در هفتههای اخیر، دو رویداد سیاسی و اقتصادی مهم در کشور، لزوم توجه بهمنافع و امنیت ملی کشور را بیشتر کرده است. این دو رویداد نشان دادهاند که منافع و امنیت ملی کشور که در طول سالهای گذشته ضربهپذیر شدهاند، چگونه میتوانند ضربه پذیرتر شوند. در این میان، رهبری و سپاه در ضربهپذیر کردن منافع ملی و امنیت کشور نقش تعیین کنندهای داشته و روز بهروز با سیاستهای خود به این دو مهم را عملا تضعیف میکننپ. این دو رویداد سیاسی و اقتصادی، یکی «حمله موشکی ایران به سوریه» و دیگری «مخالفت گسترده محافظه کاران راستگرای کشور با قرار داد ایران با شرکت نفتی توتال» است.
در این سلسله یادداشتها خواهم کوشید، با اتکا به مبانی تئوریک منافع و امنیت ملی، نشان دهم که از دریچهی نگاه رهبری و سپاه نباید به این دو مهم نگریست و ایندو را باید از نظام حاکم و حاکمان آن جدا کرد. همچنین عطف به این دو رویداد سیاسی و اقتصادی اخیر، به اشتباهات استراتژیک رهبری و سپاه و تضاد آن با منافع و امنیت ملی ایرانیان خواهم پرداخت.
بخش نخست این یادداشت به بازخوانی نظری این مفاهیم و مبانی تئوریک آن نظر داشت، در این بخش میکوشم نشان دهم که برداشت نادرست و استراتژیهای نادرست رهبری و سپاه در سوریه، چگونه منافع و امنیت ملی را هدف قرار داده است .
***
رهبری و سپاه؛ چالشی برای منافع و امنیت ملی
بخش دوم: حمله موشکی به سوریه
حمله موشکی ایران به سوریه در چند هفته گذشته رخداد بزرگی بود که بسیاری از گروههای سیاسی کشور بهراحتی از کنار ان گذشتند و به پیامدهای احتمالی آن بیتوجه ماندند. پس از حمله موشکی ایران به دیر الزور سوریه، بسیاری از نیروهای سیاسی درون کشور از دریچه غرور ملی و پاسخی سریع نیروهای نظامی به گروه تروریستی داعش، به این حملات نگاه کردند. تیتر روزنامههای کشور پر از تمجید از این اقدام نظامی بود. شهروند نوشت «صدای بلند یک سیلی». وطن امروز گفت «قیام ذوالفقار». جام جم با تیتر «طنین ذوالفقار» به تمجید این عمل نظامی پرداخت. روزنامه جوان نزدیک به سپاه تیتر خود را «اوج غرور ملی از شلیک موشکها» انتخاب کرد. بسیاری از اصلاحطلبان و روشنفکران کشور در داخل و خارج، ازاینکه ایران توانسته بود قدرت نظامی خودرا به رخ کشورهای عربنشین و دشمن ایران در منطقه، اسراییل و امریکا بکشد، بسیار خوشحال شدند. بعضیها نوشتند که ترامپ فقط زبان قدرت را میفهمد و بهستایش این عمل پرداختند.
اما در این برخوردها به دو سوال در رابطه با این حمله موشکی، که از داخل کشور پایگاههای داعش در سوریه را نشانه گرفته بود، پرداخته نشد. اول اینکه این تصمیم از طریق چه شخص، گروه و نهادی اتخاذ شده بود و اصولا مسائلی که با امنیت ملی کشور رابطه تنگاتنگ دارند چگونه میبایست ارزیابی و در مورد آنها تصمیم گرفته شود. دوم اینکه، اثرات نمایش اینچنینی قدرت موشکی و نظامی کشور در خاورمیانه که در حال حاضر دشمنان ایران در ان متحد شدهاند و بیش از هر زمان دیگری برای به چالش کشیدن امنیت و منافع ملی ما خود را آماده میکنند چگونه میبایست فهمیده و ارزیابی شود.
بهدنبال بحث در مورد چگونگی اتخاذ این تصمیم، اولین اظهار نظر از طرف رئیس جمهور کشورمان اقای روحانی ارائه شد. ایشان گفتند «اگر تصمیم میگیریم به یک مکانی موشک بزنیم، تصمیم ملی ماست…..کار سپاه در پرتاب موشک به دیرالزور، تصمیم فرد ویا یک رکن نظامی نیست….قانون اساسی، رهبری، امنیت و منافع ملی ملی امر حزبی نیست….پرتاب موشک سپاه بسوی سران تروریستهای داعش تصمیم شورای امنیت ملی بود….شلیک موشک به دیرالزور تصمیم یک نهاد نظامی نبود، تصمیم شورای امنیت ملی بود». آقای شمخانی، عضو شورای عالی امنیت ملی ایران، در مورد این تصمیم گیری بیشتر توضیح میدهد. ایشان اظهار میدارد:«حمله موشکی سپاه مصوبه شورای عالی امنیت و اراده رهبر انقلاب بود. شورای امنیت ملی بدون اذن رهبری تصمیم نمیگیرد.».
تفاوت فاحشی میان آنچه رئیس جمهور کشور میگوید با گفتههای اقای شمخانی مشاهده میشود. گویا رئیسجمهور کشور بهدرستی از یک پروسه ایدهال برای تصمیماتی که نهایتا در مورد امنیت ملی اتخاذ میشو میگوید و آقای شمخانی از آنچه در پروسهی این تصمیمگیری برای حمله موشکی اتفاق افتاده است، حرف میزند. از طرفی دیگر، از لابهلای حرفهای سپاه اینگونه استنتاج میشود که حمله به سوریه کلا در دست رهبری و سپاه بوده است و شورای عالی امنیت ملی انرا قبول و تایید کرده است. سر لشگر باقری میگوید«حمله موشکی پیشنهاد سپاه بود و شورای امنیت ملی از ان استقبال کرد.» در جاهای دیگری اظهار نظرهای سپاهیان دلالت بر این دارد که اصولا در مورد خاورمیانه آن چیزی که دنبال میشود نظر رهبریست و سپاهیان در شکل دادن این سیاستها نقش کلیدی بهعهده گرفته اند. حمید رضا مقدمفر مشاور فرمانده کل سپاه، با اعتراض به صحبتهای قبلی روحانی که سپاه را بهداشتن اسلحه و تمام امکانات متهم کرده وگفته بود که این امکانات برای هر نهادی فساد بوجود می اورد، در پاسخ به یادداشت محمد مهاجری، عضو شورای سر دبیری خبرانلاین، مینویسد عملیات موشکی علیه داعش بهدستور اقای خامنه بوده و شورای عالی امنیت ملی هیچ نقشی در ان نداشته است.
چیزیکه از این بحثها کاملا روشن میشود این است که شورای عالی امنیت ملی در این رابطه بهعنوان یک نهاد که از ان برای مهر تایید بر سیاستهای سپاه و رهبری در خاورمیانه استفاده میشود، استفاده شده است. تصمیم در مورد امنیت ملی کشور محدود به رهبری و گروهی نظامی شده است. آقای روحانی در صحبتهای خود بهدرستی تاکید دارد که تصمیم در مورد سیاستهایی که به امنیت ملی مربوط میشود میبایست از پروسه ای گذشته و تصمیم در مورد این سیاستها باید افراد و نهادهای دیگری را در بر گیرد. صحبتهای اقای روحانی بیشتر بر پروسه ای تاکید دارد که قائم به یک فرد و یا یک نهاد ذینفع نیست. این پروسه اصولی و صحیحترین راه برای دستیابی به طرح سیاستهاییست که خصوصا با امنیت ملی کشور گره میخورند.
گروههایی که بهعنوان اصلاح طلب و یا غیره به این حملات از دریچه غرور ملی نگاه کردند از خود نپرسیدند که در کشوری مثل ایران و در منطقهای پر مخاطره مانند خاورمیانه چگونه میتوان از تصمیمات کلیدی در مورد امنیت ملی کشور بهاین سادگی گذشت و اجازه داد که کسانیکه هیچ دانش و تجربه ای در سیاست خارجی و دیپلماسی ندارند و فقط اسلحه و موشک را میفهمند برای امنیت ملی کشوری تصمیمگیری کنند. بعد از دخالت نظامی امریکا در عراق و دخالت نظامی کشورمان در سوریه، شاهد دو ناکامی بزرگ در سیاست خارجی کشور و منطقه بوده ایم. بعد از دخالت آمریکا در عراق سپاه و دست اندرکاران سیاست خارجی کشور در خاورمیانه به طایفهگرایی شیعه در مقابل سنی در صحنه سیاست عراق روی آوردند. انها بهدنبال ایجاد یک حکومت شیعی در کشوری بودند که اقلیت بزرگ دیگری برای شرکت در حکومت و اداره کشور، هم توان، هم ادعا و هم مطالبه داشت. بجای تلاش برای ایجاد یک دولت ائتلافی در این کشور، برای استحکام یک دولت شیعی تمام عیار تلاش شد و دولت طایفه گرای نوری المالکی مورد حمایت کامل ایران قرار گرفت. همسایگان ایران نیز ارام ننشسته و خود باین طایفه گرایی دامن زدند. در سوریه رهبری جمهوری اسلامی در ابتدای جنبش بهار عربی، از شبیهسازی بهار عربی این کشور با بقیه کشورهای عربی خاورمیانه و شمال افریقا همگان را بر حذر داشت. سپاه و رهبری تصمیم گرفتند تا از مستبد سوریه در مقابل مردم ان کشور با دادن هر هزینه ای حمایت کنند. ایران حداقل دو سال زودتر از داعش برای حمایت از اسد و سرکوب جنبش مردمی سوریه وارد این کشور شد. ابتدا ادعا میشد که ایران فقط بعنوان مستشار نظامی وارد سوریه شده است. بعدا این شعار به «مدافعان حرم» تبدیل شد. با وسیعتر شدن دخالت ایران در سوریه و شرکت افرادی از سپاه برای برنامهریزی و سرکوب مردمی، «همدانی»ها باین کشور گسیل داده شدند تا نهاد سرکوب دیگری را بنام «شبیهه» بنیانگذاری کنند. شبیهه گروهی بود که از بسیج ایران کپیبرداری شده بود تا بر توان حکومت سوریه در سرکوب مردم اضافه کند. همان کاری که اقای همدانی با اراذل و اوباش در ایران کرده بود تا جنبش سبز را سرکوب کنند، شبیه آن در سوریه تکرار شد. شعار سپاهیان به خواندن سوریه بعنوان «عمق استراتژی» ضد اسرائیلی ایران تغییر پیدا کرد تا پرده از ایدئولوژی و اهداف پشت دخالت ایران در سوریه برداشته شود. به تدریج مشخص شد که چرا ایران میخواهد از نظام استبدادی سوریه در مقابل مردم سوریه حمایت کند. در پایان و پیش از حملات داعش به مجلس و ارامگاه آیتالله خمینی، رهبری اعلام کرده بود که اگر در سوریه با داعش نجنگیم میبایست در درون مرزهای خود با آنها بجنگیم. ادعای اینکه ایران وارد سوریه شد تا با داعش بجنگد یک ادعای کاملا کذب و برای فریب مردم و فریبکاری از ان استفاده میشود. داعش در اواسط سال ۹۲ وارد سوریه میشود در حالیکه ایران حدود شش ماه بعد از شروع جنبش بهار عربی در سوریه یعنی در نیمههای پایانی سال ۹۰ بعد از اینکه دولت اسد نتوانسته بود جنبش مردمی مردم سوریه را سرکوب کند وارد سوریه شده بود. در ابتدا و چهار ماه تظاهرات مردم سوریه بدون توسل به اسلحه ادامه پیدا کرد اما با ازدیاد خشونت توسط دولت اسد، مردم سوریه دست به اسلحه بردند و جنگ داخلی نیابتی نیز آغاز شد.
نتیجه بیش از یک دهه نگاه امنیتی و نظامی به سیاست خارجی، آن چیزی ست که امروز آنرا به روشنی در عراق و سوریه مشاهده میکنیم. نگاه امنیتی نظامی به سیاست خارجی در رابطه با اروپا و امریکا نیز سالها تلاش برای رابطه بهتری را با این کشورهای خصوصا اروپایی ناکام گذاشته بود. کشور ما امروز هزینه این سیاستهای غلط را با بیامنیتیهای وسیع در خاورمیانه دارد پرداخت میکند. عقد قرارداد برجام به ما ثابت کرد که توان و راه حلهای دیپلماتیک چقدر میتواند به منافع و امنیت ملی ما کمک کند. نگاه امنیتی و نظامی به سیاست خارجی روز بهروز امنیت ملی کشور را با چالشهای بیشتری روبرو میکند. نظامیان ممکن است با سرکوب، چند روزی بتوانند اوضاع را در عراق، سوریه و ایران آرام نگه دارند اما این ارامش بهمعنی ایجاد ثبات سیاسی نیست. رهبری روزی گفته بود که او یک دیپلمات نیست، او یک انقلابیست. مشکل دقیقا از همین جا شروع میشود که شخصی اذعان میکند که به هنر و علم دیپلماسی واقف نیست اما در طراحی سیاست خارجی کشور دخالت نا محدود میکند. در تعریف انقلاب نیز رهبری فقط به غربستیزی و سلطه در سیاست خارجی روی آورده است و نه ایجاد ثبات سیاسی از طریق ائتلاف و اتحاد.
اما چرا حمله موشکی ایران به سوریه بیش از انکه اقتدار مارا نشان دهد، امنیت ملی ما را نشانه رفته است؟ داشتن موشک و فناوری در این زمینه کار بسیار لازمیست اگر از نیروی نظامی برای امنیت و نه استیلا و سلطه داخلی و خارجی استفاده شود. حمله موشکی به پایگاه داعش در سوریه، بیش از آن در چهار چوب مقابله و مبارزه با داعش تلقی گردد، میبایست در زمینه نشان دادن اقتدار نظامی کشور بهآن نگاه شود. روزنامه کیهان درست چند روز بعد از این حمله موشکی پرده از اهداف این عملیات برداشت. این روزنامه در ابتدا نوشت «داعش سیلی خورد، تل اویو و ریاض لرزید». در روزهای بعد حسین شریعتمداری در سر مقاله دیگری در این روزنامه نوشت که داعش هدف اصلی موشکهای ایران نبوده است. مخاطب اصلی کاخ سفید، سنای امریکا، اسرائیل، عربستان سعودی و شخص آقای روحانی، رئیسجمهور کشورمان، بوده است. حسین شریعتمداری که به اسرار پشت پرده دسترسی دارد، کاملا از نیت این حملات در این سرمقاله کیهان پرده بر میدارد. آقای قاسم سلیمانی حرف شریعتمداری را بهشکل دیگری تایید میکند و میگوید «حمله موشکی به داعش این نگته را داشت که اگر کسی پایش را از گلیمش درازتر کند، جمهوری اسلامی با او برخورد سختی خواهد کرد». در دیدار آقای خامنه ای با سران سپاه، او به آنهاخطاب کرد «هرچه میتوانید روی موشک کار کنید، ببینید دشمن چقدر روی موشک حساس است، پس بدانید چقدر کارتان مهم است». در این خطابه روی سخن اقای خامنه ای با داعش نیست، روی سخن او با دشمنان منطقهای و فرامنطقهای ایران است. حمله موشکی به سوریه بجای نشان دادن اقتدار نظامی، از اراده ایران برای استفاده از این نوع سلاحها در درگیریها و مناقشات منطقه ای پرده بر میدارد.
بر خلاف تصور رهبری و سپاهیان، این نوع سلاحها هرگز قدرت بازدارندگی ندارند بخاطر اینکه دقیقترین آنها وقتی در مقابل تکنولوژی خنثیکننده دیگری، مانند پتریات۳ قرار میگیرند، کاملا توان بازدارندگی خود را از دست داده و تبدیل بهیک تهدید میشوند. دولت امریکا در شرایط فعلی این ضد موشکها را پیشرفتهتر کرده و در اختیار کره جنوبی قرار داده است تا حریم فضایی ان کشور از تعرض احتمالی کره شمالی حفظ شود. اکنون نیروی دریایی دولت امریکا در منطقه خاورمیانه در حال آزمایش نوعی سامانه تسلیحاتی لیزریست. این درست پاسخیست به حملههای موشکی ایران به سوریه و اقدام امریکا برای خنثیسازی خطرات احتمالی موشکی کشور.
هنوز اطلاعات دقیقی در دست نیست که موشکهای پرتاب شده بهسمت سوریه چقدر دقیق عمل کردهاند. بهغیر از اسراییل، سازمانهای امنیتی پاکستان ادعا میکنند که تعدادی از این موشکها در عراق بهزمین نشستهاند و فقط یک فروند از آنها توانسته است بهطور موفقیتامیزی مقر داعش را نشانه گیرد. همه ادعاها در مورد موفقیت این حملات موشکی متعلق به سپاه پاسداران است. اگر این موشکها درست عمل نکرده باشند، به دشمن نشان داده شده که صنعت نظامی کشور بر خلاف انچه ادعا میشود پیشرفته نیست. با این حملات موشکی نشان دادهایم که صنعت موشکی کشور تا کجا توانسته است از تکنولوژی برای دقت در اصابت بهره گیرد. اگر این موشکها دقیق عمل کرده باشند، دشمنان ایران را تشویق میکند تا برای خنثی نمودن حملات موشکی ایران برنامهریزی کنند.
بهجز عدم توان بازدارندگی موشکهای ایران، خاورمیانه بعد از انتخاب ترامپ با تهدیدهای جدیدی روبرو شده است. اوضاع و احوال سیاسی منطقه بعد از دخالت نظامی امریکا در عراق در سال ۲۰۰۳ تغییرات اصولی پیدا کرده است. دشمنان بالقوه کشور در گذر زمان به دشمنان بالفعل تبدیل شدهاند. دولت احمدینژاد به رشد سریع و ناگهانی این دشمنی کمک شایانی کرد تا جاییکه اسراییلیها دولت او را بهترین انگیزه برای ایجاد دشمنی با ایران و منافع این کشور تلقی کردند. عقد قرارداد برجام، پای اسراییل، عربستان سعودی و محافظهکاران امریکایی را در مقابله با ایران باز نموده و به ایجاد جبههای واحد بین این سه گروه در مقابله با ایران کمک کرده است. محافظهکاران امریکایی در زمان دولت اوباما نمیتوانستند در منطقه خلیج فارس و بر ضد ایران سیاستهای خود را بهطور فعال اعمال کنند اما با رئیسجمهوری ترامپ این کار کاملا میسر شده است. آنها بهدنبال چالش با ایران هستند و بهترین مکان برای این چالش سوریه است.
5 پاسخ
چرا پاسخ به نظرات دیگران در مکان صحیح خود ظاهر نمیشوند؟
دلایل شما برای چنین ادعایی چیست؟
آمریکا در خاورمیانه در حال آزمایش تسلیحات لیزری نیست. خبرهایی که به تازگی در این زمینه پخش شده اند مربوط به چهار سال پیش است.
رهبر و فرماندهان سپاه برای توجیه حضور نظامی خود در سوریه بارها این ادعای ناصواب را تکرار کرده اند که اگر در سوریه با داعش نجنگیم میبایست در درون مرزهای خود با آنها بجنگیم. حتی اگر این ادعا را صحیح بدانیم این مسئله مطرح است که کشورمان را به چه قیمتی از جنگ مصون نگاه داشته ایم؟ جنگ در کشور همسایه؟گردان به گردان نیروهای نظامی ( و حتی غیر نظامی) خود را به سوریه فرستادیم، شهرهایش را به خاک و خون کشیدیم و مردمانش را کشته و زخمی و آواره و پناهنده کردیم که چه؟ که خود در صلح و صفا باشیم و خاکمان پاینده بماند؟! چرا؟ خونمان از خون سرزمین همسایه مان رنگین تر است؟ یا نکند چون آریایی هستیم و نژاد برتریم؟
گیریم که در دنیای امروز اسم این مدل جنگ را گذاشته اند جنگ نیابتی! باشد ولی چیزی از ماهیت فاشیستی آن نمی کاهد. این که بسیاری کشورهای دیگر نیز اینگونه عمل کرده و می کنند (مثلن حمله آمریکا به افغانستان و عراق و لیبی و کودتا در شیلی و …. و یا حمله عربستان به یمن و حضور نظامی در سوریه و مثالهای مشابه دیگر) نیز نه می تواند از قبح و زشتی این جنایت ذره ای بکاهد و نه قادر است اندک مرحمی برای شرمساری ملی مان باشد. سهم همه ما در این شرمساری ملی و تاریخی محفوظ است و فروکاستنی نیست. همه ما که لشگر مدافعان حرم، سرداران سپاه از عارف (قاسم سلیمانی) و غیر عارف (همدانی ها) و موشکهای وطنی را دیدیم و از اقتدار ملی به خود لرزیدیم. همه ما “مرز پرگوهر” ها.نژاد پاک آریایی.
اشتباه میکنید رهبری اتفاقا با اشراف کامل به قضایای موجود بهترین تصمیم را میگیرند!
سپاه مچکریم
دیدگاهها بستهاند.