چرا مریم میرزاخانی؟

عبدالعلی بازرگان

وقتی آرتور اش (Arthor Robert Ashe)  تنیس‌باز برجسته آمریکایی و قهرمان سه دوره مسابقات بزرگ جهانی، بر اثر تزریق خون آلوده به ایدز مبتلا شد و روزهای پایانی عمر خود را می‌گذراند، در میان سیل نامه‌های مهرآمیزی که از سوی طرفدارانش برای او می‌رسید، یکی در شکایت از دهر و روزگار نوشته بود: آخر چرا تو؟! که آرتور جواب داده بود: وقتی از میان حدود ۵ میلیون تنیس‌باز حرفه‌ای جهان پله‌پله نردبان صعود به ۵ نفر نخست و مسابقه نهایی گراند اسلم و ویمبلدون را تا قهرمانی جهان طی کردم، هرگز از خدا نپرسیدم چرا من؟! و امروز هم طلب کاری نمی‌کنم.

امروز نیز هم‌وطنان‌مان٬ بلکه اندیشمندانی از سراسر جهان، اندوهگین از چنین مصیبت غیر منتظره‌ای احتمالا همین سوال را می کنند؛ چرا او، آن هم در این سن و با این سرعت٬ در آن اوج و با این افول؟!

و چه بسا اگر مریم زنده بود، پاسخی همانند آرتور می‌داد و سیر صعودی را که همراه هزاران استعداد درخشان طی کرده بود یادآوری می‌کرد؛ از زنده ماندنش در میان اتوبوس حامل دانشجویان برجسته دانشگاه شریف، مدال‌‌های المپیادهای علمی گرفته تا افتخارات علمی و استادی در معتبرترین دانشگاه‌های جهان و نایل شدن به عالی‌ترین جایگاه و جوایز عملی ریاضی که هیچ زنی در تاریخ به چنان مقامی و موقعیتی نرسیده بود.

درخشش ایمان و علم گاه به آتشفشان می‌ماند که کوتاه است و خاموش می‌شود یا به خورشیدی که در اواخر عمر به سوپر نوا تبدیل می‌شود و درخشش آن سالیانی ستاره‌های مجاور را نورانی می‌کند.

اگر آرش کمانگیر در اسطوره‌های میهنی ما برای تعیین مرز ایران و توران از فراز قله دماوند «آری آری جان خویش در تیر کرد آرش٬ کار صدها صدهزاران تیغه شمشیر کرد آرش»٬ اگر مرز ریاضیات میهن ما را روزگاری عمر خیام نیشابوری تعیین کرده بود، در این روزگار مریم میرزاخانی نابغه دیگری از نیشابور پس از قرن‌ها خاموشی آتشفشان علم٬ از خوارزمی٬ خواجه نصیر طوسی٬ ابوبکر کرجی و غیاث‌الدین جمشید کاشانی و امثالهم این مرز را امتدادی نوین بخشید و افتخاری برای ایران آفرید.

در قرآن با تجلیل توامان آدمیان و علم آمده است: یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ ، خداوند کسانی را که ایمان آورده‌اند و کسانی را که علم فراگرفته‌اند با درجاتی بالا می‌برد. کسانی با جفای بر علم و مصادره آن چنین پنداشته‌اند که گویا منظور قرآن از علم٬ فقط «علم الادیان و علم الابدان» (فقاهت و پزشکی) است و این سخن حکیمانه امام علی(ع) را که «مال‌اندوزان در حال حیات مرده‌اند، ولی عالمان تا پایان دهر باقی‌اند» را به حساب خود گذاشته‌اند و بر سنگ مزار بزرگانی از صنف خود حک می‌کنند٬ ولی حکایت علم از این حک کردن‌ها آزاد و فراتر است.

همه رفتنی هستیم ولی کسانی باقی می‌مانند که در ساختن کاخ ایمان و علم نقشی ایفا کرده باشند. اینک مریم میرزاخانی نزد خداوند علیم و خبیر شتافته است ولی حاصل عمر او در خدمت سازندگان آینده برای هرچه باشکوه‌تر ساختن این کاخ به کار می‌رود. کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَانٍ, وَیَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلالِ وَالإِکْرَامِ

عبدالعی بازرگان

 

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

8 پاسخ

  1. -العلما باقون مابقی الدهر
    -انما یخش الله من عباده العلما
    حال اگر برفرض مسلمان باشدیانه همین اندازه که عالم بوده وتلاش میکرده برمعارف خود ازکائنات بیفزاید وازمنزلگاه تردید به درجاتی ازیقین علمی /۰بامنطق ریاضی )برسد مستحق طلب رحمت ازجانب متدینین است .چه اینکه خداوند اهل علم اهل قسط واهل احسان و…رادوست داردمستقل ازدینشان .ان الله یحب المقسطین ویامحسنین و…

  2. سلام

    انتخاب آیه ذیل از سوره مجادله توسط استاد بازرگان بسیار عالمانه است :

    یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قِیلَ لَکُمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ وَإِذَا قِیلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ(۱۱) مجادله

    سوره مجادله با اعتراض به طلاق سنتی ازطرف بانویی نزد رسول الله آغاز میشود و رسول الله نیز جواب نداشته اند تا آیه نازل شده است…

    بانویی اعتراض کرده رسول الله تا آن زمان حامل جواب این سوال نبوده اند…

    از ظواهر چنین بنظر میرسد استاد میرزاخانی هم حداقل معترض به حجاب بوده و برای پیدا کردن علت صدور دستور حجاب زیاد فکر میکرده است…

    کوتاه کردن بیش از حد موی سر رایج بین بانوان و لباس ساده و صورت بدون آرایش نشانه های کنار گذاشتن علل صدور حجاب و یافتن الگوهای مستدل رفتاری در این زمینه می باشد…رفتار عفیفانه ایشان هنگام دریافت جوایز نشان از باطن پاک و جستجوگر با انصاف و هوشمند دارد…

    برای یافتن ایمان اول علم عنوان و توصیه میشود اما در آیه سوره مجادله ترفیع بر اساس اول ایمان بعد علم است…یعنی ممکن است افرادی با علم کمتر هم به ایمان برسند…بزرگان مومن در اجتماع مسلمین مقام رفیع دارند….

    بعلاوه آیه سوره محادله نشان میدهد ایمانی که براساس علم بسیار حاصل شده باشد درجه بالاتری دارد…یعنی علمی که به ایمان کمک کرده است…

    استاد میرزاخانی می خواسته است ایمانی با علم زیاد بیابد….

    وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ (۶۹) عنکبوت

    والسلام

      1. از اینکه “…یعنی ممکن است افرادی با علم کمتر هم به ایمان برسند…” نمی شود نتیجه گرفت “ایمان” داشتن بمعنی “ابوجهل” بودن است.

        رسیدن به ایمان نوابغ علمی هم امکان دارد…طول عمر و توفیق الهی و تلاش خود ایشان در این حوزه نیز لازم است….

        مشغله علمی و پرداختن به لوازمات آن خود میتواند رسیدن به “ایمان” را به تاخیر اندازد…

        خواندن قرآن بعنوان آخرین معجزه الهی و علم و راهنما (آنچنانکه شایسته است) هدایت کننده اهل علم است…

        خواندن کتاب طبیعت شرط اول هدایت است بدنبال آن خواندن کتاب شریعت لازم است و بر هدایت می افزاید…و لهم درجات

    1. شما ایشون رو دارید مصادره می‌کنید آقای اسکندری. برای قضاوت در مورد بانو میرزا خانی باید با جزئیات زندگی‌ ایشون آشنا بشوید. و هنوز، باز باید با احتیاط قضاوت کنید. ایشون انسان ظریف و پیچیده‌ای باید بوده باشند. ساده نیست قضاوت در مورد ایشان، در مورد ایمانشان و غیره. اجازه بدید سادتر بگویم، نحو تحلیل شما، آیاتی که مثال آوردید و و کمترین کمکی‌ برا شناخت بانو میرزا خانی نکرد (در مورد شخص خودم عرض می‌کنم). ۹۰ درصد متن شما متن مذهبیست و تفسیر و برداشت شما از آیات. از خانوم میرزا خانی خبری نیست تو متن شما. این اشکال عمدهٔ درک مذهبیست از انسان. متاسفانه.

  3. از این که مرحوم خانم میرزا خانی در علم ریاضیات چیره دست بودند تردیدی نیست و آثار آن همچنان باقی و مرجعیت دارند. ولی از ایمان ایشان آنگونه که مراد شما از این مفهوم است شما چه خبر دارید ودر کجا این دانشمند بدان بالیده و یا بدن ا شاره کرده است؟

    1. احتمالا یادداشت دکتر مدرسی طباطبائی را ندیده اید،
      نقل از رسول جعفریان، استاد دانشگاه تهران:
      توضیح زیر را آقای دکتر حسین مدرسی طباطبائی ـ استاد دانشگاه پرینستون ـ در باره اسلام آوردن شوهر مرحومه مریم میرزا خانی و دینداری آگاهانه خود او نوشته اند. استاد این مطلب را که در پاسخ به سوالی در این زمینه نوشته اند، به ایمیل بنده فرستادند.

      سلام علیکم – همسر ایشان مدتی پیش از ازدواج به اسلام گرویده بود . در دوره ای که پوست داک دانشگاه پرینستون بود روزی به دفتر من آمد و سؤالاتی در باب اسلام داشت . به روال همه موارد مشابه ، دو مجموعه پر حجم از درس های پیشین خود در عقائد و حقوق اسلام به او دادم و از او خواستم به دقت و منتقدانه بخواند و انتقادات و نظرات خود را ، از ساده ترین تا خشن ترین و سهمگین ترین ، صادقانه با من در میان بگذارد . چنین کرد و مدتی عصرها ساعت چهار و نیم که درسم تمام می شد به دفتر من می آمد و صحبت می داشتیم . از بهترین و مهذب ترین دانشمندان جوانی بود که در طول سی و پنج سال خدمت در این دانشگاه دیده ام . عاقبت به قائد توفیق و نورانیت پیامبر اکرم به اسلام تشرف یافت . شهادت اسلام او را خود به خط و امضاء خویش نوشتم . مفتخرم که زمینه ساز ازدواج او با مریم بودم

      مریم به مذهب دلبستگی عمیق و حقیقی داشت . او کسی نبود که کاری بدون رعایت دقیق موازین شرع کند . تنها مسأله پوشش موی سر بود که بر آن مستمسکی شرعی داشت . شاید من با آن نظر موافق نبودم اما او با خدای خود و با پیامبر و خاندان گرامی او راهی دیگر داشت . خدایش در سایه رحمت واسعه خود جای دهاد
      مریم به پاکی فرشتگان بود . داغ او بر دلم سنگینی می کند . چه توانم کرد؟ الحکم لله

      1. توجه داشته باشید که مرحومه مریم میرزاخانی در تمام دوران دانش آموزی پس از هر ساعت کلاس درسی که معلم ریاضیات به وی مفاهیم مقدماتی ریاضیات را تفهیم میکرد بلا فا صله در کلاس و ساعت بعدی معلم شرعیات سر او را از عواقب وحشتناک عدم رعایت حجاب در جهنم در آن دنیا و سر و کار داشتن با مار و عقرب عنکبوت و… پر میکردند. ولی ظاهرا ایشان ریاضیات را چسبیدند و حجاب را رها کردند.

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

  در حالی‌که با نفس‌های حبس‌شده در سینه منتظر حمله نظامی اسرائیل به کشور‌مان هستیم، به نگارش این یاداشت کوتاه می‌پردازم. به امید مانایی صلح، جنگ حتا حوصله‌ای برای نگارش و خواندن اینگونه مطالب نخواهد

ادامه »

در جهان امروز، رادیکال‌های فکری اغلب به چهار جریانِ عمده رادیکالِ راستِ سکولار، رادیکالِ چپِ سکولار، رادیکالِ بنیادگرای مذهبی و رادیکال عرفانی دسته‌بندی می‌شوند.

ادامه »

آقای خاتمی، بسیار کوشید اصلاحات مورد نظر خود را به عنوان یک روش برای اصلاح و بهبود جمهوری اسلامی در

ادامه »