هیس، موضوعات کوچکی مثل «آتنا» را بزرگ نکنید!

رخشان بنی‌اعتماد

«سال‌ها پیش به عیادت زن جوانی که خودسوزی کرده بود رفتم. شدت جراحت‌اش بسیار بالابود. شوکه شدم از صورت خندان و بی‌نشان از هیچ دردش که تنها بخش پانسمان نشده همه بدن سوخته او بود. به راحتی حرف می‌زد و انگار می‌خواست به زبان بی‌زبانی به من بفهماند که خوشحال است از اینکه تلاش‌اش برای خودکشی بی‌اثر مانده و زنده است. خوش باورانه به دکتر معالج‌اش گفتم که چه معجزه‌ای! حالش که خوب است و درد ندارد. جواب دقیق تخصصی دکتر به یادم نیست ولی واژه «عصب سوخته» از لابلای حرف هاش هرگز از یادم نرفت چون دو روز بعد زن جوان مُرد…

جامعه ما «عصب سوخته» شده، زخمی و زخم خورده از دردهایی که تا عمق استخوان و رگ و پِی‌‌هایمان را به آتش کشیده، اما انگار نباید همچنان واقعیت را باور کنیم.
باور کنیم که جامعه نیاز جدی و عاجل به آسیب‌شناسی اجتماعی دارد.
باور کنیم که زیر نقاب دروغین اخلاق بر ظاهر جامعه، چه تعفنی از امیال سرکوب شده و جواب نگرفته غلیان می‌کند.
باور کنیم که نادیده گرفتن نیاز‌ها و نبود امکان برای تخلیه فشار غرایز طبیعی می‌تواند هر انسان کم ظرفیتی را به هیولای دریده و افسار گسیخته‌ای مبدل کند.
باور کنیم آموزش‌های هشدار دهنده از سنین کودکی یک ضرورت است و تا حد بسیار زیادی می‌تواند این طفل معصومان را از خطر آزار نه فقط منحرفان جنسی، حتا محارم خود محافظت کند.
باور کنیم سیستم آموزشی مطیع پرور و فرمانبردار استقلال شخصیتی و «نه» گفتن را از کودکان ما گرفته است.
باور کنیم که سرپوش گذاشتن بر واقعیت‌های هولناک هر روزه و تکرار شونده در جامعه و ماله کشیدن بر حفره‌های عمیق موجود، نیاز به جراحی‌های جدی برای راهکارهای عاجل دارد.
واقعیت است که همه ما «عصب سوخته» شده‌ایم. از تکرار مصیبت‌های مکرر و مکرر… و نه بی‌قیدی و بی‌دردی. جواب نگرفته از چرایی یک فاجعه، مصیبتی دیگر بر سرمان هوار می‌شود.

تا زمانی که به مصداق اسم هوشمندانه فیلم پوران درخشنده، «هیس، دختر‌ها فریاد نمی‌زنند» و اثبات این واقعیت که «هیس، پسر‌ها هم نباید فریاد بزنند» و «هیس، فریاد که هیچ، هیچکس حق طرح سوال، حق اعتراض، حق آموزش مراقبت‌های دفاعی لازم به بچه‌های در معرض آسیب، باسونامی غرایز فرو خفته و سرکوب شده کمین گرفته در هر کوچه، پس کوچه‌ای را ندارد». (هیس، موضوعات کوچکی مثل «آتنا» را بزرگ نکنید، کارهای بزرگ‌تر فرهنگی مثل لغو مجوز کنسرت و توقیف فیلم‌های سینمایی و پایین آوردن دیش‌های ماهواره در اولویت است).»

 

منبع: روزنامه قانون

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

4 پاسخ

  1. جامعه ما هم مثل تمام جوامع بشری دچار ناهنجاریهای مختلف و گاه خیلی خیلی دردناکه …ولی دردناکتر از همه توجیه ..کتمان..ونپرداختن به این مشکلات هست که امید به اینده این کشور رو واسمون تیره تر و دور از دسترس تر میکنه…
    بنظر میاد که سکوت نخبه ها و متخصصان کشور جرمی کمتر از مرتکبین این جنایات نباشه..

  2. موضوع خیلی هم کوچک است ، از منظر تمدنی که زور میزنند به نام تمدن اسلامی بر کشور حاکم کنند . به دختر ۷ ساله ای تعدی شده و به قتل رسیده است . به حکایت رساله های عملیه التذاذ از معقوده شیرخواره نه تنها مجاز بلکه حق مسلم هر مردی است . اگر این دختر یک سال و نیم بزرگتر بود (۹ سال قمری) و زنده می ماند و چهار شاهد عادل برای اثبات عنف ارائه نمیکرد ۱۰۰ ضربه یا ۹۹ ضربه شلاق میخورد . دیه قتل او هم حدود ۸۰ میلیون تومان است !
    در جایی نوشته بودند که اگردر دیار کفراین دختر بچه گم میشد تلویزیون ها برای کمک به یافتن او بسیج میشدند . ۸۰ میلیون تومان بهای چند دقیقه اگهی تجاری در سیمای اسلامی است ؟!

    1. در سال ۲۰۱۶ فقط، ۱۷۲۰۰۰ گزارش تعدی به زنان در انگلستان منتشر شده. روزی نیست گزررشی از تجاوز و قتل به کودکان حتا ۲ یا ۳ سال منتشر نشود. سوئد یکی‌ از بالاترین آمار تجاوز به عنف در دنیا را دارد. هند همینطور. آمریکا هم همینطور. چرا تصور می‌کنید این موضوع به دین و تمدن اسلامی ربط دارد؟ درست بر آسک، موضوع تجاوز به کودکان و قتل آنها در ایران به مراتب کمتر از حتا بعضی‌ کشورهای اروپأییست. اصلا ربط دادن این موضوع به دین دوباره لگد مال کردن حق کودکان است. مساله ریشه‌های دیگری دارد. می‌تونم مثالهای واقعا بی‌ شماری بزنم از مورد تجاوز در مثلا انگلستان که نظیرش در تاریخ هیچ کشوری نیست.

      حیف است ظلم به کودک رو آلودهٔ خشم و نفرت خودتون بکنید.

  3. به “باور کنیم” های خانم بنی اعتماد یکی را هم من اضافه می کنم که : ای پدر و مادرهای بی خیال و لاابالی که بچه بی گناه را به این دنیای هیولاپرور می آورید، باور کنید که توفان مرگ و ننگ درو می کنید! و باور کنید و باور کنیم که در این جامعه بی قانون آخوندسالار خودمان باید مواظب و مراقب داشته های معنوی(فرزند) و مادی(اموال) مان باشیم و چشم امیدی به حکومت نداشته باشیم. حکومتی که یک بچه باز قهار بنام سعید طوسی را زیر بال و پر می گیرد چه انتظاری از آن داریم که برای امثال آتناها و ستایش ها احقاق حق بکند، جز آنکه مجرم بی پارتی را گیر بیآورد و فی الفور اعدام کند؟؟ و من مانده ام که یک دختر بچه ی ۷-۸ ساله تنها در کوچه و خیابان چه می کرده است؟ کجا بودند آن پدر و به ویژه مادری که این طفل معصوم را به حال خود رها کرده و دنبال هر کار مهم و غیرمهمی رفته بودند؟ به نظرمن نقش پدر و مادر آتنا در این جنایت کمتر از نقش مجرم اصلی نیست.

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که در بقای آن نقش دارند، بسیار چالش‌برانگیز است. آیا می‌توان پذیرفت که کسانی که به دلایل مختلف به نظام دیکتاتوری

ادامه »

امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندی‌ها و خودآگاهی‌هایی است که انسان‌هایی عاشق، اندیشمند و بیزار از خشونت و

ادامه »

  در حالی‌که با نفس‌های حبس‌شده در سینه منتظر حمله نظامی اسرائیل به کشور‌مان هستیم، به نگارش این یاداشت کوتاه

ادامه »