زیتون ـ مهسا محمدی: خبرهای کردستان عراق٬ اقلیمی که در تلاش برای مبدل شدن به «کشور» است، این روزها چنان بر صدر تحلیلها و اخبار ایران نشسته است که از خلال مخالفتها و موافقتها برای استقلال آن، کشورِ صبح روز استقلال، در ایران صاحب نام هم شده است.
«ایران دوم» و «اسراییل دوم» نامهایی است که افراد نشسته بر دو سر طیف این تحلیلها برای کردستان «غیرعراقی» برگزیده اند. در آن میان هم بعضی از تحلیلگران شیوه ای مانند آنچه موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، در پیش گرفت را پیشه کردهاند و توصیه به صبر و تماشا میکنند تا بعد از نشستن غبار٬ دید روشنتری به آنچه که ساخته و آنچه که ویران شده است، داشته باشند.
«ایران دوم»ی ها نگاه خوشبینانه و برادرانه به کردهای در پی استقلال دارند و کشوری که در حال نطفه بستن است را به دلایل متعدد تاریخی و سیاسی متحد دیروز و فردای ایران در منطقه ارزیابی میکنند. «اسرائیل دوم»ی ها اما با نظر به صف بندیهای فعلی موافقان و مخالفان این استقلال، که در صف خلوت موافقان خود فقط اسرائیلِ مطمئن و تعدادی ناظر خاموش دارد، آن را توطئه اسرائیل برای نفوذ به قلب منطقه ارزیابی کرده و خطر بزرگی میدانند.
«ایران دوم» بر ایران شمشیر نخواهد کشید
کسی که برای اولین بار در روزهای اخیر نام ایران دوم را برای کشور احتمالی آینده کردستان به کار برد احمد نقیبزاده استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران بود که پیش از برگزاری این همهپرسی در یادداشتی که برای سایت فراتاب ارسال کردهبود٬ نوشت که «هرکس با استقلال کردها مخالفت میکند، بکند ولی ایران نباید پشت کردها را خالی کند.»
به نظر این استاد دانشگاه٬ ایران به دلیل « پیوندهای عمیق و ناگسستنی تاریخی و فرهنگی» با کردها دارد و از آن رو که آنان « شاخه همخون» ایرانیان هستند که «اینک در سرزمینهای مختلفی پراکنده شده، زجرها کشیده، قتلعامها دیده ولی دست از کُرد بودن خود نکشیده است.» شایسته حمایت و همراهی ایران هستند.
نقیبزاده تاکید دارد که عراق هیچوقت یک دولت ملی نبوده است٬ مرزهایش استعماری است و ترکیب جمعیتاش تصنعی است. از این رو این فروپاشی «سرنوشت محتوم عراق» است.
این استاد علوم سیاسی جدا از پیوندهای تاریخی و فرهنگی٬ به رسمیت شناختن این استقلال را در جهت منافع ملی ایران نیز ارزیابی کرده و میگوید که «منافع ملی ایران حکم می کند که عراق یک دولت مرکزی قدرتمند نداشته باشد و لذا عدم تمرکز و یا حتی تجزیه آن بیشتر در راستای منافع ماست.»
وی دولت احتمالی کردستان با مرکزیت اربیل را «ایران دوم»ی خواند که بر ایران «شمشیر نخواهند کشید» اما رفتار امروز ما را در خاطره جمعی نگه خواهند داشت.
بعد از انتشار این یادداشت٬ انتقادات فراوانی به نقیبزاده شد و وی در پاسخ به این انتقادات گفت که همفکران زیادی در اینباره دارد که به خاطر جو ناخوشایندی که ایجاد شده است سکوت پیشه کردهاند.
دیری نپایید که سایر همفکران این استاد دانشگاه نیز به اظهارنظر پرداخته و به انحاء و دلایل مختلف از کردستان مستقل دفاع کردند.
«ترکهای کوهستانی » یا « کردهای ایرانی»
هرمیداس باوند، تحلیلگر ارشد روابط بین الملل که از صاحبنظرانی بود که نقیبزاده نیز همنظری وی را با خود اعلام کرده بود به اظهارنظر پرداخت و در یادداشتی در روزنامه شرق توصیه کرد «سیاست ایران در قبال کردها باید نصیحت پدرانه توام با شفقت باشد؛ اقدامی فراتر از آن به نفع ایران نیست.»
به نظر باوند استقلال کردها در درازمدت به نفع ایران است. کردها با ایران هموطن هستند و یک سرزمین دارند ولی عراق و ترکیه به کردها چنین نگاهی ندارند و دولت ترکیه تا مدتها به کردها «ترکهای کوهستانی» میگفت.
وی همچنین تاکید کرد که «البته الان هم کردستان در خودمختاری مطلق به سر میبرد» اما اگر کردستان تصمیم خود را گرفته است و ما نمیتوانیم جلوی این تصمیم را بگیریم و «خرد سیاسی ایجاب میکند که ما اگر از تصمیم آنها حمایت نمیکنیم، مخالفت جدی و تهدید هم نداشته باشیم.» به نظر این تحلیلگر نیز «کردستان عراق، ایرانِ دوم است و کردستان ایران و عراق شبیه برلین غربی و شرقی نخواهد بود.»
بعد
از این اظهار نظر، باوند گفتگوی دیگری با روزنامه ایران کرده و در آن تعلیق همهپرسی را راه خروج از بحران عنوان کرد.
ایران و ترکیه مجبور به رابطه حداقلی با کردستان مستقل میشوند
صادق زیباکلام از جمله شاخصترین افرادی بود که به نوعی از این استقلال دفاع کرد و در گفتگویی با سایت ایران وایر به توضیح دلایل مخالفت ایران با این همهپرسی و همراهی اسرائیل با آن پرداخت. این استاد دانشگاه دلایل مخالفت ایران با این همه پرسی را اول هممرزی حداقل ۸۰درصد کردهای ایران با کردهای عراق عنوان کرد که ممکن است سودای استقلال را به سر کردهای ایران هم بیاندازد. وی دلیل دوم را اتحاد استراتژیک ایران با عراق در منطقه دانست که در این بخش از استدلال برخلاف نقیبزاده به نظر وی بنابراین طبیعی است که ایران نمیخواهد این کشور تجزیه شود یا دچار ضعف شود.
زیباکلام دلیل حمایت اسراییل از این همه پرسی را ضرب المثل «دشمن دشمن ما ممکن است دوست ما شود.» میداند و میگوید که دشمنان سرسخت اسراییل با این همه پرسی مخالفند و برای خود اسراییل نیز«نکته منفی در مستقل شدن اقلیم کردستان وجود ندارد.»
با در نظر گرفتن تمام این شرایط اما به نظر این تحلیلگر٬«هیچکس جز کردها حق دخالت در سرنوشت مردم کردستان عراق را ندارند. نه ایران نه ترکیه و نه حتی عراق.»
وی تاکید دارد که حق تعیین سرنوشت، حقی است که به همه اقوام و اقلیتها در هر کجا که هستند تعلق میگیرد و همانطور که مردم اسکاتلند میتوانند در همهپرسی شرکت کنند که آیا میخواهند با انگلستان باقی بمانند یا نه، مردم اقلیم کردستان عراق هم باید این حق را داشته باشند و این قاعده کلی برای آنها هم به رسمیت شناخته شود.
به نظر زیباکلام در نهایت «اگر جمهوری کردستان به وجود بیاید٬ چیزی نیست که ایران و عراق و ترکیه اگر با همه توان هم به آن حمله کنند، بتوانند نابودش کنند… علی رغم اعتراضاتی که ترکیه، عراق و ایران خواهند کرد در نهایت مجبور میشوند به دلیل ملاحظات ژئوپلتیک یک رابطه حداقلی داشته باشند.»
کردستان در گذار از قوم به ملت
سعید حجاریان، تحلیل گر و فعالسیاسی اصلاحطلب نیز شرایط امروز کردستان را عبور ناگزیر آن از مرحله قومیت به ملت میداند و میگوید:«مادامی که یک جمعیت طایفه باشند، شیخ میخواهند …وقتی جمعیت رشد کند و ویژگی قومی (ethnic) پیدا کند افراد به دنبال رهبر هژمون یا به قول عربها سیادت میگردند … در مرحله بعد زمانی که تکامل جمعیت بیشتر شد و به مرحله ملت رسید، دولتخواهی مطرح میشود و ملت در پی برقراری دولت خود برمیآید چرا که گمشدهاش دولت خودش است.
او درباره کردستان عراق میگوید که شاهد هستیم از دوره ملامصطفی بارزانی تا به امروز٬ پرچم، سرود، کنسولگری، پیشمرگه و ارتش اختصاصی پدید آمده و دولتمردان هر آن ممکن است واحد پول منطقهای مشخص کنند و به چاپ اسکناس نیز دست بزنند. کردهای عراق فیالواقع فقط دولت ندارند و اگر دولتشان برقرار شود٬ دولت-ملت تشکیل میشود.
استقلالی که ««از دور دل می برد و از نزدیک زهره»
رضا علیجانی نیزدر کانال تلگرامی خود شرط لازم برای ورود واظهار نظر درباره این مسئله را «شبح زدایی از رفراندوم اقلیم کردستان» میداند. به نظر این فعال و تحلیلگر «مبنای برخورد ما با مساله رفراندوم کردستان عراق قبل از هر چیز باید «منافع ملی» ایران باشد نه چیز دیگر.»
از این رو به نظر وی براساس «منافع ملی» ایران باید در تنش داخلی کشور همسایه بیطرف وحتی میانجی میبود. تصمیم به محاصره اقلیم کردستان و بدتر از آن شاخ و شانه کشیدن نظامی بسیار دور از عقل است.
از نگاه علیجانی٬ رقابت با نفوذ اقتصادی- سیاسی دیگران (از جمله و به خصوص اسرائیل) باید به صورت ایجابی و گسترش مناسبات اقتصادی و سیاسی باشد نه به صورت سلبی و سیاه و سفید و قرار دادن مسوولان اقلیم در برابر گزینههای دو گانه برد- باخت. مقداری هوشیاری می واند این نقطهای که تصور تهدید از آن میرود را به یک فرصت جدی برای ایران تبدیل کند.
او میگوید که ما باید شرایط مردم کرد را درک کنیم:«تحمل ستمهای مضاعف؛ خاطرات تلخ(همچون حلبچه و انفال)؛ استیصال و بیپناهی؛ برخورد ابزاری توسط دیگران؛ ورود بی نتیجه به بازی بزرگان و خلف وعدههای آن ها و … . همه اینها نوعی رویا و اتوپیای دولت مستقل کرد را به ارمغان آورده است.
هر چند علیجانی این حق را برای کردها به رسمیت میشناسد و همراهی با آنان را وظیفه ایران، اما با نگاهی به وضعیت داخلی اقلیم، به لحاظ سیاسی و اقتصادی بر این عقیده است که رویای کردستان مستقل «از دور دل می برد و از نزدیک زهره»!
«نقشه شوم رژیم صهیونیستی»
در مقابل این مدافعان یا همراهان ضمنی کردستان مستقل از عراق٬ اما بعضی از تحلیلگران و بالاخص سیاسیون در داخل کشور تحقق این رویای کردی را برنمیتابند و آن را در کوتاه و دراز مدت با منافع ایران سازگار نمیدانند.
در روز قبل از برگزاری رفراندم در اقلیم، نماینده بوکان در مجلس شورای اسلامی با اشاره به این طرح اعلام کرد که موضع نمایندگان کرد مجلس همان مواضع نظام جمهوری اسلامی «در خصوص قضایای اخیر عراق است و آن را نقشه شوم رژیم صهیونیستی در منطقه می دانیم و محکوم می کنیم.»
به این ترتیب شکل گرفتن «اسراییل دوم» در مجاورت ایران٬ طرحی بود که از نگاه برخی از مخالفان این همهپرسی در غالب استقلال کردستان دنبال شد.
البته دلایل مخالفت با این همهپرسی، محدود به طرح توطئهای از جانب اسراییل نبوده و متعدد بود. به عنوان مثال حمیدرضا جلاییپور تحلیل گر و فعال سیاسی اصلاحطلب در کانال تلگرامی خود پاسخ به اظهارات صادق زیباکلام این رفراندوم را « رفراندومی یک طرفه» و نه با هماهنگی و توافق دولت میزبان میداند، که در هرکجای دنیا اعلام شود تنش و ناامنی ایجاد میکند و در ادامه در فرایند توسعهی کردستان عراق ایجاد اخلال میکند. از نظر وی ایراد دیگر آن این است که «ناسیونالیسم خفتهی ایرانی را بیدار میکند.»
این تحلیلگر سیاسی در ادامه پیشبینی میکند که در آینده (کمتر از ده سال) جمع کثیری از نخبگان دموکرات کرد اقدام یک طرفه، ناهماهنگ، جنجالی و ماجراجویانه همه پرسی مسعود بارزانی را محکوم کنند و تاکید میکنند که ما کنار او نبودیم.
علی خرم، استاد حقوق بینالملل نیز در یادداشتی در روزنامه ایران به دردسرهای پس از همه پرسی پرداخته و سوالاتی از این دست مطرح کرد که آیا از نظر حقوقی، اقلیم کردستان موازین حقوق بینالملل را برای انجام این همهپرسی رعایت کرده و اکنون منشور ملل متحد و حقوق بینالملل از این همهپرسی حمایت میکنند؟
آیا حمایت سیاسی جهان را به همراه دارد؟ آیا از نظر حقوقی و سیاسی، حمایت و رضایت دولت مرکزی بغداد که شرط مهم حقوق بینالملل برای هر همهپرسی استقلال است را در کنار خود میبیند؟ آیا از نظر اقتصادی، امروز آنها و فردای آنها از دیروزشان بهتر است؟ آیا حمایت ایران و ترکیه را به عنوان شرکای اصلی تجاری و امنیتی خود جلب کردهاند؟
به نظر خرم در حال حاضر که دغدغه اصلی جهان در خاورمیانه، مبارزه با تروریسم داعش است «هرگونه مانعتراشی در این راه، به معنای نجات داعش و ایجاد راه فرار برای تروریسم است.» و مسعود بارزانی با انحراف افکار خاورمیانه از مبارزه با داعش به سوی همهپرسی استقلال اقلیم کردستان، در این راه خدمت کرد.
این تحلیلگر تاکید میکند که کردهای عراق، ترکیه، سوریه و ایران نباید انتظار داشته باشند ایران و ترکیه «در قبال همهپرسی فرصتطلبانه اقلیم کردستان عراق، فرش قرمز بگسترانند و بلکه بدانند وضعیت حاضر نمیتواند ملاک قضاوت کردها برای تشکیل بی دردسر یک دولت کردی قرار گیرد و آینده آبستن حوادثی خونبار خواهد بود.»
کردستان مستقل، فرزند داعش در عراق
بلندترین صداهای مخالف اما از سوی اصولگرایان تندروی ایران و مبتکرین «اسرائیل دوم» شنیده شد. عبدالله گنجی در سرمقاله روزنامه جوان٬ سودای کردستان مستقل را نتیجه «تولد داعش در عراق» میداند و میگوید: «اگر داعش در عراق متولد نشده بود، ساز جدایی کردستان عراق به مثابه یک رؤیا و آرمان دور از دست باقی میماند و رهبران فعلی آن هرگز خود را به عنوان بانیان آن در تاریخ ثبت نمیکردند.»
گنجی میگوید: از بعد زمانی آنچه به وجود آورندگان داعش را برای تجزیه کردستان ترغیب کرد این بود که صهیونیستها به شدت نگران انرژی و پتانسیل انسانی به وجود آمده در دوران مبارزه با داعشاند. آنان نگران هستند که در پسا داعش، ظرفیت نیروی انسانی کارآزموده و جنگ دیده پاکستانی، افغانی، عراقی، سوری، لبنانی و ایرانی موجود در سوریه و عراق برای آزادی بلندیهای جولان به کار گرفته شود. ..لذا تولید یک جنگ داخلی دیگر در عراق میتواند زمینه تخلیه انرژی دهها تیپ مسلح و با انگیزه مردمی را در سرزمین دیگری غیر از جولان اشغالی فراهم کند.