زیتون-نازنین نامدار: از یک طرف رتبههای کنکور سراسری اعلام میشود و عکس رتبههای برتر بر صفحه اول روزنامهها میدرخشد و از طرفی دیگر چمدانهایی که پر میشوند تا صاحبان خود را به سوی سرزمینی با فرصتهای بهتر و زندگی امن و آرامتر همراهی کنند. داستان مهاجرت نخبگان پایانی ندارد و روایت آدمها از تصمیمشان برای ترک ایران و زندگی در سرزمینی دیگر از جهات مختلفی به هم شبیه است. تجربههای شخصی هر کس البته متفاوت است ولی وقتی از جایی دورتر به این تصویر بزرگ مهاجرت نگاه کنید کلیدواژههایی آشنا را میبینید که پاسخ معمای عبور است.
بیحسی نسبت به آمار
خواندن خبرهایی که از عزم تحصیلکردگان و نخبگان برای ترک کشور روایت میکنند آنقدر عادی و طبیعی است که عدد و رقمهای معنیدار آن دیگر حساسیت خاصی هم برنمیانگیزد. درست مانند خبری که حالا علیرضا زالی رییس سازمان نظام پزشکی داده است و گفته اکثر دانشجویان رشته پزشکی در ایران، قصد مهاجرت دارند.
به گفته او «امید به جامعه پزشکی بسیار کم است» و یاس و ناامیدی آنقدر زیاد شده که دانشجویان سال چهارم و پنجم پزشکی٬ رفتن را به ماندن ترجیح میدهند. نداشتن امنیت شغلی از دید رییس سازمان نظام پزشکی مهمترین عاملی است که دانشجویان را به مهاجرت تحریک و تشویق میکند.
آمار درباره میزان سالانه فرار مغزها چندان دقیق نیست ولی اغلب برآوردهای موجود نشان میدهد که هر سال حدود ۱۵۰ هزار نفر ایرانی در جستجویی زندگی بهتر خانه و کاشانه خود را ترک میکند و از کشور میرود. رضا فرجی دانا وزیر سابق علوم و تحقیقات و فناوری گفته بود که این میزان از مهاجرت به معنای خسارت سالانه بالغ بر ۱۵۰ میلیارد دلار است.
سونامی ۸ ساله
سالهایی که محمود احمدینژاد بر کرسی ریاست قوه مجریه نشسته بود را میتوان سونامی مهاجرت نخبگان نامید. کاهش امید به زندگی و محو شدن چشمانداز پیشرفت در وطن از جمله دلایل اصلی و قاطع کسانی بود که طی این سالها چمدانهای خود را بستند و با وطنشان وداع کردند.
میل به مهاجرت در دوران احمدینژاد صرفا به دلیل تیرگی فضای سیاسی نبود بلکه دانشگاهها به تسخیر نیروهایی درآمد که قرابتی با فضای آکادمیک نداشتند و نخبگان را برای ماندن در کشور مایوس و مردد میکرد.
موسوم انتخابات ۸۸ که به طوفانی همهجانبه در کشور منجر شد موج دوم سونامی مهاجرت را بلند کرد و همچنان که باتومها در خیابان بر تن معترضان فرود میآمد٬ گیتهای خروجی فرودگاه امامخمینی هم نظارهگر وداع گروه گروه افرادی بود که دیگر انگیزهای برای ماندن در کشور خود نداشتند.
انتظار میرفت که بعد از روی کار آمدن دولت حسن روحانی این سونامی از حرکت باز بایستد و موج مهاجرت نخبگان کمی آرام بگیرد اما این تصور چندان با واقعیت جور نبوده است.
رتبهای که افتخاری ندارد
مقامهای دولت روحانی معتقدند که اجرای برنامههایی مانند شرکتهای «دانش بنیان» و «جذب ایرانیان خارج از کشور» به معکوس شدن روند مهاجرت انجامیده است.
حسن قشقاوی معاون کنسولی، امور مجلس و ایرانیان وزیر امور خارجه ایران دو سال پیش در دفاع از سیاستهای دولت گفته بود که «میزان مهاجرت ایرانیان اعم از نخبگان یا غیر نخبگان به خارج از کشور ۳۰ درصد کاهش یافته است.»
ادعای او بدون مناقشه نبود و مهدی سیدی، رییس کارگروه نخبگان شورای عالی انقلاب فرهنگی ایران آماری کاملا در تضاد با ادعای دولت را طرح کرد. او گفته بود آمار رسمی از مهاجرت نخبگان کشور در فاصله بین ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۵ حدود ۱۱ هزار و سیصد نفر بوده و رشدی ۱۶ درصدی را نسبت به سال قبل از خود نشان میدهد.
طبق آمار صندوق بینالمللی پول٬ در حال حاضر ایران در میان ۹۱ کشور توسعهیافته یا در حال توسعه، رتبه اول با سالانه ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار نفر مهاجر در سال را دارد.
چشمانداز تار
بی ثمر ماندن برخی از وعدهها مانند پیگیری بورسیههای غیرقانونی و ناکامی در بازگرداندن آن دسته از استادانی که به دلایل سیاسی از دانشگاهها کنار گذاشته شده بودند را میتوان از جمله عوامل جانبی ولی مهم در دلزدگی جامعه علمی کشور دانست.
دولت روحانی وعده احیای انجمنهای دانشگاهی را داده بود ولی در طول ۴ سال گذشته فضای دانشگاهها تغییر چندانی نکرد و فشارهای اصولگرایان باعث شد که روحانی با عقبنشینی در انتخاب یک وزیر همسو با مطالبات دانشجویان به سراغ محمد فرهادی برای تصدی وزارت علوم برود که دانشجویان از او دل خوشی نداشتند.
هنوز گزینه نهایی روحانی برای وزارت علوم در دولت دوازدهم مشخص نیست اما شنیدهها حاکی از آن است که این بار هم او با فشارها و تحمیلهای پیدا و پنهان برای این وزارتخانه روبرو است. مصطفی تاجزاده فعال سیاسی اصلاحطلب هفته گذشته در نشست «تلاش برای شکستن سقف شیشهای» خبر داد که که رهبر جمهوری اسلامی با ۹ گزینه معرفی شده توسط حسن روحانی برای وزارت علوم مخالفت کرده است و نفر دهم را مورد تایید قرار داده است.
چنانچه این موضوع صحت داشته باشد میتوان پیشبینی کرد که وعدههای دولت برای بهبود اوضاع در دانشگاهها باز هم به در بسته خواهد خورد و حاصل این ناکامی چیزی نخواهد بود جز طولانیتر شدن صفهای انتظار برای مهر خروج روی پاسپورت تحصیلکردگانی که امیدهایشان برای آینده را بر باد رفته میبینند.
یک پاسخ
تا مغز هایی مانند احمد خاتمی و علم الهدا و صدیقی و سعید جان طوسی حضور دارند خیال ولی امر راحت است !
مغز آن است که حاکم پسندد ، گیرم این ۱۵۰ هزار نفر در ایران ماندند و بعد از چند سال تحصیل تعدادی ساکن اوین شدند و تعدادی هم کارتن خواب و بقیه هم بیکار و مشغول به دعاگویی آخوندها !
دیدگاهها بستهاند.