استقلال کردستان؛ تمامیت ارضی ایران


روند استقلال اقلیم کردستان عراق به‌گونه‌ای شتابناک و فزاینده جاری است؛ مستقل از آنچه در همسایگی ایران می‌گذرد، موضوع مهم برای ایرانیان، پیامدهای رخداد مهم بر امنیت و منافع ملی و نیز تمامیت سرزمینی ایران است.

در مواجهه با رخداد مهم، و در عرصه رویدادهای مرتبط با موضوع در داخل ایران، دست‌کم دو رویکرد اساسی قابل اشاره است: مواجهه نظامی ـ امنیتی حکومت و مابه‌ازاهای آن در غرب کشور، یا تلاش برای افزایش مشارکت اجتماعی و اعطای فزاینده حقوق بنیادین شهروندان و تقویت سریع زیرساخت‌های توسعه انسانی و پایدار.

گسیل داشتن نیروهای سرکوب و «ویژه» به مناطق کردنشین و امنیتی‌کردن فضای اجتماعی و سنگین‌ترکردن فضای سرکوب و انسداد سیاسی، شاید در کوتاه‌مدت اثربخش باشد، اما پاسخ‌گوی مطالبات انسانی و شهروندی و اساسی هموطنان ناراضی و معترض در مناطق کردنشین کشور نخواهد بود.

آن‌جا که فارغ‌التحصیل مراکز آموزش عالی‌اش برای تأمین هزینه‌های خود و خانواده ناگزیر از به‌دوش کشیدن بارهای سنگین چند ده کیلویی برای مسافت‌های طولانی در کوهستان می‌شود و کولبری در سرما و گرما و زیر سایه‌ی تهدید کمین و بازداشت و جریمه و گلوله، بنیان هم‌زیستی ملت و حکومت از اساس دچار خدشه شده است.

وقتی مشارکت اجتماعی شهروندان کرد با سانسور و نظارت استصوابی و گزینش‌های چندلایه و امنیتی، به حداقل می‌رسد، یا هنگامی‌که ارتقاء شغلی و منزلتی ایشان با عینک بدبینی و سوء‌ظن امنیتی، تحت تأثیر قرار می‌گیرد، و یا زمانی‌که محدودیت‌ها و نقض حقوق مذهبی و زبانی برخلاف نص صریح قانون اساسی اعمال می‌شود، شکاف ملت ـ دولت عمق می‌یابد.

مقام‌های رسمی، نرخ بیکاری در کردستان را بیش از ۳۰ درصد ـ و حتی تا ۴۰ و ۵۰ درصد ـ گزارش کرده‌اند. سوگمندانه این تنها «کار و اشتغال» نیست که در این بخش از ایران وضع ناگواری دارد؛ متاسفانه شاخص‌های گوناگون اقتصادی، فرهنگی و آموزشی، بهداشتی درمانی، و ورزشی در استان کردستان آشکارا از متوسط کشور پایین‌تر است. البته برخی دیگر از نقاط کشور (ازجمله استان‌های سیستان و بلوچستان و ایلام و لرستان و کهگیلویه و بویراحمد) نیز از چنین وضع اسف‌باری در رنج‌اند.

چاره‌ی کار امنیت ملی و تمامیت ارضی و همزیستی مسالمت‌آمیز ایرانیان، در تلاش مشدد و سریع‌تر حکومت برای تحقق لوازم و تقویت زیرساخت‌های ضروری توسعه انسانی و پایدار است.

اگر بنیان‌های حکومت دموکراتیک از جامعه سر برکشد، و اگر رابطه‌ی تعاملی و توام با اعتماد و مناسبات همدلانه‌ی متقابل میان حاکمیت سیاسی و لایه‌های اجتماعی (ازجمله اقوام کشور) موجود باشد، و اگر حداقل‌های امنیت معیشتی و رفاهی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و منزلتی، تحقق یافته باشد، نگرانی‌ها نسبت به عوارض محتمل مترتب بر استقلال کردستان به حداقل خود خواهد رسید.

افسوس که رژیم ایدئولوژیک و اقتدارگرای مستقر در ایران، از پس عینک تنگ و تار خود به سوژه‌ها و شهروندان می‌نگرد، و هم‌زمان بنیان اقتدار خود را نه بر روندهای دموکراتیک و لوازم آن که بر ارعاب و سانسور و سرکوب و تحریف متکی ساخته است.

وقتی مولوی عبدالحمید، محبوب‌ترین و مشهورترین روحانی اهل سنت، جز زاهدان ـ و تهران، آن‌هم برای مراسم خاص ـ اجازه سفر به دیگر نقاط کشور را ندارد، مشکل ملموس‌تر می‌شود.

اگر مولوی ایران‌دوست ـ که بر تمامیت ارضی و منافع ملی و همزیستی مسالمت‌آمیز تمام ایرانیان تأکید دارد ـ امکان سفر به نقاط غربی کشور داشت، آیا وجود او از حضور نیروهای ویژه نظامی ـ امنیتی، مفیدتر نبود؟
درهم‌تنیدگی‌های ایرانیان (ملت ایران) از قوم و نژاد و زبان و مذهب و آیین، دیرین و ریشه‌دار است؛ حکومت اما با «خودی ـ غیرخودی» کردن شهروندان، و با اتخاذ سیاست‌های نادرست و بی‌اعتنایی به اعطای حقوق مدنی و اساسی ایرانیان، وحدت و زیست مشترک و همدلانه ایشان را مورد تعرض و تهدید قرار داده است.

به بیان دیگر، مشکل آنجاست که یک قرائت تنگ‌نظرانه و برداشت افراطی از دین، با رویکردهای اقتدارگرایانه و سرکوبگرایانه، زمام امور را در اختیار گرفته و افزون بر تشدید شکاف ملت ـ حکومت، و علاوه بر تزریق یأس و تشویش از آینده و نگرانی معیشتی، بر طبل افتراق در جامعه می‌کوبد و گروه‌های اجتماعی را به قهر و رقابت و مخاصمه‌های بس زیان‌بار و تهدیدزا سوق می‌دهد.

چنین است که متاسفانه ـ به‌شکلی فزاینده ـ سردادن شعارها و توهین‌های نژادپرستانه در بسیاری استادیوم‌های کشور، افزایش یافته است.

شکاف طبقاتی تشدیدشده متأثر از اقتدارگرایی و بی‌کفایتی و سوء‌استفاده و فساد و «ژن‌های خوب» به کنار؛ محدودیت‌های غیرقانونی و تحدیدهای غیرانسانی تحمیلی به گروه‌های گوناگون اجتماعی (اعم از قومی و زبانی و مذهبی و آیینی و صنفی و جنسیتی) حس تبعیض و پایمال‌شدن حقوق را در بخش‌های مهمی از جامعه تقویت و ملموس کرده است.

چنین است که وقتی نگران تمامیت سرزمینی و امنیت ملی می‌شویم، هم‌زمان باید نگران حقوق بنیادین شهروندان ایران و بی‌عدالتی و تبعیض و باشیم و خواستار رعایت حقوق اساسی و مدنی ایرانیان، صرف‌نظر از جنسیت و قومیت و عقیده و مذهب و زبان و آیین ایشان.

مستقل از آنچه که به مناسبات تهران ـ بغداد یا حتی تهران ـ اربیل مربوط است، استقلال اقلیم کردستان و به‌خصوص بروز واکنش‌هایی در برخی نقاط غرب ایران، مجال جدیدی است برای مطالبه‌محوری و اقدام ملی.
از این زاویه، دموکراسی‌خواهان ایران‌دوست و دغدغه‌دار تمامیت‌ سرزمینی و منافع ملی، مسئولیتی مضاعف در دفاع از حقوق اساسی و مدنی تمامی شهروندان کشور و نیز مطالبه‌ی آنها از حکومت دارند.

بدون اعطای حقوق انسانی و قانونی تمامی ایرانیان ـ بی‌اعتنا به زبان و آیین و قومیت و جنسیت ایشان ـ و بدون توسعه متوازن و توزیع منصفانه امکانات در کشور، بنیان‌های وحدت و امنیت، از درون ایران ـ و نه از بیرون ـ هدف تهدید قرار خواهد گرفت.

زیست مشترک در سرزمین تاریخی، نیازمند همدلی و فهم مشترک از شرایط و نیز مشکلات و مصائب است؛ اگر حکومت عزمی برای تحقق همبستگی و آشتی و وحدت و همراهی ملی نشان نمی‌دهد، کنشگران جامعه مدنی و ایران‌دوستان باید آستین همت بالا زنند و در عمل ـ و نه در حرف ـ درخت «هم‌وطن»ی را به هر وسیله، «آبیاری» کنند. تلاش‌های نوع‌دوستانه‌ و ملی زنده‌یاد هدی صابر در سیستان و بلوچستان، یک مثال بارز و الگوی عملی و قابل اتکاست.

Recent Posts

اسرائیل؛ درون شورویه و بیرون مستبده!

درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…

۰۸ آبان ۱۴۰۳

اوضاع جریان اندیشه در عصر هخامنشیان

به بهانه سالگرد کوروش بزرگ

۰۸ آبان ۱۴۰۳

ایرانیان و نزاع اسرائیل و فلسطین

تردیدی نیست که تداوم نزاع اسرائیل و فلسطین که اینک منطقه‌ی پرآشوب و بی‌ثبات خاورمیانه…

۰۵ آبان ۱۴۰۳

حمله‌ نظامی به ایران: «برکت»، «فرصت»، «فلاکت»

تصور پیامدهای حمله نظامی اسرائیل به ایران نیروهای سیاسی را به صف‌بندی‌‌های قابل تأملی واداشته…

۰۴ آبان ۱۴۰۳

گذارطلبی و نفی اصناف جنگ‌طلبی!

ناقوس شوم جنگ در منطقۀ خاورمیانه بلندتر از هر زمان دیگری به گوش می‌رسد. سه‌گانۀ…

۰۲ آبان ۱۴۰۳