زیتون-ریبوار کوهستانی: سازمان گزارشگران بدون مرز در آخرین بیانیه خود٬ آنچه را «تشدید سانسور بر روی اینترنت و سرکوب شهروند-خبرنگاران» در ایران میخواند محکوم کرده است. به گفته این سازمان از آغاز سال میلادی ۲۰۱۷ ، بیش از ۹۴ مورد بازداشت وبنگاران در ایران رخ داده است و روزنامه نگاران همچنان قربانی جنگ قدرت جناحهای مختلف نظام هستند. گزارش این سازمان در شرایطی منتشر شده است که رضا صالحی امیر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به تازگی گفته است «مطبوعات در بهترین وضعیت بعد از انقلاب قرار دارند. هم آزادی بیان و هم امنیت شغلی مطبوعات تامین است.»
رضا معینی مسوول بخش ایران سازمان گزارشگران بدون مرز در گفتگو با زیتون اما بر صحت اطلاعات ارایه شده توسط این سازمان انگشت تاکید میگذارد و میگوید که گزارش آنها در نهایت تاکیدی است بر تداوم و چگونگی کارکرد انواع سانسور جریان آزاد اطلاعات و نشان دادن شکلهای مختلف و متفاوت آن در ایران.
متن کامل گفتگو را بخوانید:
آقای معینی، سازمان گزارشگران بدون مرز٬ گزارش جدیدی منتشر کرده است که تمرکز آن بر تشدید سانسور بر روی اینترنت و سرکوب شهروند خبرنگاران در ایران است. این تاکید بر تشدید سانسور در گزارش سازمان گزارشگران به این معنی است که وضعیت در این زمینه از سالهای پیش بدتر شده است یا این تنها تاکیدی بر تدوام وضعیت نامناسب آزادی گردش اطلاعات در ایران است؟
در رابطه با مهار اینترنت، از زمان ورود این تکنولوژی به ایران تا امروز در جمهوری اسلامی مراحل متفاوتی را شاهد بودهایم. در ابتدا، دسترسی به اینترنت محدود به قشر خاصی از نخبگان بود و عموم افراد حق و امکان دسترسی به اینترنت را نداشتند. بعدتر دسترسی به اینترنت عمومیتر شد و در عرصه عمومی فعالان و یا روزنامه نگاران توانستند به آن دسترسی داشته باشند. دسترسی که همزمان با توقیف و تعطیلی جمعی رسانهها در سال ۱۳۷۹ و پس از آن، بیشتر به چشم آمد و در قالب وبلاگ نویسی در خدمت اطلاع رسانی آزاد قرار گرفت. در این مرحله هم شاهد نوعی از سرکوب و مهار اینترنت هستیم که جلوه بارز آن بازداشت دسته جمعی وبلاگ نویسان، بستن وبلاگها و سانسور آنلاین است.
وضعیت از جهاتی نسبت به دوره آقای احمدی نژاد بهتر شده است اما هنوز روزنامهنگاران در معرض اتهامات واهی همچون اقدام علیه امنیت ملی، نشر اکاذیب و توهین به مقامها هستن
پس از وبلاگها هم، که به عصر شبکههای اجتماعی وارد میشویم که وضعیت به کلی متفاوت است. به نظر میرسد انبوهی این شبکهها و شمار گسترده کاربرانش امکان مهار آنها را به شیوه مرسوم جمهوری اسلامی غیرممکن کرده است. هرچند جمهوری اسلامی با فیلترینگ گسترده توانسته به نوعی این فضای اطلاع رسانی را هم مهار کند. در خصوص ایده اینترنت ملی یا حلال هم اگرچه به نظر میرسد نسبت به دوره ریاست جمهوری آقای احمدینژاد نوعی عقب نشینی صورت گرفته است اما آنچه را هم اکنون وزرای مسوول در این زمینه اعلام و عملا در چارچوب سیاستهای اعلام شده تعقیب میکنند نوعی فیلترینگ هوشمند است که هدفش نیل به همان نتایج ایده اینترنت ملی است.
به این ترتیب، آنچه ما در این اطلاعیه بر آن تاکید میکنیم گزارشی است از چگونگی کارکرد این نوع سانسور و نشان دادن شکلهای مختلف و متفاوت آن.
در این گزارش به شیوه نسبتا جدیدی از اعمال فشار بر روزنامهنگاران اشاره شده است. چنانکه در گزارش شما تشریح شده است پس از احضار سعید سیف به دادگاه، همسرشان خانم عسل اسماعیل زاده که ایشان را همراهی میکردند بدون ارائه حکم بازداشت میشوند. خانم اسماعیل زاده البته بعدتر و با وثیقه سنگین و به طور موقت آزاد شدند. این شیوه اعمال فشار بر روزنامه نگاران تازگی دارد یا پیشتر هم شاهد چنین شیوه ای از سرکوب بودهایم؟
من فکر میکنم اعمال فشار به روزنامهنگاران دقیقا به این شکلی که در ارتباط با آقای سیف و خانم اسماعیل زاده پیش آمده است پیش از این سابقه نداشته است٬ اما اعمال فشار بر روزنامه نگاران از طریق تحت فشار قرار دادن خانوادههایشان پیشتر هم در جمهوری اسلامی سابقه داشته است. یعنی اینکه یک روزنامه نگار را بازداشت کنند و سپس از طریق اعمال فشار بر خانوادهاش و یا تهدید آنها به برخورد به شکل غیرمستقمی بر روزنامه نگار فشار وارد کند موارد زیادی داشتهایم. حتی در مواردی هم جمهوری اسلامی از طریق اعمال فشار بر خانواده روزنامه نگار یا فعال مقیم خارج از کشور، او را وادار به گفتگو کرده و از او بازجویی کرده است.
در سالهای گذشته به ویژه در دوره دوم ریاست جمهوری احمدینژاد ما با این موارد برخورد زیادی داشتیم که در گزارشهای خود از این موارد به عنوان گروگانگیری خانوادهها اسم برده بودیم.
اگر بخواهید بر اساس گزارشهای سالانه سازمان گزارشگران بدون مرز یا گزارشهای موردی درباره گردش آزاد اطلاعات و آزادی روزنامهنگاران، دوره نخست ریاست جمهوری آقای روحانی را با دو دوره ریاست جمهوری آقای احمدینژاد مقایسه کنید و اگر چنین مقایسهای اصولا ممکن باشد، فکر میکنید وضعیت گردش آزاد اطلاعات در دوره آقای روحانی بهتر شده است و یا دولت ایشان در این مورد عملا ارادهای برای تغییر و بهبود وضعیت به خرج نداده است؟
من فکر میکنم مقایسه دورههای مختلف میتواند به ما برای داشتن تصویر بهتری از وضعیت آزادی اطلاع رسانی در ایران کمک کند. در دوره نخست ریاست جمهوری آقای روحانی نسبت به دوره دوم ریاست جمهوری احمدینژاد یعنی پس از وقایع ۸۸ ما به مراتب با سرکوب کمتر و آزادیهای به نوعی بیشتر مواجه هستیم. با این حال اگر همین دوره نخست آقای روحانی را با دوره نخست ریاست جمهوری محمد خاتمی مقایسه کنیم میبینیم که در دوره اخیر نسبت به آن دوره که سالها قبل بوده، شاهد آزادی بسیار کمتری هستیم. در این دوره کثرتگرایی رسانهها کمتر است و رسانهها یا روزنامهها کمتر به مسائل اساسی جامعه میپردازند.
آقای روحانی در انتخابات اخیر وعدههایی برای تامین فضای آزاد برای روزنامه نگاران و تضمین جریان آزاد اطلاعات داده است و طرفداران ایشان هم از جمله در میان روزنامهنگاران با اشاره به این وعدهها تلاش میکردند نظر مخاطبانشان را برای رای دادن به ایشان جلب کنند. شما با توجه به ارزیابی که از عملکرد آقای روحانی در چهار سال گذشته دارید٬ چقدر خوشبین هستید او برای عملی کردن شعارها و پایبند بودن به وعدههایش گامهای عملی بردارد؟
ما به شکل کلی در پیوند با خواستههایی که داریم همیشه خوشبین هستیم و برای همین هم در این زمینه تلاش میکنیم. ما از دولتها میخواهیم که نه تنها به خواستههای ما توجه کنند و آنها را عملی کنند که به تعهدات ملی و بینالمللی خود پایبند باشند.
مساله ازادی اطلاع رسانی و آزادی رسانهها تنها خواسته سازمان ما نیست. خواست ما که در چارچوب تعهدات بینالمللی ایران هم میگنجد توسعه و گسترش آزادی در کشور و در همه عرصههاست. به این ترتیب ما این خوشبینی را داریم و برای همین هم به تلاشهایمان ادامه میدهیم.
هر زمانی بین جناحهای مختلف در ایران جنگ قدرت شدت میگیرد بهای این را نه فقط روزنامهنگاران مستقل که حتی روزنامهنگاران نزدیک به جناحهای مختلف میپردازند
اما به طور مشخص در مورد دولت روحانی باید بگویم آنچه ایشان در تبلیغات و برنامههای انتخاباتی دوره نخست خود وعده داده بودند متاسفانه به مرحله عمل درنیامد.
ما در بیانیهای هم که پیش از انتخابات ریاست جمهوری اخیر منتشر کردیم به مساله عملی نشدن آن وعدهها پرداختیم و البته به شکل مشخص در چهار سال ریاست جمهوری ایشان، هر سال در سالگرد انتخاباش به یادآوری وعدهها پرداختیم . امروز هم با این امید که آنچه روحانی وعده داده بازتاب خواست عمومی از ایشان بوده از وی میخواهیم به تعهدات و وعدههایش پایبند بوده و برای عملی کردن آنها گام بردارد.
وقتی روحانی از فضای بیشتر برای روزنامهها و رسانهها میگویند باید در مسیری گام بردارد که این فضا به شکل عملی از طریق آزادی و استقلال روزنامهنگاران تامین شود و این جز از رهگذر وجود و فعال بودن رسانههای آزاد ممکن نمیشود٬ چون بدون رسانه آزاد اصولا روزنامه نگاری آزاد نخواهیم داشت.
ما پیش از همین اطلاعیه اخیر هم از آقای روحانی خواستهایم که حق دسترسی آزاد به اینترنت برای مردم به رسمیت شناخته شود و طرح اینترنت ملی که خطری برای گردش آزاد اطلاعات است به طور کلی کنار گذاشته شود. این درست است که وضعیت از جهاتی نسبت به دوره آقای احمدی نژاد بهتر شده است اما هنوز روزنامهنگاران در معرض اتهامات واهی همچون اقدام علیه امنیت ملی، نشر اکاذیب و توهین به مقامها هستند. ما خواهان اصلاح قانون در این موارد هستیم.
با توجه به تشدید درگیری لفظی بین دو جناح قدرت در ایران، برخی ناظران نگران هستند که در ادامه این درگیری با توجه به تجربههای پیشین، فشار به جامعه مدنی و از جمله روزنامهنگاران منتقل شده و عملا جناح نزدیک به رهبری و نهادهای انتصابی برای اعمال فشار به جناح مقابل به محدود کردن آزادیها و سرکوب روزنامهنگاران میپردازند. شما فکر میکنید ممکن است در دوره دوم ریاست جمهوری آقای روحانی و در جریان جنگ قدرت فضا برای روزنامهنگاران بستهتر و محدودتر شود؟
ما امیدواریم این اتفاق نیفتد اما متاسفانه جمهوری اسلامی یکی از نظامهای سیاسی دنیاست که بیشترین تعداد قربانیان روزنامه نگار در عرصه جنگ قدرت را دارد. یعنی هر زمانی بین جناحهای مختلف در ایران جنگ قدرت شدت میگیرد بهای این را نه فقط روزنامهنگاران مستقل که حتی روزنامهنگاران نزدیک به جناحهای مختلف میپردازند. این یکی از مسائل و مشکلات دائمی روزنامه نگاران در ایران است و در دورهها و در دولتهای مختلف در جمهوری اسلامی شاهد قربانی شدن روزنامهنگاران در دعوای قدرت جناحهای سیاسی بودهایم.
گفته میشود با قدرت گرفتن ترامپ در امریکا و اعلام آشکار این موضوع که مساله نقض حقوق بشر دیگر نقش و اولویتی در سیاست خارجی و نحوه تنظیم روابط بین المللی این کشور نخواهد داشت امکان اعمال فشار روی رفتار جمهور اسلامی از طریق کشورهای دمکراتیک محدودتر از پیش خواهد شد. فکر میکنید تغییر سیاست امریکا چقدر میتواند از طرفی ابزارهای شما برای پیشبرد برنامههایتان را محدود کند و از طرف دیگر در بدتر شدن فضای گردش آزاد اطلاعات و تشدید سرکوب در ایران موثر باشد؟
بدیهی است که عقب نشینی کشورهای دمکراتیک از مواضع اصولی و پرنسیبهای دمکراتیک یکی از عوامل تباهی است که امروز جهان با آن رودرو است. یعنی هرچه دمکراسیها از اصولشان عقب نشینی کنند چه در رابطه با سیاستها و فضای داخلی و چه در رابطهشان با جهان بیرون، قاعدتا این ظلمات گستردهتر میشود. ظلماتی که ناشی از چشمپوشی بر نقض حقوق بشر چه در جنگها و چه در کشورهایی است که درگیر مساله حقوق بشر هستند.
نقطه اتکا ما اما تنها دولتها نیستند هرچند آنها موظف هستند در این رابطه بسیار فعال باشند و به همین خاطر نوک تیز پیکان حمله گزارشگران بدون مرز در دو سال گذشته بر این دولتها بوده است و پیشتر هم تاکید کردهایم که هرچه این دولتها تحت لوای مبارزه با تروریسم یا حفظ امنیت ملی از ارزشهای دمکراتیک عقبنشینی کنند، تاثیر منفی بیشتری روی مساله گسترش سانسور، مهار اینترنت و حق اطلاعرسانی آزاد در محیط بینالمللی خواهند گذاشت.
اما به طور کلی اتکا ما بیشتر روی افکار عمومی و نهادهایی است که در حوزه اطلاعرسانی آزاد و تاکید بر ضرورت بنیادی حفاظت از این حق میتوانند در جهان تاثیرگذار باشند. نهادهایی همچون شورای حقوق بشر سازمان ملل و سایر نهادهای انتخابی این سازمان و سازمانهای دیگر بینالمللی و نهادهای انتخابی درون دولتها و ساختارهای دمکراتیک. مثلا در همین روزهای وفور خبرهای بد، خبر حمایت قطعی و با اکثریت بالای پارلمان آلمان از یکی از خواستههای گزارشگران بدون مرز یعنی تعیین گزارشگر ویژه سازمان ملل برای گزارش دادن از روزنامهها و روزنامهنگاران تحت سرکوب به ویژه در مناطق ناامن و جنگی نمونه حمایتی است که ما به آن دلگرم هستیم
یک پاسخ
متاسفانه، همانطوری که ظریف در سال گذشته در پارلمان اروپا در سخنانش گفت وضع حقوق بشر در ایران نیاز به اصلاح دارد اما متاسفانه غرب و امریکا با حقوق بشر و ازادی استفاده ابزاری و برای القای فشار به کشورهایی خاص می کنند. نمونه اش سکوت در برابر عربستان و اشغال یمن است.
ما چوب حقه بازی حکومت های غرب را میخوریم. اگر آنها صداقت داشتند و آزادی و حقوق بشر را گرو کشی برای اعمال سیاست های خاص خود نمی کردند و با معیاری دوگانه با خود و دوستانشان برخورد نمی کردند وضع این نبود.
باعث و بانی بسیاری بی عدالتی ها همین غربیان سودجو و فرصت طلب و معامله گر و بقول قدیمی ها استعمارگر هستند. البته نصف تقصیر هم متوجه زور گویان داخلی است.
دیدگاهها بستهاند.