۱۸ سال پس از ۱۸ تیر

گفت‌وگو با مصطفی تاجزاده

قبل از مصاحبه با سیدمصطفی تاج زاده قرار شد که موضوع را با هم هماهنگ کنیم. یکی از پیشنهادهای او کوی دانشگاه ۷۸ بود. سوژه به خودی خود از حساسیت بالایی برخوردار است، حتی اگر ۱۸ سال از آن فاجعه گذشته باشد. این را می‌توان از حساسیت دانشگاه‌ها برای تعطیلی در آن تاریخ درک کرد.

انصاف نیوز: چرا شما تمایل دارید درباره حوادث سال ۷۸ مصاحبه کنید؟

تاج زاده: من خیلی تمایل ندارم اما در این سال‌ها اینقدر دروغ در مورد فاجعه حمله به کوی دانشگاه در سال ۷۸ گفته‌اند که لازم دیدم به آنها جواب بدهم. به علاوه دلواپسان بعد از سال ۸۸ می‌کوشند القا کنند که ما یک فتنه‌ی ۷۸ هم داشتیم و ۸۸ فتنه دوم است.

خب در مورد ۸۸ نسل جوان خود شاهدند که چه اتفاقی افتاده است؛ عذرخواهی مرتضوی را می‌بینند و اینکه او سرانجام کهریزک را «فاجعه هولناک» و قربانیانش را به اسم واقعی خود «شهید» می‌خواند؛ ردصلاحیت احمدی‌نژاد را به دلیل ایجاد دوقطبی شاهدند؛ و مهمتر از همه ناظر رشد محبوبیت محصورین عزیز به ویژه میر سبز و بصیر و نیز نفوذ کلام خاتمی پرچمدار گفت و گو و اسلام رحمانی هستند. ولی در مورد حوادث سال ۷۸ چون فاصله افتاده و اقتدارگراها دروغ‌های زیادی گفته‌اند، لازم دیدم که نکاتی را به ویژه برای آنان یاد آور شوم.

انصاف نیوز: فکر می‌کنید الان چه ابهاماتی وجود دارد که باید پاسخ داد؟

تاج زاده: خوشبختانه اکثریت مردم ابهام ندارند و مسائل کم و بیش برایشان روشن است. اگرچه مهاجمان به کوی دانشگاه و حامیانشان سعی در وارونه جلوه دادن حقیقت دارند. اجازه دهید ابتدا به اصل ماجرا بپردازم: روزنامه‌ی سلام را به بهانه‌ی افشای طرح محرمانه‌ی سعید امامی درباره‌ی محدود کردن مطبوعات بستند.

عده‌ای از دانشجویان بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ نفر به روال قبل که به دلایل مختلف صنفی و سیاسی در داخل کوی دانشگاه تجمع اعتراضی برپا می‌کردند و معمولا وارد خیابان کارگر شمالی می‌شدند و سپس با همراهی پلیس به خوابگاه بر می‌گشتند، این بار نیز در اعتراض به بستن روزنامه‌ی سلام در کوی تجمع کردند و بعد وارد خیابان کارگر شمالی شدند. در این اثنا ماموران کلانتری محل در کنار دانشجویان حضور پیدا کردند و دانشجویان نیز همانند گذشته به صورت مسالمت آمیز به سمت کوی برگشتند. در آستانه‌ی ورود به کوی میراحمدی فرمانده‌ی اطلاعات کلانتری که لباس شخصی به تن داشت با یکی از دانشجویان درگیر می‌شود. هنگامی که مدیر کوی برای وساطت به سمت آنان می‌آید با برخورد فرمانده‌ی مزبور به داخل جوی می‌افتد. این حرکت ناپسند سرآغاز اعتراض دانشجویان می‌شود و فضا را از حالت طبیعی تا حدودی خارج می‌کند و تنش محدودی می‌آفریند و با درایت طرفین حل می‌شود. اگر آن اتفاق نمی‌افتاد تجمع مانند گذشته به صورت ساده و مسالمت آمیزی پایان می‌یافت. هم زمان فرمانده‌ی ناجای تهران بزرگ با فرمانده‌ی حاضر در محل تماس می‌گیرد و می‌گوید که من دارم با یگان ویژه به محل می‌آیم.

اولین مساله‌ای که باید روشن شود این است که او به دعوت یا دستور چه مقامی و به چه دلیلی به آنجا رفت؟ چرا در هیچ تظاهرات دانشجویی قبلی به کوی نرفته بود؟ دوم این که چرا به فرمانده‌ی حاضر در کوی دستور داد «دانشجویان را نگه دارید تا من برسم؟»، به چه دلیل باید دانشجویان را نگه می‌داشتند؟ تظاهرات که می‌شود، منطقی‌ترین کار این است که دانشجویان را قانع کنند به کوی برگردند و به تظاهرات خاتمه دهند نه این که نگهشان دارند تا یگان ویژه برسد.

سوّم این که به اعتراف خود سردار نظری وقتی نیروها به کوی رسیدند، فردی با استفاده از اسم رمز ایشان در بی سیم یگان ویژه اعزامی اعلام می‌کند که اگر دانشجویان مقاومت کردند از سلاح گرم استفاده کنید! آقای نظری می‌گوید من بلافاصله بی‌سیم را گرفتم و فریاد زدم که فرمانده منم و هیچ کس حق تیراندازی ندارد ولی نمی‌گوید که چه کسی دستور تیراندازی به سمت دانشجویان را داد؟

به هر رو ما عصر ۱۸ تیر به کوی رفتیم تا دانشجویان را آرام کنیم. چون احتمال درگیری مجدد می‌رفت. تظاهرات پنجشنبه شب شکل گرفت. نیروی انتظامی و لباس شخصی‌ها بامداد جمعه وارد کوی شدند و ما عصر جمعه به کوی رفتیم.

همان شب با حضور ما در جلوی کوی تیراندازی شد و آقای عزت ابراهیم‌نژاد تیر می‌خورد که فیلم آن هست و شناسایی ضارب او هم خیلی کار دشواری نیست. به هر حال روشن بود که عده‌ای قصد دارند دوباره درگیری ایجاد کنند ولی ما نگذاشتیم دانشجویان از کوی خارج شوند و بهانه به دست لباس‌شخصی‌های سازمان‌یافته و شناخته‌شده بیفتد که هم چنان بیرون کوی بودند و مترصد آن که مجددا به دانشجویان حمله کنند.

یکی از پرسش‌های مهم این است که چرا در این ۱۸ سال ضارب او شناسایی و محاکمه نشده است؟

بعد از جنایت مهاجمان در کوی، اعم از یگان ویژه و لباس‌شخصی‌ها، کمیته‌ای در شورای عالی امنیت ملی تشکیل شد تا به حادثه رسیدگی کند. در جلسات آن کمیته تمام ادعاهای تندروان مبنی بر وجود یک حرکت سازمان‌یافته و از قبل برنامه ریزی‌شده در کوی بررسی و معلوم شد که تظاهرات مذکور صد درصد خودجوش و دانشجویی بود و هیچ جریان و حزب سیاسی در برپایی آن نقش نداشت. الان هم بعد از ۱۸ سال اقتدارگراها نتوانسته‌اند برای اثبات مدعای خود در باره‌ی ماهیت غیردانشجویی آن اجتماع مدرکی عرضه کنند. همچنین مشخص شد که خطای اصلی را فرماندهان نیروی انتظامی و لباس‌شخصی‌ها انجام دادند؛ اسامی برخی‌شان در گزارش شورایعالی امنیت ملی آمد که چه کسانی وارد کوی شدند، تیر هوایی زدند و چگونه به ضرب و شتم دانشجویان پرداختند. فرمانده‌ی نیروی انتظامی تهران بزرگ هم عزل و قرار شد به همراه مهاجمان محاکمه شود.

انصاف نیوز: آیا این روایت شما از اتفاق در گزارش شواری عالی امنیت ملی که همه‌ی مدعیان امروز در آن نماینده داشتند آمده است؟

تاج زاده: بله. به همین دلیل در این ۱۸ سال صدا و سیما آن گزارش را نه می‌خواند و نه حتی به آن اشاره می‌کند. دلواپسان نیز در روزنامه‌ها و سایت‌هایشان هرگز به آن استناد نمی‌کنند. جالب آن که مقامات قضایی می‌گویند که چون بازداشت خانگی آقایان مهندس موسوی و کروبی و سرکار خانم رهنورد مصوبه‌ی شورای عالی امنیت ملی در دولت احمدی‌نژاد است، قوه قضاییه کاری نمی‌تواند بکند، ولی چرا به گزارش شورای عالی امنیت ملی درباره‌ی ۱۸ تیر اعتنا نمی‌شود. گزارشی که در تهیه‌ی آن همه‌ی نهادها مشارکت داشتند از سپاه، نیروی انتظامی، وزارت اطلاعات و حتی خود قوه قضاییه. به عبارت دیگر امروز به استناد مصوبه‌ی شورای عالی امنیت ملی، نخست وزیر سابق و رییس مجلس اسبق بازداشت و سال‌ها در حصر نگه داشته شده‌اند ولی برای گزارش ۱۸ تیر آن شورا ذره‌ای ارزش قائل نمی‌شوند و انگار نه انگار که آن گزارش با حضور نمایندگان همه‌ی نهادها تهیه و تصویب شد. در نهایت هم دادگاه فقط یک سرباز را محکوم کرد که چرا یک ریش تراش دزدید؛ همین!

انصاف نیوز: البته اوایل آن گزارش گزارشی بود که همه تایید می‌کردند …

تاج زاده: الان هم هیچ مقامی و هیچ نهادی جرات نمی‌کند آن را رد کند. مهاجمان و حامیانشان با همه‌ی دروغ‌هایی که می‌گویند نمی‌توانند منکر صحت آن گزارش شوند، چون نمایندگان همه‌ی نهادها در تهیه‌ی آن مشارکت داشتند. مسوولیت تهیه‌ی گزارش هم با دبیرخانه‌ی شورا بود که زیر نظر آقای روحانی جمع بندی شد. اگر چه مبنای حکم دادگاه قرار نگرفت و تهاجم ماست مالی شد.

انصاف نیوز: سیاست اصلاح ‌طلبان در دولت اصلاحات برای مواجهه و کنترل بحران‌ها و هیجانات آن تیپی چه بود و چه تفاوتی با سیاست‌ها در دوره‌ی بعد و حتی قبل در دوره‌ی آقای هاشمی داشت؟

تاج زاده: در دوره‌ی اصلاحات در مورد اجتماعات کارگری و دانشجویی بنا بر سرکوب نبود؛ بنا بر مدیریت بود. در مورد اعتراضات کارگری هنوز هم همین نگاه حاکم است. فرض بر این است که اجتماعات کارگری که تشکیل می‌شود، اگر مثلاً مشکلی در پرداخت حقوق و بیمه و بازنشستگی آنان پیش می‌آید و گاهی کارگران حتی عکس العمل‌های تندی هم نشان می‌دهند و مثلا خیابان یا جاده را می‌بندند، ولی روال این بوده است که سرکوب نشوند و برخورد خشنی با کارگران صورت نگیرد، بلکه اجتماعشان مدیریت شود و با صحبت با آنها، مشکل ترافیک حل شود و جو آرام شود و سرانجام معترضان پراکننده شوند. همچنین با نماینده‌ یا نمایندگان آنها به توافق برسند و به آن بخش از مطالباتشان که قانونی و منطقی است پاسخ بدهند و مساله این طور حل شود. اتفاقا سوال اصلی ما همین است که به چه دلیل آن تظاهرات آرام دانشجویی را آنچنان خونین سرکوب کردند؟ بویژه وقتی دانشجوها به داخل کوی دانشگاه رفتند چرا پلیس داخل کوی شد؟ ۱۵۰ تا ۲۰۰ دانشجو بیرون کوی تظاهرات کردند. اینها رفتند دو تا سه هزار دانشجو را در درون خوابگاه و اتاق‌های خود کتک زدند! گویی می‌خواستند از دانشگاه انتقام بگیرند! انگار ستاد حزب بعث عراق را فتح کرده بودند! چنان با خشم و کینه وارد کوی شدند و زدند و سوزاندند و شکستند که هر کسی آن صحنه را دید متاثر شد. صحبت‌های رهبری هم در فردای آن روز نشان می‌هد چقدر این هجوم وحشیانه و غیرقابل دفاع بود.

انصاف نیوز: ادعا می‌شود که اصلاح‌طلبان حتی اگر در ایجاد آن دخیل نبودند اما می‌خواسته‌اند با این اتفاق با نظام چانه‌زنی کنند.

تاج زاده: دو موضوع را باید از هم جدا کرد. اول این ادعا که اصلاح طلبان این تظاهرات را راه انداختند. به همین علت اخیرا می‌گویند فتنه‌ی ۷۸. ظاهرا جرم بزرگی که مرتکب شده‌اند، روی دوششان سنگینی می‌کند و می‌‌خواهند با فتنه خواندن ۱۸ تیر وجدان خویش را آرام کنند. برای همین اصل تظاهرات را توطئه جلوه می‌دهند و این که بله! ما برای سرکوب آن توطئه رفتیم. آقای نظری هم صبح جمعه چند ساعت پس از تهاجم وحشیانه به کوی در جلسه‌ی شورای تامین استان تهران ادعا کرد توطئه‌ی خطرناکی در شرف وقوع بود و ما رفتیم و آن را خنثی کردیم. هر چه پرسیدند آن توطئه چه بود، نتوانست توضیح دهد. به همین دلیل هم بلافاصله عزل شد تا بعد محاکمه شود.

متاسفم که کوتاهی دستگاه قضا در محاکمه‌ی مهاجمان به کوی دانشگاه موجب شد که ۱۸ تیر ۷۸ مثل ۱۶ آذر ۳۲ نماد مقابله با دیکتاتوری شود، به طوری که هر روزی دیگری بعد از انقلاب فراموش بشود ۱۸ تیر از یادها نرود. علت آن است که فاجعه بزرگ و دلخراش بود ولی عادلانه به آن رسیدگی نشد و آمران و مباشرانش مجازات نشدند. به این ترتیب نظام قربانی چند نفر شد.

اجازه دهید صریح‌تر عرض کنم. دلواپسان اصلاح‌طلبان را متهم می‌کنند که در صدد کودتا بودند. می‌گوییم چه کودتایی؟ ما که انتخابات ریاست جمهوری را برده بودیم و افکار عمومی هم قاطعانه از خاتمی حمایت می‌کرد. شاهد بزرگ آن که نه ماه بعد از ۱۸ تیر انتخابات مجلس ششم برگزار و مشخص شد اکثریت مطلق رای‌دهندگان حامی اصلاح‌طلبانند. پس دلیلی نداشت که ما از انتخابات آزاد بترسیم و به کودتا پناه ببریم. جناحی به دنبال کودتا می‌رود که از رای اکثریت هم‌وطنان خود بترسد یا ناامید باشد، در حالی که اصلاحات متکی به صندوق رای بوده و هست و اکثریت رأی دهندگان نیز اصلاح‌طلبان را حمایت کرده و می‌کنند و اساسا هر چه مشارکت مردم افزایش می‌یابد رای اصلاح‌طلبان بیشتر می‌شود.

برای پوشاندن همین حقیقت است که درباره‌ی ۱۸ تیر به افسانه‌پردازی یا دروغ متوسل می‌شوند؛ یکی می‌گوید که در آن روز من و چند نفر دیگر از داخل قایقی در کرج ماجرا را هدایت می‌کردیم! در صورتی که من هنگام بروز فاجعه تهران بودم نه کرج.

دیگری می‌گوید تاج‌زاده به جمعیت معترض که جلوی وزارت کشور تجمع کردند گفت ما که از خودتان هستیم، چرا در وزارت کشور را می‌شکنید؟ باید در جای دیگری را بشکنید و منظورش بیت رهبری بود! به این ترتیب آنان را به سمت بیت رهبری هدایت کرد. این دروغ در حالی مرتب تکرار می‌شود که من از همان ابتدا معتقد بودم که دانشجویان باید در کوی بمانند و خارج شدن از آن را بزرگترین اشتباه آنها می‌دانستم و می‌دانم. اگر من داشجویان را علنا تشویق به رفتن به طرف دفتر رهبر ‌کرده بودم، آیا پس از آن می‌توانستم هم چنان معاون وزیر کشور بمانم و رییس ستاد انتخابات مجلس ششم شوم؟ اصولگراها هم اعتراض نکنند؟

سومی می‌گوید بعد از اعلان سپاه به آقای خاتمی به اینکه دانشجویان به سمت نهاد رهبری راه افتاده‌اند و این که محل مزبور خط قرمز ماست و هر کس به آن نزدیک شود تیراندازی می‌کنیم، دفتر رییس‌جمهور مرا در جریان گذاشت و من با موتور به میان تظاهرکنندگان رفتم و آنها را منصرف کردم! جالب است که بدانید عین این سوال‌ در بازجویی‌ها از من شد. آنجا هم گفتم که گزارش‌های روزانه‌ی نیروی انتظامی، سپاه، وزارت اطلاعات و استانداری تهران موجود است و ثابت می‌کند که این ادعا دروغ است. چرا که من غیر از صبح شنبه دیگر هرگز سوار موتور نشدم و میان دانشجویان نرفتم. آنها هم پس از شنیدن توضیحات من و بررسی بیشتر اتهام فوق را پس گرفتند و دیگر آن را تکرار نکردند. اگرچه امپراتوری رسانه‌ای آنها دائم آن را مطرح می‌کند.

برای اطلاع مردم عزیز عرض می‌کنم که همه‌ی این ادعاها در بازجویی‌های سال ۸۸ مطرح شد اما بعد از پاسخ‌های روشن و قاطع من، بازجوها مساله را رها کردند و در کیفرخواست علیه من نیز به آن اشاره نکردند. در حالی که اگر ادعای دلواپسان درست باشد، بهترین راه و بهترین جا برای محکومیتم در دادگاه سال ۸۸ بود، نه این که من را ۲۳ خرداد بازداشت کنند و سپس در دادگاه محکوم کنند که چرا جبهه‌ی مشارکت اعلامیه‌ی اعتراضی به انتخابات در ۲۵ خرداد صادر کرده است! یعنی اینقدر دستشان علیه من خالی بود که به دلیل اعلامیه‌‌ی اعتراضی جبهه‌ی مشارکت دو روز پس از دستگیری من، دادگاه مرا به جرم اقدام علیه امنیت ملی محکوم کرد! مثل آقایان بهزاد نبوی و عرب سرخی که به خاطر ایجاد اخلال در ترافیک روز ۲۵ خرداد ۸۸ به چند سال زندان محکوم شدند!

به باور من مادام که اقتدارگراها مسوولیت فاجعه‌ی ۷۸ را به عهده نگیرند و از ملت و دانشگاهیان عذرخواهی نکنند، و آمران و مباشران فاجعه را عادلانه محاکمه نکنند، حتی اگر پس از محکومیت عفوشان کنند، نگاه اکثریت ایرانیان به آنها همچنان منفی خواهد ماند و با گذشت زمان تغییر نخواهد کرد، ضمن این که اینطوری ۱۸ تیر نیز به پای نظام ثبت می‌شود. به همین دلیل هر سال که به ۱۸ تیر که می‌رسیم از چند روز قبل امتحانات را برگزار می‌کنند تا در ایام ۱۸ تیر دانشجویی در خوابگاه‌ها حضور نداشته باشد. آنان می‌دانند که قاطبه‌ی دانشگاهیان به جنایت ۱۸ تیر اعتراض دارند. برای همین سعی می‌کنند که به ویژه کوی دانشگاه تهران را در ایام ۱۸ تیر خالی کنند تا اصلا دانشجویی در آن ساکن نباشد که بخواهد اعتراض کند.

انصاف نیوز: از همان سال ۷۸ امنیت شهر گه گاه به جای ناجا به سپاه سپرده شد. چرا در آن زمان چنین تصمیمی گرفته شد؟

تاج زاده: من در جلسه‌ی شورای عالی امنیت ملی که این اجازه داده شد حضور داشتم. طبق مقررات امنیت شهر را نیروی انتظامی تأمین می‌کند، مگر این که پلیس اظهار ناتوانی کند. در آن جلسه سردار لطفیان اظهار ناتوانی کرد. سپاه می‌خواست مسوولیت این کار را برعهده بگیرد. گفتیم که پلیس هست. منتها رییس پلیس در حضور وزیر کشور و من اعلام کرد که ما توان نداریم و به خواست ما توجه نکرد. اگر می‌خواست توجه کند که نیروهای تحت امرش وارد کوی نمی‌شدند!

انصاف نیوز: مگر وزیر کشور قائم مقام رهبری و فرمانده کل قوا نبود؟

تاج زاده: همه می‌دانستند که وزیر کشور کاره‌ای نیست، یعنی پلیس مستقل بود و کار خودش را می‌کرد. مثل الان که فرمانداری مجوز می‌دهد، اما نیروی انتظامی زیر نظر او برگزاری کنسرت را لغو می‌کند. همه می‌دانند که پلیس اسماً زیرنظر وزارت کشور است اما عملاً از جای دیگری دستور می‌گیرد. با این حال گفتیم که رییس پلیس نظر بدهد. ابزار وزارت کشور در تأمین امنیت، پلیس است. وقتی فرمانده نیروی انتظامی رسماً بگوید من توانایی این کار را ندارم مقاومت مقابل خواست فرماندهان سپاه ناممکن می‌شود، چون معنایش این است که شما می‌خواهید شهر را به آشوب بکشید. پس چاره‌ای نمی‌ماند جز آن که سپاه مسوولیت امنیت شهر را به دست گیرد. این که از قبل در این مورد هماهنگ کرده بودند یا نه، نمی‌دانم. ولی نتیجه‌اش یکی بود: وقتی پلیس رسماً می‌گوید «نمی‌توانم»، مسوولیت به سپاه واگذار می‌شود.

انصاف نیوز: که بالاخره به صورت طبیعی، تفاوت رویکرد و تبعات خودش را داشت.

تاج زاده: البته در آن زمان دخالت سپاه متفاوت بود. الان سپاه در خیلی عرصه‌ها حضور پررنگ دارد؛ از فرهنگ و رسانه و آموزش تا اقتصاد و صنعت و سیاست خارجی.

انصاف نیوز: از نظر خود شما آیا دولت اصلاح‌طلبان در ماجرای ۷۸ اشتباهی داشت؟

تاج زاده: اتفاق عجیبی نیفتاده بود که ما کوتاهی کرده باشیم.

انصاف نیوز: منظورم در کنترل آن است.

تاج زاده: خطایی در کار نبود زیرا به محض این که استانداری تهران از انجام تظاهرات مطلع شد، تمام پیش‌بینی‌های لازم را در حد یک تظاهرات دانشجویی ۱۵۰ تا ۲۰۰ نفره انجام داد. البته زمانی که مثلاً یک میلیون نفر به خیابان می‌آیند، آن وقت باید پرسید که «تمهیدات وزارت کشور و دولت برای کنترل آن چیست؟» دولت در آن صورت باید پاسخ دهد که برای مدیریت کردن و به سر و سامان رساندن اجتماع چه کاری کرده است. ولی برای تظاهرات ۱۵۰ نفره که بارها برپا شده، و هیچ اتفاقی هم نیفتاده بود، چه کاری باید می‌کرد؟ فاجعه از آنجا شروع شد که فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ با یک گردان ویژه به سوی محل حرکت و اصرار می‌کند که دانشجویان متفرق نشوند تا یگان ویژه برسد. این را ما از شنود شب نیروی انتظامی فهمیدیم که در جلسه‌ی شورای تأمین استان ارائه شد. می‌دانید که همه‌ی مکالمات فرماندهان ضبط می‌شود. در آن شنود فرمانده‌ی پلیس تهران می‌گوید که من دارم میایم، دانشجوها را نگه دارید تا ما برسیم. ما هنوز جوابی نگرفته‌ایم که چرا باید دانشجوها را نگه می‌داشتند تا او و نیروهایش برسند؟! اصلاً چرا او عازم کوی شد؟

انصاف نیوز: آقای خاتمی – رییس جمهور وقت – حدود یک ماه بعد از آن در همدان به این مضمون گفته بود که می‌دانستم رسیدگی به قتل‌های زنجیره‌ای تاوانی خواهد داشت. تلویحاً گفت که کوی دانشگاه تاوان آن بود. شما چنین احساسی داشتید؟

تاج زاده: بله، هنوز هم همان احساس را دارم. تندروها از دو نهاد به شدت عصبانی بودند؛ یکی دانشگاه بود و دیگری مطبوعات. به اعتقاد اقتدارگرایان اصلاحات پرنده‌ای بود که با دو بال دانشگاه و مطبوعات پرواز می‌کرد. با تعطیلی سلام به سراغ مطبوعات رفتند و سپس به بهانه‌ی اعتراض ۱۵۰ تا ۲۰۰ نفره به بستن سلام، دانشجویان را چنان سرکوب کردند که به قول خودشان ۱۰ سال توی لاک خود بروند. یعنی هزینه‌ی فعالیت‌های سیاسی را آنقدر بالا ببرند که دانشجویان از فعالیت سیاسی فاصله بگیرند و عطای آن را به لقایش ببخشند. تا حدودی هم به هر دو هدف دست یافتند ولی البته در کوتاه مدت. زیرا در درازمدت اقداماتشان تنیجه‌ی عکس داد. در آن زمان ابتدا به سراغ مطبوعات رفتند و قاضی مرتضوی نشریات را قتل عام کرد و به همین دلیل به نظر من هرگز به مجازات شایسته‌ی اقدام‌های خلافش محکوم نخواهد شد؛ توقیف فله‌ای مطبوعات خدمتی نیست که دلواپسان نادیده‌اش بگیرند! در مورد دانشگاه هم بعد از ۷۸ هزینه‌ی فعالیت سیاسی به شدت بالا رفت و مصباحیون تا ۸۸ نفهمیدند بذر اعتراضات و نیز بذر امید در دانشگاه‌ها کاشتند و با اولین روزنه‌ای که باز شود خود را نشان می‌دهد.

در سال ۸۸ هم همان داستان تکرار شد و سه روز بعد از انتخابات باز به سراغ کوی دانشگاه رفتند. خب آن ایام که ما زندان بودیم، چرا باز دانشجویان را سرکوب کردند و اعتراضات مردمی را گسترش دادند؟ و چرا گزارشی که در مجلس هشتم درباره‌ی حمله به کوی دانشگاه تهران در ۲۵ خرداد ۸۸ تهیه شد، را نخواندند و نمی‌خوانند؟ در تهیه‌ی گزارش ۱۸ تیر در شورای عالی امنیت ملی نمایندگان همه‌ی نهادها و جناح‌ها حضور داشتند اما گزارش مجلس هشتم را فقط اصولگراها تهیه کردند. با وجود این، تهاجم به کوی دانشگاه در خرداد ۸۸ آنقدر رسوا بود که حاضر نیستند گزارش آن را منتشر کنند. چرا که خود می‌دانند چه جنایتی را بدون هیچ توجیهی انجام دادند. ریختند و زدند تا به حساب خود جرات نفس کشیدن از دانشجویان را بگیرند. ولی حساب نکردند که دانشگاهیان در اولین فرصت از جمله در نخستین انتخابات نسبتاً آزاد در سال ۹۲ نظر و نگاه خود را گسترده‌تر بیان خواهند کرد و کردند و چه زیبا و به موقع!

مشکل دیگر در این زمینه معیارهای دوگانه در مواجهه با گزارش‌های شورای عالی امنیت ملی است. می‌پرسیم چرا حصرادامه دارد و دادگاه تشکیل نمی‌دهید؟ می‌گویند شورای عالی امنیت ملی بازداشت خانگی را تصویب کرده و لزومی به برگزاری دادگاه نیست. اما وقتی از ۱۸ تیر می‌پرسیم و اینکه چرا گزارش شورای عالی امنیت ملی را مبنا قرار نمی‌دهید، می‌گویند قاضی مستقل است و نظر او اصل است. توضیح نمی‌دهند که اگر مصوبه شورایعالی امنیت ملی باید اجرا شود چرا به گزارش ۱۸ تیر آن شورا اعتنا نمی‌کنند؟ نمی‌شود که مصوبات آن شورا را به خودی و غیرخودی تقسیم کرد و گفت مصوبات شورایعالی امنیت ملی هر وقت به میل ما بود باید مبنا قرار گیرد و طبق آن عمل شود و حتی جای دادگاه را بگیرد ولی هر جا که مخالف نظر ما بود بگوییم که قاضی مستقل است. تکلیف مردم را مشخص کنند که می‌توان بر اساس گزارش شورای عالی امنیت ملی کسی را مجازات کرد یا نه؟ اگر می‌توان چرا در مورد ۷۸ اعمال نمی‌شود و اگر نمی‌توان چرا حصر ادامه دارد؟

انصاف نیوز: در دانشگاه تبریز هم در ۷۸ اتفاقی شبیه به تهران افتاد. چرا در مورد آن اقدامی از طرف دولت نشد؟

تاج زاده: تبریز مظلوم واقع شد. آنجا هم یک تظاهرات دانشجویی برپاشد که به شدیدترین وجه سرکوب شد و صد البته پس از ۱۸ سال هیچ نشانه‌ای از هیچ گروه به قول خودشان ضدانقلابی در تشکیل آن اجتماع پیدا نکرده‌اند. ببینید در این ۱۸ سال بسیاری را گرفتند؛ از مجاهدین خلق و کومله تا مارکسیست‌ها و غیره. خب از یک نفر از اینها باید سندی یا اعترافی درباره نقششان در تجمعات ۱۸ تیر ۷۸ به دست می‌آمد.

سؤال دیگر شما این بود که آیا اصلاح‌طلبان از ۱۸ تیر استفاده کردند یا نه. روشن است که هر نیروی سیاسی از هر حادثه‌ای تفسیر خود را ارائه می‌دهد منتها اکثریت مردم بنا بر فهم خود از وقایع، حق را به یک گروه بیشتر و به گروه دیگر کمتر می‌دهند.

بگذارید این را هم اضافه کنم که در تمام این سال‌ها همان تز ۷۸ دنبال شده است تا جریان آزاد اطلاعات مختل شود. الان چه کسی دنبال مختل کردن تلگرام است؟ اصلاح‌طلب‌ها یا جبهه‌ی پایداری؟ چه جناحی طرفدار مطبوعات آزاد، احزاب آزاد و انتخابات آزاد است؛ برجامیان یا نابرجامیان؟ چه کسی دنبال این است که در دانشگاه‌ها فقط شاخه‌ی دانشجویی یک نهاد خاص فعالیت کند و سایرین نه؛ حزب پادگانی یا حزب اتحاد؟

انصاف نیوز: یک سؤال دیگر؛ چرا جناح راست (اصولگرا) در چنین مواقعی معمولاً از رویکردهای اشتباه حمایت می‌کنند و تا آخر عمر مجبورند که از آن دفاع کنند؟ مثلاً در ۷۸ هم می‌توانستند آن را به گردن یک بخشی یا گروه خودسری بیاندازند که اشتباهی کرده، اما رفتند پشت آنها و هنوز دارند از آنها دفاع می‌کنند؟! و برعکس، اصلاح‌طلب‌ها از اشتباه آنها استفاده کردند و جناح دیگر را محکوم می‌کنند. آن‌ها هم در دفاع از آن اشتباه گیر کرده‌اند.

تاج زاده: عملکرد اصولگراهای افراطی، به ویژه جبهه‌ی پایداری بیانگر آن است که بر خلاف ادعاهایشان، تهاجم به کوی را خودسر نمی‌دانند، وگرنه همه‌ی حیثیت یک جناح را پشت سر یک اقدام جنایت بار نمی‌گذاشتند و ۱۸ سال همچنان از آن دفاع نمی‌کردند. آن زمان گفتند که به قول شما اشتباهی شده و هر کسی که دستور ورود به کوی را صادر کرده است باید محاکمه شود ولی دفاع همه‌جانبه‌ی آنها از مهاجمان به همراه ادعاهای عجیب و غریب بعدی‌شان از جمله دم زدن از فتنه ۷۸، نشان می‌دهد که واقعاً یک جریانی پشت این تهاجم وحشیانه قرار دارد. حالا می‌پرسید که چرا مسوولیت نمی‌پذیرند؟ چون اگر بپذیرند جلوی تکرار تهاجم به کوی گرفته می‌شود، ولی اگر بین خود این ادعا را زنده نگه دارند که «دانشگاه کانون فتنه است»، در هر حادثه‌ای می‌توانند به اصطلاح خودسران را برای برخورد با دانشجویان بسیج کنند. به عبارت دیگر چنانچه اعتراف کنند که تهاجم غلط بوده و عواملش باید محاکمه شوند، تکرار تهاجم به کوی ناممکن می‌شود. به همین دلیل، به نظر من، گزارش حمله به کوی را در ۲۵ خرداد ۸۸ منتشر نمی‌کنند و به همین دلیل آقای حسینیان می‌گوید نباید با مرتضوی برخورد شود چون او مثل بشار اسد سمبل مقاومت به شمار می‌رود! اسد مقابل اسرائیل و مرتضوی هم برابر اصلاح‌طلب‌ها ایستاده است! بنابراین نباید محکوم شود – با این که پرونده‌های زیادی از کهریزک تا اتهامات مالی دارد – زیرا در صورت مجازات شدن او کسی بعدا نمی‌تواند مثل مرتضوی دستور اعزام دانشجویان به کهریزک را صادر کند یا به قصابی مطبوعات بپردازد.

به نظر من اگر رهبری اصل تجاوز به کوی دانشگاه را محکوم نمی‌کرد، این‌ها در ظاهر هم آن را محکوم نمی‌کردند. اما بعد از موضع رهبری نمی‌توانند بگویند اصل ورود به کوی ضروری بود و دانشجویان باید سرکوب می‌شدند. اتفاقاً یکی از سوال‌های ما این است که فرض کنیم ما در ۷۸ توطئه کردیم. خب در سال ۸۸ چرا در دام ما افتادید و دوباره به کوی دانشگاه حمله کردید؟ و چرا نمی‌گذارید گزارش آن خوانده شود؟

به باور من دلواپسان در هر حادثه‌ای مترصد برخورد با دانشجویانند تا ناامیدشان کنند. همچنان که در صددند با نظارت استصوابی و مأیوس کردن مردم در انتخابات پیروز شوند، زیرا می‌دانند در غیراین صورت شکست می‌خورند. رأی اینها ۱۵ درصد است. آقای حداد در ۷ اسفند چقدر رأی آورد؟ حدود یک میلیون. دور قبل هم تقریباً همینقدر بود، اما چرا آن دور اول و این دور سی و یکم شد؟

انصاف نیوز: تعداد کل آرا بالا رفت!

تاج زاده: بله یعنی اگر فقط نیمی از ساکنان تهران رأی دهند، نفر اول اینها می‌شود نفر سی و یکم!

انصاف نیوز: البته همیشه هم این طور نیست.

تاج زاده: مجلس ششم هم همین طور بود.

انصاف نیوز: البته در سال ۸۴ که رسماً ما باختیم.

تاج زاده: من مجلس را می‌گویم.

انصاف نیوز: بالاخره یک جاهایی ما اشتباهاتی داشتیم و رایمان پایین آمد.

تاج زاده: حتماً ما خطاهایی داشته‌ایم اما در مورد کف و سقف آرای اصولگراها توجه کنید که آقای احمدی‌نژاد می‌گوید من اصولگرا نیستم. اگر بگوید که اصولگرایم او هم ۱۵ درصد بیشتر رأی نمی‌آورد. به اعتقاد احمدی‌نژاد نیز سقف رأی اصولگراها ۱۵ درصد است. این اعتراف آقای باهنر است که می‌گوید ما وقتی در تهران رأی می‌آوریم که حداکثر دو میلیون و ۲۰۰ هزار نفر رأی دهند. به تصریح او به میزانی که آرا ببشتر شود به همان میزان احتمال باخت اصولگراها افزایش می‌یابد. دو میلیون و ۲۰۰ هزار نفر یعنی یک سوم واجدان شرایط رأی دادن در تهران. یعنی اصولگراها در صورتی در تهران پیروز می‌شوند که فقط یک سوم واجدان شرایط رأی دهند و دو سوم مردم رأی ندهند. اگر تنها ۳۳ درصد تهرانی‌ها رأی دهند، جناحی که ۱۵ درصد رأی دارد پیروز می‌شود، ولی اگر ۵۰ درصد مردم رأی دهند، فهرست اصولگراها با ۱۵ درصد آرا نفرات سی و یکم تا شستم را به خود اختصاص می‌دهد؛ مانند مجلس‌های ششم و دهم.

انصاف نیوز: شما که معتقد نیستید آرای اصولگراها و اصلاح‌طلب‌ها همیشه در طول تاریخ به یک میزان بوده؟! هیچ کجای دنیا این شکلی نیست. جناح‌ها آرایشان بالا و پایین می‌رود. این را که قبول دارید.

تاج زاده: در دنیای دمکراتیک بله، چون انتخابات آزاد است و بسته به این که توفیق جناح پیروز در اداره‌ی کشور و حل مسائل چقدر باشد، آرایشان بالا و پایین می‌رود.

انصاف نیوز: اما در ایران ثابت است به نظر شما؟

تاج زاده: اگر ما مثل جوامع دموکراتیک شویم و چهار سال مردم آزادانه به اصولگراها رأی بدهند و چهار یا هشت سال به اصلاح‌طلبان؛ آن وقت آرای جناح‌ها بالا و پایین می‌رود. اما در حال حاضر آرای جناح اصولگرا ثابت است و در اقلیت‌اند و چون زائده قدرت محسوب می‌شوند. به همین دلیل از انتخابات آزاد مثل جن از بسم الله می‌ترسند. زیرا می‌دانند پایگاه رأیشان از دوره‌ی اصلاحات تا حالا از ۱۵ درصد بالاتر نرفته است. هر زمان که به نام اصولگرایی به میدان آمده‌اند، سقف آرایشان همین بوده است. اما درباره‌ی اصلاح طلبان، حرف شما درست است. آن‌ها هر زمان خوب عمل می‌کنند مردم به نامزدهایشان اقبال بیشتری نشان می‌دهند و رأی بالاتری می‌آورند و هر وقت بد عمل می‌کنند آرایشان پایین می‌آید. ما سقف آرایمان بیشتر از اصولگراهاست ولی افت آرایمان هم بیشتر از آنهاست، یعنی گاه تا ۳۵ درصد آرای واجد شرایط را می‌آوریم، ولی اگر بد عمل کنیم در انتخابات بعدی آرای ما می‌شود حتی کمتر از ۱۰ درصد. فراز و نشیب آرای اصولگراها خیلی از ما کمتر و حدود ۵ درصد است زیرا آرایشان بین ۱۰ تا ۱۵ درصد در نوسان است، ما بین ۵ تا ۳۵ درصد در نوسانیم. بنابراین سؤال شما در مورد ما صدق می‌کند چون متکی به استصواب و امتیازات ویژه و صداوسیما و امکانات نهادهایی انتصابی نیستیم؛ متکی به آرای مردمیم.

توضیح زیتون : این مصاحبه در منبع اصلی، سایت انصاف‌نیوز،  در دو بخش منتشر شده است.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

یک پاسخ

  1. هر که تنها به قاضی رود راضی برمی گردد. ما نیاز به مصاحبه های چالشی داریم. بلکه تصویر درستی از ماجراها پیدا کنیم.
    متاسفانه تاجزاده همه ی واقعیت را نمی گوید. کاری که جناح مقابلش و شاید اکثر ما ها می کنیم!
    در ماجرای اشغال سفارت امریکا در سال ۵۸ و بعد تعطیلی سلام و در سال ۷۸ و بعد آشوب ۸۸ بررسی نقش موسوی خوئینی ها در پشت پرده بسیار مهم است.
    صورتی دارد آنچه در بالاستی!
    در سیاست، بخصوص دوران آشوب این شعر خیلی مصداق دارد.
    در ضمن تاجزاده خوبست در باره نقشش در به هم زدن مذاکره ی ایران و امریکا در اغاز جنگ و در سفر شهید رجائی به همراه نبوی و دکتر علی شمس اردکانی، تنها کارشناس دیپلماتیک آن سفر که در تماس با اندرو یانگ، نماینده ی آمریکا در سازمان ملل بود، توضیح دهد. ر ک مصاحبه شمس اردکانی و گزارش دردناک او در مصاحبه ی ظاهرا با خبر انلاین.

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که در بقای آن نقش دارند، بسیار چالش‌برانگیز است. آیا می‌توان پذیرفت که کسانی که به دلایل مختلف به نظام دیکتاتوری

ادامه »

امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندی‌ها و خودآگاهی‌هایی است که انسان‌هایی عاشق، اندیشمند و بیزار از خشونت و

ادامه »

  در حالی‌که با نفس‌های حبس‌شده در سینه منتظر حمله نظامی اسرائیل به کشور‌مان هستیم، به نگارش این یاداشت کوتاه

ادامه »