اولین بار که من مرحوم دکتر یزدی را دیدم، در جلسه‌ی دیدار انجمن “اُمناء” و برخی شخصیت‌های جبهه‌ی ملی با مرحوم مهندس بازرگان در ساختمان نهضت آزادی بود که این جلسات نهایتا به تشکیل “جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت ایران” در اواخر سال ۱۳۶۴منجر شد.

آن زمان دکتر یزدی برای من چهره ناشناخته‌ای بود، خیلی حرف‌ها در مورد او می‌زدند؛ اینکه پاسپورت آمریکایی دارد (هرچند کسانی که این سخن را می‌گفتند، خود به قول معروف “چهارنعل”! بعدها به دنبال اخذ تابعیت آمریکا و پاسپورت آمریکایی افتادند!) همچنین سخنانی در زمینه محاکمه و اعدام سران ارتش رژیم سابق به وی نسبت داده می‌شد که به‌خصوص بعد از مصاحبه با سپهبد رحیمی شدت گرفت که به دلایل زیر واقعیت نداشت:

اولا سپهند رحیمی و سه تن از امرای دیگر ارتش (نصیری، ناجی و خسروداد)، از طریق محاکمه اعدام نشدند، بلکه رادیو انقلاب اسلامی همان زمان ( که هنوز رژیم جمهوری اسلامی تشکیل نشده بود) اعلام داشت که: ” رهبر انقلاب حضرت امام خمینی به عنوان مجتهد مبسوط الید چهار ژنرال مزبور را با توجه به جنایاتی که مرتکب شده‌اند، مهدورالدم دانسته و حکم اعدامشان راصادر کرد ه‌اند”، مجری امر نیز آیه الله خلخالی بود. چنانکه مرحوم دکتر یزدی چند سال بعد طی مصاحبه‌ای با رادیو “صدای ایران”، که آن زمان از لس آنجلس پخش می‌شد، ماجرا را بدین گونه تعریف کرد که: ” ساعت ۱۲ شب بود و من در خانه‌ی پدرم- که نزدیک مدرسه‌ی علوی در خیابان ایران (عین الدوله سابق) بود- خوابیده بودم. چند نفر از ماموران آمدند که امام شما را احضار کرده‌اند، من بلافاصله لباس پوشیده به‌راه افتادم، وقتی خدمت امام رسیدم، گفتند به ما گزارش داده‌اند که ساواکی‌ها در تدارک کودتا هستند و قصد دارند هجوم آورده و دستگیر شدگان رژیم سابق را آزاد کنند و ماجرای ۲۸ مرداد سال ۳۲ دوباره تکرار شود. من پرس و جویی از صحت گزارش کردم ولی ایشان گفتند که به هرحال من برای خنثی شدن این برنامه ها و نجات انقلاب، به عنوان “مجتهد مبسوط‌‌ ‌الید” فتوا می‌دهم که فعلا این چهار ژنرال، که جنایات و نقششان در کشتار مردم محرز است، اعدام شوند.شما ببینید اگر وصیتی دارند، بکنند و وسایلشان تحویل گرفته شده و به خانواده‌هاشان داده شود. به این ترتیب دیگر جای حرف و صحبتی برای من نبود، به خانه برگشتم و خوابیدم تا ببینم صبح فردا چه می‌شود کرد؛ ولی ساعت پنج صبح روز بعد که به مدرسه علوی رفتم، کار تمام شده و آقای خلخالی هر چهار نفر را اعدام کرده بود”!
این سخنان هرگونه دخالت دکتر یزدی را در اعدام امرای سابق ارتش ( که تصادفا آن زمان، نه فقط آن اعدام‌ها، بلکه همه‌ی اعدام‌ها مورد تایید کامل عناصر چپ بود و اکنون از آن برائت می‌جویند) به وضوح رد می‌کند.

ثانیا، در دوران فعالیت جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت ایران، که قریب چهار سال به‌طول انجامید، من به عنوان مسئول انتشارات جمعیت، با مرحوم دکتر یزدی در تماس نزدیک بودم. اعلامیه‌های جمعیت- بنا به موضوع- توسط کمیته‌های مختلف، با توجه به مواضع مصوّب شورای جمعیت تهیه می‌گردید که مسٔولیت نشر و توزیع آنها را کمیته انتشارات به عهده داشت. افزون برآن، جمعیت دارای خبرنامه‌ی ماهانه بود که در تهیه‌ی مفاد و به‌خصوص سرمقاله‌ی آن، مرحوم دکتر یزدی نقش اساسی ایفا می‌کرد. در آن موقعیت من شاهد تبحر چشمگیر دکتر یزدی در تجزیه و تحلیل‌های سیاسی و خصوصیت برجسته و احترام برانگیز اخلاقی وی بودم. برایش عیب‌ها میشمردند، ولی او هیچگاه عیب کسی نمی‌گفت؛ همیشه متبسم بود و با لبخند از کنار مسایل و خرده گیری‌ها می‌گذشت. ما اکثرا احساساتی بودیم و از این رو بعضا کش و قوس‌های روحی نسبت به مسایل داشتیم، ولی او همیشه سیاسی می‌اندیشید و همین باعث می‌شد که همواره از او نظر خواهی شود.

ثالثا، اینکه برخی آورده‌اند “دکتر یزدی در سال‌های اول پس از انقلاب در مقالاتی تند از سرکوب و اعدام چپ‌ها و بهایی‌ها با تمام توان دفاع کرد”، دروغی بیش نیست، دکتر یزدی هرگز چنین روحیه ای نداشت و کسانی که این سخنان را می‌گویند، حتی یک نمونه ندارند که به عنوان مصداق تهمت‌هاشان ارائه دهند. به علاوه، دکتر یزدی از سران نهضت آزادی و جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت بود که این سازمان‌ها همواره با اعدام افراد به‌خاطر مواضع عقیدتی مخالفت می‌ورزیدند تا جایی که مرحوم قدوسی یک‌بار در مصاحبه‌ی تلویزیونی گفت: آقای بازرگان و دار و دسته‌اش می‌گویند اعدام‌ها، مصادره‌ها و پاکسازی‌ها همه غلط است، دراین‌صورت دیگر چیزی برای انقلاب باقی نمی‌ماند؟!

افتخار دکتر یزدی ( والحق همراهان او) این است که هرگز از “اصول” خود منحرف نشد، از بسیاری موقعیت‌های دنیوی که می‌توانست داشته باشد، به‌خاطر حفظ اصول صرفنظر کرد و مشکلات بسیاری در این راه متحمّل گردید، چنانکه روانشاد دکتر مصدق در باره مرحوم فاطمی گفت: ” هیچ ترک اولایی از آن بزرگوار دیده نشد”
خدا همگی آنها را بیامرزد!

Share
Published by
Admin1

Recent Posts

به همه ی اشکال خشونت علیه زنان پایان دهید

در حالی که بیش از دو سال از جنبش "زن، زندگی، آزادی"، جنبشی که جرقه…

۱۴ آذر ۱۴۰۳

ابلاغ «قانون حجاب و عفاف» دستور سرکوب کل جامعه است

بیانیه‌ی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور

۱۴ آذر ۱۴۰۳

آرزوزدگی در تحلیل سیاست خارجی

رسانه‌های گوناگون و برخی "کارشناسان" در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور…

۱۴ آذر ۱۴۰۳

سلوک انحصاری، سلوک همه‌گانی

نقدی بر کتاب «روایت سروش از سهراب »

۱۴ آذر ۱۴۰۳

مروری بر زندگی سیاسی طاهر احمدزاده

زیتون: جلد دوم کتاب خاطرات طاهر احمدزاده اخیرا از سوی انتشارات ناکجا در پاریس منتشر…

۰۹ آذر ۱۴۰۳