احمدینژاد از رگخوابهای جامعه ایران تحلیل دارد و با این ویژگی او را میتوان از سایر افراد و گروههای سیاسی متمایز کرد. خصوصا که این ویژگی را بدون اغراق در بین جناح نزدیکتر به ساخت اصلی قدرت، یا همان “اصولگرایان”، میتوان نایاب دانست. سال ۸۴، در حالی که اصلاحطلبها دچار مشکلات داخلی در اردوی خود بودند و اصولگراها چهرههایی مختلفی از هاشمی تا قالیباف و لاریجانی در منوی انتخاباتی خود عرضه کرده بودند، احمدینژاد بود که موضوع فساد و عدالت اجتماعی را پیش کشید و توانست “هاشمی” را معادل وضع موجود و مترادف اختلاف طبقاتی و “رانت” مفهومسازی کند. همین سال و هم در ۸۸، یا با کلیدواژهها مثل “فرزندان آقای هاشمی” میتاخت، و یا با گفتن اینکه “چند نفر علیه ۱ نفر” «مظلومیت» را القا میکرد؛ تداعی شمشیر کشیدن بر شمر زمانه و قیام یک فرد در برابر تمام فساد دامنگیر شده، چیزی که قالیباف سال ۹۶ هم به نوعی خواست آن را با طرح ۹۶ درصد آن را تکرار کند.
احمدینژاد به خوبی دریافته که برای رسیدن به سوداهایی که در سر دارد باید خرج خود را از رهبر جدا کند. حتی با احتیاط تیر و تشرهایی هم نثار رهبری و نظام میکند، مثل سخنرانی چندی پیش او در اهواز که به نوعی شخص اول حکومت را با شاه مقایسه کرد. احمدینژاد شناخت درستی دارد که طرح موضوعات پشتپرده مردم را به وجد میآورد. میداند که بیراه و ناسزا گفتن به اشخاص حکومتی او را محبوب میکند و بر سر زبانها میآورد. ویدیوهایش به اشتراک گذاشته میشود، دیگران واکنش نشان میدهند و از سطح سیاست به عمق ناپیدا فرو نمیرود. میداند اگر او و یا از حلقهی او دستگیر شوند، به زندان بیافتند، و یا رد صلاحیت بشوند، وجاهت بیشتری میتواند بهدست بیاورد و اینها را سرمایهگذاری تلقی میکند. سرمایهگذاری برای رسیدن به جایگاه یک رهبر اجتماعی یا یک جنبش، چیزی مثل آنچه خاتمی یا موسوی به آن رسیده. برای همین است که میخواهد “بقایی” را متناظر “موسوی و کروبی” کند؛ «محصور» بسازد و “آزادی” را ضمیمهی محتوای پیامش کند؛ مفهومی که برای مردم ایران زنگ خوشصدایی دارد. در واقع، برای او محصور و حبس شدن خود یا اطرافیانش نه تنها اتفاقی نامطلوب نیست، که مشتاقانه به دنبال ثبت چنین دستآوردی است که بعدها از آن به عنوان شاخصی برای باورپذیری پیامش استفاده کند. احمدینژاد همینطور دقت دارد که بهرحال رهبری که سایهاش سنگینی کرد و ترمز او را کشید، از دنیا میرود. میداند به زودی روزی خواهد آمد که ساخت قدرت و همان جناح اصولگرا، که از فقر و ضعف محتوا رنج میبرد، ناچار دست به دامن او میشود. شاید سودای او برای آن روز، فراتر از رئیس جمهوری است.
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی…
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در…
کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…
ناترازیهای گوناگون، بهویژه در زمینههایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…
۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظرهای بین علیدوست و سروش…
آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…