زیتون ـ مهسا محمدی: دادستان تهران روز چهارشنبه (۱ شهریور) طی یک اظهارنظر رسمی خطاب به زندانیانی که اعتصاب غذا میکنند هشدار داد که «این اقدامات، اموری شکست خورده است و دستگاه قضایی تسلیم این موارد نمیشود.»
دولتآبادی گفته که مجازات زندانیان باید به طور کامل اجرا شود و قرار نیست ما تحت تاثیر برخی اقدامات زندانیان از جمله اعتصاب غذا قرار گیریم.
اعتصاب غذا در طی سالیان اخیر در زندانهای ایران مکررا اتفاق افتاده است، اما معمولا هیچ عکسالعمل رسانهای و رسمی را در میان مسئولان ذیربط در پی نداشته و اگر هم واکنشی بوده٬ در مذاکره مستقیم با خود زندانی اعتصاب کننده یا خانواده وی اتفاق افتاده است.
میراث گاندی و بابی ساندرز
در تاریخ مبارزات اجتماعی و مدنی از اعتصاب غذا به عنوان یکی از راههای مسالمتآمیز اعتراض برای دستیابی به خواستههایی که راه قانونی برای رسیدن به آن وجود ندارد، استفاده شده است.
مهاتما گاندی، فعالان حقوق زنان بریتانیایی-آمریکایی ، بابی ساندرز، مبارز ایرلندی و همقطارانش از جمله شاخصترین اعتصاب کنندگان در تاریخ زندان و مبارزات مدنی خارج از زندان هستند.
این اعتصابها در مواردی مانند بابی ساندرز و دوستانش به مرگشان منجر شد و اثر درازمدت بر تحقق خواستههایشان داشت و در مواردی مانند اعتصاب گاندی و فمنیستها دستاوردهای کوتاهمدتتری داشت و آنها توانستند قبل از مرگ به بخشی از خواستههای خود دست یابند. در کنار این موارد کمابیش موفق، موارد بسیاری از زندانیانی وجود دارد که اعتصاب غذا٬ آنان را به هدفشان نرساند و خبری هم از آنان مخابره نشد.
در ایران نیز اعتصاب غذا در سالهای قبل و بعد از انقلاب یکی از حربههای زندانیان و در واقع آخرین آن برای استیفای حقوقشان بوده است.
در سالهای اخیر و از دهه هشتاد که اخبار بیشتری از درون زندان به بیرون میرسید اعتصاب غذا با نام افرادی مانند اکبر گنجی در دهه ۸۰ که یکی از طولانیترین اعتصابها را داشت و در دهه ۹۰ با نام هدی صابر که بر اثر اعتصاب جان باخت، پیوند خورده است.
پیش از این و تا قبل از سال ۸۸، زندانیانی که اخبار اعتصاب آنان به بیرون از زندان میرسید و به نوعی مورد توجه قرارمیگرفت بسیار محدود و شناخته شده بودند. از این رو مدل مواجهه حاکمیت هم با آنان متفاوت بود.
دیگر امکان پنهان کردن نیست
رویه معمول دستگاهقضایی در اغلب مورد این بوده که در عین ابراز بیتوجهی به اعتصاب غذای زندانی٬ چانهزنیهایی را هم با او جهت شکستن اعتصاب انجام دهد.
در طی چند سال اخیر و با ادامه روند تضییع مکرر حقوق جمعی و فردی زندانیان به دلایل مختلف و همچنین با افزایش تعداد زندانیان سیاسی در جمهوری اسلامی٬ این روند شکل جدیدی به خود گرفت.
حالا دیگر اعتصاب کنندگان افرادی الزاما شناختهای مانند اکبر گنجی نیستند که مرگ احتمالیشان برای حاکمیت هزینه زیادی داشته باشد. با این وجود با گسترش شبکههای اجتماعی و انتشار وسیع اخبار اعتصابها٬ این مساله تبدیل به آزمونی سخت برای اعتبار و وجهه عمومی حاکمیت چه در داخل و چه خارج کشور شده است.
به نظر میرسد دیگر اعتصاب کردن فقط به معنی تحمل گرسنگی یا تشنگی از سوی زندانی برای به پای میز مذاکره کشاندن زندانبان نیست. حال به کمک رسانههای جمعی قدرت این اهرم افزایش پیدا کرده است
اگر پیش از این فقط فعالان سیاسی و تعقیب کنندگان حرفهای اخبار از موضوع اعتصاب غذای یک زندانی با خبر میشدند حالا به برکت شبکه های اجتماعی این خبرها در همه جا منتشر میشود و مرزهای سانسور را به راحتی پس میزند. از این رو این وضعیت مطلوبی برای حاکمیت نخواهد بود که دایم از طریق رسانههای مورد تایید خود در حال آراستن و بازسازی وجههاش عمومی است
راه فرار قوهقضاییه
اینکه چه چیزی حاکمیت را از موضع انکار اعتصاب و سعی در حل آن در پشت پرده به موضع «به هیچ انگاشتن» آن کشانده را شاید بتوان تا حدی در عملکرد برخی اعتصاب کنندگان در چند سال اخیر هم جستجو کرد.
اعتصاب برای اعتصاب کننده٬ اطرافیان وی و حاکمیت چالش برانگیز و حساس بود به دلیل اینکه در آن٬ «زمان» به نفع هیچکدام از دو طرف سپری نمیشد و در پایان داستان در صورت مرگ احتمالی اعتصاب کننده٬ حاکمیت نیز هزینههایی پرداخت میکرد، بنابراین، همزمان با انکار اعتصاب، تلاشی برای نرسیدن به آن نقطه وجود داشت چرا که در این صورت صدق گفتار زندانی نیز به اثبات میرسید.
عملکرد زندانیان اعتصابی در چند سال اخیر در ایران با اعلام اعتصاب غذاهای طولانی و بیسابقه در تاریخ این حرکت اعتراضی، که شاید نتوان در بعضی از موارد برای آن توجیه پزشکی درستی هم یافت٬ یکی از دلایل عکسالعمل جدید دادستان ارزیابی میشود.
دادستان میبیند که اعتصاب غذا با کیفیتی که در حال حاضر در بعضی از زندانها در جریان است در کوتاه مدت لااقل به فاجعهای نمیانجامد. هر چند آثار دراز مدت جسمی این نوع امساک از خوردن بعضی از مواد غذایی غیرقابل انکار و جبران ناپذیر است، اما این آثار ، محرکی نیست که طرف مقابل را به پای میز مذاکره بیاورد، چون به هر حال به زعم وی زندانی در آن برهه زنده میماند بنابراین از خود بابت آثار محتوم بعدی نیز سلب مسوولیت میکند.
به نظر میرسد که این مدل مواجهه با مساله٬ آثار منفی دیگری نیز در پی دارد، تکرار و تطویل اعتصاب یک نفر در زمانی بیشتر از حد ممکن به لحاظ پزشکی ، موجب میشود که حاکمیت برای تعمیم این الگو برای سایر زندانیانی که اعتصاب غذا را به معنی سنتی ان تعقیب میکنند بهانه پیدا کند و در مواردی که زندانیان کمتر شناخته شدهاند و موج خبری چندانی هم روی آنان وجود ندارد، این مساله مزید بر علت میشود تا وقعی به اعتصاب آنها نهاده نشود.
تاوان اعتصاب
این روزها دست کم ۱۸ زندانی سیاسی-عقیدتی زندان رجایی شهر کرج در اعتراض به تحویل ناقص وسایل شخصی، وجود دستگاههای شنود و دوربین مداربسته و تهویه ضعیف در سالنی که به تازگی به آن منتقل شدهاند در اعتصاب غذا هستند.
در روز هشتم مرداد سالجاری سایت زیتون خبر از حمله گارد زندان رجایی شهر به زندانیان سیاسی محبوس در سالن ۱۲ بند ۴ این زندان داد. این حمله در پی خودداری زندانیان از انتقال به بند ده به دلیل وجود دوربینهای امنیتی در این بند بود. زندانیان در نهایت با زور به بند ده منتقل شدند.
بعد از انجام این انتقال، تمامی ۵۳ نفر زندانی محبوس در این بند دست به اعتصاب غذا زدند و اعلام کردهاند که تا زمان بازگشت به سالن ۱۲ اعتصاب خود را نخواهند شکست. در روزهای ابتدایی اعتصاب کسانی که به صورت رسمی اعتصاب غذای خود را به اطلاع رییس زندان رسانده بودند به انفرادی منتقل شدند و بقیه در بند به اعتصاب خود ادامه دادند.
در طی روزهای اخیر با بازگشت زندانیانی که به انفرادی منتقل شده بودند ، بعضی از این زندانیان در حالی که هنوز به اکثر خواستههایشان نرسیدند به اعتصاب غذای خود پایان دادند و در حال حاضر ۱۸ نفر هنوز بر ادامه آن پای میفشارند.
رضا شهابی، فعال کارگری و عضو سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران نیز در زندان رجاییشهر، به دلایلی متفاوت از همبندیان خود در اعتصاب غذا به سر میبرد. رضا شهابی در حالی پانزدهمین روز اعتصاب غذای خود را سپری میکند که معتقد است دوران محکومیتاش به پایان رسیده و محکومیت یک ساله فعلیاش «پروندهسازی» است.
این فعال کارگری میگوید که ادعای دادستانی مبنی بر پنج ماه غیبت از محکومیت حبس ششساله وی در حالی است که او پس از مراجعه به زندان «نامه آزادی و اتمام محکومیت شش ساله خود را که به تاریخ ۱۸ شهریور سال ۹۴ بوده در پرونده زندان» دیده است. با این وجود در پی فشارهای دادستانی برای بازگرداندنش به زندان، روز ۱۸ مرداد، خود را به زندان رجاییشهر کرج معرفی کرد و از آن زمان در اعتصاب غذا به سر میبرد.
همزمان با زندانیان رجاییشهر خبرهای اعتصای غذای خشک و تر زندانیان دیگر از اوین گرفته تا زندانهای شهرستانها نیز اخبار را انباشه است. زندانیانی که به ادعای دادستان٬ درگیر « اموری شکست خورده » هستند.
در حالی که بیش از دو سال از جنبش "زن، زندگی، آزادی"، جنبشی که جرقه…
بیانیهی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور
رسانههای گوناگون و برخی "کارشناسان" در تحلیل سیاستهای آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، بهطور…
زیتون: جلد دوم کتاب خاطرات طاهر احمدزاده اخیرا از سوی انتشارات ناکجا در پاریس منتشر…