انقلاب ایران به چهل سالگی خودش میرسد و قانون حجاب اجباری گستردهترین محدودیت این انقلاب برای مردم و بیشتر برای زنان است. موضوع حجاب اجباری مانند بسیاری از محدودیتهای مدنی در کشورهای گوناگونی است که مردم با فقدان آزادی مدنی مبارزه کردند. به گمانم بهترین راه برای مبارزه با حجاب اجباری نپوشیدن حجاب است. اینکه زنان حجاب نپوشند و مردان و زنانی که به حجاب اجباری معتقد نیستند از آنان حمایت کنند. ممکن است گفته شود که «به این سادگیها هم نیست». اما مگر جنبشهای مدنی در نقاط مختلف دنیا به سادگی به حقوق مدنی دست پیدا کردند؟ طبیعی است که ساده نیست. ولی برای افرادی که به حجاب اجباری باور ندارند، این راه در دسترسترین راه است.
طبیعی است که پیوند خوردن دین و حجاب به عنوان عامل اصلی بقای حکومت، موجب میشود که هر راه حل دیگری بسیار دورتر از مبارزه مدنی باشد، ضمن اینکه اصل اساسی که حجاب بر آن اساس باقی مانده است، این است که اکثریت مردم مایل به حفظ قانون حجاب اجباری هستند. در صورت شکل گیری یک جنبش برای مبارزه با حجاب اجباری این استدلال که عامه مردم طرفدار حجاب هستند، منتفی خواهد شد.
به گمان من در چنین حرکتی چند نکته را باید در نظر گرفت:
اول، جدا سازی جنبش اجتماعی از حرکت سیاسی: سیاسی شدن این مبارزه گستره مشارکت کنندگان آن را از میان میبرد و موجب میشود که هزینه مبارزه افزایش پیدا کند و این همان نقطه آسیبپذیر جنبشهای سیاسی است. اصولا افرادی که مخالف حجاب اجباری هستند، میتوانند اصلاح طلب، سلطنت طلب، چپ، مذهبی، ملی مذهبی، ملی و غالبا غیرسیاسی باشند، اصولا نباید این جنبش را به هیچ وجه آلوده به جریان سیاسی کرد و از لغو حجاب اجباری به عنوان راهی برای مبارزه با حکومت نباید استفاده کرد.
دوم، حمایت مردان و بانوان باحجاب: برخی زنان میگویند که مردان از آنان حمایت نمیکنند و خودشان از این وضعیت راضی هستند. قطعا در برخی موارد همینطور است، ولی بخش عظیمی از مردان بخصوص در سالهای اخیر حامیان جدی همسران، خواهران، دختران و مادران خودشان هستند. همچنین بخش بزرگی از بانوان محجبه چه از نظر ایدئولوژیکی و چه برای کسب احترام برای پوشش خودشان با حجاب اجباری مخالفند. به گمانم حضور این دو گروه مردان و بانوان محجبه نقش مهمی میتواند در این مبارزه داشته باشد.
سوم، حمایت هنری از این جنبش: یکی از عناصر اصلی در تعمیق و پیشبرد این جنبش حمایت هنرمندان و تولید آثار هنری در مورد حجاب اختیاری است. فراهم بودن امکان انتشار قطعات موسیقی، کلیپهای تصویری، نقاشی و گرافیک و دهها راه برای طرح موضوع حجاب اختیاری این زمینه را برای تعمیق این جنبش فراهم میکند.
چهارم، رسانهای کردن جنبش: این جنبش اگر با انتشار عکسها و تصاویر از اتفاقات مربوطه توام شود، میتواند به سرعت گسترش پیدا کند. اگرچه ممکن است سرعت آن چندان هم موضوع مهمی نباشد. آنچه بیش از همه چیز مهم است، آغاز این جنبش و تعمیق آن است. تغییر چهره کشور باور پذیر بودن حذف حجاب اجباری را فراهم میکند. مدیران سیاسی و فرهنگی کشور وقتی ببینند که حضور زنان بدون حجاب موجب از بین رفتن حکومت نمیشود آن را بهتر و بیشتر تحمل میکنند. اصولا آنچه قانون حجاب اجباری را پایدار کرده است، استفاده از حجاب به عنوان چهره حکومت است. این پیوند را باید از میان برد و این ممکن و اگرچه دشوار است.
آنچه در این نوشته آمد، مجموعه موضوعاتی است که گمان میکنم برای یک گفتگو و طرح مسئله میتواند مورد توجه قرار بگیرد و امیدوارم صداهای دیگری هم در این مورد به گوش برسد.
12 پاسخ
پاسخی به علی تبریزی
پاسخ شما نشان میدهد که حرف مرا متوجه نشده اید. اولا خیلی راحت چشم بر این نکته که پرسیده ام چرا در یک کشور اسماً اسلامی زنان حتی در زمینه اسلام حق نظر دادن، فقیه بودن، ندارند، بسته اید. انگار نه انگار این حرف گفته شده. ثانیا بند کرده اید به اغوا گری لوازم آرایش. سوژه صحبت این نبود حتی اگر شما دوست دارید باشد.
حرف من این بود که آرایش و پیرایش بعضا حتی افراطی زنان که از آن حکومت به بهانه “بد حجابی” ایراد می گیرد و نک و نال میکند، خواسته خود اوست. میخواهد زنان در پی این چیز ها باشند و وقتشان به فکر کردن به زلفشان بگذرد که چقدرش از زیر سرپوش بیرون است یا نیست. حکومت نمیخواهد زنان نه در پی اندیشیدن به معنویت باشند نه دانش.زیاد هم حرفهای کلیشه ای تئوری توطبه و اینها نگوئید. من حرف توطئه نزدم. از واقعیتی بنام عدم احترام جکومت به انسانیت و همروح بودن زنان با مردان زدم. شما هم وقتتان را بجای صرف عفاف زنان کردن و برایش قانون در آوردن، صرف کشف علل عدم عفاف مردان بفرمائید.
چشم!
ولی اگر کمی خونسرد تر و با ملایمت بیشتری نظر دهید، تفاهم زودتر و بهتری ممکن است حاصل شود. سوء تفاهم همیشه ممکن است. اما لزومی به تندی و بد اخلاقی نیست. بخصوص اگر توهم توطئه در همه چیز را مردود میدانید.
دفعه ی بعد!
بعلاوه:
عنوان اصلی بحث، حجاب اجباری بوده و آرایش زنان به آن مربوط است. اما پاسخ به سوالاتتان را عرض می کنم:
در ایران خوشبختانه زنان تحصیل کرده بسیار زیاد شده اند ، چه در دانشگاه ها و چه در حوزه های دینی. و زنان نظر می دهند و فقیه هم شده اند. شاید خبر ندارید.
اما اینکه فرموده اید ارایش و پیرایش زنان خواسته ی حکومت است را بسیار بعید میدانم. و اشاره ی من به توهم توطئه، ناظر به همین بخش فرمایش شماست. برای سخنتان باید نوعی اثبات، لا اقل شواهد و قرائن بیاورید، نه فقط ادعا و تحلیل!
اما در باره ی علت عدم عفاف مردان، مثل عدم غفاف زنان است! یعنی: نادانی و هوس بازی و لا ابالی گری.
نیاز جنسی یک واقعیت است مثل نیاز به غذا و آب. اما بعضی حریصند یا حسودند. یا تنبل و بیعار. یا معتاد و مریض. از دیوار مردم بالا می روند. حقوق نجومی می گیرند و تازه طلبکار هم هستند. هزار جور هم بهانه می آورند! بی عفتی مردان و زنان هم همینطور
در حالیکه قران از فقرائی پاکدامن و آبرومند سخن می گوید:
یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف
یعنی نادان بعضی را از اغنیا میداند، در حالیکه فقیرند. چون آبروداری میکنند و عفت و عزت می طلبند و شرف دارند.
هر چیز اجباری در ایران تبدیل به ضد خودش میشود و نوع پوشش بانوان حتی در شهرستانهای کوچک هم خود نشان دهنده شکست کامل قانون ضد انسانی حجاب اجباریست.
علمای اسلام اگر میتوانستند دستگاهی اختراع کنند که علاوه بر ارضای میل جنسی سیری ناپذیر خودشان قابلیت تولید مثل به سبک جوجه کشی برای ازدیاد جمعیت شیعیان را می داشت؛
در صدور فتوای زنده به گور کردن زنان و دختران لحظه ای درنگ نمیفرمودند.
مسلمین با معصیت الهی نمی توانند حرکتی در جهت اصلاح بردارند…
پوشش و حجاب در قرآن در دو سوره نور و احزاب آمده است…در سوره نور پوشش سبک تر و برای همیشه مطرح میشود ولی در سوره احزاب پوشش بیشتر در جلوگیری از شناسایی از دیگر بانوان است و مربوط به زمان خود رسول الله میباشد…
به حرکت های دیگری فکر کنید…از شما بعید بود…
به مطالعه دقیق قرآن و رواج دادن آن چرا فکر نمی کنید؟ در پی آن به مطرح کردن نظرات با صدای بلند و با پشتیبانی یکدیگر در حین سخنرانی ها و منابر و به عدم شرکت در اقامه نماز و برگزاری صفوف دیگر برای اقامه نماز ها…یا به نماز های فرادی (تک نفره) فکر کنید…
این قبیل حرکات هم وظیفه شرعی و هم اعتراض هستند …و هم پاکی و خلوص خداپسندانه دارند…برای طرف مقابل نیز هشدار عمیق تری است…این همه با همراهی و شرکت بانوان شجاع بر تقوی و قوت قلبی بیشتر برای همه ارمغان آورده و …نصرت الهی در پی خواهد داشت…
برای همراهی با غیر مسلمانان نمی توان به معصیت الهی عمل کرد…آنها روش خود را داشته باشند…یا با مسلمین همراهی ظاهری داشته باشند…که به نفعشان هم هست…
من نمی گویم بی حجابی ولی بسرعت دارد نوع پوشش زنان تغییر میکند و از پوشش مطلوب حکومت فاصله میگیرد حتی در میان اقشار مذهبی ومعتقد بسیاری از مادران چادری ضمن اینکه خود در حال نوعی کشف حجاب هستند دخترانی بون چادر و با پوشه های متضاد حکومت پرورش دادهاند
در فرهنگی که دو نفر(حتی دو مرد) به راحتی به دلیل “نگاه بد” به یکدیگر، با هم نزاع میکنند، یا به خاطر یک فحش ناموسی، حاضرند همدیگر را بکشند، محال است که آزادی پوشش جا بیفتد.
مسئله حکومت نیست که راهحل، نافرمانی مدنی باشد؛ مسئله فرهنگ مردمی است که در آن بدن یک شخص (چه زن و چه مرد) متعلق به خودش نیست، بلکه متعلق به اطرافیانش است.
فراموش نکنیم که همه ایران، بالا شهر تهران و شهرهای بزرگ نیست. با وجود این همه وسایل ارتباطی و شبکه، هنوز رییسی بیش از ۱۰میلیون رای میآورد.
باز هم تکرار میکنم، مسئله حکومت نیست، مسئله فرهنگ جامعه است.
جناب تبریزی: حجاب اجباری و ترغیب زیرزیرکی زنان به غرق کردن خود در تزئینات و آرایش و عمل زیبائی و عیره دو روی یک سکه است. حکومت میخواهد، بله با تمام وجود میخواهد که زنان مصروف بدن خود شوند. در حکومت اسما اسلامی که زنان حق رسیدن به درجه اجتهاد نداشته باشند، در داشنگاهها بعنوان استاد نخواهند انها را بپذیرند البته شاید جز در رشته های خاص!! ایم اسلام و معارف و تعلیماتش را بگذارید توی کوزه آبش را بخورید. زیربنای فکری این حکومت زنان را برای بدنش میخواهد، و زنان بعنوان موجودات آگاه و همروح با مردان این را نفی میکنند. هر جا توانستید زمنه مساعد و برابر برای رشد فکری زنان و تمجید از ان را ایجاد کنید، بفرمائید حرف از چیز های دیگر هم بزنید. دعوت آقای نبوی به رفع حجاب اجباری را به رفع حجاب اجباری بر روح تکامل طلب زنان، باید شنید و استقبال کرد. تنها نگاه فیلتر شده از نوع حکومتی ست که یکدفعه چشمش را زل میزند به آرایش پیرایش زنان، غافل ازینکه خواشته خودش جز این نیست و جز این نمی طلبد.
در پاسخ به شهلا،
اولا بنده نیز با حجاب اجباری مخالفم. بلکه کلا اگر حکومت دست از سر دین مردم بردارد، برای دین و حکومت و مردم، هر سه، بهتر است.
سخن من در پاسخ آن کمپین پیشنهادی بود! به واقع از حجاب اجباری، بی حجابی و بی ارزشی حجاب حاصل شده است. متاسفانه.
خیلی هم همه چیز را با دید تئوری توطئه نبینید.
اما در باره زل زدن به آرایش زنان، آیا منکر غریزه و فطرت انسانها و تمایل جنس های مخالف به هم هستید؟ بنظر من این حس طبیعی است. اما باید آنرا در چارچوب خانواده ارضا کرد و نه با نگاه های هرزه و روابط نامشروع.
اما انکار تاثیر آرایش و بزک کردگی و نقاشی و رنگ آمیزی٫ سخن بی پایه ایست، که احتیاج به اثبات ندارد!
اگر یک نوع جنبش دیگر، یعنی جنبش نافرمانی مدنی علیه، جنبش نافرمانی علیه حجاب اجباری پیشنهاد دهید چطور است؟؟!
مثلا جنبش ساده زیستی؟ جنبش رعایت عفت و حیا؟ جنبش عدم حضور با نقاشی و آرایش و لباس زننده و تحریک آمیز برای مردان اجنبی؟! (اجنبی در عرف ادبیات دینی یعنی مرد نا محرم). این جنبش ممکن است طرفدار چندانی نداشته باشد، اما خداپسندانه تر است!
چرا خودتان این کارو نمیکنید؟ چرا مدام از دیگران میخواهید کاری که شما مایلید انجام بدهند؟ خودتان کاری که فکر میکنید خدا پسندانه تر است انجام بدهید، چرا آقای نبوی؟
جناب سحر عزیز، اگر به پاراگراف آخر متن آقای نبوی دوباره توجه کنید بد نیست. ایشان اظهار تمایل کرده بود که صدا های مختلفی را بشنود. من هم یکی دو تا پیشنهاد دادم.
اگر به شما جسارتی شده ببخشید! خواستم درخواست ایشان را اجابت کرده باشم.
اما نه من و نه نبوی اهل عمل نیستیم، در اینجا فعلا حرفش را زده ایم. نگران نباشید و نباشند!
دیدگاهها بستهاند.