ناراحتها و شرهای بند را پیچ میکنند، تراجنسیتیها را هم. متفاوتها را، آنها که زیادی نشئهاند یا زیادی خمار. آنان که از توده یکشکل بیرون زده و دیده میشوند، در غذا به دنبال گوشت میگردند و سر تخت دعوا راه میاندازند و نوبتی کفخواب نمیشوند، در صف دسشویی، حمام و فروشگاه نمیایستند، زباندرازها را.
اینکه همه را با هم صدا کنند عجیب است. معمولا برای انفرادی میبرندشان وقتی که دعوایی راه انداخته باشند، آن هم تک تک. اینکه با هم بروند لابد داستان چیز دیگری است آن هم در یک روز آرام و عادی بند. میگویند که بروند بخش فرهنگی زندان. قرنطینه متادون.
افسر نگهبان به وکیل بند میگوید: میخوام بندت برق بزنه، کفخوابها رو از وسط جمع کن و همه وسایلشون رو بذارن توی تخت، یه عده توی هواخوری بمونن و یه عده توی بند. بازدید داریم. شاید اینجا هم اومدن. چادراتون دم دست باشه، حجاب کامل تا شب یالاست.
تا شب بند آماده باش است. ناهار کمی چربتر است و به جای سویا، گوشت دارد. کسی نمیآید. شام عدسی داریم. بچه های بند ۳ میگویند که بازدید کنندهها رفتند آنجا، تمام روز در بند بسته بود و فرهنگی هم نرفتیم.
بند ۳ به بند مشاوره معروف است، زیر نظر مستقیم خانم دکتر مشیر، همسر باقر قالیباف اداره میشود. در وضعیتی که بندهای دیگر از تراکم جمعیت در حال انفجار است و در جایی که برای ۳۰۰ نفر پیشبینی شده تا ۵۰۰ نفر اسکان داه میشوند، بند سه بیشتر از ۱۰۰ نفر «مددجو» ندارد، زندانبانان هم «مددکار»اند. زندانی قصاصی، سیاسی، رابطه ای و پردرد سر را راه نمیدهند . ویترین زندان است. دستچین شده و شسته رفته.
***
«معاون امور بینالملل دبیر ستاد حقوق بشر امروز صبح گفت که ۴۵ سفیر از کشورهای مختلف از زندان اوین بازدید میکنند. [تا ببینند که] تمامی زندانیان (متهمین و محکومین) از حقوق مختلف خود برخوردار هستند.
زمانی که معاون امور بینالملل از «حقوق مختلف» «تمامی زندانیان» حرف میزند و به برخورداری آنان از این حقوق گواهی میدهد و بازدیدکنندگان را نیز به گواهی میگیرد، برای اثبات مدعا آنان را به بهترین و مجهزترین زندان پایتخت و کشور میبرد. به نظر میرسد که لااقل این زندان باید با استانداردهای ادعایی منطبق باشد. اما روایتهایی از درون اوین و سایر زندانهای ایران چه در تهران و چه در شهرستانها سندی به نفع این مدعا به دست نمیدهد.
حقوق متهم
دختر بیش از ۲۴ یا ۲۵ سال ندارد، چمباتمه زده گوشه هواخوری و سیگاری لای انگشتانش میسوزد و بالا میرود، بیآنکه پکی زده باشد. دندانی به دهانش نمانده و حرف که میزند جای خالی دندانها صورت را به درون میکشد. اتهامش قتل است. آنقدر در اداره آگاهی کتک خورد که اعتراف کرد. حالا میگوید نکشتم. جای ضربه به سرش را نشانم میدهد، میگوید: نمیخواستم دیگه برگردم آگاهی شاپور، دیگه نمیتونستم کتک بخورم، گفتم کردم. شاید راست میگفت، شاید هم نه. بازجویی اش ۳ سال طول کشید.
زن باردار است. صورت آفتابسوختهی غریب دارد و تمام روز، بیوقفه یا زیر لب و یا با صدای بلند و نامفهوم گویی وردی را میخواند. گاهی هم انگار مخاطبی دارد، کسی در مقابلش نشسته، دعوا بالا میگیرد، او را میزند و بعد خودش را. موهایش را دستهدسته کنده است و ابروها و مژههایش را هم. امکان گفتگو با او وجود ندارد. در دنیای دیگری است. حتی نمیدانیم اتهامش چیست. بازجوییاش تمام نشده، اما نگهداریش در انفرادی خطرناک بود، منتقل شد به بند که وکیل بند مراقبش باشد.
دادرسی مبتنی بر قانون و رعایت بیطرفی و رسیدگی سریع، ممنوعیت اجبار یا اکراه متهم در بازجوئیها، متوقفشدن تعقیب و دادرسی به علّت مبتلاشدن به جنون ، حق انتخاب وکیل و چندین و چند ماده واحده از این دست حقوقی است که در قانون اساسی برای متهمین به طور کلی و فارغ از نوع اتهامشان پیشبینی شده و لازم الجراست. اما این حقوق بسیار کم، گزیده و گاهگاه به سلولها و اتاقهای بازجویی در آگاهی، اطلاعات و اطلاعات سپاه ایران و خانه های امن راه یافته است به طوری که نقض آن قاعده است و رعایتش استثنا.
حقوق محکومین
«غریبآبادی در بخش دیگری از سخنان خود ارائه تسهیلات و خدمات مختلف در زندانهای ایران و توجه ویژه به موضوعاتی نظیر بهداشت و سلامت را در مقایسه با برخی زندانهای کشورهای دیگر بینظیر خواند و افزود: زندانبانان در زندانهای ایران با زندانیان رفتار انسانی و دوستانه دارند.»
تمام زندانیان زن زندان اوین و رجاییشهر به غیر از زندانیان سیاسی، در سال ۸۹ به زندان قرچک ورامین منتقل شدند. (گاهی از قرچک به عنوان تبعیدگاه زندانیان سیاسی هم استفاده میکنند) مریم ربیعی زندانی ۳۷ سالهای است که به جرم خرید و فروش عتیقه در حال گذراندن دوره محکومیت خود در زندان قرچک ورامین است. او ۱۷ سال از عمرش را در زندانهای مختلف از رجاییشهر گرفته تا اوین و قرچک ورامین گذرانده است . این بخشی از روایت این زندانی از زندان قرچک ورامین در سال ۹۳ است.
«درتمام این سالهایی که به قرچک آوردنمان به یاد ندارم یکبار یکتکه ۱۰ گرمی گوشت خورده باشیم، یا یک قاشق برنج بدون کافور! نیمرو! یا چای تازهدم! جایی که آب آشامیدنی نیست. مگر بخری …» یا در جای دیگر میگوید:«… برای وضو گرفتن فقط یکجا داریم. آنهم سرویس بهداشتی است که البته آبخوری، ظرفشویی و دستشویی آنجاست. کف سرویس همیشه چند میلیمتری آب ایستاده که در ساعتهای روز کموزیادمی شود. آب از داخل توالتها و دستشوییها رو زمین میریزد، وقتی وارد آنجا میشوی امکان ندارد که کف پاهایت خیس نشود، چون دمپاییها پاره است مگر دمپایی شخصیها که خانواده بعضی زندانیها برایشان فرستادهاند، پس هر چقدرم وضو بگیری باز نجسه!»
در روایت دیگری از درون زندان یکی از شهرستانهای ایران، ضیا نبوی، زندانی سیاسی، در سال ۸۹ نامهای از زندان کارون اهواز نوشت و جزئیات فاجعهای که در آن زندان در حال وقوع بود را شرح داد. شرایط این زندان بعد از این نامه و پیگیریهای رییس جدید زندان کارون کمی بهبود یافت اما میزان ویرانی آنچنان که نبوی در نامه خود به آن اشاره میکند از حد انتظار بیرون است که بعید است پای هیچ بازرسی به آن رسیده باشد و اثری از آن تسهیلات بهداشتی و آسایشی مورد ادعای غریبآبادی در آن قابل مشاهده نیست.
نبوی مینویسد: « اساسی ترین مشکل در زندان کارون اهواز، ازدحام و تراکم وحشتناک جمعیت در آن است برای مثال در بند ۶ زندان که شخصا ساکن آن هستم حداکثر ظرفیت بند که از روی تعداد تختهای اتاق حساب می شود حدود ۱۱۰ نفر است ولی در این بند به طور متوسط بیش از ۳۰۰ نفر زندانی هستند، … نزدیک به یک سوم جمعیت بند، حیاط خوابند. ..زندانیانی که به هنگام بارندگی هیچ سرپناهی ندارند و گاه در چراغ خانه (آشپزخانه) و گاه حمام و گاه توالت می خوابند. »
یا درباره شرایط بهداشتی زندان مینویسد:« سرویس توالت و حمام زندان بسیار آلوده و مستعمل است و برای استفاده از آن نیز معمولا باید در صف ایستاد و حتی گاهی برای استفاده از حمام مجبوریم ساعتها در صف بمانیم. آب حمام اکثر اوقات سرد است…فاضلاب آن توسط یک آبراه بسیار آلوده جمعآوری و تخلیه میشود جالب اینجاست از این سرویس برای همه مصارف ممکن استفاده میشود ».
در پایان بازدید سفرا از زندان اوین، صدا و سیما مصاحبهای با آنان ترتیب داد؛ سفیر کره جنوبی نداشتن لباس متحدالشکل و باز بودن درهای بند را نقطه قوت زندان اوین شمرد و گفت که در کره تراکم بسیار بالاست و همیشه درها بهروی زندانیان بسته است. از نظر سفیر هند اساس وجود سیستم زندانبانی و قضایی نقطه قوت اوین بود. سفیر اندونزی محیط اوین را شادیبخش توصیف کرد و به شوخی افزود که آنقدر شرایط زندان خوب بود که شاید زندانیان نخواهند آن را ترک کنند. برای سفیر پرتقال هم بسیار تجربه جالبی بود و اوین را زندان مدرنی توصیف کرد. با قید این شرط که نمیداند بقیه زندانها به چه صورت است.
روایتهای درون اوین و سایر زندانهای ایران که سفیری بدان راه نمییابد نهچندان شادیبخش است و نه خواستنی و مدرن. با یک جستجوی ساده میتوان موارد متعدد و معتبری از گزارشاتی که زندانیان شناسنامه دار و افراد قابل اعتماد از درون زندان نوشته اند را یافت، طوری که نتوان به صدق این مدعا شک کرد.
رعایت حقوق متهم و محکوم و وجود تسهیلات و امکانات مورد ادعای معاون امور بینالملل دبیر ستاد حقوق بشر اگر نگوییم دروغ محض، بیشتر از آنکه واقعیت باشد ادعایی بیاساس و تلاش برای قلب واقعیت است. وجود بندی مانند بند ۳ حتی اگر در جایی به غیر از اوین اتفاق افتاده باشد که به مقصد بازدید کنندگان بدل شود، به معنای وجود امکانات و تسهیلات و رعایت حقوق زندانیان در ایران نیست. در سراسر ایران صدها زندان، اداره آگاهی و خانههای امن اطلاعات و سپاه وجود دارد که نه حقوق متهمان و محکومین و نه هیچ سفیری هنوز به پشت دیوارهای آنان راه نیافته است.
نام نویسنده این یادداشت نزد «زیتون» محفوظ است.
یک پاسخ
خداوند رحم کند و همه ی اسیران و زندانیان مظلوم را نجات خیر دهد.
برای تمدید اعصاب از شرم هموطنان، بد نیست یاد زندان ابوغریب در عراق و گوانتانامو در کوبا و انواع قتل سیاهان توسط بعض پلیس و قاضی های نژاد پرست آمریکا بیفتیم. زندان های آمریکا هم خیلی پر است، بالاترین درصد های زندانی را در مقیاس جهانی دارد.
البته به همه ی ظالمین، بخصوص قاتلانشان لعنت می فرستیم.
دیدگاهها بستهاند.