زیتون– عصر شنبه ۱۱شهریورماه و با حضور دهها تن از ایرانیان مراسم بزرگداشت ابراهیم یزدی به دعوت جمعی از فعالان ملی ـ مذهبی در پاریس برگزار شد. در ابتدای این مراسم، سراجالدین میردامادی، مجری برنامه شرح حال مختصری از زندگی فکری و سیاسی «دبیرکل نهضت آزادی» بیان کرد، و پس از آن، حسن فرشتیان، مرتضی کاظمیان، احمد سلامتیان، حسن یوسفی اشکوری و مهدی ممکن به طرح دیدگاههای خود درباره «دکتر یزدی» و بررسی کارنامه وی پرداختند.
فرشتیان: تعاملگرایی یزدی با روحانیت
حسن فرشتیان، حقوقدان و پژوهشگر دینی با بیان این نکته که رابطه انقلابیون و مبارزان سیاسی با روحانیت از عصر مشروطه در یک پارادایم دایمی بین شیفتگی و نفرت و شیدایی در تغییر بوده، اضافه کرد: «این رابطه هنوز ادامه دارد و همچنان برای عصر ما آموزنده است و ما چه بخواهیم و چه نخواهیم میوهچینان میوههای تلخ و شیرین آن بوده و هستیم و ظاهرا خواهیم بود.»
در همین راستا، فرشتیان به وجود چهار گرایش عمده اشاره کرد که «بازیگران این گرایشها نیز دائما یکسان نبودهاند و گاهی بین این گرایشهای چهارگانه در رفت و آمد بودهاند.»
نخست، «گرایش نفیجویانه یا نفیگرایانه»؛ فرشتیان این گرایش را «منهاییون» خواند و «آنانی که خصمانه در پی حذف روحانیت بودهاند» و دین را «افیون تودهها» ارزیابی و توصیف کردهاند.
وی نتیجه عملی گرایش مزبور را این دانست که روحانیت برخی از پایگاههای خویش را در قشر روشنفکر و دانشگاهی از دست میدهد؛ به پایگاههای سنتی نزدیکتر میشود و دوگانه «روحانیت و ضدروحانیت» تقویت میشود؛ «روحانیت گامی به سوی نواندیشی پیش نمیگذارد بلکه محکم به باورهای هواداران سنتی خویش وفادار میماند.»
این دینپژوه گرایش دوم را «ابزارجویانه» توصیف کرد و گفت که «بخشی از کارگزاران به حکومت رسیده همین نگاه را دارند.»
از نظر وی، نتیجه عملی این گرایش آنست که «روحانیت تقریبا بینقش میشود و بازیگران اصلی دیگران هستند؛ درنتیجه روحانیت به کنار زده شده، مقاومت خواهد کرد.»
فرشتیان از «گرایش تقلیدجویانه» بهعنوان گرایش سوم یاد کرد؛ کسانیکه در چارچوب رابطه مقلدانه و «ذوب در روحانیت» هستند: مثل هیاتهای موتلفه و حزب ملل اسلامی.
این حقوقدان نتیجه عملی گرایش مزبور را «ارضای هژمونیطلبی روحانیت» توصیف کرد و افزود: «در این وضع، روحانیت به ظاهر برنده است و حاکم و امام میشود، ولی در واقع در چاه ویلی میافتد که هیچگاه به ضعفهای خویش پی نمیبرد و در پی بازسازی و نوسازی خویش برنمیآید.»
چهارمین و آخرین گرایش از نظر فرشتیان، «گرایش تعاملجویانه» بود؛ او توضیح داد که «زندهیاد یزدی، پا جای پای بازرگان و همراه وی، از پیش قراولان این رابطه تعاملگرایانه بود.»
وی افزود که «در این رابطه تعاملگرایانه، ما با سود طرفینی مواجه هستیم؛ ضمن اینکه روحانیت نیز به بازسازی و نوسازی خویش میپردازد.»
این پژوهشگر دینی و تحلیلگر با اشاره به این نکته که یزدی نماینده آیتالله خمینی در اخذ وجوهات شرعیه بود، به تلاش وی برای اخذ پیام آیتالله خمینی در واکنش به فوت دکتر شریعتی اشاره کرد و افزود: «یزدی میخواست پلی باشد که ارتباط روحانیت با جامعه و نسل جوان نه تنها قطع نشود که به روز و کارآمد بشود.»
فرشتیان در پایان بحث خود به نامه سرگشاده یزدی در سال ۲۰۱۱ به راشد غنوشی رهبر حزب اسلامگرای النهضه در تونس اشاره کرد و افزود: «یزدی از غنوشی خواست از تجربههای تلخ ایران و الجزایر درس بگیرد، به تنوع و تکثر نیروهای جامعه احترام بگذارد، به ضرورت رعایت تساهل و مدارا توجه کند، و با دیگر گروههای سیاسی برای توسعه کشورش همکاری در پیش بگیرد.»
این نواندیش دینی با اشاره به تاکید مهم دکتر یزدی درباره جایگزینی «جهل» بجای «ظلم» در ایران پس از انقلاب، ویژگیهای مهم گفتمان یزدی و دیگر کنشگران همسو با وی را مواجهه دلسوزانه، همدلانه، توأم با راهکار و تعامل توصیف کرد و افزود: «یزدی خسته نشد و علیرغم بیمهریهایی که دید و رنجهایی که چشید به یارگیری و تعاملگری با روحانیت به ویژه با مکتب مراجعی چون آیتالله منتظری و آیتالله صانعی ادامه داد.»
کاظمیان: یزدی و هفت دهه سیاستورزی پیوسته
مرتضی کاظمیان، روزنامهنگار و فعال ملی ـ مذهبی سخنران بعدی مراسم بود. وی در ابتدا به یک ویژگی دکتر یزدی اشاره کرد و آنرا برای جامعه امروز ایران، در خور تجلیل و درسآموزی دانست: «تداوم کنشگری سیاسی پیوسته و بیخستگی و بدون یأس دکتر یزدی برای هفت دهه».
کاظمیان با اشاره به شروع فعالیت سیاسی دکتر یزدی از نیمه دهه ۱۳۲۰ و ادامه یافتن آن تا هنگام مرگ، افزود: «چند روز پیش از درگذشت، دکتر یزدی همراه با جمعی از همفکرانش در نامهای سرگشاده به رئیس جمهور، خواهان رفع حصر رهبران جنبش سبز شد.»
این فعال ملی ـ مذهبی همچنین به پیام تسلیت دکتر پیمان برای دکتر یزدی اشاره کرد و گفت: «دکتر پیمان که پس از انقلاب از منتقدان دولت موقت بود، در پیام مهم خود، به همین ویژگی درسآموز زندگی سیاسی دکتر یزدی اشاره کرده است.»
او به نقل از دکتر پیمان افزود: نظایر دکتر یزدى در جامعهای زیسته و میزییند که «ناپایداری و بیثباتی» به یک ویژگی «پایدار» در آن بدل شده است، و حرمت «دروغ و ریا»، «نقض عهد»، «قانونشکنی»، «ابنالوقتی» و نان به نرخ روز خوردن و ستایش ارباب قدرت و ثروت نزد اکثر دولتمردانش درهم شکسته و زشتی و پلیدی «خیانت» به امید، اعتماد و امانتهای عمومی، پشتکردن به قول و قرارها و حیف و میل ثروتهای ملی، رنگ باخته است. رمز محبوبیت و ماندگاری نام و خاطره آنان در این است که با ارایه سرمشقی از یک عمر «پایداری و ثبات قدم»، «وفای به عهد» و «احترام به میثاقهای ملی» و «ارزشهای اخلاقی»، به سهم خود به حفظ و بازتولید ارزشهای مزبور در خاطره و وجدان جامعه یاری رسانده و میرسانند.
کاظمیان در ادامه سخنان خود به نقطهعزیمت فعالیت اجتماعی دکتر یزدی اشاره کرد: «نهضت خداپرستان سوسیالیست». وی توضیح داد که یزدی از نیمه دهه ۱۳۲۰ با نخشب و خداپرستان سوسیالیست آشنا شد و این مهم، به اذعان خود یزدی تأثیری ماندگار در زندگی فکری ـ سیاسی او داشت: «عضویت و فعالیت در نهضت خداپرستان سوسیالیست تأثیر بسیار عمیقی در ذهن و دیدگاههای سیاسی من و اثرات درازمدت در شکلگیری روحیه و گرایشات سیاسی و اجتماعی من بر جای گذاشت.»
این تحلیلگر سیاسی با اشاره به مقاومت دکتر یزدی در برابر رژیم شاهنشاهی پس از کودتای ۲۸ مرداد مبتنی بر همین آموزهها، و ادامه مبارزه سیاسی وی تا پیروزی انقلاب تصریح کرد: «پس از انقلاب، و بعد از استعفای دولت موقت نیز دکتر یزدی دست از کنشگری برنداشت و در موقعیت اپوزیسیون به تبیین مواضع انتقادی خود پرداخت.»
کاظمیان با یادکرد از دهها جلسه و صدها ساعت بازجویی دکتر یزدی در دهه ۸۰ و نیز حبس وی برای ماهها در سلول انفرادی و خانه امن نهادهای امنیتی، از صبوری و استواری وی در راه آزادی و دموکراسی گفت.
وی همچنین در بخش پایانی سخنان خود به شرح برخی از ویژگیهای دکتر یزدی اشاره کرد: «توانمندی وی برای کار گروهی و ساماندهی تشکیلات»؛ «جوانگرایی و کار با جوانان و استفاده از پتانسیل آنان»؛ «انرژی فوقالعاده و انگیزه و ایمان به فعالیت اجتماعی»؛ «نرمخویی و خوشرویی و گفتگومحوری و تعاملجویی»؛ «واقعبینی و عملگرایی در عین آرمانخواهی در کار سیاسی»؛ «امیدواری و نگاه خوشبینانه و نیز مداراجویی و تاکید بر لزوم پرهیز از خشونت در مبارزه اجتماعی»؛ «مطالعه همیشگی و پیوسته و بهروز بودن اطلاعات و دانش سیاسی»؛ «تلاش برای نواندیشی دینی و تولید نظری در حوزه روشنفکری دینی همزمان با فعالیت سیاسی و تشکیلاتی»؛ «توانایی نویسندگی و تولید مکتوب و مقاله و کتاب».
سلامتیان: مبارزه قانونی و مسالمتآمیز مصدقیها
احمد سلامتیان، تحلیلگر و فعال سیاسی سخنران سوم مراسم بود؛ وی در ابتدای سخنان خود تاکید کرد که «دکتر یزدی پس از هفت دهه تلاش پرفراز و نشیب در راه آزادی و آبادی و استقلال ایران زمین درحالیکه نگران اما امیدوار به سرنوشت مردم و میهن خویش مینگریست چشم از جهان فروبست.»
این عضو قدیمی جبهه ملی تاکید کرد که «دبیرکل نهضت آزادی ایران در سه عرصه فکری، سیاسی وتشکیلاتی، کولهباری ازخاطره و تجربه تلخ و شیرین برای ما و نسل آیندهساز سرزمینمان برجای گذاشته است.»
سلامتیان در ادامه سخنان خود افزود: «دکتر یزدی و من و صدها هزار از نخبگان نسل ما، لااقل در یک عشق شریک بودهاند؛ عشق گذار ملتی کهن با باری از سنت و ریشههایی تنیده در عمق و ظلمت تاریخ و پر و بالی گسترده در جهانی و زمانی آکنده از مصیبت و فاجعه، با همه خوبیها و بدیهایش، از بردگی بیگانه و بندگی مستبد به آزادی شهروندی و استقلال و منزلتی که شایسته اوست.»
این تحلیلگر سیاسی و نماینده دور اول مجلس افزود که «در راه تحقق بخشیدن به این رویای بزرگ مشروطه و تامین حق حاکمیت ملی مردم ایران بر سرنوشت خود راه مصدق را برگزیدهایم؛ ما مصدقی بودهایم و ماندهایم و چوب آنرا خوردهایم و هنوز میخوریم.»
وی توضیح داد که «مصدقی بودن شامل رفتار و کرداری شایسته این هدف و شیوه و ابزاری برای رسیدن به آن است» و نیز ترویج: «مبارزه علنی و قانونی و مسالمتآمیز و اصلاحطلبانه، و به دور از افراط و تفریط.»
این فعال ملی با یادکرد از رهبران جبهه ملی ایران ازجمله اللهیار صالح و دکتر غلامحسین صدیقی و دکتر آذر و دکتر سنجابی و مهندس بازرگان و دکتر سحابی و آیتالله طالقانی افزود: «تاکید و دعوت آنها به تأمل بود و خویشتنداری، دعوت به مسالمتجویی و اجتناب از تندروی و افتادن به دام خشونت. شعار جبهه ملی، استقرار حکومت قانون بود.»
سلامتیان همچنین با اشاره به تأسیس نهضت آزادی ایران در ابتدای دهه ۱۳۴۰ و تاکیدهای بنیانگذاران این جمعیت سیاسی و روش و منش ایشان، افزود: «متاسفانه تصلب طبع استبداد سلطنتی همه راهها را برای مطالبات اصلاحطلبانه و خیرخواهانه و پیگیران مسالمتجو و قانونی بست.»
این فعال پرسابقه سیاسی با اشاره به سربرکشیدن انقلاب و پیروزی آن و تغییر رژیم سیاسی افزود: «گامهای تاریخ با فروپاشی نظام سلطنتی و وسعت بسیج عمومی تودههای پای در میدان اما بیتشکل و سازمان، چنان فرصت تعامل و گفتگوی سیاسی و اجتماعی را از همه نخبگان و بدنه اجتماعی گرفت که به اعتبار مرحوم مهندس بازرگان کسانی را که در خشکسالی آرزوی قطرهای باران کرده بودند مواجه با سیلی ساخت که فولکس واگن دولت موقت را در مسیر آن یارای هیچ مقابله با بولدوزر امام باقی نگذاشت؛ و بالاخره اوج رادیکالیسم در آنچه آقای خمینی بالاخره انقلاب دومش نامید طومار دولت موقت را هم درهم نوردید.»
وی همچنین اضافه کرد: «با مسخ پیشنویس قانون اساسی و جایگزین کردن آن با ولایتی که حق مطلق قیمومیت بر مردم برای خود قایل شد، مشکل اصلی ما مصدقیها و ازجمله دکتر یزدی دوباره شروع شد.»
این تحلیلگر سیاسی با اشاره به مهاجرت اجباری و تبعید خود «بهدنبال حوادث خونین خرداد ۶۰ و عواقب آن»، افزود: «اما دکتر یزدی و مهندس بازرگان و اکثر دوستان همسنگر نهضت آزادی که از ما واقعبینتر بودند توانستند گامهای خود را چنان تنظیم کنند که گرچه با هزینه فراوان، اما بالاخره از حادثه جان بدر برند و در ایران بمانند.»
سلامتیان در پایان سخنان خود به فرصت یک هفتهای همراهی با دکتر یزدی در کنفرانس همبستگی احزاب سوسیالیست اروپایی در نیمه دهه ۱۳۷۰ اشاره کرد و گفت: «در فضای آرام و دور از تب و تاب سیاست روز که به اجبار به من و او تحمیل شده بود، یزدی جدیدی را کشف کردم؛ انسانی خوشمشرب، صبور و پرتحمل و باز به دنیای پیرامونی خود، و با مدارا و توان تحمل دیگران.»
اشکوری: صبوری و شاکری یزدی، و ائتلافسازی
حسن یوسفی اشکوری، دینپژوه و فعال ملی ـ مذهبی دیگر سخنران مراسم بود که با اشاره به واژه و مفهوم مورد توجه و تاکید دکتر یزدی، یعنی «صبوری» و «شکوری»، دبیرکل فقید نهضت آزادی را مصداقی برای این دو مقوله توصیف کرد.
وی اظهار داشت: «به باور من، دکتر یزدی این دو واژه و مفهوم را آگاهانه و عامدانه و هوشمندانه برگزیده بود و برجسته و تبیین میکرد.»
یوسفی اشکوری با اشاره به مداراپیشگی و صبوری دکتر یزدی، افزود: «حتی یک مورد به یاد ندارم که او در برابر سخن تند یا انتقاد یا حتی مخالفت، رو ترش کرده باشد یا ناشکیبایی و نابردباری بروز داده باشد. ایشان حتی در برابر انتقادهای تند برخی جوانانی که از تاریخ سیاسی معاصر شناخت و اطلاع کافی نداشتند، با تحمل و لبخند و خوشخویی همیشگیاش، صبورانه توضیحگر و پاسخگو بود.»
این پژوهشگر دینی و تاریخ همچنین با اشاره به شاکر بودن شخص دکتر یزدی، توضیح داد که «ایشان افزون بر آنکه یک فعال سیاسی بود، یک معلم و مفسر قرآن نیز بود؛ کسی که با دید مذهبی و مبتنی بر جهانبینی توحیدی و متکی بر معنویت دینی، در جامعه فعال بود و میزیست.»
وی اضافه کرد که «به اجمال، دکتر یزدی میدانست که با تعهد دینی و اخلاقی، پا در راهی سخت و درازمدت و پرمخاطره میگذارد که گریزی از صبوری و شاکری در آن نیست.»
این فعال ملی ـ مذهبی در بخش دوم سخنان خود، به یکی از ویژگیهای سیاسی ـ تشکیلاتی دکتر یزدی اشاره کرد: «قدرت ائتلافسازی».
یوسفی اشکوری توضیح داد: «ایشان قدرت تجمیع نیروهای سیاسی داشت و ائتلافسازی، و برای گردهمآوردن جریانهای سیاسی مختلف، پیوسته فعال بود.»
وی تصریح کرد: «هر حزب و گروه و فردی که بخواهد در ایران امروز و فردا بهمثابه نیرویی موثر کنشگری کند و کامیاب باشد، در برابر تمامی خطرها و تهدیدها و چالشها و ستمگریهای موجود، ناگزیر از ائتلافسازی و تلاش برای تجمیع نیروهای همسوست.»
او همچنین تاکید کرد که «در میان اپوزیسیون و نیروهای سیاسی منتقد و مخالف وضع موجود، هیچکس را در این عرصه در حد دکتر یزدی ندیدهام. او به تعامل و گفتگو و همسوساختن نیروهای اعتقاد داشت.»
یوسفی اشکوری این ویژگی را «میراث بزرگ دکتر یزدی» توصیف و ابراز امیدواری کرد که «دوستان ایشان در نهضت آزادی ایران بتوانند این راه و نگاه را تداوم بخشند. هرچه بیشتر حلقه وصل باشیم، قدرتمندتر و موفقتر خواهیم بود.»
وی تاکید کرد: «هرچه «پل» بیشتری بسازیم و نیروهای همفکر و همدل بیشتری را حول ایران و دموکراسیخواهی و آزادیطلبی و منافع ملی در کنار هم گردآوریم، کامیابتر خواهیم بود.»
ممکن: یزدی؛ تداومبخش نهضت ملی
مهدی ممکن، کنشگر دیرین ملی ـ مذهبی و از دوستان قدیمی و همراهان دکتر یزدی در نهضت مقاومت ملی و دولت موقت مهندس بازرگان، سخنران پایانی مراسم بود. وی سخنان خود را با شرح خاطرهای از سال ۱۳۳۲ آغاز کرد: «۶۴ سال قبل در چنین روزی، یعنی ۱۱ شهریورماه، نتایج کنکور در حالی اعلام شد که چند روزی بیشتر از کودتا علیه دولت ملی دکتر محمد مصدق نمیگذشت. من سرخورده و غمزده و خشمگین از سقوط دولت ملی مصدق، هیچ رغبتی به اطلاع از نتیجه کنکور نداشتم.»
ممکن ادامه داد: «به هر ترتیبی بود در دانشگاه ثبتنام کردم و از مهرماه، بدون انگیزه و امید و با حالتی گیج و مبهوت کلاسهای دانشکده داروسازی را آغاز کردم. در اواخر مهرماه بود که دکتر یزدی که دانشجوی سال آخر دانشکده بود مرا به حضور در جلسهای دعوت کرد؛ جلسهای نیمهمخفی که سخنران آن خود دکتر یزدی بود و درباره نهضت خداپرستان سوسیالیست؛ مرحوم نخشب هم در این جلسه سخن میگفت.»
این فعال دیرپای سیاسی با اشاره به تکوین نهضت مقاومت ملی، به همت و نقش آیتالله سیدرضا زنجانی اشاره کرد که «همتایی ندارد و شخصیتی منحصربهفرد بود؛ ایشان خود اطلاعیههای نهضت مقاومت ملی را مینوشت و زیر عبایش پنهان میکرد و در خانهها میانداخت و از تداوم نهضت ملی و ضرورت مقاومت در برابر کودتا میگفت.»
ممکن همچنین به حضور فعال و موثر افرادی مانند عطایی، رادنیا، نخشب، بازرگان، شاهحسینی، سحابی و نیز یزدی در نهضت مقاومت ملی اشاره کرد و افزود: «یزدی از من دعوت کرد که نماینده نهضت مقاومت در دانشکده داروسازی باشم و شوم؛ پیشنهادی که جانی دوباره به من بخشید و شور زندگی پایان یافته پس از کودتا را دوباره در من زنده کرد و انگیزهای دیگر برای حیات و فعالیت به من داد.»
وی در ادامه به تداوم مبارزه علیه رژیم کودتا از طریق مسجد هدایت اشاره کرد که «میعادگاهی برای همدلان دکتر مصدق بود.»
ممکن در بخش دیگری از سخنان خود، این نکته را مورد تاکید و تبیین قرار داد که «دکتر مصدق در طول صدارت ۲۸ ماهه خود هیچگاه شعار مرگخواهی سر نداد و دشمنان و مخالفان خارجی خود را با سخنان تند تحریک نکرد. او از توهین و تهدید دولتهای دیگر و ازجمله انگلستان، پرهیز میکرد و حداکثر سخن تند وی، اشاره به «شرکت سابق غاصب نفت» بود که توصیف یک واقعیت محسوب میشد.»
وی در ادامه به این سخن امام علی خطاب به یاران خود اشاره کرد: «من نمیپسندم شما به معارضان و دشمنان دشنام دهید؛ بجای دشنام به آنها بگویید: بارخدایا، خونهای ما و ایشان را از ریختن حفظ کن و میان ما و آنها را اصلاح کن و آنان را از گمراهی برهان.»
ممکن با اشاره به «خیرخواهی مولاعلی برای دشمنانش» افزود: «این بینش و روش دکتر مصدق نیز بود؛ آنهم درحالی که دشمنان دولت ملی وی، ماهیت و روشی امپریالیستی و استعماری و کودتایی داشتند.»
ممکن تاکید کرد: در کلام مصدق خبری از «مرگ بر» و واژه «دشمن» نبود و نمیگفت که «آمریکا یا انگلیس هیچ غلطی نمیتواند بکند». تعابیر و واژهها و ادبیاتی که امروز متاسفانه رایج شده و معلوم نیست این فرهنگ و رفتار چه بر سر ملت ما خواهد آورد و ما را به کجا خواهد رساند.»
وی با اشاره به رخداد اشغال سفارت ایالات متحده و گروگانگیری که «در عمل، خاتمهبخش دولت موقت شد و موجی از تهمت و اتهام علیه بازرگان و یزدی ایجاد کرد» افزود: «عجبا که گروگانگیران هنوز بخاطر عوارض اقدام خود از مردم ایران عذرخواهی نکردهاند؛ اتفاقی که تأثیرات منفی آن فقط در ایران پیامد نداشت، بلکه در سطح جهانی نیز عوارض مهمی ـ ناشی از رویکار آمدن رونالد ریگان بجای جیمی کارتر ـ به جای گذاشت.»
ممکن در پایان صحبتهای خود با گرامیداشت یاد دکتر یزدی، ابراز امیدواری کرد که روش و منش سیاسی او در ایران امروز فراگیر شود.
گفتنی است مراسم مزبور با حضور چند ده تن از فعالان سیاسی مهاجر و تبعیدی و نیز کنشگران مدنی و ایرانیان مقیم اروپا (ازجمله بابک امیرخسروی، عبدالکریم لاهیجی، علی کشتگر، اردشیر امیرارجمند، علی مزروعی، تقی رحمانی و رضا علیجانی) برگزار شد.
2 پاسخ
باید سوال کرد که چقدر افکار و ارزش و اخلاق و تفکرات انسانی یک عده باید آنقدر کم باشد که یادبودی برای یکی از جنایت کاران بزرگ ایران گرفتند. افسوس و صد افسوس!
بیش از هر زمان دیگری نیازمند یزدی و یزدی ها هستیم، مثل سید محمد خاتمی، و ابراهیم یزدی. مردمانی مسلمان و فهمیده، دلسوز و خادم، متواضع و امیدوار، معتدل و دور از افراط و تفریط. اهل فکر و اصلاح.
کاشکی مردم هم قدر داشته هایشان را بدانند.
شخصیت های برجسته ای در سطح جهانی داریم، یکی هم جواد ظریف که با ظرافت کار خودش را میکند.
از این نوع به اصطلاح یزدی ها!، یکی هم آقای سید علی سیستانی است.
به کناری نشستن و غر زدن دردی دوا نمیکند. باید دلسوزاته و متعهدانه پا پیش گذاشت و از ملامت ملامتگران و نق زنان نهراسید. و لا یخافون فی الله لومه لائم. قران.
بقول دکتر غلامرضا کاشی، باید شیوه ی دخالت موثر را یافت.
دیدگاهها بستهاند.