هر چند در این فهرست اتفاقهای مهمی از جمله حذف اعضای شورای چهارم اتفاق افتاده اما در نهایت کفه انتقادها پررنگتر شده است.
منتقدان البته همه هم نظر نیستند، برخی حامیان اعضای حذف شده شورای شهر قبل و یا افراد راه نیافته به فهرست اصلاحطلبانند.
برخی از منتقدان اما یادآور میشوند که فهرست ضعیف اصلاحطلبان باعث دلزدگی مردم از آنان و تکرار شورای شهر دوم خواهد شد. گروهی از منتقدان نیز مواضع برخی نامزدها و پایبند نبودن آنان به مشی اصلاحطلبی را به رخ میکشند.
البته موافقان هم یادآوری میکنند که در نهایت کار جمعی اعضای شورا مهم است چرا که اتفاقهای شورای شهر اول نه به دلیل حضور چهرههای ضعیف بلکه به دلیل درگیری چهرههای قوی، نبود مدیریت واحد در شورای شهر و بیتفاوتی اصلاحطلبان به اتفاقهای شورا رخ داد.
شفافسازی مکانیسم تصمیمگیری شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان، دیگر مطالبه مطرح در ایام انتخابات و پس از آن بوده است٬هرچند که ساختار شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان متفاوت از دورههای گذشته انتخابات است.
پیش از سال ۹۴ تنها احزاب اصلاحطلب در ائتلاف جمعی و یا پراکنده برای فهرستها تصمیم می گرفتند اما در شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان چهرههای حقیقی هم به همراه احزاب حضور دارند.
شفافیت در تصمیمات شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان میتواند یک مطالبه منطقی باشد اما به سامان رسیدن تصمیمهای این شورا با موانع ساختاری زیادی مواجه است. از جمله مهمترین مشکلات مشخص نبودن وزن احزاب اصلاح طلب است.
برخی از احزاب اصلاحطلب که حتی یک دفتر در تهران ندارند و تنها با یک نفر شناخته میشوند، خواهان سهمی برابر با احزابی نظیر کارگزاران سازندگی هستند.
از سوی دیگر هیچ مکانیسم دقیقی وجود ندارد که وزن این احزاب در فضای سیاسی کشور روشن شود و به این ترتیب اعضای شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان مجبورند بر اساس نظرات خود سهمیههایی را برای احزاب تعیین کنند.
راه حل معقول که توسط بسیاری از چهرههای سیاسی نیز پیشنهاد شده، تشکیل دو یا سه حزب بزرگ و فراگیر اصلاحطلب است که البته آن هم به دلیل خصلتهای معمول در بین چهرههای سیاسی ممکن نیست.
فضای سیاست ایران نیز از سالها پیش یک فضای معمولی نیست و چهرههای شاخص اصلاح طلب متناسب با شرایط، بیشتر تصمیمات اورژانسی گرفتهاند. تا بهبود شرایط نیز گویا تنها راه ادامه همین روش کج دار و مریز فعلی البته با بهبود برخی از ساز و کارها است. اعضای شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان البته می توانند با آن دسته از منتقدان فهرست که دلیل انتقادشان سهم خواهی نیست، نشستهایی را برگزار کنند و ار نظرات آنان برای بهبود مکانسیم تصمیم گیری در این شورا استفاده کنند
3 پاسخ
با تمام مخالفتم با محتشمی حق با او بود اصغرزاده قابل کنترل نیست والبته بسیاری دیگر از حضرات اصلاح طلب آنها به فکر خودشان هستند هر چند تا یافتن جایگزین بهتریند
بعلاوه محتشمی و امثالهم، به دلیل سوابق اعمالشان، نباید میدان دار و نماینده ی جریان اصلاح طلبی باشند. امثال ایشان با استبدادطلبی، سنخیت بیشتری دارند.
تا یک دمکراسی معقول و آبرومند، راه درازی داریم. لذا بهتر است نهاد سازی ، آموزش، و نیز آئین نامه و مرام نامه ی شفافی تنظیم گردد و در اولویت قرار گیرد.
دیدگاهها بستهاند.