زیتون- احسان مهرابی: نقل است که آیت الله خمینی قرآنی به او هدیه کرده و در دست نوشتهای بر روی آن آرزو کرده بود در «قلندری» موفق باشد. عدهای به شوخی همین قرآن را دلیلی میدانستند که بازداشت نمیشود. گروهی نیز به شوخی میگفتند، اگر او به جای مهندس مهدی بازرگان نخست وزیر دولت موقت و دبیرکل نهضت آزادی بود، این گروه از حکومت استعفا نمیداد و همچنان در قدرت حضور داشت.
این سخنان البته نه یک تحلیل سیاسی بلکه تمثیلی برای سیاستمدار و زیرک خواندن ابراهیم یزدی است. حتی سربازجوی نهضت آزادی با نام فامیلی مستعار مهدوی نیز در بازجویی از اعضای این نهضت و دیگر زندانیان٬ او را خیلی زیرک میخواند.
نقل است که از گزینههای آیت الله خمینی برای نخست وزیری دولت موقت بود، اما این سمت را به احترام مهندس بازرگان قبول نکرد. آیت الله خمینی همچنین او را به عنوان نماینده خود در روزنامه کیهان منصوب کرد. سمتی که بعدا به محمد خاتمی واگذار شد.
یزدی از نزدیکان آیت الله خمینی در پاریس بود و مخالفان، او و صادق قطبزاده را متهم میکنند که سخنان رهبر انقلاب را به گونهای ترجمه میکرده که برای خبرنگاران و سیاستمداران غربی پسندیدهتر باشد٬ او اما این اتهامها را رد میکرد.
رسانههای اصولگرا همچنین میگویند که گفتههای آیت الله خمینی مبنی بر اینکه «سخنگو ندارد» خطاب به ابراهیم یزدی بوده که خود را سخنگوی او معرفی کرده بود.
یزدی از اعضای شورای انقلاب نیز بود و حضورش در یک مصاحبه با مهدی رحیمی، آخرین دادستان نظامی تهران، یکی از استنادات مخالفان درباره نقش او در اعدام تعدادی از سران ارتش شاهنشاهی است. ابراهیم یزدی این اتهام را تکذیب کرده و خواستار آن شده بود که اتهام زنندگان آن فیلم را به صورت کامل پخش کنند.
اعضای نهضت آزادی و همچنین گروه فعالان ملی، مذهبی پس از کنار گذاشته شدن از قدرت در انتخابات مختلفی نامزد و رد صلاحیت شده بودند
از سمتهای یزدی اما وزیر خارجه دولت موقت و عکسهایش در آن روزها بیشتر درذهنها مانده است. او البته در آن مدت کوتاه روابط زیادی با مقامات کشورهای اسلامی داشت. شاید به همین دلیل در اجلاس سران کشورهای اسلامی در سال ۷۶ به مدت ۱۰ روز بازداشت شد تا با مقامهای این کشورها ارتباط نگیرد. درباره مدت کوتاه وزارت خارجه او فهرست بلند بالایی از موضوعات وجود دارد، از فسخ قرارداد هواپیماهای اف ۱۴ تا دیدار با صدام حسین و همچنین دیدار با همتای آمریکاییاش.
وزیر خارجه دولت موقت با بسیاری از چهره های بین المللی مسلمان از جمله حسن الترابی،راشد الغنوشی،ماهاتیر محمد،انورابراهیم،رجب طیب اردوغان ونجم الدین اربکان رابطه نزدیک داشته است.
یزدی سال ۹۲ مشروح مذاکرات خود با سایروس ونس، وزیرخارجه آمریکا، یک ماه قبل از ماجرای اشغال سفارت این کشور در تهران را منتشر کرد. مذاکراتی که دوستانه نیست و یزدی درآن به همتای آمریکایی خود میتازد و میگوید به کاردار این کشور در تهران گفته «من دیپلمات نیستم و صریح حرف میزنم». عبارتی شبیه به آنچه آیت الله خامنهای سال گذشته به کار برد و گفت «من دیپلمات نیستم انقلابیام».
یزدی اما شاید حدس نمیزد که انقلابیترهایی سفارت آمریکا را اشغال میکنند و حمایت آیت الله خمینی از این اتفاق٬ زمینه ساز خروج او و دوستانش از قدرت میشوند.
پس از استعفای دولت موقت، ابراهیم یزدی و تعدادی دیگر از اعضای نهضت آزادی نماینده مجلس اول شدند اما از مجلس دوم عملا اعضای این گروه از حاکمیت به صورت کامل کنار گذاشته شدند.
یزدی از سال ۷۳ و پس از فوت مهندس مهدی بازرگان دبیر کل نهضت آزادی شد. پس از فوت آیت الله خمینی و انتشار نامهاش به علی اکبر محتشمیپور، وزیر وقت کشور، درباره غیر قانونی بودن نهضت آزادی٬ فشارها به این گروه بیشتر شد. نهضت آزادی اما درباره اصالت این نامه ابراز تردید کرده است.
درسالهای دوری از قدرت یزدی مانند دیگر اعضای نهضت آزادی به فعالیتهای سیاسی و مذهبی مشغول بود.از جمله جلسات تفسیر قران که سابقه ای بیست و چند ساله دارد.
اعضای نهضت آزادی نیز پس از این فوت مهندس بازرگان بارها بازداشت و زندانی شدند. ابراهیم یزدی نیز ۱۲ سال پس از سال ۷۶ بار دیگر در سال ۸۸ سه بار بازداشت را تجربه کرد و در نهایت به دلیل وضعیت جسمی نامناسب آزاد شد.
یزدی سال ۸۱ نیز پس از بازگشت به ایران احضار و در دادگاه انقلاب بازجویی شده بود. در اسفند ۷۹ و پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال ٬۸۰ تعدادی از اعضای نهضت آزادی و نیروهای ملی مذهبی در یک جلسه دستگیر شده بودند.
یزدی گزارش ۵۳ جلسه از بازجوییهای خود در سال ۸۱ را منتشر کرده است. این بازجوییها آغاز فعالیت سیاسی یزدی، تشکیل نهضت آزادی و بسیاری از فعالیتهای این گروه را شامل میشد. یزدی در این بازجوییها گفته که فعالیت سیاسی را از ۱۵ یا ۱۶ سالگی آغاز کرده و در ۱۶ سالگی مجله دانش آموز را با همکاری ۵ دانش آموز دیگر منتشر کرده است.
تعداد زیادی از سوالها مربوط به سفرهای خارجی ابراهیم یزدی و دیدار او با مقامها و شخصیتهای سیاسی اروپایی و فعالین سیاسی ایران در خارج از کشور بود.
در این بازجوییها همچنین درباره شکایت معاون وقت وزارت اطلاعات از ابراهیم یزدی در سال ۷۶ به اتهام توهین به رهبری سوال میشود که او در پاسخ میگوید «در آن موقع ظاهر معاون وزارت اطلاعات سعید امامی (یا اسلامی) بوده که به اتهام قتلهای زنجیرهای بازداشت شد. طرح مجدد این مسائل سودی برای شما نخواهد داشت».
قبل از این بازجوییها، برخی انتظار بازداشت یزدی در فرودگاه را داشتند اما امیر محبیان، سرمقاله نویس روزنامه رسالت در مطلبی از تغییر سیاست نظام درباره گروه نهضت آزادی سخن گفته بود و این مطلب از سوی برخی به ائتلاف جناح راست با نهضت آزادی تعبیر شد تا آنجا که پس از جلسه ابراهیم یزدی با مهدی کروبی در مجلس٬ یکی از خبرنگاران از او دراین باره سوال کرد.
درگذشت ابراهیم یزدی کمتر از یک سال پس از فوت هاشمی رفسنجانی، نشانی از پایان نسل اول انقلاب است
این گمانه زنیها بیارتباط با حمله امریکا به افغانستان و تهدیدهای جرج بوش نبود. در آن شرایط شاید ابراهیم یزدی مانند بسیاری از دیگر سیاستمداران، خود را حامد کرزای ایران میدانست. یک سال بعد اما زمینه دیگری برای ابراهیم یزدی و اعضای نهضت آزادی به وجود آمد و آنان امیدوار شدند با ورود به شورای شهر تهران تجربه اسلامگرایان ترکیه را تکرار کنند و وارد عرصه قدرت شوند.
اعضای نهضت آزادی و همچنین گروه فعالان ملی، مذهبی پس از کنار گذاشته شدن از قدرت در انتخابات مختلفی نامزد و رد صلاحیت شده بودند.یزدی اما هیچگاه از صندوق رای قهر نکرد و حتی زمانی که برخی از چهره های مشهور به اصلاح طلب در انتخابات شرکت نمی کردند او رای می داد.
پس از سالها اما آنان در انتخابات دوره دوم شوراها تائید صلاحیت شدند. یزدی به عنوان نامزد انتخابات در میدان هفت تیر حاضر شد و برای رهگذاران سخن گفت. نتایج انتخابات اما نه تنها او، بلکه گروه های اصلاح طلب را در بهت فرود برد. هر چند با سفر آیت الله خامنهای به سیستان و بلوچستان و اعتراض به نحوه تایید صلاحیتها مشخص نبود که اگر یزدی و اعضای نهضت آزادی رای میآوردند اجازه ورودشان به شورا داده میشد.
یزدی پس از آن در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ نیز نامزد و رد صلاحیت شد. او در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری از اکبر هاشمی رفسنجانی حمایت کرد. سال گذشته اکبر هاشمی رفسنجانی٬ محمد هاشمی برادرش را به دیدار ابراهیم یزدی فرستاد. پیش از آن نیز پیامهایی بین هاشمی و یزدی رد و بدل شده بود. هر چند که او در مصاحبه با حسین دهباشی اعلام کرد که هاشمی به نسبت دوران قدرتش تغییری نکرده است.
در آن مصاحبه اما اوضاع جسمی ابراهیم یزدی چندان خوب نبود و مدتی پس از آن نیز خبر بیماریش منتشر شد. ابراهیم یزدی قصد سفر به آمریکا برای درمان را داشت اما به او ویزا داده نشد. طنز تلخ این ماجرا اما شاید این بود که یزدی و دیگر اعضای نهضت آزادی سالها از سوی چهرههای اصولگرا در جمهوری اسلامی به آمریکایی بودن متهم شده بود.
درگذشت ابراهیم یزدی کمتر از یک سال پس از فوت هاشمی رفسنجانی، دیگر عضو شورای انقلاب، نمادی از پایان نسل اول انقلاب است. از حلقه اول نزدیکان آیت الله خمینی پیش از انقلاب اسلامی دیگر کسی باقی نمانده و باقی ماندگان همگی اعضای حلقه دوم بودهاند.
8 پاسخ
سروش شایگان نه معنی لیبرالیسم را میدانی نه نئولیبرالیسم. از تاریخ انقلاب هم تنها تعریف های اقام متدین برایت حجتند.
احتمالا٫ اینگونه که سخن می گوئید لیبرالیسم و نئو لیبرالیسم و تاریخ همه ی جهان جزئی از جهازیه ی همسر شماست،!
حیف که ناشناس مانده اید!
آقای تبریزی،صحبت تهمت و افترا نیست، اسناد منتشر شده سیا را نخوانده اید؟ حداقل سری به سایت فارسی بی بی سی بزنید تا متوجه شوید که چه کسانی نوکر کدام کشورهای اجنبی ها بوده اند.
دنبالچه های آن افراد (چه مرده و چه زنده) شیفته غرب و نولیبرالیسم هستند. وطن فروشی برای آنها به یک ارزش تبدیل شده یا شاید هم همیشه بوده.نمونه آن را در میان اصلاح طلبان حکومتی به وفور می توان یافت. اول از همه صادق زیبا کلام.
آنچه در داخل ایران بعنوان اپوزیسیون نظام قد علم کرده و خود را اصلاح طلب مینامد، بیش از آنکه چشم امید به مردم داشته باشد، در حال چشمک زدن به غرب است. اینها حتی حاضر به بر زبان راندن نام کارگر و محرومان نیستند تا چه رسد که بخواهند بدنبال حقوق اجتماعی آنان باشند. و بهمین خاطر است که نمیتواند به جامعه ای که ۸۰ در صد آن در فقر و محرومیت و تنگناهای معیشتی به سر می برد چشم امید داشته باشد و لذا تن به خفت نوکری و دنباله روی از امریکا و غرب می دهد. کودتای ۲۸ مرداد را توهم می نامند! از حمله غرب به لیبی وسوریه حمایت می کنند و در قبال جنایات آل سعود سکوت محض اختیار می کنند. حتی شاه در حد اینها امریکایی نبود. تخم همه این ریاکاری ها و دغلبازی ها را امثال آقای ابراهیم یزدی در واسطه شدنش بین خمینی و سازمان سیا کاشت. اینکه بعد از درگذشت وی شاهدان از غیب برسند و ادعا کنند که وی به اشتباهاتش پی برده بوده اما حیف که شفاف به آنها نپرداخت، مشکلی را حل نمی کند. مشکل ابراز ندامت کردن این یا ان چهره سیاسی نیست بلکه اگر کسی واقعا به اشتباهاتش پی برده بود رازهای پنهان از مردم را صادقانه با مردم در میان میگذاشت. نه اینکه مردم پس از انتشار اسناد سیا از آنها با خبر شوند. از چنین فردی نمیتوان و نباید به نیکی یاد کرد!
لطفا یک سند، بله فقط یک سند ارائه دهید. کیلوئی به بی بی سی و سیا و …ارجاع ندهید.
آن سند را هم با یک من سریش و توهمات ترکیب نکنید.
در گوینده و نویسنده و مخاطب سند هم دقت کنید.
قران: ان جائکم فاسق بنبٲ فتبینوا
وقتی فاسقی خبری می دهد، در صدد تحقیق برآئید، (زود گولش را نخورید)!
با اتهام لیبرال و غربزده چه بزرگانی را که از دور خارج نکردهاید. بیشتر خیانتها به این دیار از سوی چپگراها و نوکران روسها بوده است. اگر منظور از لیبرال امثال بازرگان و ابراهیم یزدی است، پس لیبرال واژهای مقدس است.
او مرد و پیرامون ابهامات در زندگی سیاسی اش لب نگشود:
– پیرامون سابقه دوستیش با ریچارد کاتوم، جاسوس سی آی اِ، که به دهه ۵۰ میلادی بر می گردد (کودتای ۲۸ مرداد بسال ۵۳ انجام شد).
– پیرامون نقش خود و هم نهضتی هایش در حفظ اداره هشتم ساواک با هدف قلع و قمع چپ ها و مجاهدین.
– پیرامون اینکه به اشاره کدام نهادهای بین المللی امنیتی پیش از انقلاب جوانان “مومن” را از ایران به امریکا فراخواند تا تشکیلات انجمن های اسلامی دانشجویان را در برابر کنفدراسیون براه بیاندازد، این مسئله از آن جهت حائز اهمیت است که بدانیم اکثر سربازان بالا رتبه امام زمان جزو همین دانشجویان بوده اند؟ (سعید اسلامی، سعید حجاریان، مصطفی تاجزاده و …).
از خیانت چپ ها و توده ای ها به این کشور، یکی همین تهمت و افترا و لکه دار کردن کسانی بود که مثل آنها نوکر بی جیره ی روس ها نبودند.
درگذشت معلم عزیزم دکتر ابراهیم یزدی را به دوستان نهضت آزادی و قاطبه ملت ایران تسلیت عرض میکنم. او نمونه ای از عدالت طلبی علوی و هوش و زکاوت و اخلاق محمدی بود. یادش جاودان و راهش پر رهرو باد.
دیدگاهها بستهاند.