می‌خواهم خودم باشم

ابراهیم نبوی

خودشیفته‌ها، قسمت سوم

دوست من عاشق فلان گروه موسیقی ملی است. با او گفتگو کردم و برایش گفتم که موسیقی‌های این گروه غالبا دزدی است و بدون اشاره به صاحب موسیقی که مثلا خانم دلکش و مرضیه است، ترانه‌ها آنها را بسیار بد و زشت بازخوانی کردند. او که تا پیش از این معتقد بود کار آنان نوآوری است، گفت که الهام یا اقتباس از موسیقی یکی از روش‌های رایج در موسیقی است. و به گفته محسن نامجو استناد کرد. برایش توضیح دادم که اقتباس وقتی اتفاق می‌افتد که براساس یک اثر یک تغییر صورت بگیرد، نه اینکه عین موسیقی و دستگاه با همان شیوه بازخوانی شود. با این حال دوست خوب من بر همان نظر ماند. بعدها برایم گفت که یکی از اعضای گروه از دوستانش بود و با هم پارتی می‌رفتند و خاطرات خوشی از او دارد.

موضوع به همین سادگی است. همه چیز از من شروع می‌شود و به خودم پایان می‌یابد. من موسیقی فلان گروه را دوست دارم، چون پسری که در آن گروه کار می‌کند یا پسرخاله من است، یا دوست پسر دوست سابقم. همین کافی است که این گروه تبدیل به گروه محبوب من شود. نظر محسن نامجو را هم وقتی می‌پذیرم که در کنسرت‌اش شرکت کنم و با او سلفی بگیرم. همین سلفی می‌تواند سلیقه هنری ما را عوض کند.

آدم خودشیفته سلیقه ندارد. سلیقه او خودش است. براساس رابطه با افراد که حتما به خودش مربوط می‌شود تغییر زیبایی شناسی می‌دهد. او می‌تواند عاشق عرفان باشد، به شرط اینکه دوستش مدتی درویش باشد و او یک چندی در حلقه عاشقان آن درویش قرار گرفته باشد. ممکن است عاشق فلسفه بشود، به شرط اینکه فیلم مهرجویی را ببیند و بخاطر علاقه به صدای خسرو شکیبایی از تیپ او در فیلم هامون خوشش بیاید و عاشق سورن کی‌یر که گارد بشود. حتی لازم هم نیست که چیزی از فلسفه غرب بداند. همین که کتاب فرانی و زویی را به مناسبت والنتین گرفته باشد، به اندیشه کی‌یر که گارد علاقمند می‌شود. ممکن است از داستان‌های مارکز که اشتباها نامش را تا سی و هفت سالگی مارکس می‌گوید خوشش بیاید. فقط به این دلیل که مارکز برای او یادآور مهدی سحابی است و مهدی سحابی پسرخاله‌ای داشته که در دیزین با او اسکی می‌کرده. وقتی برایش می‌گویی که مهدی سحابی مترجم صد سال تنهایی نیست، تا یک هفته رابطه‌اش را با تو قطع می‌کند.

آدم خودشیفته خبرهای روز را از دوستانش می‌شنود. او به جوک‌های احمدی نژاد که شش سال بعد از انتشارش شنیده می‌خندد، چون آن جوک را دوستانش تعریف کرده‌اند. به جریان دانشجویان مشروطه خواه علاقمند است، چون یکی از بچه‌های این جریان که خیلی هم به مادرش علاقمند بوده، مدتی به خودشیفته علاقه داشته وگرنه او از سیاست متنفر است. او از نادر فتوره‌چی هم خوشش می‌آید، وقتی سئوال می‌کنی که نادر فتوره‌چی که هیچ شباهتی به تو و افکارت ندارد، ناراحت می‌شود. برایش توضیح می‌دهی که فتوره‌چی معتقد است که کلا بچه سوسول‌ها را باید ریخت توی کشتی و برد وسط دریای چین و آتش زد. برایش توضیح می‌دهی که فتوره‌چی از مارک گوچی و لویی ویتان متنفر است و اصولا از هر چیزی که بوی سرمایه داری بدهد بدش می‌آید. وقتی این حرف‌ها را می‌زنی نگاه عاقل اندر سفیهی به تو می‌کند و می‌گوید: «من با فتوره‌چی بیست بار پارتی رفتم، تمام لباس‌هایش مارک است، همین عکس‌اش را توی عکسش ببین، ساعتش رولکس است. توی خانه‌شان یک کمد لباس مارک دارد.» و استدلال کافی خواهد بود.

ما خودشیفته‌ایم، تفکر برای ما چیزی است که به خودمان ربط پیدا کند. ممکن است به دلیل شرکت در یک کلاس بطور تصادفی عاشق فلسفه بشویم و حتی اهل دین بشویم و ممکن است بخاطر شرکت در کنسرت شاهین نجفی کلا زیرآب همه تفکراتی که نداریم زده شود. می‌توانیم ملی مذهبی بشویم، چون یکی از دوستان خوبمان ملی مذهبی بوده، یا طرفدار سکولاریزم بشویم، چون پزشکی که دندان خواهرمان را لمینیت کرده، سکولار است و خیلی هم مرد شیک پوشی است. از یک فیلمساز خوشمان می‌آید، چون پسری که توی فیلمش بازی کرده خیلی جیگر است. و از فیلمساز دیگری متنفریم، چون از باران کوثری در فیلمش استفاده کرده و باران کوثری همان کثافتی است که وقتی ما با هم در یک دانشکده بودیم، با استفاده از وضعیت پدر و مادرش بازیگر شد و من که خیلی بهتر از او بودم بازیگر نشدم.

خودشیفته‌ها در وضعیت فضای مجازی روزگار بدتری پیدا کرده‌اند. سیستم هوشمند فضای مجازی در یوتیوب و اینستاگرام و فیسبوک سلیقه شما را شکار می‌کند و مواردی را به شما پیشنهاد می‌کند که دوستش دارید. وقتی به مسی علاقمند باشید، یوتیوب دائما مسی را به شما معرفی می‌کند. وقتی از شجریان خوشتان بیاید، دائما شجریان و همایون شجریان و موسیقی سنتی و سه تار به شما معرفی می‌کند. و شما در این سیستم هوشمند دایم خودتان را دور می‌زنید. در اینستاگرام کافی است که به دابسمش علاقمند باشید تا دایما دابسمش به شما پیشنهاد داده شود. همین می‌شود که خودشیفته در فضای مجازی دایما به خودش نزدیکتر و نزدیکتر می‌شود و از آگاهی و عمق و دانش بیشتر دور می‌شود.

همین می‌شود که خودشیفته‌ها در فضای مجازی دایما به خودشان بیشتر نزدیک می‌شوند. بیماری‌هایی مانند سلفی گرفتن، انتشار عکس‌هایی از خودم، غذایی که می‌خورم، عموها و عمه‌ها و دلنوشته‌ها که ابلهانه‌ترین نوع نوشتن هستند، ما را در خودمان بیشتر و بیشتر فرو می‌برند. از همه مهم تر کوشش بی‌نظیر و بی‌پایان خودشیفته است، برای اینکه خودش باشد. خودشیفته‌ها بشدت تلاش می‌کنند که خودشان باشند. البته می‌دانم که آدم باید خودش باشد، ولی قبل از اینکه آدم بخواهد خودش باشد، باید چیزی وجود داشته باشد که بخواهیم حفظش کنیم. و ما چیزی برای حفظ کردن نداریم. خودم هستم و خودم و خودم.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

8 پاسخ

  1. منهم با نظر دوستمان حسن موافقم و فکر میکنم باید پدیده ” خود شیفتگی” را بطور جدی تر مورد بر رسی قرار داد. باید دید در اثر چه راهکار بیمارگونه روانی است که شخصی، بی آنکه احساس پرت گوئی به او دست دهد، خیلی جدی قصد اعمال ” مدیریت جهانی” میکند و یا دیگری خود را محق میداند که برای ملل مختلف در سرتاسر دنیا ” قانون اساسی” تهیه و تدوین کند.

  2. متاسفانه این بر خورد طنز آمیز با پدیده ” خود شیفتگی ” واقعیت مقوله دیگری را که یک بیماری روانی ست و خیلی هم جدی است و تا دنیا دنیا بوده وجود داشته است و در صدی از مردم در هر جامعه بدان مبتلا بوده اند و کما کان هستند را لوث کرده است. در غرب به این بیماری” مگالومانیا” میگویند

  3. شکافتن پوسته سخت و اهنی اعتقادات و افکار و باورها و عادات و پیش فرضهای جامعه ایرانی رشادتهای فرهیختگان و جامعه شناسان و متخصصین علوم رفتاری را میطلبد که بی مهابا با قلم و سخنشان مشابه کاری که امثال نیچه در آلمان کردند به این باورهای خودبرتربینی و خودشیفتگی جامعه ایرانی بتازند.
    جامعه ما پیش و بیش از هر تغییر و انقلاب سیاسی و ایدئولوژیک و صنعتی و غیره جدا به یک تحول بنیادین فکری و فرهنگی عمیق نیازمند است.
    نبوی جان این پرونده رو زود نبند
    استثنائا اینبار کمی هم از بار طنزش کم کنی و جدیترش کنی ضرر نداره.
    ممونم

  4. شما در مورد رای جمع کردن و تبلیغ بی جهت برای روحانی مسئول هستی وباید در این راستا پیگیر باشی که از ایشان سوال کنی که چرا این همه دروغگویی به خاطر جمع کردن؟ ایا حتی یک صحبت مختصر در مورد حقوق زندانیانی که اعتصاب کردند نمیتواند بکند که شاید فشار و ظلم و ستم بر انها کمتر شود. یعنی همه چیز باید فدای این شود که ریگی در کفش برادرش است و او باید برای حفظ او باج بدهد. یعنی همه مردم و کشور به جهنم که ایشان باید برادرش را مواظبت کند؟ اقای نبوی شما اگر احساس وظیفه کردی که رای جمع کنی الان وظیفه داری که از رییس جمهور محبوبت پرسشگری کنی. ما در مورد بدهیات خود شیفتگی میدانیم افراد خود شیفته هم دوست دارند خود شیفته باشند و یا اینکه مریضند. شما با نوشتن این خزولات از مسئولیت اصلیت شانه خالی میکنی، البته اختیار با خودته ولی من فکر میکنم که دوست داری که مفید باشی. پس بهتر مفید بنویسی. تو با طنز سیاسی شناخته شدی و انتظار از تو هم نقد حکومت و طنز سیاسی است. بخصوص که بر سر کار امدن دولت سنگ تمام گذاشته باشی.

  5. گمان می کنم این خودشیفتگی، تا حد زیادی ریشه در پروپاگاندای حکومت های قبل و بعد انقلاب دارد؛ از ادعای داشتن تمدن بزرگ در حکومت پهلوی تا….به عبارت دیگر، در سده اخیر ،تا حد زیادی ، روحیات هر ملت ، ریشه در آموزش های رسمی و غیررسمی برخاسته از خواست حکومت دارد.

  6. جناب ابراهیم نبوی بسیار ممنون از نقد تلخ شما . از شش سال پیش در سایت های مختلف سیاسی خبری می کوشم بر اساس نگرش هانا ارنت در کتاب توتالیتاریسم حکومت اسلامی ایران را ” حکومتی شبه توتالیتر ” شرح دهم که حاصل تغییر جنبش انقلابی به جنبشی شبه تمامیت خواه در سال ۵۷ بوده است . اندرز شما برای نامیدن حکومت اسلامی ایران به” حکومت تمامیت خواه ” و نقد تلخ کنشگران سیاس فرهنگی د ر ایران سهم مهمی در شناسایی بیماری جامعه ایران – به دیدگاه نیچه – و درمان ان دارد . هرچند من چندان امیدی به در مان ندارم اما امیدوارم با افزون شدن شما و نقد تان راهی نو بگشاید .

  7. کسی میدانست که ادمهای خود شیفته چنین خصوصیاتی دارند ؟!
    اقای نبوی مشخصات یک دوست خودشیفته را تعمیم داده است !

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

چهره‌ی مچاله‌شده از گریه و لابه‌ی بسیارِ او، بِرندی شده بود. بر بالای هر منبری که می‌رفت، در جمعِ هر جماعتی که می‌رفت؛ اشک‌اش دمِ مشکش بود. چشمِ جوانان مؤمن و انقلابی را خوب گرفته

ادامه »

سالها پیش که رهبر جمهوری اسلامی در بزنگاه انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ جنجال سند آموزشی ۲۰۳۰ را به‌پا کرد در مطلبی با عنوان «اصولگرایان

ادامه »

توی یک عالم دیگری سیر می‌کرد. در عوالمی که به واقعیت راه نداشت. تک‌تک جمله‌هایی که بیان می‌کرد و سفارش‌هایی

ادامه »