اعتصاب غذای کروبی پس از نماز صبح. اعتصاب غذای خشک در شرایطی که قلب با باطری (پیس میکر) کار میکند و بیمار باید داروهای فراوانی را هم مصرف کند. شیخ مهدی کروبی داروهایش را میخورد اما آب و غذا نه. شیخ مهدی کروبی شجاع اعتصاب غذای خشک کرده است.
اعتصاب غذای خشک شیخ کروبی برای سادهترین خواستهای انسانی یک زندانی است. ماموران از سلول او خارج شوند. سلول و زندان کروبی امروز خانه اوست. پس میخواهد که ماموران حریمش را حفظ کنند. و کروبی میخواهد بر اساس همین قوانین دادگاهی برای او تشکیل شود. و خود گفته است که نسبت به رای احتمالی صادره هم اعتراضی نخواهد کرد.
بیش از شش سال است که کسانی که رهبران جنبش سبز، جنبش پسا انتخابات سال ۱۳۸۸ لقب گرفتند در حصر خانگیاند. میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی. شش سال حصر بیدادگاه، بیمحاکمه و غیرقانونی بر جسمشان فشار آورده. سنها بالاست. جسمها نمیکشد. بیماری قلبی برای همه آنها عوارضی را پدید آورده. همه آنها در طول این سالها بارها برای کنترل و درمان به بیمارستان منتقل شدهاند.
پس از بیش از شش سال، کروبی پس از بیماریای سخت و گذاشتن پیس میکر یا همان باتری برای قلبش اعتصاب غذای خشک کرده است. کروبی با اعتصاب غذای خشک همه را به صحنه خوانده. از رهبر نظام که مسئول اصلی حصر است تا رئیسجمهوری که دوبار پیاپی از قِبَلِ وعده رفع حصر رای آورد و هنوز هیچ نکرده است و اگر هم کاری کرده کسی خبر ندارد.و تا ما، فعالان مدنی، اصلاحطلب، فعالان اپوزسیون از هر طیف و جریان و همه. همه یعنی از مراجع تقلید قم و نجف و دیگر بلاد تا دیگر روحانیون با نفوذی که میتوانند و احیانا سخنشان بر مسئول اصلی حصر، یعنی شخص علی خامنهای می تواند موثر بیافتد.
کروبی اعتصاب غذای خشک کرده تا همه را به خط کند. به صحنه بیاورد. تا اگر قرار است اتفاقی تلخ روی دهد، این رویداد برای حاکمانب سرزمینمان هزینهبر باشد. تا اگر تصمیم بر قتل محصوران در حصر است، کید مکاران به خود آنها بازگردد و هزینه بر دوش خود آنان گذاشته شود. کروبی پاتکی زده است به استبداد مزور حاکم بر ایران. قتل محصوران هزینه دارد. حاکمیت باید یا رفع حصر کند و یا هزینه جنایت را بپردازد. اینبار مبارز قدیمی با آخرین سلاحش، جانش به میدان آمده است.
کروبی، این بار با جانش و با جان بر کفیاش همه ما را مخاطب قرار داده است. او گفته بود که خودش را برای سختترین شرایط آماده کرده است. در همان مناظره معروفش با میرحسین موسوی در سال ۸۸. گفته بود آماده پرداخت هرگونه هزینه در برابر خودکامگیهاست. و انگار میدانست که قرار است چه بر سرشان بیاید. از موسوی هم عهد گرفت و الحق که میرحسین نیز عهد خود استوار ماند. پس جان بر کفی شیخ و ایستادگیاش از آنِ امروز و اعتصاب غذایش نیست. شیخ از همان سال ۸۸ و بهتر است بگویم از همان سال ۸۴ که دست مجتبی خامنه ای، آقازادهای که پدرش یعنی رهبر نظام او را آقا میخواند را در تقلب انتخاباتی آن سال رو کرد. مجتبی خامنهای که سال ۸۸ ملت از خجالت او در آمدند و گفتند که بمیری و رهبری را نبینی! او عامل اصلی سازماندهی رای و تقلب انتخاباتی سال ۸۴ بود. هاشمی رفسنجانی کار را به خدا واگذار کرد اما شیخ مهدی شجاع بر مبنای اصل از تو حرکت و از ما برکت، توکل به خدا کرد، حرکت کرد و دست مجتبی خامنهای را رو کرد. همان کسی که بنا به روایات سال ۸۸ از عوامل اصلی فرماندهی سرکوب ها در کشور بود و شاید اصلیترین ایشان. تحت هدایت پدرش و سپاه و الباقیای که بعدها در امثال عماریون سازماندهی شدند.
مهدی کروبی فرزند احمد، رهبر نظام را مورد خطاب قرار داده. مسئول اصلی حصر و جان محصورین، شخص حاکم است. البته نه تنها و در کنار «سیستم فشل قضایی، رئیس جمهور و وزیر اطلاعات». این شخص حاکم کسی نیست جز شخص آقای علی خامنهای. رهبر نظامی که سابقه بسیاری در محصور کردن مخالفین روحانی و غیرروحانی خود دارد. البته این میراث را او از بنیانگذار نظام به ارث برده. در سالهای رهبری آقای خامنه ای دستکم مرحومان آیات منتظری و آذری قمی محصور شدند. و علاوه کنید سه محصور پسا جنبش سبز را. و در مورد آذری قمی، هنگامی که از او خواستند که از آذری قمی رفع حصر شود، چون بیم جان او می رود، پاسخ می دهد که «به دَرَک».البته لفظ «به دَرَک» لفظ آشنایی در ادبیات رهبر نظام است و بارها از زبان او شنیدهایم. اینکه چه بلایی بر سر خطیب زبردستی چون او آمده که از خطابه به «به دَرَک» گفتن بیافتد خود بحثی دیگر است. «سیستم فشل قضایی» هم زیر مجموعه همین رهبر «به درک» گوی نظام است.
فرزند احمد، رئیس جمهور روحانی و وزارت اطلاعاتش را نیز به چالش کشیده است. حسن روحانی دو دوره نان حصر را خورد و با وعده رفع و یاری برای آن رای آورد. بدنه اصلی اصلاحطلب رای دهنده به او، یکی از مطالبتان اصلیشان رفع حصر بوده و هست. اما اینقدر بد عمل کرده اند که خانواده کروبی، او و وزیر اطلاعاتش را در کنار شخص حاکم مسئول جان محصورین میداند. روحانی باید پاسخ بگوید که در طول این سالها برای حصر چه کرده است؟! جز وعده و حرف، کسی که مدعی است حصر مرحوم آقای منتظری را او برداشته، که در این ادعا هم تردید بسیار است، در قبال حصر این سه تن چه کرده است؟
و اما پس از حکومت! کروبی رخ به رخ فعالان و اصلاح طلبان از هر طیف و جناح و دسته، جان بر کف و چشم در چشم از ایشان نیز میپرسد که شما چه کردهاید؟ از آقای سید محمد خاتمی، در طول روز اولی که شیخ اعتصاب غذای خشک کرده خبری نیست. در زمان بستری بودنش هم که بسیاری تلاش کردند ملاقاتش کنند، از محمد خاتمی خبر نبود. او کجاست؟ الباقی اصلاحطلبان کجایند؟ در تمام طول این سالها چه کردهاند؟ چه تلاش عملی برای رفع حصر کردهاند؟ کوچکترین اتفاقی برای شیخ (خدایی ناکرده) وجدان این حضرات اصلاحطلب را به چالش میکشد. به جز سروکله زدن برای بازگشت به حکومت و دعواهای خودتان برای سه محصور چه کردهاید؟ کروبی سالها برای فعالین ملجا و پناهی بود که از پس ظلم حاکمان به او پناه میبردند و او در حد وسع کمکشان میکرد. بسیاری از همین فعالین در طی زمان حبس خود از یاریهای شیخ کمک کار بهره بردهاند.
و مراجع عظام، حوزه های علمیه، قم و نجف! زمانی نهاد مرجعیت حامی مردمان در برابر قدرت مداران حاکم بودند. اما انگار بر این نهاد خاکستر مرگ پاشیده شده. به جز یکی دو نفر مثل آقایان صانعی و بیات زنجانی، از شیوخ حوزه، امثال آقایان وحید و شبیری و الباقی خبری نیست. از آقای سیستانی در نجف خبری نیست. آقایان حواسشان نیست که یک هم لباسشان که بیش از بسیاری در شکلگیری انقلاب نقش داشته، مبارزه کرده و رنج دیده امروز در خطر مرگ است. امروز جانش را به کف گرفته و با اعتصاب غذایش به صحنه آمده است. اما آقایان همچنان درگیر بحث و درس خود هستند. انگار دیگر نفس گرم مرحوم آقای منتظری نیست که ملجا مظلومان شود و برخروشد و بر ظالمان بتازد. انگار با رفتن منتظری، عدالتطلبی و آزادیخواهی و پناه مظلومان بودن از قم و میان مراجع رخت بر بسته. مانده تنها یکی دو ستاره کم فروغ و زیر فشار. میدانیم که دادگاه غیرقانونی ویژه روحانیت نفس حوزههای علمیه را گرفته است. ولی اگر خود آقایانی که امروز شیخوخیت حوزه قم را یدک می کشند نخواهند و گردن نگذارند، از دادگاه ویژه کاری ساخته نیست. کما اینکه آقای شبیری زنجانی میتواند با رهبر نظام اتمام حجت کند و حکم حاج احمد آقای منتظری، پور خلف مرحوم آقای منتظری را تعلیق کند. باید مراجع را مخاطب قرار داد. کروبی جانش را بر کف دست نهاده و به صحنه آمده. آقایان باید تکاتی بخورند.
و اما ما مردم! شعار دادیم که در صورت دستگیری این عزیزان، ایران قیامت می شود. محصور شدند و هیچ خبری هم نشد. البته خود میرحسین و شیخ کروبی در زمینگیر شدن جنبش بیتقصیر نبودند. اما پس از محصور شدنشان، آتش زیر خاکستر زیر خاکستر مانده و رو نیامده. مصدق پس از کودتای مرداد ۳۲ دستگیر شد. در سال ۴۵ در حصر خانگی رحلت کرد. خبری هم نشد. کاش زمانی خودمان را هم نقد کنیم. خوشسابقه نیستیم.
کروبی را در برابر خود ببینیم. جانش را بر کف نهاده. چشم در چشم ما نگاه می کند. چشمهایش پر از سوال است. خودش نجیب است و در برابر عظمت مردم ایران کرنش میکند. اما چشمهایش میپرسند که در محصور بودن ما چه کردهاید؟ چه کردهایم که امروز شیخ باید با جانش برای دستیابی به خواستهای اولیهاش به میدان بیاید. کروبی و موسوی و رهنورد چشم در چشم ما نگاهمان میکنند. چه کردهایم؟ پس از بیش از شش سال حصر غیرقانونی.
اولین ساعت صبحگاه فردای روز آغاز اعتصاب غذای خشک، کروبی به بیمارستان منتقل شده است. کروبی پس از نماز شروع کرد. این شروع اعتصاب پس از نماز معنا دارد. شش سال پیش در خرداد ماه تلخ سال ۹۰، «هدی صابر»ی بود که صبرش از پس از رحلت پدر و شهادت مظلومانه خواهر تمام شد. نماز خواند. و بعد اعتصاب غذا کرد. او را زدند. اعتصاب غذا مزید بر علت شد. تن رنجورش تاب رنج نیاورد و پرنده شد و به رفیق اعلی پیوست. صابر در اعتصابش جدی بود و همین جدیتش بود که دوستانش را از اعتصابش میترساند. شیخ هم جدی است. در عین شوخ طبعی و ملجا مظلومان بودنش، جدی است. جدیت شیخ مهدی کروبی در این اعتصاب غذای خشک ترسناک است. شیخ مهدی کروبی جان بر کف به صحنه آمده. خودش گفته بود که: «هیچکس نباید به نام مصلحت کشور با ظلم همراه شود یا در مقابل آن سکوت کند». حال آمده جان بر کف برای مقابله با ظلم با تمام جدیت خودش. و در زمان نوشتن این خطوط در بیمارستان از پس اعتصاب غذا.
۲
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…