زیتون: کتاب «گره گشایی به شیوه فیلسوفان و مهندسان» حاوی مجموعه مقالات در باب علم و تکنولوژی و سیاستگذاری نوشته ی « علی پایا» به وسیله انتشارات «پژوهشکده مطالعات اجتماعی و فرهنگی» منتشر شد. فهرست مقالات و پیشگفتار این کتاب به وسیله ی نویسنده در اختیار زیتون گرفته است که در ادامه می آید.
***
گره گشایی به شیوه فیلسوفان و مهندسان
مجموعه مقالات در باب علم و تکنولوژی و سیاستگذاری
علی پایا
پژوهشکده مطالعات اجتماعی و فرهنگی
۱۳۹۵
فهرست مقالات
پیشگفتار
در باره علم و اندیشه نقاد
رابطه میان علم و نقد
علم و تفکر نقادانه
در باب تاثیرات متقابل علم، فناوری و جامعه
در باره تکنولوژی
ملاحظاتی نقادانه در باره توسعه تکنولوژی
نظمی که تکنولوژی بر ما تحمیل می کند
تأمل در ماهیت و جایگاه مهندسی در جوامع مدرن و چالشهای مهندسی در ایران
در قوت ها و ضعف های مهندسی و تاثیر آن در علوم انسانی و اجتماعی
ارزیابی نقادانه امکانپذیری تکنولوژی دینی: نمونه تکنولوژی فرقه آمیش
در باره سیاستگذاری
آیا “الگوی توسعه ایرانی-اسلامی” دست یافتنی است؟
گفت و گو در باره سیاستگذاری در قلمرو علوم انسانی
چگونه می توان کارآیی علوم انسانی را افزایش داد؟ بحثی در امکان پذیری و راهکار های عملی
آیا دستیابی به نوآوری تابع قاعده است
نقد و بررسی چهارمین تحریر از نقشه جامع علمی کشور
***
پیشگفتار
پژوهشکده مطالعات اجتماعی و فرهنگی که در زمره آن دسته از نهاد های پژوهشی فعال در کشور است که به گونه ای “مساله-محور” تکاپو های خود را سامان می دهد از صاحب این قلم دعوت به عمل آورد تا شماری از مقالاتی را که به زبان فارسی طی سه دهه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در حوزه های مرتبط با علوم انسانی و اجتماعی تحریر کرده است، مقالاتی که هر یک در شماره ای از نشریه ای آکادمیک و یا احیانا عامه خوان، اینجا و آنجا، نشر یافته است، در قالب مجلداتی چندگانه، حول موضوعاتی مشخص -مرتبط با محتوای مقالات- بازْ تدوین کند و آنها را در اختیار محققان ایرانی قرار دهد.
این شیوه ترویج معرفت در حیطه عمومی، سنت حسنه ای است که در کشور های پیشرفته سابقه ای طولانی دارد و از رونق بازار آن، حتی در عصری که دسترسی به اطلاعات از طریق اینترنت و در فضای مجازی به مراتب سهل تر از گذشته شده، کم نگردیده است.
در تلاش برای جمع آوری مقالات مختلف و تنظیم آنها بر وفق سبک و سیاقی نظام مند، به یاد تمثیل زیبایی افتادم که آشنای دیرین، آقای موسوی گرمارودی، در مقدمه خود بر کتاب مرحوم دکتر محمود عنایت که مسوولیت ویرایش آن را برعهده داشت تحریر کرده بود: او نظم و نسق دادن به مقالات پراکنده را با به رشته کشیدن “دانه های تسبیحی که از هم جدا مانده اند” مانندکرده بود.
مقالات مندرج در این مجموعه در سال های دور و نزدیک تحریر شده اند و به اعتبار محتوایشان ذیل سه عنوان کلی، “علم و اندیشه نقاد”، “تکنولوژی”، و “سیاستگذاری” گرد آورده شده اند. در تدوین کنونی، همه مقالات مورد بازبینی قرار گرفته اند و به تناسب هیئت فعلی، مشمول جرح و تعدیل و پیرایش و احیانا افزایش قرار گرفته اند. هرچند کوشش بر این بوده است که میزان این قبیل ویرایش ها در ترازی حداقلی محدود نگاه داشته شود.
از جمله مواردی که مشمول تعدیل واقع شده است نکات مکرری است که بضرورت و به این اعتبار که هر مقاله، در نشریه ای و برای مخاطبان آن نشریه تنظیم شده بوده است و لاجرم می باید در خودْ تمام می بوده باشد، در آنها راه یافته است. با این حال در مواردی، احیانا پاره ای از توضیحات در خصوص موضوعات بنیادین، بیش از یکبار در کل کتاب ظاهر می شوند. دلیل این امر آن است که ساختار کنونی که در برگیرنده “مجموعه ای از مقالات” است ممکن است موجب شود برخی از خوانندگان به عوض مطالعه همه مقالات صرفا به نحو گزینشی به سراغ مواردی بروند که با حوزه علائقشان ارتباط نزدیک تری دارد.در عین حال در تقریبا تمامی مواردی که مضامینی در کتاب تکرار شده اند، کوشش شده است تا با ارائه مثالها و نمونه های تازه، زوایای تازه تری از مساله برای خواننده آشکار شود و مطلب با درجه ای از حلاوت و تازگی همراه گردد و تا اندازه ای در چهره سخنی نو، که آن را حلاوتی دیگر است، ظاهر گردد.
شماری از مقالات این مجموعه در هیئت گفت و گو (های عمدتا مکتوب) شکل گرفته اند و برخی نیز به صورت مقالاتی مستقل و ناظر به مسائلی خاص تحریر شده اند. معدودی از مقالات نیز در هیئت نقد مقالات دیگر نویسندگان تنظیم شده اند.
شرح کوتاهی از مقالات مندرج در مجموعه در پی می آید.
نخستین مقاله از بخش اول که به موضوع علم و نقادی اختصاص دارد، با عنوان “از علم کاشف تا تناقض ممکن: ابعاد متنوع رابطه ی علم و نقد” در ماهنامه سوره، مهر و آبان ۱۳۹۴، صص ۸۱-۹۰، و در قالب گفت و گویی مکتوب در خصوص رابطه میان علم و نقد، نشر یافته است. هرچند سردبیر نشریه، صاحب این قلم را در پاسخ به همه یا برخی از پرسش ها مختار ساخته بود، نگارنده به اعتبار اهمیت جنبه های مختلف و متنوعی که در پرسش ها مطرح شده بود، و از آن رو که به نظر می رسید این پرسش ها یا مشابه آنها برای بسیاری دیگر از دانشوران مطرح است، تصمیم گرفت به همه آنها پاسخ دهد. اما پاسخ ها عموما برای مخاطبانی تحریر شده اند که با مباحث فلسفی مربوط به علم فی الجمله آشنایی دارند. خواننده ای که با آراء نگارنده آن گونه که در مقالات و مکتوبات و آثار دیگر وی ارائه شده اند آشنایی نداشته باشد، احیانا ممکن است در فهم بعضی از استدلال ها، که به نیت پرهیز از زیاد شدن حجم مکتوب کنونی در تنظیم و ارائه آنها جنبه اختصار رعایت شده است، با مشکل روبرو شود. بدین جهت نگارنده اولا به خوانندگان احتمالی این متن توصیه می کند در مطالعه متن دقتی بیش از حد معمول مبذول دارند و ثانیا برای درک بهتر استدلال ها به مقالات دیگر نگارنده که در آنها به موضوعاتی مشابه پرداخته شده است نظری بیندازند. پاسخ ها به سبک و سیاق گفت و گویی با مخاطبی ناآشنا، که در این متن با عنوان “پرسشگر” از وی یاد می شود، تنظیم شده اند. در مواردی برای توضیح بیشتر آنچه در متن مورد بحث قرار گرفته است پانوشت هایی افزوده شده است، اما شمار این موارد چندان نیست که خواننده را از مطالعه منابع دیگر بی نیاز سازد. نگارنده امیدوار است توضیحاتی که در پاسخ پرسش ها آورده است باب گفت و گویی سازنده در خصوص موقعیت علوم انسانی و اجتماعی در ایران و نیز رویکرد به علم جدید را هموار کند.
دومین مقاله در بردارنده گفت و گویی است که پرسش های آن به وسیله نشریه گفتمان الگو با نگارنده در میان گذارده شد. این پرسش ها حول محور تفکر انتقادی و رابطه آن با عقلانیت نقاد تنظیم شده اند. مقاله با عنوان “از تفکر انتقادی تا عقلانیت نقاد” در شماره هفتم نشریه گفتمان الگو، نوروز ۱۳۹۴ منتشر شد.
آخرین مقاله بخش نخست مجموعه کنونی با عنوان، “ملاحظاتی نقادانه در باره تاثیرات متقابل علم، فناوری و جامعه”، باز هم در قالب یک گفت و گو در فصلنامه فرهنگ دانش، سال اول، شماره ۲، بهار ۱۳۸۶، منتشر شد. در پاسخ به این پرسش ها که ناظر به شماری از مهمترین مسائل در قلمرو علم و فناوری و اجتماع است، کوشش شده تا هم مسائل بومی و هم موضوعات جهانی در حوزه علم، فناوری و جامعه مورد توجه قرار گیرد.
نخستین مقاله در بخش دوم مجموعه که مباحث مربوط به تکنولوژی را در بردارد “ارزیابی فلسفی و دلالت های سیاستگذارانه تأثیرات چهارمین موج توسعه علمی و فناورانه بر فرهنگ و جامعه : ملاحظاتی از دیدگاه عقلانیت نقاد” نام دارد. این مقاله یکی از محصولات نظری پروژه ای بود که نگارنده با مشارکت یک همکار دانشگاهی، دکتر رضا کلانتری نژاد، و با حمایت مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور به انجام رساند. این مقاله در فصلنامه سیاست علمی، سال دوم، بهار و تابستان ۱۳۸۹، صص ۳۳-۵۲، به چاپ رسیده است. مقاله با تاکید بر این که ارزیابی نقادانه تحولات اجتماعی و بررسی تاثیرات متقابل عواملی که در صحنه حیات آدمی، احوال و شیوه زیست افراد و جوامع را شکل می دهند، از دغدغه های اصلی آن دسته از متفکران معاصر است که تلاش می کنند از ابزار های نظری برا ی راهگشایی در حوزه های عملی بهره بگیرند، می کوشد به شیوه ای انتقادی و از دیدگاه ملاحظات فلسفی-نظری و با تکیه به داده ها و اطلاعات تجربی، برخی آثار و عوارض فرهنگی-اجتماعی تغییرات گسترده ای را که به علت پیشرفت بیسابقه علوم و فناوری های مدرن در حال پدیدار شدن است، مورد ارزیابی قرار دهد. در بخش نخست مقاله توضیحاتی در باره چهارمین موج توسعه علمی و فناورانه و نیزعلوم و فناوری های مدرن که از آنها در ادبیات بین المللی با عنوان علوم و فناوری های همگرا یاد می شود ارائه شده است. بخش دوم مقاله که صبغه ای عمدتا فلسفی دارد به بررسی برخی تبعات پیشرفت ها در زمینه علوم و فناوری همگرا بر فرهنگ و جامعه اختصاص دارد. توجه اصلی این بخش از مقاله ناظر به گزینه هایی است که در برابر انسان مدرن و در ارتباط با تحولات بی وقفه علوم و فنّاوری های جدید واقع است. در سومین بخش مقاله شماری آموزه های سیاستگذارانه برای دست اندرکاران سیاست ها و سیاستگذاری ها در ارتباط با تاثیرات موج چهارم توسعه علمی و فناورانه بر اجتماع و فرهنگ در ایران ارائه شده است.
دومین مقاله بخش تکنولوژی، با عنوان ” ملاحظاتی نقادانه در باره توسعه تکنولوژی” اول بار در شماره دوازدهم، دوره پنجم فصلنامه توسعه تکنولوژی، ۱۳۸۶، صفحات ۵ تا ۱۲ به چاپ رسید. در این مقاله که با اندکی بسط و گسترش در این مجلد بازتحریر شده است، با عنایت به تفاوت های میان تکنولوژی و علم، یک چارچوب مفهومی برای بررسی “توسعه تکنولوژی” ارائه شده است. بخش پایانی مقاله به پیشنهاد هایی برای دستیابی به توسعه تکنولوژی در ایران اختصاص دارد. از آنجا که هدف اصلی مقاله جلب توجه مخاطب به برخی از مسائل مرتبط با حوزه “توسعه تکنولوژی” به منظور ایجاد یک زمینه ذهنی مشترک است و نه عرضه یک تصویر تفصیلی و مبسوط، در سرتاسر مقاله اختصار و ایجاز تا حد امکان رعایت شده است.
سومین مقاله این بخش گفت و گویی است که آقای علی بزرگیان از روزنامه بهار در بررسی دو کتاب نگارنده، فناوری، فرهنگ و اخلاق، و چهارمین موج توسعه علمی-فناورانه و پیامد های اجتماعی و فرهنگی آن در ایران با وی به عمل آورد. این گفت و گو با عنوان “نظمی که گفت و گو بر ما تحمیل می کند” در شماره مورخ ۱۳۸۸/۱۲/۱۷ این روزنامه منتشر شده است.
چهارمین و پنجمین مقالات از آنچه که بخش دوم مجموعه حاضر را تشکیل می دهد به بحث در باره چیستی و کارکرد های مهندسی ارتباط دارد. مقاله چهارم که با عنوان “تأمل در ماهیت و جایگاه مهندسی در جوامع مدرن و چالشهای مهندسی در ایران” در قالب یک گفت و گوی مکتوب در شماره اسفند ۱۳۹۳ فصلنامه سوره اندیشه منتشر شد بر این نکته تاکید دارد که تفکر مهندسی، تفکری ناظر به حل مسائل عملی است؛ و اینکه این تفکر، ضرورتاً نظاممند و سیستماتیک است. تفکر مهندسی از یکسو متکی به اطلاع و دانستههای مهندس از پیشزمینههای علمی و نظری حوزهای است که در آن تخصص دارد (هرچند که میزان اطلاع مهندس در این زمینهها بهاندازهی دانشمندی که به کار پژوهشی در آن قلمروها اشتغال دارد، نیست). از سوی دیگر، این تفکر همواره با مهارتها و شمّ ها و بصیرت های فردی و شخصی مهندس نیز ارتباط دارد. ترکیب این دانش نظری و شمّ عملی است که مهندس را به متخصصی که از قابلیت حل مسائل عملی برخوردار است، بدل میکند. توانایی برخی از مهندسان در حل مسائل عملی در حوزهای که در آن تخصص دارند، از همکاران خود در آن حوزه بیشتر است.
پنجمین مقاله در این بخش با عنوان “در قوّتها و ضعفهای مهندسی و تأثیر آن در علوم انسانی و اجتماعی” که در فصلنامه مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی، سال هجدهم، شماره سوم، ۱۳۹۳، صص ۳۶۳-۳۸۸ منتشر شد بحث از چیستی مهندسی را با ارزیابی نقادانه جایگاه معرفت شناسانه مهندسی و تعیین حدود و ثغور تقریبی محدوده ای که مهندسی را (با همه تنوعی که در آن به چشم می خورد) اولا از علوم جدا می سازد و ثانیا در میان انواع تکنولوژی ها ممتاز می گرداند، آغاز می کند. در ادامه مقاله رابطه میان مهندسی و علوم انسانی و اجتماعی مورد بررسی قرار می گیرد. استدلال محوری مقاله آن است که اولا مهندسی شعبه ای شاخص از تکنولوژی است و به این اعتبار، در عین سرآمد بودن در میان تکنولوژی ها، با دیگر تکنولوژی ها قرابت و ارتباط برهم افزا دارد. ثانیا، همانند همه دیگر تکنولوژی ها، و عموما به گونه ای بارزتر از آنها، علاوه بر آن که به نحو مستقل در کار خلق و ابداع واقعیت (برساختن واقعیت) سهیم است؛ (به نحو ابزاری) در خدمت بسط علوم قرار می گیرد. و ثالثا، از آنجا که علوم اجتماعی و انسانی، به اعتباری تکنولوژی های انسانی و اجتماعی نیز محسوب می شوند، رابطه میان مهندسی و این دسته از علوم/تکنولوژی ها رابطه ای ویژه و مثمر ثمر است (و یا به گونه ای هنجاری، چنین باید باشد).
آخرین مقاله در بخش ششم به بررسی یک نمونه از “تکنولوژی دینی” اختصاص دارد. هدف این مقاله که با عنوان “ارزیابی نقادانه امکان پذیری تکنولوژی دینی: نمونه تکنولوژی فرقه آمیش” در نشریه گفتمان الگو، سال ششم، ۱۳۹۳، صص ۱۸۰-۱۹۲، انتشار یافته است، ارزیابی ظرفیت، کارآمدی، تنوع، و انحصاری بودن تکنولوژیهایی است که در یک فرهنگ دینی و بر اساس آموزههای خاص آن فرهنگ رشد میکند. برای این منظور تکنولوژیهایی که فرقه مسیحی آمیش ابداع کردهاند، مورد بررسی قرار گرفته است. بخش نخست مقاله کنونی دربرگیرنده توصیفی نسبتاً مبسوط و از دیدگاهی کاملاً همدلانه درباره تکنولوژی آمیش است. در بخش دوم، دستاوردهای تکنولوژیک آمیشها مورد ارزیابی نقادانه قرار گرفته است.
سومین بخش مجموعه مقالات حاضر به مباحث مربوط به سیاستگذاری در قلمرو علوم و تکنولوژی ها اختصاص دارد. در اولین مقاله این بخش با عنوان “آیا ‘الگوی توسعه ایرانی-اسلامی’ دست یافتنی است ؟”، اندیشه مربوط به طراحی و تدوین الگویی “ایرانی-اسلامی” برای دستیابی به توسعه که مدتی است که در کشور مطرح شده است مورد ارزیابی نقادانه قرار می گیرد. استدلال اصلی مقاله آن است که با توجه به آن که همه الگو های توسعه در زمره تکنولوژی ها محسوب می شوند، و همه تکنولوژی ها، به ظرف و زمینه ای که در آن به کار گرفته می شوند حساسند و علاوه بر آن حامل ارزش هایی هستند که طراحان و نیز به کاربرندگان در آن ها به ودیعه می گذارند، تکمیل و تدوین یک “الگوی ایرانی-اسلامی توسعه” به مثابه یک “تکنولوژی بومی” علی الاصول امکان پذیر است. اما نکته مهمی که کمتر مورد توجه قرار می گیرد آن است که چنین الگویی (به فرض کار آمد بودن و برخوردار بودن از طراحی عقلانی)، جز در برخی جزئیات با دامنه محدود، با الگو های کارآمدی که در دیگر کشور ها برای توسعه به کار گرفته شده است تفاوت چندانی نخواهد داشت. به این اعتبار، یاد کردن از چنین الگویی با عنوان “الگوی ایرانی-اسلامی”، عمدتا نوعی “نام گذاری” و فعالییت “زبانی-معنایی[۱]” محسوب می شود و جنبه واقعی[۲] آن چندان برجسته نخواهد بود.
مقاله دوم بخش سوم به گفت و گوی مکتوبی اختصاص دارد که آقای جامه بزرگ سردبیر نشریه فرهنگ امروز در تابستان ۱۳۹۲ به نیت درج در کتابی که ظاهرا قرار بود در بردارنده دیدگاه شماری از پژوهشگران در باره علوم انسانی باشد، با صاحب این قلم در میان گذارده شد. از آنجا که آن کتاب، تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد انتشار نیافته، و مصاحبه کننده موافقت خود را با انتشار مستقل این گفت و گو به نگارنده اطلاع داده است، به درج آن در این دفتر اقدام شده است.
سومین مقاله این بخش نیز ناظر به سیاستگذاری در حوزه علوم انسانی و اجتماعی با نظر به آسیب شناسی در این حوزه است. این مقاله در هیئت گفت و گویی مکتوب به وسیله نشریه گفتمان الگو به بهانه انتشار کتاب آسیب شناسی نقادانه علوم انسانی و اجتماعی در ایران با نگارنده به عمل آمد. این کتاب تالیف مشترک نگارنده با همکاری خانم دکتر بهاره آروین و آقای دکتر ابراهیم آبادی است که به وسیله پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی با همکاری انتشارات طرح نقد در سال ۱۳۹۴ انتشار یافته است.
چهارمین مقاله بخش سوم با عنوان “آیا دستیابی به نوآوری تابع قاعده است؟” نقدی است بر مقاله ای که دو همکار دانشگاهی، آقایان دکتر علی کرمانشاه و دکتر آرش موسوی، تحت عنوان ” تغییرات مفهومی در مسیر ظهور رویکرد نظام های نوآوری” تحریر کرده اند. نقد نگارنده در فصلنامه سیاست علم و فناوری، شماره ۱۸، زمستان ۱۳۹۱، صص ۷۹-۹۰ منتشر شده است. پس از انتشار نقد، نویسنده عهده دار مکاتبات (دکتر آرش موسوی) پاسخی بدان داد که نگارنده در جواب نکاتی را بر استدلال های پیشین افزود. این اضافات نیز در ادامه مقاله درج شده اند. هدف اصلی مقاله، چنان که از عنوان آن بر می آید، ارزیابی نقادانه این نکته است که آیا می توان برای فرایند نوآوری دستورالعمل ها و آلگوریتمهایی پیشنهاد کرد که با استفاده از آنها بتوان به نوآوری در زمینه های مختلف دست یافت. برای این منظور دیدگاه پاول تاگارد[۳] مورد بررسی قرار خواهد گرفت. تاگارد در آثار خود یک منطق پژوهش برای دستیابی به نوآوری و توسعه را بسط داده است و نویسندگان مقاله دیدگاه وی را مورد استفاده قرار داده اند. تاگارد از منظر معرفت شناسایی طبیعت گرایانه و با تکیه به تاریخ اندیشه و متاثر از دیدگاه های کواین و کوهن کوشیده است روش شناسی مناسبی برای دستیابی به نوآوری و توسعه پیشنهاد کند. استدلال مقاله آن است که رویکرد تاگارد، و همه کسان دیگری که می پندارند برای نوآوری می توان دستورالعمل تجویز کرد، با کاستی ها و نقایص فراوان روبروست و راه به جایی نمی برد. نوآوری، تابع قاعده نیست بلکه در زمره ظرفیت و استعداد های ظاهر شونده قرارداد که متناسب با درجه پیچیدگی سیستم های اجتماعی-معرفتی می تواند در آنها ظهور کند. به این اعتبار مناسب ترین راه برای کمک به ظهور این ظرفیت ایجاد “زیستبوم بهینه نوآوری” است.
آخرین مقاله در مجموعه حاضر ارزیابی نقادانه ای است از تحریر چهارم “نقشه جامع علمی کشور”. این مقاله در ﻓﺼﻠﻨﺎﻣﻪ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺗﮑﻨﻮﻟﻮژی ﺻﻨﻌﺘﯽ ﺷﻤﺎره ﭼﻬﺎرده، ﺗﺎﺑﺴﺘﺎن ۱۳۸۹، صص ۵-۲۱ منتشر شده است.
رویکرد مختار صاحب این قلم در همه مقالات این مجموعه، رویکرد موسوم به عقلانیت نقاد است. در خصوص این رویکرد در مقالات مندرج در مجموعه حاضر توضیح لازم داده شده است.
نگارنده بر خود لازم می داند از مساعی همکاران عزیز پژوهشکده مطالعات اجتماعی و فرهنگی بخصوص آقایان دکتر حسین میرزایی رئیس محترم پژوهشکده، دکتر جبار رحمانی معاون محترم پژوهشی، دکتر مرتضی بَحرانی سردبیر فصلنامه مطالعات میانرشتهای علوم انسانی، و دکتر حسین ابراهیم آبادی رئیس گروه آینده پژوهی که از پروژه انتشار مقالات صاحب این قلم در قالب مجلدات مستقل و در عین حال بهم پیوسته و مرتبط حمایت به عمل آوردند صمیمانه سپاسگزاری کند.
[۱] semantic
[۲] . substantive
[۳] . Paul Thagard